PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیا تو بگو الان چه حسی داری.........



صفحه ها : 1 2 3 [4] 5 6 7 8 9

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۱, ۱۰:۳۰ بعد از ظهر
تا ماه بعد ببینم چی میشه ! من دو تا مشکل دارم ! اتفاقا یکیش تغذیس ! اون طور که باید پروتئین نوش جان نمیکنم ! اما مشکل بزرگترم اینه که همش میخوام سنگین بزنم ! هر هفته سنگین تر از گذشته ! به جای اینکه عضله رو تحریک کنم ! تخربیش می کنم ! نه تخریبش هم نمیکنم نابودش میکنم ! متاسفانه یه جور عادت برام شده ! قبلا رو عضله تمرکز میکردم الان رو تعداد وزنه ها !!!
=============================
امان از دست امتحانات !
امروز داشتم معادلات دیفرانسیل میخوندم ! ماشالله ماشالله چقدر گسترده هم هست !!! چیزی که زیاد داره مطلبه ! اصلا تموم نمیشه ! از اون بدتر ریاضی 2 ! اوه اوه ! قضیه گرین :نمیبینم: ! استاد خیر سرش اومد درس بده تو 4 ساعت 3-4 تا مثال حل کرد بدون استثنا همه رو غلط حل کرد ! امتحان فیزیک 2 و استاتیک هم تو یه روزه ! یه ساعت نشستیم با استاد استاتیک صحبت کردیم که فلان مطلب رو تو امتحان نیاره ! بدتر قانع شد که حتما باید بیارمش ! تو دلم گفتم ************* .

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۱, ۱۰:۴۱ بعد از ظهر
ناز کردی یاکو
خیلی کم پیش میاد اینطوری وسواس نشون بدم برای مشکل کسی :لبخند:

reza.com
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۱۱:۲۶ قبل از ظهر
با سلام
میدونم اینجا جاش نیست اما این چند روزه حالم گرفته شده بود که سایت باز نمیشد
خیلی ناراحت بودم که نکنه این یایت و خصوصا استاد خودم افشین خان رو دیگه نبینم
سال 2011هم بر همه اعضائ سایت مبارک باشه

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۱۲:۲۷ بعد از ظهر
نظارت هستش...اما کسی نیست گله و شکایت کنه
تو سیستم اداری هم تا کسی شاکی نشه و کتبا شکایتی نکنه کسی دست به کار نمیشه
تربیت بدنی قسمت بازرسی و نظارت داره
اونجا باید مراجعه کنید
اتفاقا تخلفات اماکن ورزشی شامل

نداشتن مجوز تاسیس
نداشتن مربی ( در صورت وجود مربی کارت مربیگیری الزامیست )
بهداشتی نبودن سرویس ها
عدم بکارگیری از تجهیزات استاندارد
تهیه و توزیع محصولات غیر مجاز
بالا بودن مبالغ دریافتی در قبال خدمات و تجهیزات

از اونجائی که بنده خیلی دهن بین میباشم!! و بیشتر از یه ساله که آبی و خاکی میگن:گاگول خانوم داره سرتون کلاه میذاره و من میگم جهنم،آدم خوبیه و مربیم اِله و بِله!! از هفته آینده توی یه باشگاه دیگه و بدون حضور مربی کار میکنم،سی تومن می گیرن ولی وسایل و سالن حرف نداره...
نرخش واسه باشگاه خصوصی چقدره؟(این باشگاه جدیده میگه با مربی ماهی سی تومن بدون مربی جلسه ای 2500 که بازم میشه ماهی سی تومن!!)

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۰۳:۴۹ بعد از ظهر
نه ناز چیه !!! الان موقع امتحاناست !زیاد نمیخوام تمرکز کنم ! همین که هر روز برم باشگاه بسه ! همین برنامه رو یه ذره تغییر دادم تا یه ماه رو همین کار میکنم تا بعد ...
بگذریم دیروز شبیه چارلز گلاس شده بودم ! گفتم یه نه ؟! تو باشگاه یه کلاه پشمی رو سرم گذاشتم و موهام رو هم با کش بستم ! :خنده: تو تمرین خیلی تاثیر داره ! حتما امتحان کنید !
درضمن اگه آشنایی دارین که داره واسه نکور خودش رو آماده میکنه حتما بهش بگین که تو تهران دانشگاه شهید رجایی گزینه آخر باشه ! چون واقعا دانشگاه مزخرفیه ! امروز کلی از دست همشون عصبانی شدم !

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۰۴:۲۵ بعد از ظهر
احساس میکنم پایان ترمه و امتحانات نزدیک، من ماندم و 5 درس و 18 واحد نخونده و جزوه ی نداشته....!!!

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۰۹:۵۵ بعد از ظهر
کاش میشد مثل قدیما بچه های سایت شور وشوق فعالیت در سایت داشتند و هر روز چندی پست و تایپیک می زدند تا سایت از این رکود دردناک رها بشه :گریه:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۲, ۱۱:۱۵ بعد از ظهر
من هم اصلا حالم خوب نیست.نمیذارن آدم به شش تکه برسه:پوزخند:هر کی از راه میرسه میگه چه لاغر شدی.چرا اینقدر زشت شدی و... به خدا دیگه جرات نمیکنم جلوی آینه برم.حالا هر چی بگو بابا خوب تو رژیم اون هم طولانی مدت خوب طبیعیه.داره به بدن فشار میاد ولی اینقدر میگن تا آدم قید رژیم رو بزنه.آخه راستش من از این بدنسازها که فقط از بدنسازی دور شکمش رو خوب بلدن اصلا خوشم نمیاد.دوست دارم یه بدن خشک داشته باشم که نمیذارن:پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۱۲:۳۹ قبل از ظهر
از بیرون اومدم سردم بود با استین حلقه ای رفتم دمه در اومدم نشستم پیش بخاری گرم بشم، چشتون روز بد نبینه سرشونم چسبید به بخاری نالم دراومد:ناراحت:روغن زیتون زدم یکم سوزشش بهتر شد ،اندازه کف دست قرمز شده....

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۱۲ قبل از ظهر
امروز اصلا حس خوبی ندارم
رفتم وزنه بخرم کیلویی 500 تومان افتاده رو وزنه از چند تا مغازه دار هم پرسیدم همه قسم خوردند گرون خریدند و نمیتونند کمتر از این بدند منم زنگ زدم 124 هر چی از دهنم در اومد بهشون گفتم کاش که دیگه دم از نظارت نمیزدند کی میتونیم به یک ارامش برسیم خدا میدونه.!

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۱۸ قبل از ظهر
از بیرون اومدم سردم بود با استین حلقه ای رفتم دمه در اومدم نشستم پیش بخاری گرم بشم، چشتون روز بد نبینه سرشونم چسبید به بخاری نالم دراومد:ناراحت:روغن زیتون زدم یکم سوزشش بهتر شد ،اندازه کف دست قرمز شده....
ژل سوختگی اولورا بزن معجزه میکنه.البته باید همون موقع بزنی تا اثر کنه ولی چند روز پیش دست من سوخت همون موقع زدم اصلا سوزش و دردش غیب شد:پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۱۰:۲۶ قبل از ظهر
ژل سوختگی اولورا بزن معجزه میکنه.البته باید همون موقع بزنی تا اثر کنه ولی چند روز پیش دست من سوخت همون موقع زدم اصلا سوزش و دردش غیب شد:پوزخند:
نداشتم که ...
ولی دمه این روغن زیتونه گرم از سوزش نجاتم داد،ولی یکم تابلو قرمز شده:نمیبینم:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۱۱:۲۰ قبل از ظهر
منم يه سري موقع خدمت اين بلا سرم اومد
آقايون مي دونن كه ساعت بيداري 5 صبح مخصوصا آموزشي رو تبريز اونم بهمن ماه باشي تقريبا ماه دوم بود و هوا اون روز خيلي سرد تر از روزاي ديگه بود سربازا اشغالاي پادگان رو اتيش زدن تا گرم بشيم منم پشتمو كردم به آتيش تا گرم بشم تقريبا 5 دقيقه گذشته بود ديدم يه بويي داره مياد فكردم مال اشغالاست نمي دونستم مال شلوار خودمه چون بخاطر سرما بدنم حس نداشت نفهميدم چي شده تا اينكه يكي از سرباز گفت شلوارت داره مي سوزه كه تازه فهميدم چي شده شلوارم بوده كه مي سوخته شكرش اينجا بود كه زير شلواري چون نخي بود جلوي چسبيدن شلوار رو به پوستم گرفته بود .فقط اون روز شلوار خدمت بود كه سوخت و خدارو شكر كه خودم چيزيم نشد .

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۸:۰۷ بعد از ظهر
این روزا بهترین شرایط بدنیم رو دارم به چشم میبینم
امشب وقتی لباس آستین بلند و گشادم رو دراوردم لبخند موذیانه ای روی لبم نشست
خستگیه آدم وقتی در میره که اونچه رو که میخواستی بهش رسیده باشی
البته برای دومین بار میگم: یه بدنساز اگه روزی برسه که بگه بدنم خوب شده اونروز روز مرگ اون بدنسازه!!!
امیدوارم مشکلی برام پیش نیاد و همینطوری روی غلطک باشم

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۰۸ بعد از ظهر
از بیرون اومدم سردم بود با استین حلقه ای رفتم دمه در اومدم نشستم پیش بخاری گرم بشم، چشتون روز بد نبینه سرشونم چسبید به بخاری نالم دراومد:ناراحت:روغن زیتون زدم یکم سوزشش بهتر شد ،اندازه کف دست قرمز شده....
:خنده:
یکی از بچه ها پسر بچۀ سه سالشو میبره حموم،بعدش که شستن بچه تموم میشه، میفرستتش بیرون، به پدرش میگه بچه رو خشک کن تا خودم حموم کنم!! آقای پدر به بچه میگه بابا جون برو بچسب به بخاری که گرم بشی، طفلی بچه! چنان از پشت چسبیده به بخاری که روونه بیمارستان میشن!!
بچه مزبور،خفن مریض میشه،دکتر واسش شیاف و یه شربت فوق العاده بدمزه و تلخ می نویسه، مادره هر چی زور میزنه بچه شربته رو با اکراه میخورده...
می گفت یه بار که شیاف رو واسش گذاشتم و خواستم شربت رو بهش بدم ،بچه پشتشو کرد و گفت:مامان بریزش این تو!!:قلب:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۱۱ بعد از ظهر
این روزا بهترین شرایط بدنیم رو دارم به چشم میبینم
امشب وقتی لباس آستین بلند و گشادم رو دراوردم لبخند موذیانه ای روی لبم نشست
خستگیه آدم وقتی در میره که اونچه رو که میخواستی بهش رسیده باشی
البته برای دومین بار میگم: یه بدنساز اگه روزی برسه که بگه بدنم خوب شده اونروز روز مرگ اون بدنسازه!!!
امیدوارم مشکلی برام پیش نیاد و همینطوری روی غلطک باشم
پسر گلم غلتک و غلتیدن با غلط کردن و غلط کوچک فرق فوکوله!!:پوزخند:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۳۹ بعد از ظهر
به به به
ملّا لغتی اومده :پوزخند:
یعنی تو غلط نوشتاری نداری دیگه؟؟ باشه...
درهر صورت چیزی از شرایط آرمانی من کم نشد :بامزه:

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۴۸ بعد از ظهر
الان خیلی خوشحالم چون از چند ماه پیش یک دفعه نتونستم بیام تو سایت و ارور میداد همش و من فکر میکردم سایت دچار مشکل شده.تا اینکه با مصطفی عزیز صحبت کردم و گفت نه سایت مشکلی نداره.نام کاربریم amir26 بود که هنوزم نمیتونم با اون وارد بشم.الان کلی خوشحالم که بازم کنار دوستای عزیزم هستم.

مخلص همگیییییییییی :قلب: :گل رز:

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۰۹:۵۳ بعد از ظهر
منم درد تورو داشتم آخرشم بیخیال رژیم شدم چون واقعا دیگه خودمم حالم از صورتم بهم میخورد.مرده شور این شش تیکه رو ببرن که بیچاره کرده مارو نمیشه هم ازش دل کند لامصب.دوباره شروع کردم به رژیم :پوزخند:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۳, ۱۰:۲۰ بعد از ظهر
منم درد تورو داشتم آخرشم بیخیال رژیم شدم چون واقعا دیگه خودمم حالم از صورتم بهم میخورد.مرده شور این شش تیکه رو ببرن که بیچاره کرده مارو نمیشه هم ازش دل کند لامصب.دوباره شروع کردم به رژیم :پوزخند:
آدم خودش رو که تو آینه میبینه یه بدبختیه اطرافیان هم که هی رو مخ میرن یه بدبختی دیگه هست.به نظرم تو رژیم به هیچ وجه نباید چیزی به آدم بگن واقعا یه کلمه حرف میتونه ... بزنه تو روحیه آدم

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۱۴, ۰۱:۴۱ بعد از ظهر
:خنده:
یکی از بچه ها پسر بچۀ سه سالشو میبره حموم،بعدش که شستن بچه تموم میشه، میفرستتش بیرون، به پدرش میگه بچه رو خشک کن تا خودم حموم کنم!! آقای پدر به بچه میگه بابا جون برو بچسب به بخاری که گرم بشی، طفلی بچه! چنان از پشت چسبیده به بخاری که روونه بیمارستان میشن!!
بچه مزبور،خفن مریض میشه،دکتر واسش شیاف و یه شربت فوق العاده بدمزه و تلخ می نویسه، مادره هر چی زور میزنه بچه شربته رو با اکراه میخورده...
می گفت یه بار که شیاف رو واسش گذاشتم و خواستم شربت رو بهش بدم ،بچه پشتشو کرد و گفت:مامان بریزش این تو!!:قلب:

اه سوختنم خیلی بده یه بار تجربه داشتم روغن داغ ریخت رو دستم انگشتام سوختن همچین پوستشون جمع شد یهو ولی مثله مار پوست انداخت و خوب شد بعدش :لبخند:
............................

امروز که اینجا خیلی خلوت شده معلوم نیس شماها کجایین پس؟:ناراحت:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۱۴, ۰۲:۵۸ بعد از ظهر
من الان حس خوبي دارم امروز بعد اداره مي خوام برم باشگاه آخه امروز تمرين پرس سينه با پشت بازو دارم
لحظه شماري مي كنم ساعت 8 شب بشه برم باشگاه
راستش ازتون يه راهنمايي هم مي خواستم شنبه تولد عشقمه مي خوام يه كادو براش بگيرم نمي دونم چي بگيرم كمكم مي كنيد.
لطفا بهم كمك كنيد دخترم دو سالش داره تموم مي شه ميره تو سه سال موندم چي بگيرم
اينم عكسشه



http://www.blogfa.com/photo/s/soga.jpg


http://tehranpic.net/fa/images/ifa7o3tlkk346f7twtyk.jpg (http://tehranpic.net/fa/images/ifa7o3tlkk346f7twtyk.jpg)

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۴, ۰۶:۱۲ بعد از ظهر
راستش ازتون يه راهنمايي هم مي خواستم شنبه تولد عشقمه مي خوام يه كادو براش بگيرم نمي دونم چي بگيرم كمكم مي كنيد.
لطفا بهم كمك كنيد دخترم دو سالش داره تموم مي شه ميره تو سه سال موندم چي بگيرم
اينم عكسشه



http://www.blogfa.com/photo/s/soga.jpg



http://tehranpic.net/fa/images/ifa7o3tlkk346f7twtyk.jpg (http://tehranpic.net/fa/images/ifa7o3tlkk346f7twtyk.jpg)



خب حدودا تا چه قیمتی می خواین خرج کنید؟ تا ما هم بهتر کمکتون کنیم... :لبخند:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۴, ۰۷:۰۴ بعد از ظهر
حس امروز حس خوبیه
گشتم تا یک کارگاه ساخت تجهیزات بدنسازی پیدا کردم از شانس من هنوز وزنه داشت با قیمت قبلی حسابم کرد حیف که پول نداشتم والا یک وانت خبر میکردم

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۰۷:۳۳ قبل از ظهر
خب حدودا تا چه قیمتی می خواین خرج کنید؟ تا ما هم بهتر کمکتون کنیم... :لبخند:

پولش واسم مهم نيست در ضمن اينو بگم
مي خواستم موتور يا ماشين شارژي بخرم اونم بخاطر وضعيت آپارتمانمون نشد دوچرخه هم كه داره .
ممنون مرسي

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۰۶:۲۴ بعد از ظهر
دیروز نتونستم بیام سایت چه خبر بود ؟!
کمتر از یه هفته به امتحانات مونده و من هنوز هیچی !!! خدایا چقدر تنبل شدم !
================================================
دیروز تمام روزم این طوری گذشت : دانشگاه + غذا + خونه + خواب + بد و بیراه شنیدن از پدر و مادر ! + جر و بحث ! + بد و بیراه گفتن به پدر و مادر !
خسته شدم اینقدر این حرفا رو شنیدم : بدنسازها در جامعه جایگاهی ندارن ! + برو از جوونیت لذت ببر + همه ی بدنسازها منحرفن ! + تو چرا نمیری کار کنی ! + تو چرا به فکر آیندت نیستی ! + اگه موتور بگیری تصادف میکنی میمیری اگه هم نمردی حتما فلج میشی ! تو شعور نداری که بهت ماشین بدیم ! تو آدم نیستی ! تو هیچی نمی فهمی ! درد و بلای پسر فلانی بخوره تو سرت ! یه کاری کردی هیچ دختری بهت نگاه نکنه ! و تو چرا ... هزار تا چرت و پرت دیگه !
تقریبا هر روز ما تو خونه جر و بحث داریم ! بیشتر اوقات هم قبل باشگاه ! گویا دست به دست هم دادن تا کورتیزول من رو ببرن بالا ! البته صبح کله سحر هم بعضی وقتها مخ آدم رو میخورن ! به طور کلی حرفاشون چرندیاتی بیش نیست ! توقع دارن من اون آشغالی بشم که اونا دوست دارن ! یه پسر ریقو که فکر و ذهنش درس هست و ... !
اون موقع که کیوکوشین کار میکردم می گفت چرا کیوکوشین کار میکینی !الان که بدنسازم میگن چرا بدنسازی ! برو پینگ پنگ ! اون موقع که سرم رو میتراشیدم می گفتن چرا اینطوری میکنی ! الان که موهام رو بلند کردم میگن چرا موهات رو بلند کردی یه مرد که نباید موهاش بلند باشه ! برو یه مدل معمولی بزن ! و جدیدا چرا موهات رو می بندی ! ادعای روشنفکریشون هم میشه ! دیروز سر اینکه چرا من میخوام معاف بشم یه ساعت با من دعوا کردن ! بعدش هم یه ساعت دیگه سر اینکه من موهام رو بلند کردم باهام جر و بحث کردن ! چند روز پیش یه ساعت سر اینکه چرا من میرم بیرون تو خیابون آهنگ گوش میدم باهام دعوا کردن ! هی من رو با یه سری آشغال سوسول به درد نخور مقایسه میکنن ! و میگن چرا تو مثل فلانی نیستی ! حالا هر چی بگی اصلا من اون کسی که تو ازش اسم میبری رو آدم حساب نمی کنم ! اما فایده نداره ! حالم دیگه بهم میخوره ! هر چی سعی میکنم اصلا باهاشون حرف نزنم اصلا انگار نمیشه ! یه یه سالی هم میشه که میگن ما از اینکه تو پسرمونی خجالت می کشیم ! منم در جواب میگم جهنم ! من که نه با شما مهمونی میام ! نه وقتی مهمون میاد تو خونه ام ! کسی من رو نمی بینه که خجالت بکشین ... . بازم خجالت میکشین !
تو یه جامعه زندگی میکنیم که همش به ما میگه چر کار کنیم ! تو خونه هم که یه ننه بابا داریم که عقایشون عین روسای سازمانها ی امنیتی اتحاد جماهیر شورویه !!! تو باید چیزی بشی که ما دوست داریم ! افتخار میکنم که جوابم همیشه به این حرفا این بوده : زرشک .... .

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۰۷:۲۶ بعد از ظهر
یاکو جان این مشکلات مال همه هست منم یک زمان موهام بلند بود میگفتند شدی عین دخترا یکبار هم کچل کردیم نگاهمون نمیکردند وووو
سعی کن تو خودت دنبال ایراد بگردی بهرحال والدین بدی شما رو نمیخواندخوش ندارم مثل پدر بزرگها نصیحت کنم ولی خیلی وقتها با یک چشم گفتند همه چی حل میشه:گل رز:
=====================================================================
دیشب شیفت شب بودم تا صبح نتونستم بخوابم و کلا 5 ساعت تونستم امروز استراحت کنم ولی با این وصاف یک استخر مفتی رفتیم خیلی حال داد

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۰۹:۲۰ بعد از ظهر
پولش واسم مهم نيست در ضمن اينو بگم
مي خواستم موتور يا ماشين شارژي بخرم اونم بخاطر وضعيت آپارتمانمون نشد دوچرخه هم كه داره .
ممنون مرسي

والا ما دختر کوچولو تو دست و بالمون نیست ببینم چی خوششون میاد! البته تا دو سه ماه دیگه خواهرم دخمل دار میشه. فکر کنم حدود یه سال دیگه بهتر می تونم راهنمایی تون کنم :چشمک:
اما فکر میکنم از این جعبه عروسکای باربی که مثلا خانوده هستن، خوششون میاد... :لبخند: یه چیز متفاوته... یه جعبه بزرگه که یه سری عروسک باربی داره + لباسای اضافه. بعضی هاشونم یه سری وسیله داره که مثلا برای عروسکا خونه بسازی و تخت بذاری و...

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۰:۰۴ بعد از ظهر
دیروز نتونستم بیام سایت چه خبر بود ؟!
کمتر از یه هفته به امتحانات مونده و من هنوز هیچی !!! خدایا چقدر تنبل شدم !
================================================
دیروز تمام روزم این طوری گذشت : دانشگاه + غذا + خونه + خواب + بد و بیراه شنیدن از پدر و مادر ! + جر و بحث ! + بد و بیراه گفتن به پدر و مادر !
خسته شدم اینقدر این حرفا رو شنیدم : بدنسازها در جامعه جایگاهی ندارن ! + برو از جوونیت لذت ببر + همه ی بدنسازها منحرفن ! + تو چرا نمیری کار کنی ! + تو چرا به فکر آیندت نیستی ! + اگه موتور بگیری تصادف میکنی میمیری اگه هم نمردی حتما فلج میشی !.
اوه اوه پسر چه دل پری داری.حالا من دقیقا بر عکس تو هستم.دانشگاه قبول شدم گفتم نمیرم میخوام برم دنبال موسیقی گفتن فدای سرت.گفتم سربازی هم نمیرم گفتن اگه میخواستی بری هم نمیذاشتیم.موهامو بلند گذاشتم تا وسط کمر چند روز پیش رفتم بزنمش مادرم دعوا میکرد که چرا میخوای موهاتو کوتاه کنی خلاصه آب تو دلم تکون نخورد ولی حالا تو 24 سالگی نگاه به زندگیم که میکنم میبینم گ.. زدم توش رفته نه درس خوندم نه سربازی که حداقل بتونم خارج برم نه کاری بلدم.چند روز پیش به بابام میگم یه پولی بده یه کاری راه بندازم میگه تا وقتی من زنده ام تو برو حال کن انصافا خیلی هم خرجمون میکنه ولی یه پسر تو سن من دوست داره دستش تو جیب خودش باشه. خلاصه تو از اون طرف داری میافتی من از این طرف.اومدم تو رو آروم کنم حال خودم بد شد:پوزخند:.هر چند تمام کارهای پدر مادرها فقط و فقط از رو علاقه هست ولی...

mankind
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۰:۱۷ بعد از ظهر
عجب پدر ومادری داری
تو باید از این شرایط استفاده کنی وایندت رو بسازی برو حارج ..... برو به بابات بگو پول بده تا سرمایه گزاری کنی و....... من اگه جای تو بودمبه نفع خودم استفاده کی کردم تا اینکه همش از بابام بگیرم از پول بابات پول بساز

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۰:۳۶ بعد از ظهر
عجب پدر ومادری داری
تو باید از این شرایط استفاده کنی وایندت رو بسازی برو حارج ..... برو به بابات بگو پول بده تا سرمایه گزاری کنی و....... من اگه جای تو بودمبه نفع خودم استفاده کی کردم تا اینکه همش از بابام بگیرم از پول بابات پول بساز
دقت نکردیا:پوزخند:گفتم که میگم پول بده یه کاری راه بندازم ولی میگه تا من زنده ام شما(من و برادرم) نمیخواد کار کنید.بعد به درست یا غلط من جرات اینکه رو حرف بابام حرف بزنم ندارم شاید تو ماه 1 تومن هم پول تو جیبی بهم بده ولی جرات اینکه این پولو جمع کنم و خودم یه کاری راه بندازم ندارم یعنی اگه گفت نه دیگه تموم فکر زیر آبی رفتن هم نباید به سرم بزنه.
خلاصه منظورم این بود نه گیر دادن مثل پدر مادر یاکو خوبه نه اینقدر راحت گرفتن مثل پدر و مادر من خوبه

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۱:۱۱ بعد از ظهر
بعد از چند مدت دویدن و این درو اون در زدن بالاخره تونستم مغازه جدیدمو راه بندازم و اگه اتفاق خاصی نیفته از هفته آینده مثل بچه آدم یه جای ثابت پیدا میکنم ،پس حس امروز مشخصه ، حس توپ :صلح:
این پایان خدمت هم عجب گیریه ها ، بدونش نمیشه کاری انجام داد . ولی من که زیر بارش نمیرم . میخواهم الکی ارشد برم پیام نور بعدشم مرخصی بگیرم تا همینجوری بگذره شاید بندی تبصره ای چیزی اومد از شرش راحت بشیم .

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۱:۱۸ بعد از ظهر
برعکس مایی ! به ما 10 تومن ماهی میدن با کلی منت ! 10 هزار تومن ! فکر نکنی 10 میلیون ! تازه باید کلی شانس بیارم که ماهیانه بدن !
من همین الان بشم بیل گیتس ! وقتی از خودم ناراضی باشم ! وقتی به کاری که میکنم علاقه نداشته باشم چه فایده ای داره ! چه صلاحی میخوان ! این خودخواهی محضه ! بهش میگم تو کی هستی که بخوای تصمیم بگیری من آینده چی بشم ! یا چه طور رفتار کنم ! هیچ کس حق نداره که بخواد آینده یه نفر رو رقم بزنه ! تا اون موقع که من بچه بودم حسابی حال من رو گرفتن ! من اصلا از رشته ی ریاضی فیزیک تو دبیرستان خوشم نمی اومد ! من رو به زور فرستادن ریاضی فیزیک ! حالا می فهمن که چه اشتباهی کردن ! الانم که دیگه حریفم نمی شن که مثل قبلا بگن تو باید حتما معدلت خوب بشه ! این درحالیه که من اصلا از رشته های مهندسی خوشم نمی آد ! حالا بشم بهترین مهندس دنیا ! وقتی از کار کردنم لذت نمی برم چه فایده ای داره ! از یه چیز اروپایی ها خیلی خوشم میاد ! واسه خودشون زندگی میکنن ! نه واسه دیگران ! میگن ما مگه چقدر زنده ایم ؟ بزار حال کنیم ! شرایطش هم محیاست ! میخواد مهندس بشه میره مهنس میشه ! می خواد هنرمند بشه میره هنرمند میشه ! میخواد ورزشکار بشه میره ورزشکار میشه ! واسه همینه مملکتشون پیشرفت کرده ! مگه همه باید بشن مهندس ! آخه مگه معیار آدم حسابی بودن مهندس و دکتر بودنه ! مگه تحصیلات دانشگاهی شعور ومعرفت میاره ! نصف دخترایی که میان دانشگاه واسه شوهر میان ! نصف پسرایی هم که میان واسه دوست دختر و زن میان ! نشون به اون نشونی که 50 درصد دانشگاه هامون دختره اما فقط 14 دصد زن شاغل داریم ! بازم مدرک میخوای !؟ سبزی فروش محل ما لیسانس داره ! داداش رفیق من تو سی دی فروشی کار میکنه دکترای پزشکی داره !!! (البته از دانشگاه آزاد ! ) ! اینا هم به زور ننه باباشون رفتن دانشگاه !
===================

یاکو جان این مشکلات مال همه هست منم یک زمان موهام بلند بود میگفتند شدی عین دخترا یکبار هم کچل کردیم نگاهمون نمیکردند وووواگه چهار نفر دیگه هم میگفتن مثل دخترا شدی میگفتم خوب حق با ایناست ! اما به جز این دو نفر هیچ کس دیگه ای این حرف رو نمیزنه ! همه میگن یاکو خیلی قیافت بهتر شده ! چی بود قبلا مثل شاگرد قصابها بودی !
این یارو کی بود ! آهان سالوادور ! اونم مثل دخترا بود ؟! یا این یارو استیون سیگال ! اونم مثل دختراست ! یا ترپل اچ ! هر کی موهاش رو بلند کنه مثل دختراست ؟! اینا بهونست !
اما همه ی ایرادایی که میگیرن رو میتونم تحمل کنم ! بارها و بارها مستقیم گفتم این حرفایی که میزنین از وز وز مگس برام بی ارزشتره ! اما در مورد بدنسازی رو اصلا نمیتونم تحمل کنم ! هر روز و هر شب باید این چرت و پرتا رو گوش بدم ! بدنساز ها فلانند ! بدنسازی فلانه ! بدنسازا بی کلاسن ! همش پفه ! و ... چقدر هیکلت بد شده ! چرا اینطوری شدی !؟ و ... .
===================================================

خیلی وقتها با یک چشم گفتند همه چی حل میشهامروز به یه چزی بگی چشم ! فردا باید به ده تا چیز دیگه هم بگی چشم ! من رفتم یه جا کار کنم طرف گفت آقا باید آستین بلند بپوشی ! شلوار جین هم نپوش ! دیدم طرف هنوز فکر میکنه تو سال 1360 زندگی میکنه ! با اینکه مفت مفت حقوق میدادن گفتم گور باباتون !
من کاملا با این حرف که پدرمادرها 100 درصد صلاح بچشون رو میخوان مخالفم ! اینا همش از رو خودخواهیه ! بابائه میره سر دخترش رو میبره ! چرا چون به دخترش شک داشته که مبادا با پسری دوست شده باشه ! این یارو هم صلاح دخترش رو میخواسته ؟! همیشه تو این قتلا هم معلوم شده حدس طرف اشتباه بوده !
===================================================
حمید حالا اگه من جای تو بودم مایه می گرفتم میرفتم خارج تو رشته ای که دوست دارم درس میخوندم ! اصلا میرفتم مربی بدنسازی میشدم ! اگه بابای من هم پول داشت حتما همین کار رو میکردم چه موافق باشه چه مخالف !
===================================================

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۱۵, ۱۱:۳۹ بعد از ظهر
یاکو جان معلومه دل پری داری ! راست میگه بعضی از پدر مادرها خیلی گیر میدن . به نظر خودشون این به صلاحه ولی هیچوقت هیجان و شور و حال یه جوون رو درک نمیکنن . مخصوصا اگه اختلاف سنی زیاد باشه . به نظر من راه حلش نشون دادن خودمونه . اینکه بهشون ثابت شه که میتونیم رو پای خودمون بایستیم .
خیلی از گیر دادناشون به خاطر نداشتن اعتماد به ماهاست . اگه از خودمون جنم نشون بدیم و زیاد وابسطه بهشون نباشیم این حس کم کم براشون به وجود میاد و به جایی میرسه که حتی روت حساب هم میکنن . من خودم همچین شرایطی داشتم ولی الان طوری شده که اگه بگم فردا میخوام با بچه ها برم شمال میگن سوغاتی چی میاری :پوزخند: نکه فکرم نیستن . بهم اعتماد کردن و تا حالا به اعتمادشون گند نزدم .حالا شما یبار بری شمال از پاسگاه شمال زنگ بزنن به خونه دیگه هیچوقت این اعتماده جلب نمیشه . سعی کنید مستقل باشید حتی اگه به خاطرش مجبور باشید کار سختی رو انجام بدید یا از صفر شروع کنید .

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۶, ۱۲:۳۸ قبل از ظهر
حمید حالا اگه من جای تو بودم مایه می گرفتم میرفتم خارج تو رشته ای که دوست دارم درس میخوندم ! اصلا میرفتم مربی بدنسازی میشدم ! اگه بابای من هم پول داشت حتما همین کار رو میکردم چه موافق باشه چه مخالف ! وقتی سربازی نرفتم چطوری برم خارج؟هر چند اگه پایان خدمت هم داشتم باز هم نمیذاشتن برم وگرنه خودم آرزومه که برم.

سعی کنید مستقل باشید حتی اگه به خاطرش مجبور باشید کار سختی رو انجام بدید یا از صفر شروع کنید .
نمیدونم شنیدید یا نه که فیل وقتی بچه هست پاش رو به درخت میبندن تا نتونه فرار کنه بعد که بزرگ شد حتی اگه به یه شاخه نازک هم ببندینش فکر میکنه به یه جای محکم بسته شده و فرار نمیکنه.من هم شدم مثل این فیله:پوزخند:

در ضمن موی بلند رو عشقه اصلا هم ربطی به دخترونه بودن نداره خیلی بهتر از این بچه سوسول هایی هست که این مدلها مسخره رو میزنن تازه از نظر من موی بلندی وقتی ساده ببندشی مردونگی خاصی هم داره.من خودم هم که کوتاه کردم برای این بود که 7-8 سال موهام بلند بود برای تنوع کوتاه کردم.حتی یه بار یه دختری بهم گفت من از پسر مو بلند خوشم نمیاد گفتم به درک.خوشت نمیاد برو دنبال کارت.تو هم خودتو ناراحت نکن.هرکس حق داره زیبا باشه مرد و زن هم نداره پس اگه بهت میاد به حرف هیچکس گوش نده

yah
۱۳۸۹-۱۰-۱۶, ۰۷:۵۲ قبل از ظهر
ای بابا دعوا و بحثا و جدل های همیشگی والدین و بچه ها همه جا هست و همه ازش مینالن ولی خداییش کاشکی میدونستین همین پدر و مادری که بعضی اوقات دلتون میخواد اصلا نباشن اگر واقعا نباشن یه خلا تمام وجودتونو میگره و ارزو میکنید کاشکی بودن و هنوزم نق به جونتون میزدن من که به شخصه خیلی دوست داشتم پدرم زنده بود و باهم کل کل میکردیم .امروز بعد از مدتی که دنبال راه انداختن کاری بودم فهمیدم فعلا موقعیت برای کار ازاد مناسب نیست و تصمیم گرفتم به کار قبلیم ادامه بدم
راستی یاکوزا منم تو همون دانشگاه خودت رجایی درس میخوندم اشتباه منو تکرار نکن من رشتم الکترونیک بود خوشم نمیومد انصراف دادم و مجبور شدم برم سربازی و بعدش رفتم دانشگاه پیام نور ولی الان نگاه میکنم میبینم اگر لیسانسمو گرفته بودم میتونستم ارش هر رشته ای که دوست داشتم میخوندم اما الان ...متاسفانه بعضی راهها رو تا خودمون نریم قبول نمیکنیم اشتباهه به نظر من هر طور شده لیسانستو بگیر بعد برای ارشد هر رشته ای دوست داری بخون

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۶, ۰۴:۰۸ بعد از ظهر
من که قصد انصراف و اینا رو ندارم ! پدرم دراومد بیام دانشگاه ! البته اگه انصراف بدم دیگه مشکل سربازی رو ندارم ! فعلا دارم با این وضع میسازم ! البته اگه جیبم پر پول بود موضوع فرق داشت ! دانشگاه که برم دیگه کسی بهم نق نمیزنه که چرا بیکاری ؟! میگم من ! باید دس بخونم :پوزخند:

در ضمن موی بلند رو عشقه اصلا هم ربطی به دخترونه بودن نداره خیلی بهتر از این بچه سوسول هایی هست که این مدلها مسخره رو میزنن تازه از نظر من موی بلندی وقتی ساده ببندشی مردونگی خاصی هم داره.من خودم هم که کوتاه کردم برای این بود که 7-8 سال موهام بلند بود برای تنوع کوتاه کردم.حتی یه بار یه دختری بهم گفت من از پسر مو بلند خوشم نمیاد گفتم به درک.خوشت نمیاد برو دنبال کارت.تو هم خودتو ناراحت نکن.هرکس حق داره زیبا باشه مرد و زن هم نداره پس اگه بهت میاد به حرف هیچکس گوش نده
این حرف رو باید از طلا نوشت ! درست میگی ! تازه من فقط وقتی شب بد بخوابم موهام به هم بخوره میبندمش ! زیاد با بستنش حال نمیکنم ! مو پریشون که باشه یه چیز دیگست !
منم از اون بچه سوسولا نیستم که بگم من نمیخوام موهام رو کوتاه کنم ! همین فردا حسش باشه میزم از ته میزنم ! کمتر از یه سال دوباره میشه اندازه الانش ! من با زورگویی مخالفم ! مخصوصا اگه زورگویی ها اثری نداشته باشه و فقط اعصاب آدم رو خورد کنه ! و یا بخواد آدم رو تحقیر کنه !
===================================================
حسابی حالم گرفتس ! شنیدم یکی از دخترای دانشگاه که فکر میکنه خیلی چیز خوبیه ! (اصلا به پای عزیز دل سابق نمیرسه !) گفته :اگه من با پسرا خوب رفتار میکنم دارم بهشون حال میدم ! چون حس میکنم کمبود محبت دارن وگرنه در حالت عادی تف هم تو صورتشون نمیندازم ! این چیزی بوده که از بچه ها شنیدم ! چند باری هم من تو کلاس تیکه انداختم(چاکر تمام بچه های محبت ندیده شهید رجایی هم هستیم ... بچه ها کسی هست که بتونه کمبود محبت من رو جبران کنه !؟ ... او اوه ساکت محبت اومد )از واکنشش فهمیدم حقیقت داره ! آخه کسی نیست بگه ایکبیری من یکی از پسرای این دانشگاه ! اصلا به تو سلام هم نمیکنم ! اگه جلوی در باشم تو بخوای بری تو کلاس حتی یه ذره خودم رو تکون هم نمیدم! اصلا بهت نگاه هم نمیکنم! این چه زری بوده که تو زدی؟
از اون دختر خروخوناست که میخواد ادای ل**ی ها رو دبیاره ! به خدا از اون تریپاست که اگه یه ذره باهاش بد حرف بزنی میزنه زیر گریه ! اما ادای دختر پر رو ها رو در میاره ! فهمیده بودن که من واسه بعضی از دخترا اسم رمز گذاشتم جرات نداشتن بیان به خود من بگن چرا همچین کاری کردی ؟! رفتن به رفیقام گفتن که آره ما شنیدیم که بعضی از پسرای روزانه (اون موقع که این حرف رو زدن همه ی پسرای روزانه به جز من تو اون جمع بودن ) واسه بعضی از دخترای شبانه اسم گذاشتن ! شما میدونید کار کیاست ؟! که حالش رو بگیریم !؟
اتفاقا یکی دیگه از بچه ها هم که اونم اسمش حسینه از این حرفش خیلی شاکی شده ! باید اساسی *****یم به هیکلش تا دیگه از این ** خوری ها نکنه ! و بفهمه که مالی هم نیست !

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۶, ۱۰:۲۰ بعد از ظهر
اوه اوه جاتون خالی الان تو کوچه ما تیراندازی شد:پوزخند:از سر و صدا ها به نظر میاد که پلیس با اوباش باشه.ولی یه خواب به من نیومده:خنده:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۲:۲۴ قبل از ظهر
امروز خوشحال بودم !حاج اقا و حاج خانم ازسفر برگشتن و بعد از 2 هفته دیدمشون.:جشن:
خیلی خسته شدم به مهمونا تنهایی رسیدم خیلی عرق ریختم و شنیدن بعضی شعر ها:محمد بدنت بد شده سینت چرا بزرگ شده چرا سرشونت پهنه کمرت باریک؟و....منم در جوابشون برگشتم گفتم حرف نزنی نمیگن لالی!!!البته حس احترام نذاشت و الا....:پوزخند:
2 روزه باشگاه نرفتم دلم تنگ شده برا باشگاه...

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۲:۴۷ قبل از ظهر
چرا سرشونت پهنه کمرت باریک؟
ایراد قحطی بوده؟:خنده:پس دور شکم 6 متری خوبه؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۲:۵۱ قبل از ظهر
منظورشون شکل هفته دیگه:پوزخند:خواستن حرف بزنن ولی ......

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۰:۳۰ قبل از ظهر
امروز خوشحال بودم !حاج اقا و حاج خانم ازسفر برگشتن و بعد از 2 هفته دیدمشون.:جشن:
خیلی خسته شدم به مهمونا تنهایی رسیدم خیلی عرق ریختم و شنیدن بعضی شعر ها:محمد بدنت بد شده سینت چرا بزرگ شده چرا سرشونت پهنه کمرت باریک؟و....منم در جوابشون برگشتم گفتم حرف نزنی نمیگن لالی!!!البته حس احترام نذاشت و الا....:پوزخند:
2 روزه باشگاه نرفتم دلم تنگ شده برا باشگاه...

به سلامتی...
چشم و دلت روشن :لبخند:

راستشو بگو...
نشستی حساب کردی مامان ، بابا دارن میان پس بذار به نحو احسن از مکان استفاده کنم :خنده:
میگی نه؟؟ دروغ میگی :پوزخند:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۱:۳۲ قبل از ظهر
حس گیجها رو دارم و بهم ریختم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۱:۴۳ قبل از ظهر
چرا سرشونت پهنه کمرت باریک؟
خوب باید چه طوری باشه ! سرشونه باریک ! کمر پهن ! شبیه گلابی ؟!

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۲:۲۰ بعد از ظهر
به سلامتی...
چشم و دلت روشن :لبخند:

راستشو بگو...
نشستی حساب کردی مامان ، بابا دارن میان پس بذار به نحو احسن از مکان استفاده کنم :خنده:
میگی نه؟؟ دروغ میگی :پوزخند:
من؟ نه! ....:بامزه::پوزخند:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۰۷:۳۶ بعد از ظهر
با سلام
حس خوبیه ایتم امروزم خیلی سنگین بود خیلی فشار به سینه و پشت بازو وارد کردم الان که دوساعت میگذره هنوز درد عضله دارم خیلی ممنون هستم از تمامی دوستانی که تو کلیه مسائل و سوالات منو یاری کردند امیدوارم روزی بتونم تمام محبتهاشونو جبران کنم.

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۰۷:۴۰ بعد از ظهر
حس میکنم من موندم 6 تادرس نخونده+نداشتن هیچ کتاب و جزوه ای!!!:|

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۷, ۱۱:۰۶ بعد از ظهر
شاید بپرسید چرا یه دکتر مطالعات تاریخ و ادبیات که از نظر مالی هم تامیینه باید خودش رو بکشه ؟
هیچ چیز بدتر از این نیست که یه موقع از وضعیت مالی و اجتماعی خیلی خوبی برخوردار باشی بعد یهو همه چی نابود بشه ... مخصوصا اگه تو این نابود شدن خودت تقریبا هیچ کاره باشی ... منم یه کوچولو این موضوع رو تجربه کردم ... حالا هر چه قدر این اندازه ی نزول بیشتر باشه بیشتر داغونت میکنه ... از اون بدتر اینه که در یه قدمی خوشبختی باشی اما یهو زیر پات خالی بشه ! این رو هم تجربه کردم ! این حوادث آدم ذو داغون میکنن ! انگیزه رو از آدم میگیرن !
همین دیروز فهمیدم خوکشی کرده ... تحصیلکرده ! پولدار ! خوشتیب ! اما دیگه اون کسی نیست که وقتی یه ذره قد داشت کلی آدم جلوش تعظیم میکردن ! دیگه اون ابهت رو نداره ! دیگه شاهزاده نیست ! علیرضا پسر شاه رو میگم ! بدگویی پشت سر خانوداه و مرگ پدر و خودکشی خواهر و از دست دادن قدرت خانوداه ! شاید دلایل موجهی برای خودکشی باشن ... ! هر کسی که می شناختتش گفته آدم فوق العاده خوب و با وقاری بود ... .
اینم عکس بچگیاشه : عکس (http://s2.kimag.es/share/98985531.jpg)
بگذریم این لاپلاس هم عجب دنیایی داره ! میگن نصف امتحان معادلات از همین لاپلاس میاد ! الان دقیقا حس dashul_khan (http://forum.bodybuilder.ir/member.php?11050-dashul_khan) رو دارم .

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۸, ۱۲:۳۷ بعد از ظهر
ساراجان (sara65) خوش اوووووووومدی :گل رز:
خیلی وقته نبودی...
همه دوستان مشتاق حضور شما بودن...
به شخصه حضور مجددت توی سایت رو تبریک میگم :لبخند::گل رز:
و از حضورت خوشحالم... :گل رز::گل رز::گل رز:
.
.
.
همچنین مشتاقانه منتظر حضور مجدد یکی از مدیرای عزیزمون هم هستیم... آقای مشرقی عزیز امیدواریم زودتر برگردی به این جمع صمیمانه :گل رز:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۸, ۱۲:۵۷ بعد از ظهر
ساراجان (sara65) خوش اوووووووومدی :گل رز:
خیلی وقته نبودی...
همه دوستان مشتاق حضور شما بودن...
به شخصه حضور مجددت توی سایت رو تبریک میگم :لبخند::گل رز:
و از حضورت خوشحالم... :گل رز::گل رز::گل رز:

کو؟؟
من بیشتر موضوعات رو نگاه کردم اما چیزی ندیدم :متفکر:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۸, ۰۳:۴۷ بعد از ظهر
کو؟؟
من بیشتر موضوعات رو نگاه کردم اما چیزی ندیدم :متفکر:

پست نزده هنوز!! اما یه نگاه به صفحه اصلی سایت، اون پایین بیندازید!! ظهر اومدم، ایشون هم تو سایت بودن
امیدوارم اومدنش موقتی نباشه... :لبخند:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۸, ۰۷:۲۱ بعد از ظهر
دیشب که رفتم خونه خواستم یک اس بدم تا خلافی ماشین رو بگیرم نگاه کردم دیدم از تاریخ بیمه ماشین دو هفته میگذره تو این اوضاع افتضاح مالی مجبور شدم برم ماشین رو بیمه کنم شانسی که اوردم بیمه کننده یکی از دوستان صمیمیم بود چک دو ماهه دادم .
مورد دوم رفتم چند تا باشگاه تا از سهمیه یکی از دوستانم استفاده کنم اخه تو شرکتی که اونا هستند میتونند از باشگاه رایگان استفاده کنند تا 9 باید تماس بگیرم با باشگاه ببینم امکان استفاده از سهمیه دیگران رو میدند یا نه دعا کنید تا ردیف بشه:عبادت:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۶:۳۱ قبل از ظهر
آره سارا اومده بود ....

صنم
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۸:۳۹ قبل از ظهر
سلام ... من الان به شدت سردرد دارم :افسرده:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۸:۵۷ قبل از ظهر
سلام امروز هوا كمي بهتر شده ما هم كيفمون كوكه آخه مگه ميشه بارون بياد و كسي بي حوصله باشه
به قول شاعر زير باران بايد رفت
البته اينم بايد گفت باران نه هر باراني
باراني كه تهران داره باران اسيده
همين كه آسمون تهران ديده بشه كافيه

yah
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۹:۳۳ قبل از ظهر
وقتی هوا ابری میشه من افسردگی میگیرم حالم از هوای زمستان به هم میخوره این روزا به شدت دمق و افسرده ام

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۶:۵۸ بعد از ظهر
حس خوبیه امروز اولین باران یزد بارید متاسفانه بعلت ضعف اداره برق تا حالا 4 ساعته برقها رفته و من با مکافات ایتمهای امروز رو انجام دادم خیلی رومانتیک بود با چراغ قوه و فقط دو تا اهنگ بدنسازی که رو گوشی داشتم اتفاقا خیلی هم حال داد الانم منزل یکی از دوستانم هستم دارم تو سایت میچرخم

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۰۷:۳۲ بعد از ظهر
عصر باشگاه نرفتم دپرس + عصبی هستم.
چه خوب داره برف میباره!!دوست دارم پشت پنجره بشینم بیرون نگاه کنم، ولی حسش نیست!

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۰:۳۷ بعد از ظهر
الان دقیقا دلم میخواد برم تو خیابون قدم بزنم... زیر بارون... تنها...

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۰:۴۲ بعد از ظهر
الان دقیقا دلم میخواد برم تو خیابون قدم بزنم... زیر بارون... تنها...

ای بابا چه حوصله ای دارین 3 تاره خانم
حیف خونه گرم نیست؟؟
بیرون سوز میاد...اه اه اه....

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۰:۵۶ بعد از ظهر
ای بابا چه حوصله ای دارین 3 تاره خانم
حیف خونه گرم نیست؟؟
بیرون سوز میاد...اه اه اه....


همون سوز حال میده دیگه :نمیبینم:
البته یعالمه لباس بپوشم که سرما نخورم! چون تازه خوب شدم.
.
من بارونو توی دو حالت دوس دارم
یکی اینکه برم زیر بارون و گریه کنم :ناراحت:
یکی اینکه باهاش یه انرژیه مثبت بگیرم :لبخند:
الان قضیه اون انرژیه هست... :لبخند:
الان دارم تصمیمای عجیبی تو زندگیم میگیرم که برای خودم غیر قابل باوره و به اون انرژیه شدیدا نیاز دارم...
.
ولی در کل وقتی دستام یخ میزنه دوس دارم... :چشمک:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۰:۵۷ بعد از ظهر
الان دقیقا دلم میخواد برم تو خیابون قدم بزنم... زیر بارون... تنها...
ستاره خانم بیا شهر ما داره برف میباره بیا قدم بزن

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۱:۰۲ بعد از ظهر
حس خوبیه امروز اولین باران یزد بارید متاسفانه بعلت ضعف اداره برق تا حالا 4 ساعته برقها رفته و من با مکافات ایتمهای امروز رو انجام دادم خیلی رومانتیک بود با چراغ قوه و فقط دو تا اهنگ بدنسازی که رو گوشی داشتم اتفاقا خیلی هم حال داد الانم منزل یکی از دوستانم هستم دارم تو سایت میچرخم

ای ول ایمان جان بچه یزدی من نمیدونستم؟؟؟:پوزخند:
همشهریم پس:صلح: (البته هم استانی هستیم)

یه حس خوب واسه باریدن بارون! الان هم بوشو میشنوم کیییییییییف میکنم...
یه حس خاص مثل دلهره... فردا باید برم دکتر و تکلیفمو با زانوهام روشن کنم....! فقط دوست دارم که بتونم روزی از پاهام تو ورزش استفاده کنم...!


همین الان هم تو تی وی شنیدم که هموطنان عزیزمون بر اثر سقوط هواپیما در ارومیه کشته شدن
و ناراحت گشتم خیلی...:ناراحت:
روحشون شاد!!!خدا رحمتشون کنه

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۱:۱۶ بعد از ظهر
ستاره خانم بیا شهر ما داره برف میباره بیا قدم بزن

برف؟؟ برفو که نگو... از بارونم بیشتر دوسش دارم
برف فقط انرژی مثبت توشه :لبخند:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۱:۳۲ بعد از ظهر
همین الان هم تو تی وی شنیدم که هموطنان عزیزمون بر اثر سقوط هواپیما در ارومیه کشته شدن
و ناراحت گشتم خیلی...:ناراحت:
روحشون شاد!!!خدا رحمتشون کنه

شاید توی اون هواپیما آدمایی بودن که مث من دلشون میخواست الان زیر برف و بارون قدم بزنن... :ناراحت:
خدا رحمتشون کنه...
و به بازمانده هاشون صبر بده

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۱۹, ۱۱:۳۸ بعد از ظهر
حالم گرفته شد وقتی خبر رو شنیدم البته حسش نی برم سمت تی وی !!!خبر رو از اینجا شنیدم.
خدا رحمتشون کنه.

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۲:۱۱ قبل از ظهر
منم تسلیت میگم بهشون .تو این مملکت با دوچرخه سفر کنی امن تره تا هواپیما. هواپیما نیست که ، اتوبوس سید عباسه
===================================
اینجا هم داره بارون میاد با رعدوبرق شدید .هوا هم گرمه گرمه . ولی برف اصلا نمیاد :ناراحت: .

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۲:۱۵ قبل از ظهر
جناب زارع شما هم تشریف بیارین شهر ما ،هم سرده، هم برف میباره:پوزخند:

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۲:۲۲ قبل از ظهر
جناب زارع شما هم تشریف بیارین شهر ما ،هم سرده، هم برف میباره:پوزخند:
اتفاقا شاید اوائل ماه آینده بیام اونطرفا . تعارف اومد نیومد داره ها :پوزخند:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۶:۳۲ قبل از ظهر
من یه نفر که اصلا جرات سوار هواپیما شدن رو ندارم !

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۸:۱۰ قبل از ظهر
من هميشه سوار هواپيما مي شدم ولي تقريبا سه سال پيش داشتيم از شيراز ميومديم تهران هواپيما يه تكون عجيبي خورد كه همه جيغ و داد كشيدند آخه شب قبلشم يه هواپيما تو آسمون شيراز موتورش آتش گرفته بود ديگه بدتر، البته اون هواپيما دوباره برگشت فرودگاه . ديگه از اون به بعد اگه كار واجبي باشه سوار ميشم وگرنه با ماشين ميرم
راستي اينم بگم امروزتا برف رو ديدم ياد سرما و برف اردبيل افتاد
يادش بخير سر مي خورديم رو برفا چه روزاي بود

صنم
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۸:۴۳ قبل از ظهر
:لبخند: حسم اینجوریه

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۹:۱۱ قبل از ظهر
ای بابا خوش به حالتون.شیراز که دیروز بارون اومد همه چپیده بودن تو خونه:پوزخند:اگه یه وقت برف بیاد شیراز دیگه کلا تعطیل میشه:خنده:من خودم عاشق پیاده روی با ماشین تو بارون هستم خیلی حال میده.:پوزخند:ولی دیشب داشت بارون میزد من هم برف پاک کن ماشین رو زدم که جاتون خالی همه جا تیره و تار شد از بس که شیشه جلو کثیف بود:پوزخند:مخزن شیشه شور هم سوراخ شده بود نمیشد تمیزش کنم,لاستیک جلو باد نداشت(زاپاس هم دزد زده بود)روغن هیدرولیک هم نمیدونم چرا ریخته بود هیچی نداشت:خنده:خلاصه همینطوری عشقی خودمو رسوندم خونه:سوت:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۱:۱۷ قبل از ظهر
منم به نوبه خودم به تمامی ایرانی ها تسلیت میگم و امیدوارم دیگه اینطور حوادثی اتفاق نیوفته که متاسفانه بعید میدونم.
همونطور که دیروز تو حس خودم گفتم برق منطقه 2 یزد تا امروز ساعت 10:30 قطع بود بعبارتی میشه 18:30 دقیقه
صبح رفتم اداره برق هر چی دهنم در اومد بهشون گفتم یکیشون تخم نکرد حرفی بزنه خیلی عصبی بودم بد مذهبا با این خدمات دهیشون پول برق رو هم ازاد کردند کی این جنایات تموم میشه خدا میدونه.
بعلت مشغله کاری تا چهارشنبه در خدمت دوستان نیستم
یا علی مدد.:گل رز:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۱:۳۷ بعد از ظهر
خدابیامرزشون ..
من که هرچقدر عمدا هم هواپیما سوار شم تا زودتر بمیرم بازم نمیشه کسایی که باهام سوار بشن فکر کنم دیگه نمیمیرن

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۶:۵۲ بعد از ظهر
بله یکی از روزنامه های محافظه کار در کمال بی شرمی نوشته بود که هیچ کس در این حادثه کشته نشده ... ! من نمیدونم فردا روش میشه چاپ بشه !

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۷:۱۲ بعد از ظهر
چرا دخترای سایت اینقدر نا امید هستن؟ما هم نا امید هستیم ولی نه دیگه تا این حد!

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۹:۱۴ بعد از ظهر
خوشحالم چون بالاخره آیدی قدیمیم درست شد و تونستم بعد از چند ماه با همین آیدی بیام توسایت.با سپاس از محسن عزیز:تشویق:

اما در مورد این خبر سقوط هواپیما یکی آشناهای ما با همین هواپیما پرواز داشت ولی چون کاری براش پیش اومده بود کنسلش کرد.بنده خدا حالا شوکه شده از شنیدن این خبر :ناراحت:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۰:۰۷ بعد از ظهر
بابام: امروز برات يه خواستگار اومد! حدس بزن کيه!!!!!!!

قضيه همون لپ لپه هستا... که ميگن حدس بزن توش چيه! :پوزخند:

قبلنا تو محرم خواستگاري نميرفتن انگار! اميدمون به اين دو ماه محرم و صفر بود که اعصابمون راحت باشه ها...

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۱۱:۴۳ بعد از ظهر
حس میکنم فردا امتحان اصول حسابداری داریم و هیچ چی بلد نیستم...

الان من این همه درس رو کجا و کی و چگونه و برای چه بخوانم؟؟؟:گریه:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۲:۱۹ قبل از ظهر
امروز رفته بودم کافی شاپه دوستم گله میکرد که چرا نمیای خلاصه امروز بعد باشگاه رفتم، با چند تا دختر حرفم شد،هر چند ارزش ناراحتی نداشت ولی حالم گرفته شد سر یه موضوع ساده.

mankind
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۱۶ قبل از ظهر
ستاره جان دیگه وقتشه دیگه:پوزخند:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۲:۱۶ بعد از ظهر
ستاره جان دیگه وقتشه دیگه:پوزخند:

آره فکر کنم!! :چشمک: بعد از آخرین باری که خیلی احمقانه (!!!!!!!) طرفو رد کردم، تصمیم گرفتم، از این به بعد روی لپ لپ ها بیشتر فکر کنم... :پوزخند:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۲:۳۶ بعد از ظهر
آره فکر کنم!! :چشمک: بعد از آخرین باری که خیلی احمقانه (!!!!!!!) طرفو رد کردم، تصمیم گرفتم، از این به بعد روی لپ لپ ها بیشتر فکر کنم... :پوزخند:[/

QUOTE]

ماله ما اینقدر لپ لپ هارو راه ندادن که ته کشید !
[QUOTE=Mohammad.Reza;38418]چرا دخترای سایت اینقدر نا امید هستن؟ما هم نا امید هستیم ولی نه دیگه تا این حد!


اینقدر که امید داشتیم آخرش به کجا رسید؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۲:۴۰ بعد از ظهر
خواهر من مگه چند سالته شما؟؟؟به قول ستاره انرژی مثبت بگیر!!!تازه میخوایم برا توام ایده رمانتیک بدیم :پوزخند:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۲:۵۸ بعد از ظهر
خواهر من مگه چند سالته شما؟؟؟به قول ستاره انرژی مثبت بگیر!!!تازه میخوایم برا توام ایده رمانتیک بدیم :پوزخند:
به به! نگفتم محمدرضا خودش یه پا آتیشه... :تشویق:
بی صبرانه منتظر ایده رمانتیک شما هستیـــــــــــــــــــم!!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۵:۳۸ بعد از ظهر
امروز امتحان معادلات داشتم ! همه ی سوالا رو جواب دادم اما در 80 درصد موارد به جواب آخر نرسیدم :پوزخند: باید منتظر باشم ببینم چی میشه ! فردا هم زمین شناسی امتحان دارم :نمیبینم:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۶:۲۱ بعد از ظهر
واه واه واه
محمد رضا جونم که ایده کامپیوتری میده دیگه!!
گمونم یه رباتی چیزی بسازه که از خودش عشقولانه در کنه:بامزه:
یادمه یه دبیر زمین شناسی داشتیم که هر دفعه از اول کتاب میپرسید و امتحان می گرفت...
اون سال فقط زمین خوندیمو الان هیچیش یادم نیست...
به لیلی جونم گیر ندین که از قبل خیلی رو براه تره داره بیترم میشه:بوس:

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۷:۱۹ بعد از ظهر
طبق اخباری که دوسه شب پیش دادم دیشب رفتم دکتر...!

اون دکتر قبلی که رفتم و ام آر آی زانوهامو دید گفت که مینیسکام پاره است! باور کنید خیلی ناراحت و نا امید بودم، چون من تو زندگیم و یه عشق دارم اونم ورزشمه،فقط وفقط همین!

دیشب که رفتم این دکتر جدیده،گفت که من چیزایی که تو گزارش ام آر آی نوشته رو قبول ندارم و (خیلی دکتر شاخ و واردیه) اینکه یه معاینه ای کرد که هنوز دارم از دردش میمیرم و گفت که نرمی غضروف پشت کشکک دارم!!!( امیدم نسبت به قبل بیشتر شد)
یه سری قرص داد و یه سری تمرینات ورزشی! گفت که به مرور خوب میشه !!!
حالا نمیدونم دیگه چیه قضیه!!!

دوستان کسی اگه خدایی نکرده این مشکلو داشته بگه الان چطوره زانوهاش و اینا...

(فکر کنم بتونم برم بالای منبر و حرف بزنم:پوزخند: )

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۷:۲۸ بعد از ظهر
یاد فیلم مارمولک افتادم،داشول جون حتماً برو رو منبر که همه رو با کف گرگی و ... ارشاد کنی:چشمک:
گمونم یه دکتر حسابی گیر بیارو تحت نظرش باش،اگه هی این دکترو اون دکتر کنی آخرش به هیچ جا نمی رسی،دکترای ما عادت کردن همه رو مث موش آزمایشگاهی ببینن!!!
کارائی که توی دوران دانشجویی خوابشم نمی بینن...
اه اه

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۷:۴۰ بعد از ظهر
من 5 سالمه منتظر ایده ات هستم برادره من ( محمدرضا ):لبخند:
.......................
نه پرند جان زیاد هم روبراه نیستم :ناراحت:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۷:۴۵ بعد از ظهر
بهترین ایده =عروسک بازی:پوزخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۸:۰۱ بعد از ظهر
لیلی جونم تنت داغه متوجه نشدی که حالت بهتره:چشمک:
عروسک بازی خیلیم خوبه،یه چیزیه در حد گیمای کامپیوتری و سگا و آتاری!!
ما خودمون تصمیم می گیریم که چه جوری باشیم...
من جای تو باشم اولین کاری که می کنم میرم باشگاه و توی یه کلاس هیپ هاپ یا راک اند رول یا عربی یا فارسی ثبت نام میکنم...
اگه نبود ایروبیک...
بعدش یه دوست پسر خوب و شاد پیدا میکنم و هیچ وقت تنها نمی مونم،اگه تونستی این کارو بکنی بیا بگو تا حالتو بدونم...
:چشمک:
زندگی خودش داره میره پس چرا زهرش کنیم؟ کافیه نوع نگاهو تغییر بدیم و همیشه با وَرِ غمگین و عصبیمون نگاش نکنیم،من توی خودم چند تا پرند دارم(خوشحال،عصبی،نگران،ترسو،قوی و...) خوباشو سوا کردم و بهشون رو دادم،اونای دیگه هم هستن،اونائی که حالمو می گیرن مثل پرند پرخاشگر ترسو،گاهی خیلیم استرس داره خصوصاً وقتائی که مشکلات هورمونی دارم اما پرند با اعتماد بنفسه سریع دستشو رو میکنه،این اعتماد بنفسو با کارو ورزشو و... قوی کردم.خواستم و تونستم:قلب:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۸:۱۹ بعد از ظهر
لیلی جونم تنت داغه متوجه نشدی که حالت بهتره:چشمک:
عروسک بازی خیلیم خوبه،یه چیزیه در حد گیمای کامپیوتری و سگا و آتاری!!
ما خودمون تصمیم می گیریم که چه جوری باشیم...
من جای تو باشم اولین کاری که می کنم میرم باشگاه و توی یه کلاس هیپ هاپ یا راک اند رول یا عربی یا فارسی ثبت نام میکنم...
اگه نبود ایروبیک...
بعدش یه دوست پسر خوب و شاد پیدا میکنم و هیچ وقت تنها نمی مونم،اگه تونستی این کارو بکنی بیا بگو تا حالتو بدونم...
:چشمک:
زندگی خودش داره میره پس چرا زهرش کنیم؟ کافیه نوع نگاهو تغییر بدیم و همیشه با وَرِ غمگین و عصبیمون نگاش نکنیم،من توی خودم چند تا پرند دارم(خوشحال،عصبی،نگران،ترسو،قوی و...) خوباشو سوا کردم و بهشون رو دادم،اونای دیگه هم هستن،اونائی که حالمو می گیرن مثل پرند پرخاشگر ترسو،گاهی خیلیم استرس داره خصوصاً وقتائی که مشکلات هورمونی دارم اما پرند با اعتماد بنفسه سریع دستشو رو میکنه،این اعتماد بنفسو با کارو ورزشو و... قوی کردم.خواستم و تونستم:قلب:

یه مدته اصلا حاله بیرون رفتن ندارم هر چی میخوام برم یه کلاسی میگم بیخیال دلم برای بابام تنگ شده !

منم 2 تا لیلی دارم یکی شاده یکی هم مثله شیطون همش تو گوشم میخونه .....
عشقو عاشقی همش کشکه پس دوس پسر هم میشه همون کشک



بهترین ایده =عروسک بازی:پوزخند:

عروسکام همه دارن خاک می خورن من فقط یه عروسک خوشم می اومد که اونم ماله بچگی هام بود که خراب شد ولی هنوز دارمش اسمش نازنین بود صداش میکردم نازی :لبخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۰۱ بعد از ظهر
یه مدته اصلا حاله بیرون رفتن ندارم هر چی میخوام برم یه کلاسی میگم بیخیال دلم برای بابام تنگ شده !
خدا پدر بزرگوارتو رحمت کنه،تا زنده ای زندگی کن،وقتی مردی فرصت داری که با از دنیا رفته ها باشی،مطمئنم پدرتم با شادی تو شاده(البته اگه به روح اعتقاد داری!!)زمان همه چیزو در خودش حل میکنه پس باورش کن و سریعتر خودتو وفق بده،شرایط رو بپذیر و در حال زندگی کن(این بسته به هوشته که شرایطم خیلی توش دخیله)
منم 2 تا لیلی دارم یکی شاده یکی هم مثله شیطون همش تو گوشم میخونه ..... جمال شاده رو عشقه که هر وقت شادی آخرشی کم بوده اما بوده و خیلیم دوست داشتنیه...
عشقو عاشقی همش کشکه پس دوس پسر هم میشه همون کشک آدما به همدیگه نیاز دارن،پسرا واسه دخترا و بلعکس جذابن و جزو نیازهای طبیعیه آدماست خودت و نیازهاتو سرکوب نکن،اخلاقی باش و کامل باش،مطمئنم اون آدم خوبه منتظرته:چشمک: زودتر پیداش کن بهت قول میدم که زندگیت زیباتر میشه...




عروسکام همه دارن خاک می خورن من فقط یه عروسک خوشم می اومد که اونم ماله بچگی هام بود که خراب شد ولی هنوز دارمش اسمش نازنین بود صداش میکردم نازی :لبخند:
من هیچوقت عروسک نداشتم:ناراحت: یه عروسکه بود که یه پا نداشت و مال خواهر خانومی بود که پنج سال از من بزرگتره و به من رسیده بود!! تا مدتها باهاش بازی میکردم،بعدها هم که داداشه متولد شد اسباب بازیام پسرونه شدن(مال داداشی!!) یبارم که اعتراض کردم مامی و خواهر خانومی رفتن و یه خرس گنده پشمالو برام خریدن،منو هیچوقت با خودشون نمیبردن بیرون،مامان می گفت خیلی شَرَم،می گفت هر چی ببینی میخوای و همونجا می شینی،تا برگردن تصورم یه عروسک ظریفو ناز بود،نه اون خرس که قد خودم بود:خنده:

sara65
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۱۱ بعد از ظهر
امروز خوشحالم داداشم داره تعطیلات میان دوره میاد خونه:لبخند:بالاخره بعد از این همه اتفاقات تلخ انگار دارم طعم خوشی رو هم میچشم.:عبادت:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۱۳ بعد از ظهر
واااای سارا زبونش وا شد...
زیر لفظی چی گرفتی...
به افتخارت رفتم یه تاپیک زدم:بوس:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۳۸ بعد از ظهر
عشقو عاشقی همش کشکه پس دوس پسر هم میشه همون کشک

دوس پسر خوبش خوبشه، بدش بده... :لبخند:
الهــــی که یکی از اون لپ لپا که دوس داری نصیبت بشه... :سوت:
و توشم همون جایزه ای باشه که همیشه دلت میخواسته :لبخند:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۱:۱۴ بعد از ظهر
من بیشعور امروز نرفتم باشگاه که مثلا زمین شناسی بخونم از اولی که اومدم یه کلوم نخوندم ! مرده شور این اراده قوی من رو ببرن ! الکی از تمرین سرشونه افتادم !

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۱:۲۲ بعد از ظهر
بسیار ناراحت شدم امشب بر خلاف همیشه بخاطر اینکه آکواریوم خودم یهو زوارش در رفت و تمام آبش خالی شد . البته طی عملیات خیلی سخت ماهی ها رو که حدود 30 نفر بودن نجات دادم اما پدرم در آمد . وای که چقدر خستم

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۹:۱۸ قبل از ظهر
امروز اصلا حالم خوب نیست :ناراحت:
نمی تونم بشینم.....................

یادش بخیر وقتی آمل بودم، هر وقت حالم خوب نبود، دلم برا خونه تنگ میشد و کمی گریه م میگرفت...
یادمه حدودای اردیبهشت بود یروز صبح انگشت شصتم لای در ماشین گیر کرد (و بعد مدتی بی ناخن شدم!!)
تا شب خوب بود، اذیت نشدم. اما شب که شد، یه لحظه از درد نخوابیدم!!
فرداصبحش رفتم پیش دکتر دانشگاه. ناخنم که حالا سیاه شده بود رو یه معاینه کرد و با یه سوزن مخصوص روی ناخنم چند تا سوراخ ایجاد کرد و کمی فشارش داد که مثلا خون هایی که زیرش جمع شده بیاد بیرون. و بهم گفت رفتی خونه همینکارو ادامه بده :نمیبینم: (من اونکارو هیچوقت نکردم چون خیلی درد داشت)
کارش که تموم شد و بلند شدم که بیام یهو سرم گیج رفت و همه جا سیاه شد...
بهم اکسیژن زدن و آب قند و....
خلاصه اومدم خونه (آمل)
دیگه نمی تونستم تحمل کنم... به خونه (مامانم اینا) شدیدا نیاز داشتم
مث ابر بهار گریه میکردمو وسایلمو جمع میکردم!!
تو مدتی که آمل بودم، اونروز از همیشه بیشتر دلم برا خونه پر کشید...
یادش بخیر...

آدما گاهی به اطرافیانشون و محبتشون از همیشه بیشتر نیاز دارن...

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۹:۲۸ قبل از ظهر
سلام به همه
امروز خیلی بهم ریختم دیشب سر کار با یکی از همکارام دعوام شد صحبت سر استفاده نکردن اصولی از تجهیز بود که با پرویی جواب داد منم کوتاه اومدم دیدم ول کن نیست و رفت رو فاز اعصاب خوردنی و یک تیر اهن بغل دستش بود اومد برداره بزنه بهم دل نکرد و منم باز سرش یکم داد زدم و در گیر نشدم تا زمانیکه که فش ناموسی داد دیگه نتونستم دوم بیارم زدم اش و لاشش کردم باورتون نمیشه من اصلا اهل دعوا نیستم یعنی همیشه خودمو میکشم کنار چون وقتی دستم به دعوا باز بشه دیگه جلودار خودم نیستم زدم صورتش رو داغون کردم از حراست شرکت مارو خواستند چون خیلیها منو به اخلاق خوب میشناختند باورشون نمیشد اینکار رو بکنم خودمم فکر نمیکردم اینجوری داغونش کنم بلاخره خدا رو شکر واسطه شدند رضایت رو ازش گرفتند پامون به کلانتری باز نشد ولی یک مامور اومد و گزارش نوشت وووو شماره طرف رو گیر اوردم بهش زنگ زدم نیم ساعت پیش گفت بینیش مو برداشته ترسم از اینه بره شکایت کنه و ما رو از کار بیکار کنند.اه که چقدر این ماه صفر نحسه.

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۲:۰۰ بعد از ظهر
من هیچوقت عروسک نداشتم:ناراحت: یه عروسکه بود که یه پا نداشت و مال خواهر خانومی بود که پنج سال از من بزرگتره و به من رسیده بود!! تا مدتها باهاش بازی میکردم،بعدها هم که داداشه متولد شد اسباب بازیام پسرونه شدن(مال داداشی!!) یبارم که اعتراض کردم مامی و خواهر خانومی رفتن و یه خرس گنده پشمالو برام خریدن،منو هیچوقت با خودشون نمیبردن بیرون،مامان می گفت خیلی شَرَم،می گفت هر چی ببینی میخوای و همونجا می شینی،تا برگردن تصورم یه عروسک ظریفو ناز بود،نه اون خرس که قد خودم بود:خنده:

پس داشتي ديگه .................. من همون عروسكو خيلي دوست داشتم دستشو فشار ميدادي صدا ضبط ميكرد منم باهاش صداي يه زنه بود خدمتكارمونو ضبط ميكردم بعد جلوش ميزاشتم پخش بشه حسابي شاكي ميشد :چشمک:

من از عروسكاي كله گنده خوشم مياد !



که آکواریوم خودم یهو زوارش در رفت و تمام آبش خالی شد . البته طی عملیات خیلی سخت ماهی ها رو که حدود 30 نفر بودن نجات دادم اما پدرم در آمد . وای که چقدر خستم[/QUOTE]
بابا نجاتگر

............................
ستاره جون ديگه لپ لپ نميخوام آدم بيكاره پول لپ لپ بده
................................


امروز اعصابم قاطي فاطيه ........ مردم دلشون خوشه بچه تربيت ميكنن اه :بیفایده: بابا شما كه بلد نيستين تربيت كنين فرت 10 تا نندازين

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۵:۲۱ بعد از ظهر
اره منم اعصابم خورده از ظهر
صبح یه سر رفتم بانک....تا شماره منو خوند شماره نفر بعدی رو هم توی همون باجه خوند
یه دختره لاغرمردنی زرتی پرید جلو و فیشش رو گذاشت اونجا ، ننش هم اومد چسبید بهش
یارو هم فکر کرد نوبت ایناس
از پشت سر زنه شمارمو نشون دادم به متصدی و با لبخند کار منو انجام داد
زنیکه نمیرفت کنار :متفکر:
خلاصه گفتم : خانوم چرا اجازه نمیدین من سر جان وایسم؟؟
با سردی و پررویی جاب داد: خب بیا وایسا....خودت دیر جنبیدی!!!
دخترش هم فکر کرد اگه حرف نزنه میگن لاله...زرتی گفت : 3 ساعته شماره ترو داره میخونه!!!!
به زنه گفتم : خانوم بجای یاد دادن امور بانکی به بچت ، اول ادب یاد بده بعدشم خوندن ساعت رو آموزش بده که 3 ثانیه رو 3 ساعت نخونه!!
زنه که هی زرزر میکرد و نمیفهمیدم چی میگه ، دختره برگشت گفت : حالا که میبینی ما جلوییم!!!
گفتم ببو!!!!! فرق جلو و عقب بودن رو هم نمیدونی تو....:نمیبینم:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۹:۰۶ بعد از ظهر
اره منم اعصابم خورده از ظهر از صبح!!
صبح یه سر رفتم بانک....تا شماره منو خوند شماره نفر بعدی رو هم توی همون باجه خوند
یه دختره لاغرمردنی زرتی پرید جلو و فیشش رو گذاشت اونجا ، ننش هم اومد چسبید بهش خب توی قوی هیکل کمی دیر جنبیدی... هم دختر ، هم ننه؟!!
یارو هم فکر کرد نوبت ایناس
از پشت سر زنه شمارمو نشون دادم به متصدی و با لبخند کار منو انجام داد
زنیکه نمیرفت کنار :متفکر:
خلاصه گفتم : خانوم چرا اجازه نمیدین من سر جان وایسم؟؟ بمیرم واسه بی جانیت داداش
با سردی و پررویی جاب داد: خب بیا وایسا....خودت دیر جنبیدی!!!
دخترش هم فکر کرد اگه حرف نزنه میگن لاله...زرتی گفت : 3 ساعته شماره ترو داره میخونه!!!! سه ساعت که نه اما حتماً سه دقیقه بوده،فکر کن!! خودش یه عمره!!
به زنه گفتم : خانوم بجای یاد دادن امور بانکی به بچت ، اول ادب یاد بده بعدشم خوندن ساعت رو آموزش بده که 3 ثانیه رو 3 ساعت نخونه!!:بامزه:
زنه که هی زرزر میکرد و نمیفهمیدم چی میگه ، دختره برگشت گفت : حالا که میبینی ما جلوییم!!!
گفتم ببو!!!!! فرق جلو و عقب بودن رو هم نمیدونی تو....اینو خوب اومدی
:نمیبینم:
آی بدم میاد از اینایی که احساس زرنگی می کنن...
از بانک و کارمنداشو مراجعینش بدم میاد:معترض:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۹:۱۵ بعد از ظهر
نه بابا ازظهر اعصابم خورده...تو دیگه ببو بازی در نیار :پوزخند:
خب صبح رفتم تا ظهر معطل شدم دیگه
بعدشم 3 دقیقه که هیچ...بخدا 3 ثانیه شد تاخیرم، فقط چک رو توی دستم جابجا کردم...همین!!!

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۱۰:۳۱ بعد از ظهر
واقعا این زنها حرص دربیار هستن.تو صف عابر بانک یه کارهایی میکنن برای جلو زدن که آدم دلش میخواد سر طرفو بگیره بکوبه تو شیشه بانک ولی چون زنه نمیشه:بیفایده:مثلا من همیشه عادت دارم با نفر جلویی 1 متر فاصله داشته باشم(حتی تو تلوزیون هم تبلیغ میکنه که به حریم خصوصی دیگران احترام بذارید)بعد یه زن میاد میخواد زرتی بره جلو.واقعا فقر فرهنگی بد چیزیه

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۱۱:۰۰ بعد از ظهر
دلم میخواد بشینم تا صبح از مشکلات بگم ! (حالا تو این تاپپیک یا تو اون سنگ صبور ! ) اما حیف که باید قطع کنم برم سر درس و زندگیم !
دوشنبه فیزیک 2 امتحان دارم ! صبحش هم استاتیک امتحان دارم ! :نمیبینم:
بگذریم امروز از ساعت 6 صبح تا ساعت 10 و نیم شب سکسکه داشتم !!! بیچاره شدم !

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۱۲:۱۳ قبل از ظهر
امروز خسته و کوفته از باشگاه رفتم مغازه یه مدتی نگذشته بود که یه دختر دایره شکل اومد تو مغازه
دنبال چربی سوز بود . خلاصه بعد از نیم ساعت صحبت کردن از چربی های باسن و سینه و بهم زدن حال ما
گفت چند تا مکمل بهم معرفی کن . 2 تا مکمل نشونش دادم ، دیدم تازه داره سر صحبت وا میکنه و با
ادعای زیاد میگه بزار نوشته هاشونو معنی کنم ببینم کدومش به دردم میخوره :بیفایده:
خلاصه هی ما باهاش سر کردیم تا آخر راضی شد lipo6 بگیره . گفت چنده ؟ قیمت بهش دادم
دیدم گوشیشو ورداشت حساب کتاب کنه .تو دلم گفتم شاید بخواهد عمده خرید کنه داره حساب میکنه چقدر میشه .
حدس بزنید چی گفت ؟
گفت 10 تا دونه ( 10 دونه قرص ) میخواهم ازش :ناراحت: :نمیبینم:
دیگه دختر تو مغازه راه نمیدم :بیفایده:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۹:۴۵ قبل از ظهر
نه بابا ازظهر اعصابم خورده...تو دیگه ببو بازی در نیار :پوزخند:
خب صبح رفتم تا ظهر معطل شدم دیگه
بعدشم 3 دقیقه که هیچ...بخدا 3 ثانیه شد تاخیرم، فقط چک رو توی دستم جابجا کردم...همین!!!

:سوت: فقط همین


واقعا این زنها حرص دربیار هستن.تو صف عابر بانک یه کارهایی میکنن برای جلو زدن که آدم دلش میخواد سر طرفو بگیره بکوبه تو شیشه بانک ولی چون زنه نمیشه:بیفایده:مثلا من همیشه عادت دارم با نفر جلویی 1 متر فاصله داشته باشم(حتی تو تلوزیون هم تبلیغ میکنه که به حریم خصوصی دیگران احترام بذارید)بعد یه زن میاد میخواد زرتی بره جلو.واقعا فقر فرهنگی بد چیزیه

چیزی گفتی؟:بیفایده: مواظب باش طرف سرتو نکوبه تو شیشه ! حالا بگذریم این زنا هم بدجور کولی بازی در میارن سره صف :پوزخند: تو حرم که دیگه نگو صف مردارو می بینی همه منظم هستن یه نگاه به زنا بندازی بدبخت ها بعضی ها شانس میارن زنده بیرون میان


امروز خسته و کوفته از باشگاه رفتم مغازه یه مدتی نگذشته بود که یه دختر دایره شکل اومد تو مغازه
دنبال چربی سوز بود . خلاصه بعد از نیم ساعت صحبت کردن از چربی های باسن و سینه و بهم زدن حال ما
گفت چند تا مکمل بهم معرفی کن . 2 تا مکمل نشونش دادم ، دیدم تازه داره سر صحبت وا میکنه و با
ادعای زیاد میگه بزار نوشته هاشونو معنی کنم ببینم کدومش به دردم میخوره :بیفایده:
خلاصه هی ما باهاش سر کردیم تا آخر راضی شد lipo6 بگیره . گفت چنده ؟ قیمت بهش دادم
دیدم گوشیشو ورداشت حساب کتاب کنه .تو دلم گفتم شاید بخواهد عمده خرید کنه داره حساب میکنه چقدر میشه .
حدس بزنید چی گفت ؟
گفت 10 تا دونه ( 10 دونه قرص ) میخواهم ازش :ناراحت: :نمیبینم:
دیگه دختر تو مغازه راه نمیدم :بیفایده:
یادم باشه فردا بیام مغازت :پوزخند: ببینم راهمون میدی یا نه !
من که آدم چونه زنی نیستم چون خوشم نمیاد:لبخند: ولی بعضیا تا چندتا بد بیراه نشنون اینقدر چونه میزنن سره یه چیزه زپرتی که فروشنده آخر میخواد با اردنگی بیرونشون بندازه

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۱:۵۶ بعد از ظهر
حس بدی دارم چند نفری پیگیر درگیری چند روز پیشم هستند هی دارن تو گوش طرف روضه میخونند تا شکایت کنه و دراند برام پرونده میسازند خیلی کلافم روزها داره سخت میگذره اه ت... به این زندگی که برامون درست کردند.

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۲:۱۹ بعد از ظهر
دارم فکر میکنم این پرند ما هم عجب غلطگیره خوبیه :پوزخند: حال کردم
.................
امروز ار بیکاری دارم مگس می پرونم :سوت:حوصلم حسابی یر رفته وقتی هم سر بره میخوام آدم بکشم !


حس بدی دارم چند نفری پیگیر درگیری چند روز پیشم هستند هی دارن تو گوش طرف روضه میخونند تا شکایت کنه و دراند برام پرونده میسازند خیلی کلافم روزها داره سخت میگذره اه ت... به این زندگی که برامون درست کردند.

خب برو باهاش درست حسابی حرف بزن و معدرت بخواه و اینا .......... امیدوارم مشکلت حل بشه زودتر ...
زندگی همینه منم از بس گفتم تف به این زندگی تف هام داره تموم میشه ! :drool:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۲:۳۴ بعد از ظهر
حوصلت یر رفته؟
مثل مرده ها از 1.5 تا 3 خوابیدم،وقتی بیدار شدم خواهرم گفت چقدر شکمت قاروقور می کرد!!

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۲:۴۱ بعد از ظهر
حوصلت یر رفته؟
مثل مرده ها از 1.5 تا 3 خوابیدم،وقتی بیدار شدم خواهرم گفت چقدر شکمت قاروقور می کرد!!

چقدر سوتی میدم :خجالت::پوزخند::نمیبینم:

از قارو و قور گفتی نمیدونم چرا تازگیها چرا شکم همه اینجوری شده ایراد از غذاهاست شاید ؟:متفکر: بعد هم چه صداهای عجق وجقی دارن جدیدا.... راستی قارو قور با غ نیس ؟:متفکر:
مرده ها که اینقد کم نمی خوابن من که عصرها نمیخوابم
...............
هوس ذرت مکزیکی کردم :لبخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۲:۵۸ بعد از ظهر
شکم من با قاف قاروقور می کرد شاید شکم تو غارو غور کنه مهم صداشه،واسه من که از گشنگی بود،ببینم اجق با عینه؟:پوزخند:
ما بریم سرکار...:جشن:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۱۰:۳۳ بعد از ظهر
جیبت که پر پول باشه دیگه برات مهم نیست طرف شکایت میکنه یا نه ! دیروز یه بنده خدایی تعریف میکرد با رفیقش که خیلی مایه داره رفتن فلان رستوران که تو بالاشهره رو بهم زدن ! فقط واسه اینکه تو اون منطقه بگن کی رییسه ! میگفت ملت زنگ زدن به پلیس ! مامورا اومدن تا رفیقش رو دیدن باهاش دست دادن و هی قربون شما چاکر شما میگفتن ! یه بنده خدای دیگه ای هم بود که کارش این بود که تو خیابون بچرخه یه پسر ریقو پیدا کنه بگیره بزنتش ! یه بار میگفت بی ناموس سر زنش داد میزد ! یه بار میگفت طرف زیادی شاد بود میخواستم بهش یاد بدم که دنیا غم و غصه هم داره ! یه بار میگفت طرف ماشین مدل بالا سوار بود ! این بی شرف حتما حق مردم رو خورده ! یه بار هم میگفت بد نگاه کرد گرفت زدمش !!! اما چون پولدار بود یه ساعت هم تو کلانتری نمیشست ! امان از بی پولی ! پول که نداشته باشی هیچی نیستی ! یه بنده خدایی بود بهش میگفتن رضا سگه ! مثل سگ گاز میگرفت ! از اون بچه مایه دارای پایین شهری ! کارش این بود که ماشین تصادفی و اتیش گرفته و صاحب مرده میخرید 1 میلیون درستش میکرد میداد 10 میلیون ! کیوکوشین کار هم بود ! عشقش این بود که دعوا کنه ! تا میرفت کلانتری هم دست تو جیبش میکرد و یه مشت پول مینداخت جلو یارو میگفت خوب پولت رو دادم ! حالا برو گمشو !!!
این حرفای ایمان رو که میخونم یاد این ارذل می افتم ! یکی عین خیالش هم نیست ! یکی هم باید از دعوا کردن بترسه به خاطر اینکه مبادا بعدا دیه بده ! یادمه اول دبیرستان بودم یه خیکیه خیلی شاخ بازی در میاورد ! من خدایی یه سیلی هم بهش نزدم ! همیشه از دعوا کردن باهاش فرار میکردم ! چرا ؟ چون میدونستم یه مشت بخوره میمیره ! الدنگ گول هیکل پر چربیش رو میخورد ! خلاصه تا چهار سال رفیقاش میگفتن فلانی حسین رو زد ! حسین از فلانی میترسه ! و ... ! اما خدا شاهده من نه از اون انتر میترسیدم نه از بقیه رفیقاش ! اما چون می دونستم اگه بزنم دهنش رو بیارم پایین بابام پول نداره هیچ کاری نکردم !

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۲:۱۵ قبل از ظهر
من امشب تصادف کردم ولی وقتی یادش میافتم خندم میگیره:پوزخند:
داشتم با سرعت میومدم که یه پرایدی مثل گاو(حیف گاو)پیچید وسط خیابون,ترمز نزده بودم راننده پراید اون دنیا بود.آقا تا شیشه رو اومدم بکشم پایین یه سراغی از عمه اش بگیریم ماشین پشتی که زن هم بود نتونست به موقع ترمز کنه زد به من.پرایدی همه بی وجود بی وجدان مثل سگ فرار کرد دیگه سریع زدیم کنار ببینم چی شده نگاه میکنم ماشین من خاک هم روش ننشسته ولی ماشینه زنه نصفش نیست:خنده:گفتم آخه با این کوچولو ضربه چرا اینجوری شد گفت مال الان نیست دو سه روز پیش هم تصادف کردم:خنده:باز خوبه زنها آدمهای باوجدانی هستن(تو این موارد)اگه یه مرد بود تا پول شیر خشک بچه اش هم در نمیاورد ول کن نبود که:پوزخند:

kingofblack2010
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۱۱:۲۶ قبل از ظهر
.............. 18 ماه عمر ادمو تلف می کنن که چی؟؟؟:بیفایده:.6 ماه سربازم دیگه بریدم خسته شدم از بس باید واسه یه سری ادم چلغوز پا بکوبم.هیچ کاری هم که یاد نمیگیریم واقعا عمر ادم تلف می شه.
هر جوری می تونید سربازی و بخرید که به هیچ دردیتون نمی خوره تو تک تک لحظاتش حس می کنید چقدر عمرتون داره هدر میره مخصوصا که از سال 90 سربازی 24 ماه می شه.خدا به دادتون برسه:نمیبینم:

این پست رو ویرایش کردم ! علتش هم خود نویسنده این پست میدونه !
یاکوزا

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۲:۵۶ بعد از ظهر
چند وقتیه که دیگه حسرت هیچی رو نمی خورم...
ترسناکه یا نه نمی دونم،چیزی که میدونم اینه که زندگیم خیلی بهتر شده،بازم شدم همون کشمشی که بودم،یه مدتی خیلی به خودم و دنیا گیر میدادم،البته یه دلیلشم اطرافیان بودن،اما الان همه چی آرومه من چقدر خوشحالم!!
خدایا این آرامش رو از ما نگیر!
آمین

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۶:۱۶ بعد از ظهر
امروز استاد مقاومت رسما صفر من رو وارد ! دهنش رو ... ! الان حس صفر دارم ! 3 تا درس دیگه هم مونده ! فیزیک و استاتیک که امتحانشون تو یه روزه ! فیزیک که کاملا تعطیلم ! ریاضی هم فرداست !

اما یه موضوعی رو باید بگم !
بیش از 1 سال و چند ماهه که من تو این سایت عضوم ! و تقریبا روزی نبوده که آن نشده باشم !در حال حاضر مدیر انجمن هستم ! و این قسمت عمومی هم زیر نظر من هست . وظیفه ی من اجرای قوانین سایت هست و با هیچ کسی هم مشکل شخصی ندارم ! مخصوصا اعضای تازه وارد که از ثبت نامشون یه ماه هم نمی گذره ! و اصلا نمی شناسمشون !
هر کسی که پستی مغایر با قوانین سایت بزنه من پاکش میکنم ! دوستان اگه با من مشکلی دارن می تونن به مدیر کل شکایت کنند .

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۶:۲۳ بعد از ظهر
در ابتدای عضویت سوءتفاهم پیش میاد،دوستان زیاد سخت نگیرین دیگه...
کار شما هم حرف نداره...
خسته نباشید و تشکر:گل رز:

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۸:۱۶ بعد از ظهر
بچه ها امشب داشتم میومدم دیدم یه ماشین از پشت سر هی چراغ و بوق.آروم کردم اومد کنارم دیدم دو تا از این دختر مو سیخ سیخیا که مثل یال شیر درست میکنند موهاشونو با یه 206 سفید اومد کنارم و شیشه رو داد پایین منهم همینکارو کردم.با عصبانیت گفت با ما چیکار داری؟!!! گفتم من کاری باشما ندارم!!!گفت چرا داری!!( راننده حرف میزد و اون یکی همش میخندید).گفتم بیخیال خانم شما بوق و چراغ زدی من چیکار باشما دارم آخه.باز با عصبانیت ادامه داد که نخیر با ما چیکار داری!محل نذاشتم و شیشه رو دادم بالا که برم پیچید جلوم و زد رو ترمز.اومدم بگیرم از کنارش برم راه نداد.یه صد متری اینکارو ادامه داد و بعدش گازشو گرفت رفت!!!!
این دیگه چه مدلی بود نفهمیدم والا اگر شما فهمیدین به منهم بگین.

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۸:۴۱ بعد از ظهر
خوب میرفتی مشکلشون رو حل میکردی:پوزخند:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۹:۰۶ بعد از ظهر
الان حس یه خداحافظی رو دارم...
باید از اینجا برم...
بدون هیچ توضیحی...!
برای تک تک تون آرزوی شادی و موفقیت دارم...
.
.
.
راستی تاریخ تولد بچه ها رو هم میزنم توی تاپیکش... :لبخند: به جای منم سایتو بترکونید! البته با صمیمیت... :قلب:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۹:۱۴ بعد از ظهر
حس ناراحت:ناراحت:
ستاره كجا؟باور نميكنم :نمیبینم::گریه:

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۰۹:۲۸ بعد از ظهر
ااااااااااا.چرا هی بچه های با حال دارند میرن؟عجب قدمی داشتم من؟! بعد از ماهها اومدم هی میبینم میان میگن میخوان برن.بابا بمونید من نمیام اصلا اینجا:نمیبینم:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۴, ۱۱:۱۵ بعد از ظهر
دارم برای امتحانا دعا میخونم ... بخشی از این دعای زیبا رو اینجا میزارم تا شما هم فیض ببرید !
دعای پاس کردن ترم :
الهی ادرکنی پاسنا ترمی به نمرتنا 10 و گاها 12 و حافظا من مشروطی و فلجأ استادی و لغوا امتحانی و کورا ناظرانی ...

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۵:۰۷ قبل از ظهر
مامانم داشت تلویزیون تماشا میکرد و منم سرگرم کار خودم بودم. یهو دیدم برگشت سمت من و گفت اون گوشه ابروت خراب شده ها. با تعجب نگاش کردم! گفتم ابروهای منو تلویزیون نشون میداد؟ خنده ش گرفت. گفت نه. صبح که خوابیده بودی دیدم.
مامان جونم قربونت برم که یوقتایی که من خوابم، منو نگاه میکنی...
دلم نمیخواد از طرف من هیچ آسیب و ناراحتی بهت برسه. هم به تو، هم به بابا که از دنیا هم بیشتر دوستتون دارم.
.
.
بخاطر همینه وقتی از کسی یا چیزی ناراحتم، یا حتی وقتی مریض میشم، بهشون چیزی نمیگم.
.
.
این شاید قشنگ ترین جای جریان باشه.............................
.
.
دل کندن از سایت و بچه ها سخته... اما همیشه دل کندن ها اگه به مرور باشه، راحت تره... امروز هم میام. به عنوان آخرین روز :لبخند:
اما خواهش میکنم نپرسید چرا و چگونه و چی و از این حرفا... فقط میخوام امروز رو کنارتون باشم... همین... :گل رز:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۵۱ قبل از ظهر
الان حس یه خداحافظی رو دارم...
باید از اینجا برم...
بدون هیچ توضیحی...!
برای تک تک تون آرزوی شادی و موفقیت دارم...
.
.
.
راستی تاریخ تولد بچه ها رو هم میزنم توی تاپیکش... :لبخند: به جای منم سایتو بترکونید! البته با صمیمیت... :قلب:

تاریخ تولد منو اشتباه زدی باید درستش کنی 1-
من کاری به این کارا ندارم یه توضیح ولو خصوصی باید بدی2-
نمیشه که آدم یهو بذاره بره3-
اگه اینجوریاس ما تاپیک خداحافظی داریم نظم سایت رو بهم زدی4-
تا اخراجت نکردن یالا توضیح:نمیبینم:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۵۵ قبل از ظهر
ببین من سنگ صبورو زدم واسه همین دیگه...
یه جای دیگه توی یه سایت دیگه خیلی قبلنا یکی رو بزور نگه داشته بودیم که نره...
بعد یکی از بچه ها گفت پرند جون زورکی فایده نداره....
ولی بگو که خالی شی...
هیچیو تو خودت محبوس نکن چون بلاخره تخلیه میشه پس خودت خالی کن...:بوس:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۱۱:۲۳ قبل از ظهر
تاریخ تولد منو اشتباه زدی باید درستش کنی 1-
من کاری به این کارا ندارم یه توضیح ولو خصوصی باید بدی2-
نمیشه که آدم یهو بذاره بره3-
اگه اینجوریاس ما تاپیک خداحافظی داریم نظم سایت رو بهم زدی4-
تا اخراجت نکردن یالا توضیح:نمیبینم:
اخراج بشم که راه برگشتی نداشته باشم که عالـــــیه... :لبخند:
تاریخ تولدتم تقصیر خودته اشتباه شده ها :چشمک: اما میرم تو تاپیکش درست میکنم :قلب:


ببین من سنگ صبورو زدم واسه همین دیگه...
یه جای دیگه توی یه سایت دیگه خیلی قبلنا یکی رو بزور نگه داشته بودیم که نره...
بعد یکی از بچه ها گفت پرند جون زورکی فایده نداره....
ولی بگو که خالی شی...
هیچیو تو خودت محبوس نکن چون بلاخره تخلیه میشه پس خودت خالی کن...:بوس:

عزیزدل، من سنگ صبور خوبی برای دیگران هستم! اما خودم عادت ندارم با کسی دردودل کنم :لبخند:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۲:۴۰ بعد از ظهر
ستاره جان مثله اينكه تو هم از من ياد گرفتي ها فرت ميگي ميري نميخواد دليلشو بگي ولي ازت ميخوام بموني چون ميگي ماهارو دوس داري پس ثابت كن و به خاطره ماها بمون حالا من يه حرفي زدم ولي نتونستم كه نيام اينجا چون عادت كردم و دوست دارم بيام اينجا و با اينكه روحيه ام بد بود ولي بازم اومدم نتونستم دل بكنم و به حرفه تو امضامم فكر كردم !:گل رز:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۳:۴۳ بعد از ظهر
ستاره جان مثله اينكه تو هم از من ياد گرفتي ها فرت ميگي ميري نميخواد دليلشو بگي ولي ازت ميخوام بموني چون ميگي ماهارو دوس داري پس ثابت كن و به خاطره ماها بمون حالا من يه حرفي زدم ولي نتونستم كه نيام اينجا چون عادت كردم و دوست دارم بيام اينجا و با اينكه روحيه ام بد بود ولي بازم اومدم نتونستم دل بكنم و به حرفه تو امضامم فكر كردم !:گل رز:

خوشحالم که حضورم برای بچه ها مهمه... اما راه رفته رو باید رفت................
.
.
.
راستی پرند گفته بود تاپیک خداحافظی داریم. رفتم اما قفل شده بود! تو تاپیک مرخصی آخرین پست رو گذاشتم...
دوستتون دارم...........................

mankind
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۴:۵۰ بعد از ظهر
ستاره یا داره شوهر می کنه یا می خواد بره خارج:پوزخند:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۵:۱۸ بعد از ظهر
خوشحالم که حضورم برای بچه ها مهمه... اما راه رفته رو باید رفت................
.
.
.
راستی پرند گفته بود تاپیک خداحافظی داریم. رفتم اما قفل شده بود! تو تاپیک مرخصی آخرین پست رو گذاشتم...
دوستتون دارم...........................

خب تو كه هنوز راهي رو نرفتي كه ميگي راه رفته ....... بمون ديگه ..... من كه تاپيك مرخصي نديدم پستي در اين مورد ؟! نرو تو هم مثله من نميتوني دووم بياري ..............:ناراحت:


ستاره یا داره شوهر می کنه یا می خواد بره خارج:پوزخند:

شايدم :متفکر: يكي از لپ لپ ها حتما خوب در اومد براش ! منم ميخوام باهاش برم اونورا:ناراحت:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۵:۳۴ بعد از ظهر
3تاره خانم :لبخند:
من پیشنهاد میکنم بشینی و یکم با خودت فکر کنی...بدون شک این خداحافظی برات سخت تر از مشکل پیش اومده هستش
و یه بار روی دوشت اضافه میشه...برو یه چند روزی رو با خودت خلوت کن...بعد برگرد...:گل رز:

********************************************************************************
امروز داشتم از جلوی یه بانک رد میشدم ( چند متر حیاط داشت و بعدش ساختمان بانک ) دیدم 2 تا مامور نیرو انتظامی دارن یه مرد مریض احوال رو
از پله ها خرکش میکنن میارن پائین...فک کردم طرف حالش بد شده اینا دارن کمکش میکنن
بعد دیدم مرده داره ممانعت میکنه و خودشو میکشونه روی زمین....یکی از مامورا که خیلی بچه سال بود با مشت زد تو شکمش
فحش زن و بچه هم میداد بهش ( فکر کردم سارق و یا مزاحم ناموس مردمه )
یهو دیدم چنتا مرد اومدم به هواخواهی مرده و زن اون مرده هم از ساختمان بانک اومد بیرون و دوید سمت مامورا و با مشت زد تو صورت یکیشون
مامور بچه ساله با لگد زنه رو زد و مردم دیگه خونشون به جوش اومد...خلاصه زنه هم با جیغ و داد چسبید به شوهرش و داد میزد که نمیذارم ببرینش
کار به بیرون از بانک کشید....زن و شوهر و یه ( دختر بچه ) به خاک کشیده میشدن و مامورا با فحش و لگد میخواستن ببرنشون
مرده پشت زنش قایم شده بود...زنه مثل شیر جلوی مامورا بود
مردها و زنها خیلی ناراحت بودن، همه داد میزدن : ولشون کنید...کاری نکردن که
توی اون اوضاع و احوال سریع امار گرفتم که اون مرد مریض احوال دوست نداشته روی صندلی بشینه و مامور نیروی انتظامی هی بهش میگته : برو بشین.
اونم گفته دوست ندارم برم بشینم...شما به کار خودت برس ( حالا اون مامورها هم کار بانکی داشتن و به قول معروف هیچکاره بودن )
خلاصه مامورا قاطی کردن و میخواستن با زور مرد و زن و ( دختر بچه ) رو ببرن تو ماشین.....
باور کنید یاد داستانهایی که از ائمه نقل میکنن افتادم و مظلومیت اونا:ناراحت:
یه پسره که خیلی عصبی بود داد زد : مردم یه کاری بکنید!!!!!!!!!!!
خیلی از خودم بدم اومد.....شونه مامور اصلی رو گرفتم و گفتم همکارهای تو توی جنایت میدان کاج سعادت آباد تخم نداشتن برن جلو!!!!
تو این اوضاع یه پسر دیگه با مامور بچه ساله دعواش شد و مردم جداشون کردن
مامور بچه ساله رکیک ترین حرفها رو به پسره زد
به اونم گفتم کی ترو پذیرش کرده تو نظام؟؟؟
گفت تو حرف نزن بابا.....شونشو گرفتم چرخوندمش...گفتم اسمتو بذار بخونم تا بهت بگم میشه از تو شکایت کرد یا نه!!!
گفت برو هر گوهی دلت میخواد بخور...گفتم بیا بریم باهم ستاد فرماندهی تا ببینم کی گوه میخوره بالاخره!!!
اون بزرگه اومد گفت حرف حسابت چیه؟؟؟ گفتم اونا که جرمی مرتکب نشدن...برا چی زن و بچه مردم رو میزنی؟؟؟
تو خودت تعادل نداری میخوای امنیت رو برقرار کنی؟؟؟
گفت : اون حالیش نیست..گفتم تو که حالیته
گفت اگه قرار باشه با همه خوب باشم کلاهم پس معرکس!!!( طرز فکر رو ببین )
گفتم تو اگه پلیسی و انعطاف پذیر و واقعا حرف حساب حالیت میشه و میخوای ثابت کنی که فقط توی تلوزیون آدم خوبی نیستی
به این یه حرف من گوش کن
گفت بگو
گفتم توی جنایت میدان کاج و جنایت مشابه توی کرج 2 تا پلیس تخم نکردن برن جلو از ترس یه چاقو!!!!
اگه منم بخوام مثل تو فکر کنم و همه رو یجور ببینم و از همه شما پلیسا یه تصویر بسازم میگم شما هم تخم نداری!!!!
گفت اون حرف حساب نمیفهمه و من باید حالیش کنم....دیدم گاوه بابا..حرف زدن بیفایدس:بیفایده:
بخدا از 24 سال بیشتر سنشون تجاوز نمیکرد....فقط بلد بود به راننده بنز بگه: نیرو درخواست کن از مرکز!!!!

خلاصه برای اولین بار دیدم مردم باهم هستن و نذاشتن پلیسا به عمل زشتشون ادامه بدن
رفتن و مردم صلوات فرستادن....زنا گریه میکردن....اما خوشحال بودن
کاش ازشون فیلم میگرفتم....اما ترسیدم گوشیم بیفته زمین :نمیبینم:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۶:۲۱ بعد از ظهر
حس دلهوره دارم فردا بایدبرم سر کار نمیدونم چی پیش میاد ولی خدا کنه همه چیز به خوبی حل بشه

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۳۱ بعد از ظهر
افشین من جای تو بودم یعنی کلا اگه ببینم طرف داره چرت و پرت میگه ،حوصله فهموندنش رو ندارم با انرژی کامل ، میزنم ناکارش میکنم نگاه هم نمیکنم طرف کی هست (بالاتر از سیاهی رنگی نیس)تا بعدا اگه چنین مساله ای پیش اومد حرف حق رو قبول کنه.

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۳۳ بعد از ظهر
حوصله ام بشدت سر رفته بچه ها اينجا هم كه شده خونه ارواح :نمیبینم: راستي نميدونم چرا از وقتي تصميم گرفتم با خودم چاقو حمل كنم يهو حكم اعدام گذاشتن واسش عجب بدشانسم ها :بیفایده: ..... ولي من بازم چاقو مي برم :صلح:
غذاي امشب چه بد بود قرمه سبزي كه دوس ندارم :بیفایده:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۳۷ بعد از ظهر
لیلی خطرناک شدی؟:پوزخند:چه خبره؟!:متفکر:
برعکس من عاشق قرمه سبزي ام:جشن:

yah
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۴۳ بعد از ظهر
نیروی انتظامی نگید نیروی افتضاحی هر چی ادمه عقده ای و کمبود داره رفتن تو این نیرو استخدام شدن .ادم پلیس کشورای دیگه رو میبینه با دیدن پلیسای ایرانی شرم میکنه مطمین باشین اگرم از شون شکایتی کنی راه به جایی نمیبره و این قدر کاغذ بازی داره که همه قیدشو میزنن.امروز رفته بودم برای کسی اناپولن همون اکسی بگیرم از یارو فروشنده میپرسم اینو 5 هفته بخوره کافیه یا 6 هفته هم میشه رفت طرف میگه دیگه با مکملایی مثل لیپو سیکس دوره ها رفتن رو 15 الی 16 هفته خواستم بهش بگم اخه مردیکه اگر این بابا 15 هفته اکسی بخوره که فاتحش خوندست پیش خودش خیال کرده این مکملا کبدو کامل براش تصفیه میکنن خدا به داد این بچه هایی برسه که میرن از اینا دارو ودوره میگرن و دسترسی به اینترنتو علم روزم ندارن

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۵۱ بعد از ظهر
میخواستی بگی لیپو6 به این چیکار داره!!!!
اون چربی سوزه....:متفکر:
نه بابا این بنده خدا فکر کرده هرچی دوره رو طولانی تر کنی بهتر جواب میگیری
اما به گفته دکتر بندگان اگه بدن به استروئید با دوز معقول جواب بده که هیچ
اگه نده هر چقدرم دوز رو بالا ببری بیفایدس و بدن متحول نمیشه

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۵۳ بعد از ظهر
لیلی خطرناک شدی؟:پوزخند:چه خبره؟!:متفکر:
برعکس من عاشق قرمه سبزي ام:جشن:


يه مدتي تصميم گرفته بودم با خودم ببرم هر جا ميرم چون آدم لاشي زياد شده :پوزخند: من كه زياد خودمو درگير نميكنم به خاطره خونواده وگرنه خودم دوس دارم بعضي وقتا كه عصباني ميشم همچين طرفو بزنم :پوزخند: كه عرعر كنه خب بعضي ها خيلي پررو هستن با ساكت بودن هم درست نميشن ....در حال حاضر سلاحم مشت و اردنگيه :خجالت:
يكم مونده بود فكر كنم :لبخند:

yah
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۷:۵۷ بعد از ظهر
الان که فهمیدم لیپو سیس چربی سوزه بیشتر به کودن بودن این یارو خندم میگیره من فکر کردم لیپو سیکس از این مکملایی که ادعا میکنن کبدو تصفیه میکنن.خیلی با حال بود یارو داشت از علوم خفیشم به من میگفت میگفت من هفته هارو پنج روزه حساب میکنم یعنی مثلا برای یکی بنویسه هفته اول 5 تا قرص هفته دوم 7 تا یعنی طرف 5 روز اولو 5 تا میخوره بعد هفت تا میگفت این کاره حرفه ایهاست و به هرکسی نمیگن.به خاطر تیغ زدن ملت چه اراجیفی که بهم نمیبافن!!!!

amir26
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۸:۴۷ بعد از ظهر
ستاره رفت بالاخره؟ :ناراحت::ناراحت:
امیدوارم هر جا هستی موفق باشی و سلامت.:گل رز:
========================================
جمعه رفته بودیم توچال.(جاتون خالی).این گشت مسخره ارشاد البته دیگه بدون اون نوشته روش اومده بود ایستاده بود اونجا.یکی نبود بگه مسخره خوب اگر اومدی دستگیر کنید پس چرا وایسادین و چشم چرونی میکنید؟!خلاصه از این نیروی افتضاحی هر چی بگیم کم گفتیم که مایه شرم شده واقعا.یادش بخیر زمان قالیباف یه کمی با کلاس شده بودن.

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۸:۵۹ بعد از ظهر
به همتون پیشنهاد میکنم دوتا البوم موسیقی به اسم: سرزمین مادری و خواب در بیداری رو تهیه کرده و گوش کنید!!!
اسم خواننده : مهدار
سبک: رپ !

چه کسانی که عاشق رپن چه کسانی که متنفرن خواهش میکنم تحمل کننو گوش کنن!

حسی که الان دارم فقط اشعار این دوتا آلبومه....!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۱۰:۰۴ بعد از ظهر
اومدم چندتا پست رو پاک کنم دیدم نه مثل اینکه حرف یکی دو نفر نیست ! یکی پلیس ایالات متحده یکی پلیس ایران یکی پلیس مکزیک یکی پلیس برزیل و آخرش هم مال اسراییل جز بی کفایت ترین و بی اخلاق ترین پلیس ها هستن ! 1- قدرت زیادی 2- عقده ای بودن مامورا ! این ها هم دوتا دلیل ! خوشم اومد افشین ! کارت خیلی منطقی و درست بوده !

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۱:۲۱ بعد از ظهر
رده پائیناشون این مدلی هستن،منظورم سگ ها و محافظاست وظیفه شون پاچه گرفتنه!! قصد دفاع کردن ندارم چون خیلی مسخره هستش که من بخوام دفاع کنم!! شغل ما جوریه که توی خونه هرجور آدمی رفتو آمد داریم(واسه طراحی و رنگ آمیزی و نمای داخلی) ولی در کمال مسرت می گم که رده بالا هاشون جزو بهترین ها هستن،ما توی منزل و محل کار خیلی از آخوندا و سران ارتش و حفاظت اطلاعات و... رفتیم توی بخش ها و ادارات مختلف و با جرعت می گم که از همه نظر بهترین ها بودن ،اما توی خونه بقیه!!! باور کنین که حقمونه!! گاهی واقعاً برای خودم متأسف میشم که مجبورم با آدمایی زندگی کنم که ضعیف چزونی و مال مردم خوری رو زرنگی می دونن...
در کل نمیشه چیزی گفت چون قوانین سایت رو همه میدونیم اما بزرگ ترین مقصر بلاهایی که به سرمون میاد خودمونیم...
آن کس را که فرمان نبرند سر رشته کار از دستش بیرون است...
تا الان بیاد ندارم که با هیچ مأموری مشکل پیدا کرده باشم،دوران دانشکده باید از توی بخش خواهران رد میشدیم هر وقت بهم می گفتن که مثلاً رژتو پاک کن با کمال پرویی توی چشمشون نگاه می کردم و می گفتم یه دستمال بده شیر پاک کن!!

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۲:۱۷ بعد از ظهر
ستاره یا داره شوهر می کنه یا می خواد بره خارج:پوزخند:


خب تو كه هنوز راهي رو نرفتي كه ميگي راه رفته ....... بمون ديگه ..... من كه تاپيك مرخصي نديدم پستي در اين مورد ؟! نرو تو هم مثله من نميتوني دووم بياري ..............:ناراحت:

شايدم :متفکر: يكي از لپ لپ ها حتما خوب در اومد براش ! منم ميخوام باهاش برم اونورا:ناراحت:
چرا شایعه پراکنی می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :پوزخند: شوهر کجا بود بابا!! خارج کجا بود!!!!!! :متفکر:

لیلی جون من آدمی نیستم که یهو بذارم برم!! دیروز میخواستم تو تاپیک مرخصی مطلبمو بذارم. منتها DCشدم و هرکاری کردم تا الان نتونستم بیام نت!!
شاید نباید میذاشتم!!!!!! :متفکر:

3تاره خانم :لبخند:
من پیشنهاد میکنم بشینی و یکم با خودت فکر کنی...بدون شک این خداحافظی برات سخت تر از مشکل پیش اومده هستش
و یه بار روی دوشت اضافه میشه...برو یه چند روزی رو با خودت خلوت کن...بعد برگرد...:گل رز:


به قول آقای کسایی بهتره چند روز برم مرخصی... تا ببینم واقعا احتیاج به چند روز مرخصی داشتم یا خداحافظی...

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۲:۲۶ بعد از ظهر
دمت گرم ستي جام بيا منتظريم :گل رز:


ياده يه خاطره اي افتادم ماله چند سال پيشا ...... يه آخر شب بود داشتيم فيلم هندي بود نگاه ميكرديم :پوزخند:كه يهو ديديم داره صدا مياد از تو حياط ديديم چند نفر تو حياطن بعد ميزدن به شيشه در خونه كه باز كنيم زرشك سري بساط فيلم اينارو جمع كرديم من بودمو خواهرم و زن داداشم و بچه كوچيكش بعد رفتيم در باز كرديم يهو پريدن تو خونه برادران محترم هويجي بعد گفتن كجا قايمشون كردين ؟ ما بيچاره ها هم از همه جا بي خبر مثله اينكه 2 تا مرد خلافكار پريده بودن تو خونه قبلا و تو باغچه رد پاهاشون ديده ميشد و ما متوجه نشده بوديم بعد يه سرتنگه (سرهنگ) بود پررو هم بود گير داده بود كه بگين كجان بعد اومدن كله خونه رو زيرو رو كردن هر سنبه سوراخي رو گشتن بازم فكر ميكردن جايي قايمشون كرديم عجب پررو بودن اينا ! بعد يكي از اين برادرا گفت من اينارو ميشناسم اينا آدماي خوبين ولي بازم سرهنگه ول كن نبود بعد كه چيزي نديدن با تهديدو اينا رفتن با كفش هم اومده بودن تو خونه انگار خونه خالست هنوز چند ماه نگذشته بود كه خبر رسيد كه اشرار همون سرهنگه و افرادشو گرفتن با ماشين از روشون اينقد رد شدن تا مردن .....عاقبتشون اين ميشه


خب من فعلا برم تا بعد

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۲:۳۲ بعد از ظهر
من موندم چرا دلتون از هر جا پره میاین از سایت خداحافظی می کنین...
ستاره جون ور دل خودمی،هر وقت من رفتم تو هم برو گلم،حالا کجا توی این سرما و برف و یخبندون،پاییز باید می رفتی حالا که نرفتی بمون دیگه...
واه واه واه
اشرارم اشرار لیلی ایناااا

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۵:۵۹ بعد از ظهر
سلام به همگی
حس بدی دارم امروز از کار تعلیق شدم و کارتم غیر فعال شد تا دادگاه انضباطی اوضاع کارم بی ریخت شده دارم میرم امضائم رو عوض کنم

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۹:۲۶ بعد از ظهر
ایمان باور کن حالم گرفته شد آخه زور داره که تقصیر کار نباشی و اینطوری بشه
---------------------
جاتون خالی تمرین امروز کرکر خنده بود.یه نصفه اکسپلود داشتم که رو خودم اصلا جواب نداده بود برای همین به داداشم گفتم بیا تو بخور.این دادش من هم ترسو فکر میکنه همه اینا بده:پوزخند:خلاصه زورکی بهش دادم رفتیم باشگاه.اولش گفت داره گرمم میشه گفتم خبر نیست جاتون خالی قشنگ 10-20 کیلو رکوردهاش رفته بود بالا.حرکت بالا سینه دمبل رکوردش 8تا که 4 تاش کمک بود با دمبل 30 میزد ولی امروز 10 تا با 40 کیلو زده ول نمیکرد اخر به زور وزنه رو ازش گرفتم.همه باشگاه جمع شده بودن میگفتن چی مصرف کردی؟اینم نمیدونست میگفت داداشم یه چیزی بهم داده:خنده:آخرش رفته بود رو تردمیل دیگه به زور آوردمش پایین.ولی اخرش فشارش افتاد غش کرد:خنده:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۲۵ بعد از ظهر
الان که این نامه را مینویسم پاسی از شب گذشته،فردا باید برم سرکار بعدشم باشگاه...
همه بجز منو داش ممد رضا خوابن،البته اینجا ساندروپ داره!!
شب همگی خوش،آسوده بخوابین که داش ممد رضا بیداره:پوزخند:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۲۶ بعد از ظهر
خواب؟چرا فحش میدی:پوزخند:من ساعت5-6 صبح میخوابم.الان داشتم بازی بارسا رو میدیدم:قلب:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۲۸ بعد از ظهر
:خنده::خنده::خنده::خنده:
بیچاره داداشت ،بنده خدا چه گناهی کرده، داداشت شده؟!!!!حتما با سایت اشناش کن بیاد نظرشو بپرسیم در موردت!!!
--------
ب خوابی شب هایم را چه تعبیر کنم!که شب آرامش نگاه تو را برایم زمزمه میکند!آرام بخواب که من بیقرار بیدارم تا تو آرام بخوابی!!:بامزه:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۴۵ بعد از ظهر
اتفاقا میدونه من تو همچین سایتی عضوم.خودش میگفت برو از بچه های سایتتون بپرس ببین خطر مطر نداشته باشه.گفتم نه بابا بخور همه تائیدش کردن:خنده:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۵۸ بعد از ظهر
حمید جان داداش پست رو میدم به تو ،منم میرم :پوزخند:چند دقیقه اضاف وایسا تا برگردم.:قلب:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۱۲:۲۹ قبل از ظهر
تنهایی وایسم چی کار کنم:پوزخند:الان چراغو خاموش میکنم:خنده:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۱۲:۱۱ بعد از ظهر
چرا امروز كسي آنلاين نيست
مگه وقت لالا ست
كسي نيست كجاييد

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۰۱:۱۱ بعد از ظهر
من که تازه از خواب بیدار شدم:پوزخند:

mankind
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۰۵:۱۰ بعد از ظهر
رسیورم خراب شده امشب قراره یارو بیاد درست کنه البته بیرون رسیور هست ولی باز ناراحتم

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۰۵:۵۴ بعد از ظهر
امروز داغونتر از دیروزم بچه ها شرمنده نمیخوام با حرفهام ناراحتتون کنم ولی خوب یکم سبک میشم
طرف رفته پزشک قانونی بهش گفتند این ضربات با مشت بوده یا چیز دیگه 4 ضربه تو صورتش خورده و بینیش هم شکسته راست و دروغش رو نمیدونم ولی میگفت صبح رفتیم پزشک قانونی بعد از ظهر عمل کرده من موندم با اینهمه دردسر کلافلم.از اونطرف مهندسایی که باهام خوب بودند رفتند وساطتت هر کسی یک چیزی میگه فعلا من معلق از کارم زنگ زدم کمیته انظباطی میگه هنوز شکایتی از شما بدست ما نرسیده اینا میخواند یکی دو هفته ای منو عذاب بدند.

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۱۰:۴۳ بعد از ظهر
من خودم شخصا اگه یه روز به یکی فحش بدم کتک بخورم نمی رم ازش شکایت کنم ! چون میگم این حق رو ندارم !!! بگو مرد حسابی فحش ناموس دادی ! اونم سر هیچی ! خوب باید کتک میخوردی ! اون موقع که فحش میدادی باید حساب اینجا رو هم میکردی !
بیخیال ... دنیا همینه ! نکبت بار ! حال بهم زن و ....
=================================================================
امروز تو مترو یه چیز عجیب غریب دیدم خریدم ! یه چراغ قوه بود که چراغ مطالعه هم میشد ! گفتم وقتی برق بره لازم میشه ! جاتون خالی همین الان برق رفته (از مزیت های لبتاپ!) اون رو روشن کردم ! عجب نوری هم داره ! لامپاش ال ای دیان ! واسه همین خیلی هم کم مصرفند ! اما چیش خیلی عجیبه ! قیمتش ! 1000 تومن :پوزخند: ! گفتم دمت گرم ! تو این دوره زمونه که یه عدسی میخری 700 تومن *** 1000 تومنی خریدن داره !!!
================================
امروز امتحان استاتیک و فیزیک داشتم ! دیشب 2.5 ساعت خوابیدم و از چهارشنبه گذشته هم بالاتنه کار نکرده بودم ! واسه همین امروز تو باشگاه افتضاح بودم ! سرشونه دمبل 18 کیلویی ! ست آخرش 4 تا بیشتر نتونسم بزنم ! قبلا 12 میزدم !
خوب امتحانها هم تموم شد !!! یه کار دیگه دارم اونم اگه تموم کنم دیگه از فردا همش تو سایت هستم و خدا بخواد میرم تو کار مطلب دادن !
در ضمن دوستان لطف کنید از صفحه ی سایت تو ف**ی**س بوک حمایت کنید . و به دوستاتون پیشنهاد بدین .
ممنون

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۱:۰۳ قبل از ظهر
امشب قراره یه عزیزی فرود بیاد منم باید آماده باش باشم صدای زنگ رو شنیدم برم فرودگاه . نمیدونم چرا دلم شور میزنه . ایشا.. که مشکل خاصی پیش نیاد
امشب من جای محمد رضا کشیک میدم :پوزخند:
اسم شب رو حفظ باشید که من سخت گیرما :بامزه:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۷:۴۳ قبل از ظهر
امروز روبه راهم چند روزي بود كه حال خوشي نداشتم ولي از امروز اين حس رو دارم كه حالم داره خوب ميشه .

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۷:۴۷ بعد از ظهر
با اینکه اصلا روحیه معاشرت ندارم ولی ایتم های ورزشیم رو خوب اجرا میکنم یکی از دوستام پلیسه یک راه حل جلوی پام گذاشت باید منتظر بمونم ببینم طرف میره شکایت کنه یا نه اینقدر از این بلاتکلیفی بدم میاد.راستی بچه ها کسی میدونه دیه بینی شکستن و کبودی رو صورت چنده؟

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۰:۱۴ بعد از ظهر
مشکل موتور حل شد ! یه موتور مفت افتاد زیرپام !
اما ناراحتم ... همه ی اعضای خونواده فکر میکنن من آدم فرصت طلب و خودخواهی ام ... اما واقعا این طور نیست ! من فقط میخوام بهم اعتماد داشته باشن و دست کم نگیرنم !
=====================
دیگه نمیتونم خوب تمرین منم ! انرژی کافی ندارم ! مثلا امروز تو پلاور کم اوردم ! اصلا سابقه نداشته من تو پلاور کم بیارم ! نمیدونم باید چی کار کنم !
=====================

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۰:۳۶ بعد از ظهر
با اینکه اصلا روحیه معاشرت ندارم ولی ایتم های ورزشیم رو خوب اجرا میکنم یکی از دوستام پلیسه یک راه حل جلوی پام گذاشت باید منتظر بمونم ببینم طرف میره شکایت کنه یا نه اینقدر از این بلاتکلیفی بدم میاد.راستی بچه ها کسی میدونه دیه بینی شکستن و کبودی رو صورت چنده؟
پدر یکی از دوستام قاضی هستش فردا ازش میپرسم میگم بهت الان دیر وقته.

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۰:۳۶ بعد از ظهر
یاکوز فردا نیام ببینم وسط بزرگراه با تک چرخ در حال لایی کشیدنی:خنده:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۰:۴۹ بعد از ظهر
چقدر هوا سرده فک کنم دوره ور -15 یا -16هستش استان که -21هستش ،تو این هوا رفته بودیم فوتسال جونم دراومد تا برگردم خونه البته با ماشین برگشتیم و یه سری هم پیاده گیر داده بودن ممد توام پیاده بیا ،کولی بازی دراوردم http://www.up.iranblog.com/images/83iafgq305dfb5529bp7.gifبا ماشین اومدم و الا جنازمم خونه نمیرسید.
این بود انشای من:پوزخند:

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۱:۳۳ بعد از ظهر
چقدر هوا سرده فک کنم دوره ور -15 یا -16هستش استان که -21هستش ،تو این هوا رفته بودیم فوتسال جونم دراومد تا برگردم خونه البته با ماشین برگشتیم و یه سری هم پیاده گیر داده بودن ممد توام پیاده بیا ،کولی بازی دراوردم http://www.up.iranblog.com/images/83iafgq305dfb5529bp7.gifبا ماشین اومدم و الا جنازمم خونه نمیرسید.
این بود انشای من:پوزخند:
ایول -21 چه حالی میده ، چطوری زندگی میکنید تو این دما . آب تو لوله ها یخ نمیزنه ؟ گاز قطع بشه فکر کنم مصیبت بشه
کاش اینجا هم منفی میشد . ولی رطوبت بالاست منفی بشه همه میمیرن :پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۱۱:۴۸ بعد از ظهر
والا ما که به سرما عادت داریم بخدا تو این هوا کم آوردیم.میری بیرون اعتراف میدی:پوزخند:
چرا خونه هایی که مسکن مهره -ابانه -اذره چیه:پوزخند: همه از دم اباش یخ زده.!
اقا یکی جا ما وایسه ما میریم :پوزخند::thumbup:

m1982
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۰۲:۰۰ بعد از ظهر
والا ما که به سرما عادت داریم بخدا تو این هوا کم آوردیم.میری بیرون اعتراف میدی:پوزخند:
چرا خونه هایی که مسکن مهره -ابانه -اذره چیه:پوزخند: همه از دم اباش یخ زده.!
اقا یکی جا ما وایسه ما میریم :پوزخند::thumbup:

من تا وقتي اردبيل بودم اصلا سرما رو حس نمي كردم آخه تو اردبيل از هركي بپرسي زمستون چند ماه ميگه 14 ماهه
ولي از وقتي اومدم اين ور تازه فهميدم ما چي ميكشيديم آخه تا يه ذره هوا سرد ميشه ما شال و كلاه مي كنيم
مي دونيد علتش چيه تو اردبيل همه تا بخوان خودشون رو وفق بدن دوباره هوا سرد مي شه ولي شهري مثل تهران بر عكس اين قضيه است .

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۰۳:۱۲ بعد از ظهر
راستی بچه ها کسی میدونه دیه بینی شکستن و کبودی رو صورت چنده؟
تو این بازار شکستگی بینی بین 3تا 4 میلیون و بعد کبودی صورت هم دورو ور 1میلیون و دویست سیصدتا!
اینم نرخ جدید:پوزخند:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۰۸:۴۰ بعد از ظهر
حس غريبيست نازنين ........:ناراحت:

از يكي شنيدم ايران شده ديوونه خونه راست ميگن ها :پوزخند: :خشم::blink::035::019::036:


هوس كردم برم يه جا تنهايي ذرت مكزيكي بخورمو .........

آقا تا كي بايد براي بقيه زندگي كنيم :بیفایده: قات زدم بههههههههه

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۱۰:۱۶ بعد از ظهر
سکه 500 تومنی اومده دیدین !؟
یادش بخیر ... مدرسه هم نمیرفتم ! قدم به کمر بابام هم نمیرسید ! شب بود ... و ما داشتیم تو خیابون قدم میزدیم ! یه سکه بی ارزش رو زمین افتاده بود ! من دویدم و برداشتمش ! بعد بابام گفت اون رو بنداز زمین اون ارزش نداره ! (از اون یه تومنی ها بود ! )بیا این رو بگیر و برو یه بستنی بخر ! یه 25 تومنی داد ! اون موقع قشنگ ترین و با ارزش ترین سکه بود !
همون موقع اگه بابابزرگم یه 500 تومنی میداد (طرح قدمیش قرمز مایل به صورتی بود ! ) وا سه خودش کلی پول بود ! الان میگن شده سکه !
این جور داستانها رو قبلا فقط از زبون مامان و بابا بزرگا میشنیدیم ! قدیم قیمت این خونه اینقدر بود الان اینقدر شده ... من زمان ماشنیم رو 40000 تومن خریدم ! و... حالا هر کدوم ما میتونیم از این داستانها بگیم ! با این تفاومت که اونا از 40-50 سال پیش تعریف میکردند ما از 10-15 سال پیش ! حتی اگه از 2 سال پیش هم بخوایم تعریفر کنیم باز با اون داستنها برابری میکنه !
====================================================================
دو روزه پول واریز کردم طرف وی پی انم رو شارژ کنه هنوز هیچ خبری نشده ! باید با این برنامه های مزخرف کانکت بشم !

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۱۰:۵۳ بعد از ظهر
من همیشه حسای بدمو میام اینجا میگم چرا آخه؟؟؟؟:بیفایده:
فردا اندیشه اسلامی دارم،چقدررررررررررر درس مزخرف و غیر قابل فهمیه برای من !!!
و باز هم من این همه درس رو بدون جزوه کی،کجا،چطور ، چرا و برای چه باید بخونم؟؟؟:گریه: ( البته اصلا نخوندم:پوزخند: )
----------------------------------------------
یاکو داغ دلمو تازه کردی باز!!!
کلا یادم رفته بود این چیزا....!
---------------------------------
یاکو منتظر نباش وی پی انت رو وصل کنه دیگه، یه شب به یکی از این بد بختای و*ی پی ا*ن فروش گفتم بده بهم فردا براش شارژ میگیرم میدم بهش
واسم شارژ کرد فرداش که بهش شارژو دادم و*ی پی ا*ن رو قطع کرد!:پوزخند: جالبه نه؟؟؟
اما واقعا جای تاسف داره آدم به خاطر 2/000 ت کلاه بذاره سر مردم!!!
البته من تنها کاری که تونستم بکنم این بود که مقداری از الفاظ رکیک رو نثار ایشون و نزدیکانش + خودم به خاطر سادگیم + چند نفر دیگر کردم که الان
باید این وضعمون باشه!!!


الان که دقت میکنم،باز بد جوری بالای منبر رفتم،مارا ببخشید.

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۲:۲۹ بعد از ظهر
طرف کلاهبردار نیست یه کم کالیبرش بالاست !!!
الان چندماهی میشه که ازش خرید میکنم !

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۱۲ بعد از ظهر
جو گیر شدمو آخر برنامه سوپرست پاهام،سه ست 20تایی لانگز راه رفتنی البته با وزنه های کم شونده!! انجام دادم...
دو روزه نمیتونم بشینم:گریه:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۲۲ بعد از ظهر
خدا کنه کارم به دیه نکشه که باید برم اب خنک .
اعصابم دیروز بقدری خورد بود که ورزش نکردم شنبه شاید تکلیفم معلوم بشه ولی طرف خیلی نامرده رفته پزشک قانونی و پرونده ای که درست کرده میتونه تا 5 سال هر موقعه که دلش خواست بره شکایت کنه عجب قانونهای مزخرفی داره این مملکت.
راستی دیروز احمدی نژاد یزد بود من داشتم از دوتا خیابون دور اون منطقه ای که سخنرانی میکرد رد میشدم اتوبوسهایی که شمردم حدود 126 تا بود از پلاک 11 گرفته تا 68 چون مردم یزد طرفدار خاتمی هستند زیاد ازش استقبال نکردند.
بدجور دلم گرفته.

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۲۶ بعد از ظهر
ایمان جان الان دلت گرفته سره قضیه ی دیگه و درگیری واینا ؟؟؟

یا

اینکه مردم یزد نرفتن دیدار آقای رئیس جمهور؟؟؟

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۴۱ بعد از ظهر
ایمان جان الان دلت گرفته سره قضیه ی دیگه و درگیری واینا ؟؟؟

یا

اینکه مردم یزد نرفتن دیدار آقای رئیس جمهور؟؟؟
سه تا مطلب رو باهم نوشتم ولی پارگرافیش کردم اگر رفتی یا رفتند خوب من هم میگم رفتند دوست ندارم بحث رو سیاسی جلوه بدم حالشم ندارم ادامه بدم هرجور دوست داری به قضیه نگاه کن.

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۴۶ بعد از ظهر
خدا کنه کارم به دیه نکشه که باید برم اب خنک .
اعصابم دیروز بقدری خورد بود که ورزش نکردم شنبه شاید تکلیفم معلوم بشه ولی طرف خیلی نامرده رفته پزشک قانونی و پرونده ای که درست کرده میتونه تا 5 سال هر موقعه که دلش خواست بره شکایت کنه عجب قانونهای مزخرفی داره این مملکت.
راستی دیروز احمدی نژاد یزد بود من داشتم از دوتا خیابون دور اون منطقه ای که سخنرانی میکرد رد میشدم اتوبوسهایی که شمردم حدود 126 تا بود از پلاک 11 گرفته تا 68 چون مردم یزد طرفدار خاتمی هستند زیاد ازش استقبال نکردند.
بدجور دلم گرفته.

اي بابا چه گيري كرديها ........ كاش يكم اون موقع به اعصابت مسلط بودي .......... انشالله درست بشه و شكايتم نكنه


ایمان جان الان دلت گرفته سره قضیه ی دیگه و درگیری واینا ؟؟؟

یا

اینکه مردم یزد نرفتن دیدار آقای رئیس جمهور؟؟؟

آخه خيلي خوشگله كه برن :پوزخند: تو تلويزيون كه ديدم حرف ميزد چرتو پرت زياد ميگفت هي ميگفت خسته شدين خسته نشدين خسته شديييييييييييييين نشديييييييييييييين ؟ اي زرشك


..............................

امشب ته چين خوردم :کف کرده: دلتون نسوزه :بامزه: .............. امشب جمعتون زياد شده چه خبره؟:چشمک:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۷:۵۵ بعد از ظهر
امشب ته چين خوردم :کف کرده: دلتون نسوزه :بامزه: .............. امشب جمعتون زياد شده چه خبره؟:چشمک:
چرا یه مدته که همش فکر می کنم دست کم ده کیلو اضافه وزن داری؟
ورزش که نمی کنی ته دیگ و ذرت مکزیکی هم که میخوری،همیشه هم که گشنه ای،یه سره هم که توی بخش تغذیه و سرآشپز و ... ای ،خدائیش حدسم درسته؟:بوس:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۰۸ بعد از ظهر
گفتم همیشه گشنه ای!! کافر همه را به کیش خود پندارد...
خدائیش اگه توی این هفته نون پنیر نبود قطعاً مرده بودم،علاوه بر سه وعده اصلی دو میان وعده ،اون وسط مسطا نون پنیرم خوردم!!

وقتی پامو میذارم توی خونه،انگار که هزار تا کار نکرده و با چند دقیقه وقت دارم!! کاری که برام پیش میاد عجله میکنم،تا دیروز هر بار که میرفتم توی آشپزخونه،خواهرم دستشو میذاشت رو قلبش و میگفت: جن!!:خشمگین:
دیروز خواهر خانومی اینا رفتن مسافرت،آقا جون و مامی اومدن پیشم که تنها نباشم! چند دقیقه پیش،با عجله رفتم توی آشپزخونه که آب بخورم،آقا جونم واسه یه کاری تو آشپزخونه بود،چشمش که به من افتاد نیم متر پرید هوا و گفت:ترسیدم!!:scared: خدائیش من انقدر ترسناکم؟:ناراحت:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۰۹ بعد از ظهر
چرا یه مدته که همش فکر می کنم دست کم ده کیلو اضافه وزن داری؟
ورزش که نمی کنی ته دیگ و ذرت مکزیکی هم که میخوری،همیشه هم که گشنه ای،یه سره هم که توی بخش تغذیه و سرآشپز و ... ای ،خدائیش حدسم درسته؟:بوس:


:پوزخند: نه يه 2 كيلويي فكر كنم بالا رفتم ولي بازم كمبود وزن دارم چند كيلويي نسبت به قد :بامزه:
جات خالي خودم درست كردم :کف کرده: :قلب:

يه مدته استرس زياد دارم همش ميخورم از بيكاري:نمیبینم: حالا خوبه چاق نميشم وگرنه ميتركيدم

نه پرند جون اصلا ترسناك نيستي :گل رز::لبخند:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۲۶ بعد از ظهر
:پوزخند: نه يه 2 كيلويي فكر كنم بالا رفتم ولي بازم كمبود وزن دارم چند كيلويي نسبت به قد :بامزه:
جات خالي خودم درست كردم :کف کرده: :قلب:

يه مدته استرس زياد دارم همش ميخورم از بيكاري:نمیبینم: حالا خوبه چاق نميشم وگرنه ميتركيدم

نه پرند جون اصلا ترسناك نيستي :گل رز::لبخند:
خوش به حالت من با این مشکلم واسترسی که دارم نمیتونم چیزی بخورم.

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۱۰:۳۷ بعد از ظهر
تو تاپیک آرایش و بهداشتی صحبت مو شد ! امروز محکم سرم خورد به یه میله ! موهام چشم چپم رو پوشنده بود میله رو ندیدم!
=================
اوه امروز تو تمرین هلاک شدم ! چرا اینطوری شدم ! دیگه انرژی ندارم

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۱۰:۴۲ بعد از ظهر
خدا کنه کارم به دیه نکشه که باید برم اب خنک .
اعصابم دیروز بقدری خورد بود که ورزش نکردم شنبه شاید تکلیفم معلوم بشه ولی طرف خیلی نامرده رفته پزشک قانونی و پرونده ای که درست کرده میتونه تا 5 سال هر موقعه که دلش خواست بره شکایت کنه عجب قانونهای مزخرفی داره این مملکت.
راستی دیروز احمدی نژاد یزد بود من داشتم از دوتا خیابون دور اون منطقه ای که سخنرانی میکرد رد میشدم اتوبوسهایی که شمردم حدود 126 تا بود از پلاک 11 گرفته تا 68 چون مردم یزد طرفدار خاتمی هستند زیاد ازش استقبال نکردند.
بدجور دلم گرفته.

ایمان جان تا مموتی اونجاست یه نامه با محتوای فدایت شوم و مشکلت براش بنویس بگو میخوان یه بسیجی رو تو دردسر بندازن ، سعی کن از عوامل استکبار جهانی هم تو این دسیسه یاد کنی ، مطمئنا با روحیات لطیفی که ازش سراغ دارم بدون جواب نمیزاره .
for fun :صلح:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۱۱:۱۴ بعد از ظهر
امرو یکم بیحال و ناراحت بودم>کسل کننده بود .
--------------------
خیلی دلم میخواد یه س و پ ر پمپ مصرف کنم ولی دستوبالم خالیه:منتظر::نمیبینم:فقط باید در موردش بخونم...

3tare
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۰۱:۵۸ بعد از ظهر
وقتی آدم رو هوا باشه، هیچی براش معنی نداره... حتی شاید تصمیم بگیره از همه دور بشه...
فعلا برای سه ماه میام رو زمین :چشمک: تا ببینم خدا چی میخواد و صلاح زندگیم چیه...
پس با یه انرژی مضاعف، برمی گردم. و چند روز نبودنم هم همون مرخصی حساب کنید.
:لبخند: :لبخند: :لبخند: :لبخند: :لبخند: :لبخند: :لبخند:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۰۲:۰۷ بعد از ظهر
امروز پاکدشت مسابقات توابع تهران هستش و به قول بچه ها و حتی مسئولین
این مسابقه ***** مسابقات کشوری هستش
اما بخاطر اینکه خودم رو سرزنش نکنم و حرص نخورم نمیرم تماشا کنم
رقابت سنگین وزن امروز خیلی جذابه....حیف
**********************************
ستاره خانوم مرخصی تموم شد؟؟؟
خب خوش اومدین :لبخند:

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۰۳:۴۱ بعد از ظهر
و ما نیز امتحانات عزیزمان تمام گشت ، و مقداری خوشحالی را در خود به علت اتمام ایشان،مشاهده مینماییم!!!

حس میکنم،حوصلم قراره شدیدا سر بره...!

باید برم یه مکمل خوب بگیرم بزنم به بدن! راستش تو سرم پروتئین میچرخه.... حالا ببینیم چی میشه :جشن:

ایشالله همه خوب و خوش باشند :صلح:

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۰۵:۵۲ بعد از ظهر
یه گل و یه کادر به شکل قلب رو در عرض دو ساعت روی دیوار سه متری یه محضر کشیدم!! اما برای کشیدن دو تا کفتر بعد از یک ساعت مدادمو کوبیدم زمینو گفتم امروز نمیشه!!
معمولاً شکلا رو دستی نمی کشیم که وقتمون رو نگیره،ولی گاهی اجتناب ناپذیره،دیروز هر جا که رفتیم واسه یه پلات میپرسیدن با کدوم نرم افزار اجراش کنیم؟آخه وقتی کارتو بلد نیستی واسه چی یاد نمیگیری؟
آخرشم که دختره میگه این عکسه کیفیت نداره بشین بکشش،گفتم خیلی وقت گیره یه کاریش بکن،گفت امروز پنج شنبه است نمی رسم میمونه واسه شنبه.گفتم:شنبه خیلی دیره.گفت کاری نداره که دو دقیقه بکشش! گفتم:تو توی سه روز میکشیش من توی دو دقیقه؟!! من باید روی دیوار بکشم تو توی کورل.آخرشم که نشد که نشد...

یکی زنگ زد گفت کارتتون رو کی طراحی کرده؟ گفتم خودمون، گفت:میشه یکی هم واسه ما طراحی کنین؟ گفتم:ای آقا ما کارمون یه چیز دیگست...
این شهر دو تا گرافیست خلاق با ذوق نداره...
خسته شدم بسکه توی نت واسه وکتور دو تا کفتر با کیفیت سایز بزرگ گشتم و نبود...

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۶:۲۵ بعد از ظهر
امروز طی تماسی رفتم شرکت قبلش رفتم کلانتری و صورت جلسه کلانتری که در مورد رضایت طرف بود را با هزار مکافات گرفتم نمیداد میگفت باید از طرف قاضی نامه داشته باشی از طرف حراست شرکت تونستم بگیرم.زیاد امیدوار کننده نبود تا اینکه رفتم برای جلسه انضباطی ناکس رفته بود یک پاسگاه دیگه شکایت کرده بودمزنه دیه هم اومده بود دستش باورتون میشه 15 میلیون تومان دیه تخمین زده بودند.با وساطتت مهندسمون و شیفت فورمن و دخالت همکارها مبنی بر تجمع جلوی دفتر مدیر ارشد طرف کوتاه اومد و مهندسمون سریع رضایت نامه رو نوشت و به امضاء رسوندیم ولی به هر حال 250 تومان خرج عمل طرف رو افتادم .تو جیب من 25 تومان گیر نمیاد حالا باید 250 تومان بدم بهر حال مشکل شکایت طرف حل شد مونده مشکل ورود و خروجم و اینکه ایا سر کار قبلیم با همون سمت بر میگردم یا نه بچه مهتاج دعا هستم دریغ نکنید.

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۹:۳۳ بعد از ظهر
شدیدا عصبیم،3 کیلو که اضافه کرده بودم پرید!پدر سوخته ها بازی نمیکنن که فلان فلان شده اومده اونجا...........استغفرلا
ارنج دست راستم درد میکرد زیاد کوبیدم زمین بدتر شد!اون چیزه بود که از استرس فعال میشد اسمش یادم نیس:پوزخند:فک کنم من الان برم ازمایش نهایتشه!:پوزخند:

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۹:۳۸ بعد از ظهر
حس مسخره باختن
آخه کدوم تیم 120 دقیقه با 3تا هافبک دفاعی بازی میکنه . اه
حالم بد شد . منو بگو گفتم تیم سیستم پیدا کرده . همون چرت قبلی هستیم .
خیلی جالبه 35 ساله جام نبردیم . فکر کنید 32 سال پیش چه اتفاقاتی افتاد که از همه چی محروم شدیم . :بیفایده:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۹:۴۸ بعد از ظهر
خیر سرم امروز زود رفتم باشگاه گفتم بیام بازی رو ببینم ولی ر... به حالمون

yah
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۹:۵۶ بعد از ظهر
نمیدونم چرا خوشحال شدم ایران حذف شد؟؟!! خدایی کل بازی دست کره ای ها بود حتی یه موقعیت درست حسابیم ایران نداشت همه چی حساب کتاب داره اگر قرار باشه کره که این همه زیر ساختاش قویه به تیم ما که همش متکی به دعای مردم و سلام و صلواته ببازه که نمیشه اخه.فقط حیف این همه پول که تو این فوتبال تزریق میشه ولی حالم از این یارو گزارشگره به هم میخوره میبینه تیم داره بد بازی میکنه بازم دست از تعریفای الکیش بر نمیداره بابا اون زمان که جزو قدرتای برتر اسیا بود گذشت ایران الان یه تیم درجه دوم هست.ولی همین کره هم به نظر من به ژاپن میبازه و فینال رو دو تیم استرالیا و ژاپن برگزار میکنن

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۱۰:۰۷ بعد از ظهر
از یه جهت خوشحالم اس فرستادم کره میبره که برد ،منتظرم بزنگن برم 250 رو بگیرم بدم به س و پ ر پمپ:پوزخند:

kingofblack2010
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۱۰:۳۵ بعد از ظهر
من بیشتر دلم واسه این پول های بی زبون می سوزه اخه فوتبال تو کشور ما هیچ افتخاری نتونسته کسب کنه چرا باید انقدر خرجش کنن؟پس ورزشکارای ورزش های دیگه چی؟همش پول میدن به این پدرسوخته ها اینام....
حالا کاش درست حسابی خرج می کنن.بابا دیگه بسه چرا نمی رن یه مربی پدر مادر داره خارجی بیارن تو کارشم فوضولی نکنن.الان ما نسبت به جام قبلی که با قلعه نویی به کره باختیم چه پیشرفتی کردیم؟؟حداقل تو اون بازی 4تا موقعیت درست حسابی داشتیم که تو این نداشتیم.حقمون واقعا باخت بود حالا باز قطبی بیاد بگه ما عشق داریم صفا داریم این حرف ها که فوتبال نشد
اون خیابانی که هیچی!تو بازی ایران عراق که عراق مدام داشت حمله می کرد و ایران گذاشته بود تو قوطی برگشت گفت فعلا بچه ها دارن تو زمین خودمون استراحت می کنن تا بعدا حمله کنن.
هیچی نداریم دلمون خوش کنیم ببخشید خیلی حرف زدم خیلی عصبی شدم.

sonyericsson
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۰۶:۳۷ قبل از ظهر
س و پ ر پمپ که 60 تومانه تازه هموریج بگیر قوی تر و بهتره
من امروز خیلی دلواپسم خیلیییییییییی
حالم بده:گریه:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۱۰:۳۸ قبل از ظهر
یعنی این پیمان صادقی بدون انتر بازی و خاله زنک بازی نمیتونه روزگار رو بگذرونه
رفته تو سایت ایران کپی بازم زر زر کرده
بازم از خودش گفتگوهای فضایی طراحی کرده و نوشته
مثلا نوشته: افشین از مسئول ثبتنام پرسیده پیمان هم هست؟؟؟ آیا بدن اون از من بهتره؟؟؟
و مسئول ثبتنام در جواب گفته: معلومه که از شما بهتره...تو مگه چی داری؟؟؟


اخه الاغ....کدم عقل سلیمی همچین چیزی رو قبول میکنه؟؟؟
چرا نمیخوای واقعیت زندگی رو قبول کنی؟؟؟
چرا دوست داری بازم رسوات کنم؟؟؟
مگه تو ساکن کرج نیستی؟؟؟
چرا با التماس و گردن کج کردن میای و تو مسابقات محلی اینجا شرکت میکنی؟؟؟
بعدش بری همه جا بگی من مقام دارم و قهرمان شدم و تیم دارم و .....
بزرگترین آرزوی تو قهرمانی کشور در سال 86 بوده
اما حتی افتخار اوت شدن رو هم نداشتی چون اصلا راه پیدا نکردی به مسابقه
اما همه جا یگی که من قهرمان کشورم
حمال
بخدا قسم خیلی ها منو از تصمیمم مبنی بر نشون دادن حکم جعلیت منصرف کردن
مردک احمق...حبیب افسونگر که میگی شاگردت بوده تو همون سال مقام دار بوده
اما تو میری دنبال افرادی میگردی که گذرشون به اینترنت نمیفته تا نبینن چه کثافت کاریهایی میکنی !!!!
مثل جناب خوانقاه...خانقاه و یا هرچی.


از این سایت مثل سگ انداختمت بیرون
هنوزم اونجات دار میسوزه که نمیتونی به بچه های سایت
مکمل و استروئید تقلبی بفروشی و امرار معاش کنی


بسوز و با همین خیالات و توهماتت بساز


منم با افتخار و سینه رو به جلو میگم که :
12 سال سابقه تمرینی پر افتخار دارم و امثال تو یابو از حسودی دارن میترکن
چون فقط بلدی حرافی کنی و زر مفت بزنی
همون که تو باشگاه صادق سلامی بلد نبودی پرس سینه دست جمع بزنی گواه بر همه چیزه
لجن

حالا که اینطور شد حکم تقلبیت رو به همه نشون میدم
تا بفهمن آقای قهرمان کشور دروغین
حکم رو چقدر مضحک جعل کرده

mankind
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۱۱:۱۶ قبل از ظهر
کده واقعا" از ما بهتر بود اگه ما طبق معمول سر شانس گل میزدیم و می رفتیم بالا واقعا" حقمون نبود ولی حق به حق دار رسید

اصلا" من متعجبم که چرا اون سه تا بازی اینقدر خوب بود ولی انصافا" دفاع کره خیلی خوب بود

yah
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۱۲:۲۸ بعد از ظهر
میگم اقا افشین حالا این یارو که میگی تو مسابقات محله شما که شرکت کرده چندم شد؟؟بعضیا خوره حکم و مدالن من پاور کارایی رو دیدم که چون نمیتونن تو مسابقات استانی یا کشوری حرفی برای گفتن داشته باشن تا ببیننن تو هر دهات کوره ای یه مسابقه محلیه حتی مسابقه اگر بین اعضای خود باشگاه باشه !!!شال و کلاه میکنن تا برن یه حکم گیرشون بیاد ولی بعضیا هم دیدم به کمتر از مسابقات استانی قانع نیستن و میگن باید این قدر اماده بشم تا تو استان مقام بیارم و شان خودشو پایین نمیاره تا تو مسابقات هر دهات کوره ای شرکت کنه این یارو هم حتما ازین خوره هاست که فقط میخواد یه دو تا کاغذ پاره داشته باشه تا وقتی میخواد ***اشو به ملت غالب کنه بگه ببینید خودمم با مصرف این مکملا و دارو ها به این احکام دست پیدا کردن.یادمه یه بار رفیقم رفته بود مسابقات نمیدنم کدوم خراب شده ای با افتخار برگشته بود میگفت من دوم شدم بعدن فهمیدیم کلا 4 تا شرکت کننده بودن که یکیشونم انصراف داده!!!!

mankind
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۰۴:۴۴ بعد از ظهر
بچه ها شتبه موقع بالا سینه گردنم یه غولنج کوچیک کرد که فردا صبح دیگه فکر کنم کاملا" اثرش بره به نظرتون فردا سرشانه کار کنم؟

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۰۵:۴۷ بعد از ظهر
امروز حس بهتری دارم فردا قرار شد برم سر کار برادر طرف دیروز چند بار زنگید من جواب ندادم امروز تماس گرفت و کلی هندونه گذاشتم زیر بغلش امیدوارم این قضایا تموم بشه ایتم امروزمم پا بود خیلی فشار اوردم ان شالله اگر جور بشه دو یا سه روز اینده میرم باشگاه

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۰۷:۵۷ بعد از ظهر
بچه ها شتبه موقع بالا سینه گردنم یه غولنج کوچیک کرد که فردا صبح دیگه فکر کنم کاملا" اثرش بره به نظرتون فردا سرشانه کار کنم؟

من بودم ریسک نمیکردم دوست خوبم

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۰۸:۰۸ بعد از ظهر
میگم اقا افشین حالا این یارو که میگی تو مسابقات محله شما که شرکت کرده چندم شد؟؟بعضیا خوره حکم و مدالن من پاور کارایی رو دیدم که چون نمیتونن تو مسابقات استانی یا کشوری حرفی برای گفتن داشته باشن تا ببیننن تو هر دهات کوره ای یه مسابقه محلیه حتی مسابقه اگر بین اعضای خود باشگاه باشه !!!شال و کلاه میکنن تا برن یه حکم گیرشون بیاد ولی بعضیا هم دیدم به کمتر از مسابقات استانی قانع نیستن و میگن باید این قدر اماده بشم تا تو استان مقام بیارم و شان خودشو پایین نمیاره تا تو مسابقات هر دهات کوره ای شرکت کنه این یارو هم حتما ازین خوره هاست که فقط میخواد یه دو تا کاغذ پاره داشته باشه تا وقتی میخواد ***اشو به ملت غالب کنه بگه ببینید خودمم با مصرف این مکملا و دارو ها به این احکام دست پیدا کردن.یادمه یه بار رفیقم رفته بود مسابقات نمیدنم کدوم خراب شده ای با افتخار برگشته بود میگفت من دوم شدم بعدن فهمیدیم کلا 4 تا شرکت کننده بودن که یکیشونم انصراف داده!!!!


والا بخدا من 2 بار تو این مسابقات محلی اونم بخاطر اینکه این قهرمان دروغین رو از نزدیک ملاقاتش کنم شرکت کردم
که یکبار به خودش باختم و دوم شدم و باردیگه از بین 5 نفر 5 شدم!!
اما بحث اینجاست که دروغ نمیگم
این آقا زورش میاد که یکی کثافت کاریاش رو به بقیه گوشزد میکنه
من بدن هیولا مانندی ندارم....اما تو بحث تمرین دادن خیلی حرفها برای گفتن دارم
مثالی که شما ( yah ) زدی توی اخر حرفات دقیقا با رفتار این شخص همخونی داره و گنده گویی و خالی بندی و بزرگ نمایی کار ایشونه
من اصلا قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم به فکر مسابقه دادن نبودم
حتی تا بحال مسابقه ای رو کامل از نزدیک ندیده بودم...برای خودم تمرین میکردم
و الان هم به جرات میگم که اگه بخوام زندگیم رو ول کنم و بچسبم به ورزش و رژیم بگیرم و...دیدن بدن افرادی مثل این یابو در کنار من خنده دار ترین تندیس محسوب میشه!!!

من زندگیم رو پای این ورزش نذاشتم....اما اون الاغ تمام زندگیش رو گذاشته و بهترین مقامش هم اوت شدن پارسال بوده!!!!
خیلی دلم براش میسوزه...کاش میتونستم کمکش کنم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۰۳, ۱۱:۰۹ بعد از ظهر
اصلا ایران کپی ارزش بحث کردن نداره ! یه موقع زیاد به این سایت سر میزدم تا جلوی دزدیهاشون رو بگیرم اما دیگه اصلا برام مهم نیست چی کار میکنن ! مخصوصا از وقتی که فهمیدم یکی از اعضای مهم (!) اون سایت با همون اسم کاربری تو چندتا سایت م س ت ه ج ن عضوه !!! من میگم این حرفا رو باید نشنیده بگیریم !!!

من نمیخوام وارد حاشیه ها بشم اما یادمه کسایی که حالا از روی تحقیر مقام پنج پنجم میکنن خودشون معتقد بودن که اون یه حق کشی بود و همگی معتقد بودن که مقام واقعی افشین اگه اول نبود ... دوم بود !!! این رو جهت یاد آوری گفتم ... .
============================
اینا رو ول کن ! دیروز پریروز یه چیز تو اخبار شنیدم که کلی اعصابم رو خورد کرد !!! صحبت یارانه ها بود و داشت با مردم مصاحبه میکرد (به جز یه پیرمرده همه چاخان میکردن !!! ) همه ی مردم هم مثل همیشه راضی بودند ! بعد اومد با یه اقتصاد دان مصاحبه کرد !!! ببینید چی میگفت : این درست نیست که قیمت گاز و نفت پایین باشه و مردم زیاد مصرف کنن و ... خوب منابع ما این طوری تموم میشه (تا اینجاش میگیم درست !!! ) ما باید قیمت نفت و بنزین واقعی رو ارائه بدیم تا مرد کمتر مصرف کنن و ما بتونیم این نفت و گاز رو به خارج بفروشیم و بتونیم بیشتر درآمد داشته باشیم و بیشتر *** وارد کنیم :نمیبینم:
اظهار نظر در مورد این حرف رو میزارم به عهده ی خودتون !!!

mankind
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۰۸:۴۱ قبل از ظهر
راست میگه دیگه باید ما صرفه جویی کنیم تا اونا بفروشند و جیب خودشون رو پر کنند چون وقتی مردم بیرونشون کردند باید یه پولی داشته باشند دیگه مثل رضا پهلوی

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۰۵:۵۵ بعد از ظهر
بعد از یک هفته امروز رفتم سر کار خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و همه چیز مرتب بود و مهندسمون یک هفته غیبتم را مرخصی کرد دمش گرم.

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۰۷:۱۹ بعد از ظهر
حالم گرفتس کیف پولم رو گم کردم :ناراحت:مدارکمم توش بود یه مقدارم پول گذاشته بودم فردا سفارش س و پ ر پمپ بدم!!!اونم رفت به باد :بیفایده:

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۰۷:۳۱ بعد از ظهر
حالم گرفتس کیف پولم رو گم کردم :ناراحت:مدارکمم توش بود یه مقدارم پول گذاشته بودم فردا سفارش س و پ ر پمپ بدم!!!اونم رفت به باد :بیفایده:
قصه نخور داداش انشاالله پیدا میکنی یک چیز جزئی نظر کن پیدا میشه.

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۰۹:۲۸ بعد از ظهر
محمد رضا فکر کنم این سو پ ر پمپ برات طلسم شده:پوزخند:ولی گم شدن مدارک خیلی رو اعصابه هم دوندگی برای گرفتن مجددش و هم اینکه مثل من گواهینامه ام که مدل قدیمی بود و اعتبار 10 ساله بود گم کردم وقتی رفتم المثنی بگیرم 5 ساله بهم دادن حالم گرفته شد

3tare
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۱۰:۰۱ بعد از ظهر
بعد از یک هفته امروز رفتم سر کار خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و همه چیز مرتب بود و مهندسمون یک هفته غیبتم را مرخصی کرد دمش گرم.
خب خداروشکـــــر گویا مشکلا داره حل میشه :لبخند:
امیدوارم زودتر از لحاظ این قضیه به آرامش برسید :گل رز:
.
.
.
چند شب پیش تو جاده بودیم، جلوی چشممون یه پراید با سرعت تمام رفت زیر یه تریـلی!
دو تا پسر جوون توش بودن
با اون چیزی که ما دیده بودیم، گفتیم هر دوشون له شدن و مردن!
امـــا به طرز معجزه آسایی هردوشون از پراید اومدن بیرون! (خدا رو شکر)
خیلی صحنه بدی بود!
ضمن اینکه با یه فاصله ای، دقیقا ماشین جلویی ما محسوب میشدن، نمیشد چشم از صحنه برداشت!
هممون مات داشتیم فقط نگاه میکردیم که چطور پراید منحرف شد و نتونست خودشو کنترل کنه و رفت زیر تریلی!
وحشتناک بود...

amir26
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۱۰:۰۹ بعد از ظهر
حالم گرفتس کیف پولم رو گم کردم مدارکمم توش بود یه مقدارم پول گذاشته بودم فردا سفارش س و پ ر پمپ بدم!!!اونم رفت به باد
شانس آورده باشی کسی پیداش کنه.یعنی جایی گم نکرده باشی که اصلا دیده نشه.در اینصورت به سایت پست سر بزن در قسمت گمشده ها میتونی پیداش کنی اگر تحویل پست داده باشند.من چند ماه پیش همین بلا سرم اومد چند روز یکبار تو سایت پست چک میکردم تا بالاخره دیدم نوشته پیدا شده بعد از حدود سه ماه .رفتم پست شهرک غرب گرفتمشون.امیدوارم برای تو هم پیدا بشه.

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۱۰:۴۷ بعد از ظهر
محمد رضا فکر کنم این سو پ ر پمپ برات طلسم شده:پوزخند:ولی گم شدن مدارک خیلی رو اعصابه هم دوندگی برای گرفتن مجددش و هم اینکه مثل من گواهینامه ام که مدل قدیمی بود و اعتبار 10 ساله بود گم کردم وقتی رفتم المثنی بگیرم 5 ساله بهم دادن حالم گرفته شد
اره جونه دادا طلسم شده ،بالا بره پایین بیاد بالاخره میگیرمش :پوزخند:شمارم تو کیفم هستش (واسه مواقع ضروری یا پروژه:پوزخند:)امیدوارم ببینه بزنگه بهم پولو نمیخوام فقط مدارکو با یه عکس رو بدهحوصله اینور اونور رفتن ندارم.

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۱۱:۱۶ بعد از ظهر
مچتو گرفتم؟عکس کیه اینقدر مهمه؟:پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۱۱-۰۴, ۱۱:۴۲ بعد از ظهر
عکس ارنولد هستش دیگه:پوزخند:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۰۶, ۰۱:۲۱ بعد از ظهر
تمام عضلات پایین تنه ام درد میکنه ! به ترتیب : پشت پا ، باسن ، جلوران ، ساق و ... ! دوشنبه روی پا کار کردم ! خیلی خوف بود !
==================================
دیروز رفتم تخم مرغ بخرم یه شونه رو داد 4500 !!! گفتم من همین هفته ی پیش خریدم 3500 ! گفت قیمت روش رو ببین ! 4490 ! :نمیبینم:واسه همین از دیروز تو شوکم !

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۰۸, ۱۲:۱۰ بعد از ظهر
اره جونه دادا طلسم شده ،بالا بره پایین بیاد بالاخره میگیرمش http://forum.bodybuilder.images/smilies/4.gifشمارم تو کیفم هستش (واسه مواقع ضروری یا پروژهhttp://forum.bodybuilder.images/smilies/4.gif)امیدوارم ببینه بزنگه بهم پولو نمیخوام فقط مدارکو با یه عکس رو بدهحوصله اینور اونور رفتن ندارم.
همین چند وقت پیش(دوشنبه) یه سوپرپمپ برای دوستم گرفتم ... همون روز هم خودم یه پیمونه خوردم ... مزه پودر ژله با طعم قره قاط میده !

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۰۸, ۰۲:۱۳ بعد از ظهر
حس خوبی دارم ایتم امروز سر شانه بود پدر سر شانه هام رو در اوردم قبل از 45 دقیقه کل ایتمم رو تموم کردم بعد از حرکات شکم یکی باید میومد منو جمع میکرد ترسم از باشگاه اینه که وقتم بیخودی تلف بشه مثلا تو نوبت استفاده از دستگاه به حرف زدن و سرد شدن ولی خوب حسنهایی داره که قابل قیاس نیست.البته یک حسنش فضاش یکم بیشتر از باشگاه 15 متری منه:پوزخند:

3tare
۱۳۸۹-۱۱-۰۸, ۰۶:۲۱ بعد از ظهر
امروز رفته بودیم آبعــلی. حسابی برف بازی کردیم و تیوپ سواری. :نمیبینم:
البته آخر اون همه حال، مصدوم هم شدم!! :ناراحت: یکمی زد تو حالم.
ولـــی در کل خیلی مزه داد... :لبخند:

yah
۱۳۸۹-۱۱-۱۰, ۰۳:۱۷ بعد از ظهر
حس میکنم تاسف میخورم به حال تلویزیون این مملکت که چیزی جز یه مشت مزخرف تحویل ملت نمیده یه برنامه هست شبا 7.45 دقیقه شبکه خبر میذاره اسمشم راز ارماگدون گذاشتن یارو اومده بود میگفت پایولو کوییلو مروج فساد و ایین های فراماسونری و ازین جور دری وریاست خواستم بگم تو که راست میگی تا چند سال پیش خوب بود و کتاباش برای نوجوونها مفید بود ولی یهو شد اخ علتشم لابد این نیست که مترجم اثارش به صورت انحصاری ارش حجازی بود که از ایران فرار کرد و همه میدونن برای چی.تازه این همش نبود بعد عکس گروه متالیکا رو نشون میده میگه اینا شیطان پرستن اخه مردک تو که اصلا این گروه ها رو نمیشناسی مجبوری همین جوری دری وری بگین جیمز هتفیلد(خواننده و رهبر گروه متالیکا)یه مسیحیه متعصبه و چند تا اهنگم برای مسیح خونده حالا شد شیطان پرست..امروز داشتم از خیابون کریم خان رد میشدم یه کلیسا اونجاست به طور اتفاقی رفتم توش اصلا حواسمم نبود امروز یکشنبست رفتم تو داشتن مراسم اجرا میکردن مرسمشون خیلی عجیب بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم شاید هفته بعدم رفتم تا ته توشو در بیارم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۰, ۰۴:۱۷ بعد از ظهر
ببین اینا تقصیر ندارن ! ما الان تو قرون وسطی اسلام هستیم ! اروپا و کلیسا هم تو قرون وسطی ش هر چیزی رو که درک نمی کرد می گفت این شیطانیه ! مثل گالیله !
ما هم الان داریم همون دوره رو می گذرونیم ! مثلا آخونده نمی تونه شعبده بازهایی مثل کاپرفیلد یا کریس آنجل رو درک کنه میگه اینا شیطانی اند ! یا طرفیه ذره خفن تیپ میزنه میگن اینا شیطان پرست اند ! اصلا سواد ندارن که بخوان بفهمن متالیکا یا هر کس دیگه چه چیزی میگن ! میگن خوب اینا موشون که بلنده ! عکس جمجه هم روی تیشرتشه ! آهان اینا شیطان پرستند !
آخنوده در کمال بی شرمی علامت صلیب هیتلر رو تو یکی از این مستندا نشون داد گفت این یکی از علائم شیطان پرستیه ! کسی هم نگفت بی شرف نازی ها که همشون مسیحی های خیلی افراطی بودن کجاشون شیطان پرست اند ! یا علامت یه ورزش رزمی چینی رو نشون داد گفت هر کی از اینا انداخت بدونید شیطان پرسته ! یا چندتا اهنگ رپ میزاشت میگ فت هر کی از اینا گوش بده وارد شیطان پرستی میشه و خودکشی میکنه !
یا یادمه یه آخونده در مورد تایتانیک می گفت این تایتانیک رو ص یه ونیست درست کرد میخواست همه ی یهودی ها رو ببره توش بعد تمام زمین رو نابود کنه ..... !
اصلا از دهن اینا حرف درست بیرون نمی آد !
همون طور که به خاطر بی سوادیشون میان سایت فلکس آنلاین رو فیلی میکنن ! به جرم مستهجن بودن ! فرق بین ورزش و پو/ن9 و هنر و سینما و ... رو نمیدونن !

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۰, ۰۵:۰۸ بعد از ظهر
امروز حس دلتنگی دارم دلم برای شهرم تنگ شده مرخصیم ندارم حداقل از اینجا بزنم بیرون یک اب و هوایی عوض کنم.

mankind
۱۳۸۹-۱۱-۱۰, ۱۰:۰۷ بعد از ظهر
تا موقعی که مملکت ما جنتی و احمد خاتمی داره همینه دیگه خدا وکیلی این 5 ساله چرت و پرت های تلویزیونی بیشتر نشده؟

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۰, ۱۰:۲۵ بعد از ظهر
درسته ... اما بحث کردن در این باره اینجا سود که نداره هیچی ضرر هم داره ... !
======================
پشت بازو هالتر خوابیده و جلوبازو هالتر لاری ! این دوتا حرکت رو بعد از مدتها (بیشتر از یکسال ) تازه هفته پیش انجام دادم ! تو برنامه جدیدم این دوتا حرکت هست . جلوبازو هالتر لاری خدایی چقدر سخته !!! با دمبل که انجام بدی میتونی از اون یکی دستت هم کمک بگیری اما با هالتر دیگه هیچ راهی نداره به جز مردن ! پشت بازو هالتر خوابیده هم حرکت سختیه ! از هر دوتای این حرکات متنفرم ! چون نمی تونم سنگین بزنمشون ! از این بابت خجالت می کشم !!!
======================
یه مدته حس کمر درد شدیدی دارم ! از یه طرف وزنه های سنگین و از یه طرف نوع و مدل کمرم ! کمرم یه کم گوده ! از طرفی باسنم بزرگه ! هر چی اسکات و پرس پا رفتم به جای اینکه پام رو عضلانی کنه رو باسنم تاثیر گذاشت ! این دو تا دست به دست هم میدن و باعث میشن بعد از بیدار شدن از خواب یه درد وحشتناکی رو تو کمرم حس کنم ! واسه همین مجبورم همیشه به یه طرف بخوابم و گرنه اگه به پشت یا به جلو بخوابم این کمر اون روز رو بهم زهر میکنه !

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۱, ۰۶:۴۲ بعد از ظهر
حس خوبی دارم
امروز رفتم باشگاه منتظر شدم برادرم بیاد بعد با هم بریم اخه تنهایی و غریبی و از این حرفها.
رفتم با مربی اشنا شدم شرایط قبل و حال و مدت تمرین ووو که پرسید خیلی ازم تعریف کرد کلی حال اومدیم.اول فکر میکردم برم تو باشگاه تو هیکلها گم میشم دیدم بابا اونجوریام نیست خلاصه جو باشگاه باعث میشه ادم بتونه قویتر کار کنه تو ثبت رکوردها یکسری رکورد ثبت میکنم.درخواست یک برنامه جدید هم دادیم ولی....

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۱۱, ۰۸:۴۷ بعد از ظهر
ایمان جان برنامه قبلیت رو لینکش رو برام بفرست
تا عکسها رو بازبینی کنم و یه برنامه ریزی بکنیم
فکر کنم کم کم باید سمت فیگور گیری هم بری
چون خیلی تاثیر داره تو فرم بدن
************************************
یه حریف سرسخت جدیدا اومده تو باشگاهمون
توی قدرت که عمرا به پاش نمیرسم
توی بدن هم از نمای پشت کاملا منو میگیره:ناراحت:
خیلی منو تو فکر فرو برده
باید هرطور شده بگیرمش

m1982
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۰۸:۲۵ قبل از ظهر
ایمان جان برنامه قبلیت رو لینکش رو برام بفرست
تا عکسها رو بازبینی کنم و یه برنامه ریزی بکنیم
فکر کنم کم کم باید سمت فیگور گیری هم بری
چون خیلی تاثیر داره تو فرم بدن

افشين جان قصد جسارت ندارم ولي يه توصيه دوستانه به تمام دوستاني كه در اين سايت عضو هستن يا به صورت ميهمان سر مي زنن و از مطالب استفاده مي كنن 70 درصد شكل گرفتن ماهيچه ها در روز تمرين به فيگور ربط داره ، هميشه تو باشگاه سعي كنيد بعد از انجام تمرين فيگور هاي مربوط به اون روز رو بگيريد . من تو باشگاه هميشه مي بينم و ديدم كه بچه ها خجالت مي كشن لخت بشن و فيگور بگيرن اينا رو بذاريد كنار تا بتونيد پيشرفت كنيد اگه بعد تمرين فيگور بگيريد تاثيرش روبعدها در بدنتون خواهيد ديد .
در ضمن يه چيز ديگه دم و بازدم هيچوقت يادتون نره تا مي تونيد سينه تون رو پر از هوا كنيد . ممنون اگه جسارت كردم منو ببخشيد

3tare
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۰۹:۲۹ قبل از ظهر
عصبانیم...
دیشب فهمیدم هیکلم یه سایز افزایش پیدا کرده!! این یعنی فاجعه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :نمیبینم:
میدونستم دارم چاق میشم... اما نه اینقدر :سوت:

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۰۷:۳۶ بعد از ظهر
هورا
adsl وصل شد
حالا فکر میکنید مشکلش چی بود؟؟
گفتم براتون توی مخابرات ( چونه بند زده بود و صداش در نمیومد ) :سوت:
این زنیکه یوزر و پسورد رو که بمن داد
وسطاش یه ( . ) بود
منم به طبع ( . ) وارد میکردم
حالا نگو ( 0 ) بوده:نمیبینم:
یارو رو کلی تحویلش گرفتیم تا اومد خونه..... گفت همه چی درسته که!!!!
دوباره مودم رو تنظیم کرد و اومد یوزر و پسورد رو بزنه دیدم بجای ( . ) داره ( 0 ) وارد میکنه
فقط زیر لبی فحش و دری وری دادم به اون زنه و واقعا متاسفام که همچین آدمایی در راس کار هستن
***************************************************
از همه عزیزانی که در جهت دست یافتن به اینترنت پر سرعت بنده رو یاری نمودن
تشکر میکنم:گل رز:

*f*
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۰۸:۰۲ بعد از ظهر
هرچي فكر ميكنم نمي دونم چه حسي دارم ....... ديوانگي؟‌ تنهايي؟‌ عصبي؟‌بدبين ؟ دلخور ؟ رنجور ؟‌خسته؟مريض؟ آشفته؟ گيج؟ داغون ؟‌ولي هرچي هست من آرامش ميخوام همراه با آزادي .........
آدمارو خيلي دير ميشه شناخت

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۰۸:۴۳ بعد از ظهر
ایتم پا داشتم خودم کشتم تو باشگاه مربی فامیل یکی از دوستام در اومد ددلیفت که کار میکردم وزنه 95 کیلو رو بصورت ایتم زدم نه رکورد دراینده میرم برای فیگور گرفتن و رکورد زدن

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۲, ۱۰:۳۸ بعد از ظهر
امروز داشتم خودم رو تو موتور سواری به کشتن میدادم ! یه کاری کردم که اصلا نمیدونم واقعا چرا چنین اشتباهی کردم ! از اون موقع (نزدیکای ظهر) تا الان تو شوکم ! خدا رو شکر ... به طرز معجزه آسایی نجات پیدا کردم ! اگه اهل مواد مخدر بودم میگفتم حتما توهم برمداشته بود !!! من شخصا هیچ وقت چراغ قرمز رو رد نمیکنم !هیچ وقت ورود ممنوع نمیرم ! هیچ وقت هم لایی نمی کشم ! سرعتم با موتور به 60 هم نرسیده ! اما ...
این دفعه انگار یکی گفت یاکو چراغ سبز شده ! برو ... :نمیبینم:حتی تو فیلمای خیلی اکشن هم صحنه ای که من امروز درست کردم رو نمیتونید ببینید ! از جلوی سه تا ماشین که با سرعت داشتن رد میشدن عبور کردم ! اگه ماشین آخریه پاش رو رو ترمز نزاشته بود دیگه بی یاکوزا میشدین ! وقتی از خیابون رد شدم تازه فهمیدم چه کار احمقانه ای کردم ! صدای ترمز اون ماشین و چرخای من و گاز دادن موتورم به قدری زیاد بود که هر کی تو اون خیابون بود برگشت تا ببینه چی شده ! موهام رو انداختم رو صورتم چون از خجالت داشتم آب میشدم و گاز رو تا آخر پر کردم و زدم تو پیاده رو زود از صحنه خارج شدم ! هنوزم که هنوزه نمی فهمم چرا اون چراغ قرمز رو رد کردم ! اصلا واقعا این چه کاری بود ؟! اصلا نمیتونم این موضوع رو هضم کنم !!!
======================

mankind
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۸:۱۴ قبل از ظهر
ببین چند تفر بهت فحش دادن

مصر هم اوضاش خرابه واسه مردمش ارزوی موفقیت می کنم امیدوارم اشتباه ما رو نکنند

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۹:۵۴ قبل از ظهر
آره ! به جز فحش اون ماشینایی که من جلوشون اون نمایش وحشتناک رو انجام دادم چه خوفی کردن !
==========================================
اتفاقا کارشون از اولش اشتباهه ! درسته حسنی مبارک یه کم دیکتاتوره و دیگه شبیه رییس جمهور ها نیست ! شبیه پادشاه ها شده ! اما واقعا شایسته چنین بی حرمتی نبود ... حسنی مبارک یه چیزیه تو مایه های شاه اما بدون ساواک ! برای مردمش هیچ وقت کم نزاشته ! اصلا نباید اون رو با م.ا.ن مقایسه کرد . ارتش مملکت بیانیه میده که من به یه نفر هم شلیک نمیکنم ! مبارک وعده میده که من همه ی زندنانی ها رو آزاد میکنم !... تو ایران آخونده میاد و میگه چرا محاکمه میکنید ؟! همه رو بکشید ! همه رو اعدام کنید، طرف رو میگیرن به جرم فیلمبرداری اعدام میکنن ! ... .
من کلا با این نوع اعتراضا که آدم پاش رو تو یه کفش بکنه و بگه فلانی باید بره مخالفم ! این وسط فرصت پیش میاد واسه یه عده فرصت طلب که خودشون هم مثل همون قبلیان !مثل اون مردک البرادعی یا اون تروریستها : اخوان المسلمین ! که اگه همین امروز قدرت رو بگیرن مصر میشه مثل افغانستان بن لادنی ! یه جنبش باید با هدف باشه ! یه نفر رو نبره و یهو همه ی قدرت رو بده به یکی دیگه .
قشنگ ترین حرف رو ترکیه زده بود : راه حل این بحران در صندوق های رای است ! این طوری اگه مبارک بره یه عده فرصت طلب نمی آن جاش رو بگیرن !

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۶, ۰۷:۵۹ بعد از ظهر
ممنونم محمدرضای عزیز
امروز تو باشگاه تمرین میکردم تراکم جمعیت زیاد بود تازه ساعتی رو انتخاب کردم تا کمتر اونجا باشند ایتم پشت بازو زدم فشار بیش از حد اوردم به عضله بنحوی که بزور هالتر رو اوردم بالا(پشت بازو پرسی) الان عضله پشت بازو تا پشت کتفم درد میکنه بنظرتون اسیب که ندیدم البته زمانیکه عضله رو تحت فشار میگذارم درد شروع میشه ایتم فردا سرشانه هست نمیخوام مفتی از دست بدم.

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۱۶, ۰۹:۲۰ بعد از ظهر
منم ددلیفت زدم یخورده پائین کمرم درد میکنه
رفیقم که پاورکاره میفت خوب نمیرفتی پائین و با کمرت رفتی و اشتباه میزدی
خب راست میگه...چون اون دید بهتری از زاویه کناری داشت
اما خودمو گول زدم و گفتم خب ددلیفت فیله رو هم تقویت میکنه دیگه!!!
ایمان بذار کنار برنامتو دیگه :منتظر:
با این برنامهه از فردا کار کن بگو نتیجشو
میخوام بینم رو بدن تو چی جواب میده و بعد از 4 هفته چه تغییری میکنی
من مخصوصا دیشب نوشتم که از امروز شروع کنی:بیفایده:

m1982
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۷:۴۵ قبل از ظهر
من امروز كمي سينه درد و درد پشت بازو دارم
آخه از ديروز برنامه جديدمو شروع كردم اين برنامه بنظر خودم بدنمو مي تركونه و باعث ميشه بدن رو بياد

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۲:۱۶ بعد از ظهر
منم دیروز توی یه باشگاه دیگه کار کردم و با اینکه کمی گیج بودم اما یه یکساعتی بین دستگاه ها راه رفتم و مثل ضریح بهشون دست کشیدم،فکر میکنم خیلی دیروز حرکاتم مسخره بود،هر دستگاهی رو که تا دیروز عکسشو دیده بودم از نزدیک دیدم و یه ست تفریحی باشون اجرا کردم:خنده:
مربیم یازده بار تا شب روی گوشیم میس انداخت،روم نشد جواب بدم،اما شب دیگه دلمو زدم به دریا زنگ زدم و بهش گفتم یه جا دیگه ثبت نام کردم،گفت برگرد،گفتم شهریه دادم،گفت اشکالی نداره بی خیال پول،برگرد:خشمگین:
دلم نمی خواد برگردم،مثل اینه که یه بنز سوکسی مکشی برات بخرن و بعد بگن حق نداری سوارش بشی بیا همین ژیانو سوار شو:ناراحت:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۵:۲۳ بعد از ظهر
امروز رفتم کتابخونه دانشگاه دیدم کتابخونمون رو اسلامی کردن ! وسط کتابخونه دیوار کاذب یا یه چیزی مثل اون کشیدن !!!
بلند گفتم نگاه کن کتابخونه رو اسلامی مردن ! مگه استخره ! مسخره ها ! دیدم طرف مسئول کتابخونه داره چپ چپ نگاه میکنه ! یه ذره بهش خیره شدم سرش رو انداخت پایین !

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۵:۳۱ بعد از ظهر
منم ددلیفت زدم یخورده پائین کمرم درد میکنه
رفیقم که پاورکاره میفت خوب نمیرفتی پائین و با کمرت رفتی و اشتباه میزدی
خب راست میگه...چون اون دید بهتری از زاویه کناری داشت
اما خودمو گول زدم و گفتم خب ددلیفت فیله رو هم تقویت میکنه دیگه!!!
ایمان بذار کنار برنامتو دیگه :منتظر:
با این برنامهه از فردا کار کن بگو نتیجشو
میخوام بینم رو بدن تو چی جواب میده و بعد از 4 هفته چه تغییری میکنی
من مخصوصا دیشب نوشتم که از امروز شروع کنی:بیفایده:
چشم افشین جان درد پشت کتفم امروز اجازه نداد بتونم بخوبی کار کنم همش سبک زدم از مربی پرسیدم میگفت طبیعیه حالا ببینم بهتر میشم تا با قدرت برنامه جدید رو انجام بدم.

yah
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۹:۴۱ بعد از ظهر
منم ددلیفت زدم یخورده پائین کمرم درد میکنه
رفیقم که پاورکاره میفت خوب نمیرفتی پائین و با کمرت رفتی و اشتباه میزدی
خب راست میگه...چون اون دید بهتری از زاویه کناری داشت
اما خودمو گول زدم و گفتم خب ددلیفت فیله رو هم تقویت میکنه دیگه!!!
ایمان بذار کنار برنامتو دیگه :منتظر:
با این برنامهه از فردا کار کن بگو نتیجشو
میخوام بینم رو بدن تو چی جواب میده و بعد از 4 هفته چه تغییری میکنی
من مخصوصا دیشب نوشتم که از امروز شروع کنی:بیفایده:
ددلیفت بر خلاف ظاهرش یه حرکت پیچیدست و از اسکات تکنیکی تره مشکل اینجاست که اکثر کسایی که میخوان این حرکتو بزنن دوست دارن سنگین تمرین کنن و در نتیجه فرم حرکت و اشتباه میزنن این حرکت اگز اشتباه زده بشه فوق العاده برای کمر و فیله ها مضر و خطرناکه و حتی ممکنه باعث جابجایی مهره های کمر بشه به نظرم اقا افشین اول از وزنه های سبک شروع کن تا مناسب ترین روش و با توجه به فیزیکت پیدا کنی بعدش فیله رو هم خیلی قوی کن چون تو این حرکت فیله های کمر واقعا نقش اساسی دارن با حرکاتی مثل سلام ژاپنی و فیله روی میز مخصوصش با وزنه اضافه فیله به شدت تقویت میشه .خیلی مراقب کمرت باش اگر دیدی نمیتونی درست بزنی اصلا بی خیال لیفت کشیدن شو .

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۱۸, ۰۸:۰۳ قبل از ظهر
دقیقا همینطور که فرمودین
اما منم زمانی که میخوام جوگیر بشم و وزنه رو الکی زیاد کنم یه نهیب به خودم میزنم
مثلا از 70کیلو شروع کردم اونشب
و تا 120 هم بیشتر نرفتم چون نمیتونستم....فیله هام ضعیف بود
خیلی دوسدارم زودتر تکنیکش تو بدنم جا بیفته

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۱۸, ۱۲:۳۱ بعد از ظهر
من امروز تو دانشگاه اومدم سایت ... عجب سرعتی حال کردم ... تو خونه که اصلا نمیتونم بیام سایت

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۸, ۰۵:۳۳ بعد از ظهر
امروز دوتا دوست تو باشگاه پیدا کردم برای ایتمهام ازشون کمک گرفتم ادم وقتی باشگاه میره بیشتر جو گیر میشه.یه بنده خدایی 100 کیلو وزن داشت میگفت ده ماهه کار میکنه موقعه ای که میخواست پرس سینه بزنه منو صدا کرد تا بهش کمک کنم گفت سه تا حرکت بیشتر نمیزنه دیدم کل وزنه انتخابیش 55 کیلو هست کلی به خودم امیدوارشدم یک جرات پیدا کردم روز ایتم سینه میخوام یک رکورد بزنم.راستی اسیبی که دیده بودم خدا رو شکر برطرف شد.