PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیا تو بگو الان چه حسی داری.........



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 [9]

3tare
۱۳۹۰-۰۳-۱۶, ۰۲:۴۴ بعد از ظهر
مامانم از جوونی مشکل قلبی داشته و به این علت نفس تنگی هم داشته. تقریبا 2 سال پیش یه عمل قلب انجام داده
خیلی بهتر شده بود. مخصوصا نفس تنگیش
اما چند روزیه باز اذیت میشه
دیشب حال مامان جونم بد شده بود
ما خواب بودیم
میگفت بدنم کاملا بی حس شد و نمیتونستم هیچ حرکتی بکنم و نفسم گرفته بود
میگه کاملا حس کردم مردم
بعد کم کم حالم خوب شد
وقتی داشت اینارو تعریف میکرد لال شده بودم و فقط داشتم گوش میکردم، در حالی که همه بدنم داشت میلرزید:ناراحت:
خدایا مامان منو هیچ وقت ازم نگیر.................................
الهی که روزی که مامانم میخواد بره، من زودتر رفته باشم.................................

love4ever
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۰۹:۲۲ قبل از ظهر
ستاره جون واقعا منم با شنیدن این حرفات ناراحت شدم و ان شالله هر چه زودتر خدا شفای مادرت رو بده . الهی آمین
اما من که به کلی بیچاره شدم رفت
کمکم کنید اگه سر در میارین
من تازگی ها با یکی دعوام شد ، مشت اول اون ناکس زد تو گیج گاهم منم قاطی کردم بستمش به مشت . خیلی زدم تو صورتش و چش و چالش رو آوردم پایین . الان هم رفته ازم شکایت کرده و میخواد احظاریه بیاد دم خونمون . یارو گفته از دیه نمیگذرم و میخوام با پولش موتور پالس بخرم
بچه ها کبودی هفت رنگ زیر چشم دیه اش چقدره؟
ممکنه به چشمش آسیب برسونه ؟ (آخه بچه ها میگن میره چشم پزشکی ببینن چقدر چشمش ضعیف شده)

اینم شد شانس ؟ خدا وکیلی ؟ از قدیم میگن کاری که با دعوا میشه حل کرد برا چی با صحبت حلش کنیم؟ سر چی ؟ یه چشم تو چشم ساده . خدا وکیلی من اصلا دیه خور نیستم تا حالا تو دعوا سرم شکسته ، پیشونیمو با سیگار سوزوندن ، با آجر زدن رو پیشونیم دو تا جای ناجور مونده ازشون ، دستم شکسته و..... ولی تا حالا سراغ دیه نرفتم . اگه میرفتم الان بیشتر مورد ها هم واسه زیبایی هستن و دیه ی زیبایی خیلی گرونه تا الان خیلی پولدار بودم ولی به خدا پول دیه خوردن نداره . الله اکبر
علی یارت جوون

Lord-Babak
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۱۰:۳۳ قبل از ظهر
یارو رو تهدیدش کن:سوت:
مثلا بگو کاریت ندارم شکایت کن ولی بعدش چند نفر میان میندازن تو یه گونی دیگم هیچوقت پیدا نمیشی:پوزخند:

Senior Manager
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۱۱:۳۸ قبل از ظهر
ستاره خانم ایشالا که مشکلی نیست و نگران نباشبد
فقط حتما این موضوع رو به پزشکش اطلاع بدین تا بررسی کنن
خدا همه مریض ها رو شفا بده

.
.
نیما جان متاسفانه کارت به دادگاه میکشه و باید بری، بالاخره کاریه که شده
فقط اینکه برو امار بگیر ببین رفته پزشک قانونی یا نه...چقدر طول درمان گرفته و ...
من پیشنهاد میکنم شما هم برو شکایت کن و برو پزشک قانونی و خودتو به ننه من غریبم بازی بزن
بعضیا رو باید رفتار معکوس داشت باهاشون و بعضیارو هم باید مثل خودشون رفت جلو
اگه نری شکایت کنی پروندت خیلی سریع مراحلش رو طی میکنه و به پرداخت دیه میرسه
ولی باهم که برین قاطی میشه و هی اون اعتراض میکنه و شما اعتراض میکنی و یه 2-3 سالی الاف میشه
تو این مدت هم احتمال بیخیال شدن و ...خیلی زیاده، بعدشم کار به ریش سفیدو بزرگترو ...میرسه و شایدم اینطوری مشکلت حل بشه
.
.
تهدیدش کنه یارو این تهدیدشم میکنه پیراهن عثمان و خر بیار و باقالی بار کن

amir26
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۱۲:۱۸ بعد از ظهر
ستاره انشالله که مامان حالش روز به روز بهتر میشه و سایه اش سالهای سال بالای سرتون هست.خودت هم صد و بیست سال با تن سلامت و به خوبی و خوشی زنده باشی.افشین جان توصیه های خوبی کردند حتما انجام بدین.
خدا به همه تن سلامت بده که از هر چیزی مهمتره تو دنیا

orkideh
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۰۴:۰۳ بعد از ظهر
ستاره جون همه چی دست خداست ...نگران نباش...انشالله مامان زودتر خوب میشه فقط محیطی رو فراهم کنیدکه ایشون ارامش داشته باشند ..چون استرس و فشار روحی ادمو زود از پا در میاره.
منتظر شنیدن خبر خوش بهبودی ایشون هستم ..بوس بوس :گل رز:

orkideh
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۰۴:۲۶ بعد از ظهر
با وارد شدن به این بخش و خوندن چند تا از پست وکامنت های اعضا یاده مشکلات و بدبختیای خودم افتادم.:پریشان:.خوشحالم که می بینم همه با هم دوستید و تو مشکلات حداقل همفکری میکنید...خیلی خوبه یه جایی هست که ادم بغض های تلمبار شده دلشو فریاد بزنه...
و چقدر بده که ادم تنها باشه و نتونه حتی با مادرش درد و دل کنه یا برادری نداشته باشه که گاهی پشت اندام مردونش قایم بشه و حقشو از هرچی نامرده بگیره...
وای چه حسی..............................یه لیوان اب قند لطفا:سکوت عمیق:

eiman
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۰۵:۴۱ بعد از ظهر
حس خوبی ندارم امروز نتونستم ست اخر اسکات رو کامل اجرا کنم 4 تا حرکت زدم پنجمی کم اوردم

KASHKOOL
۱۳۹۰-۰۳-۱۷, ۰۸:۱۸ بعد از ظهر
من حس خوبی دارم(((((ندارم(دارم(ندارم(دارم(دارم(ندارم))))).
حسم حسای قدیم(توحین نباشه .با حس خودم هستما)


با آرزوی بهبودی تمام مریض ها(به خصوص مادر گرامی ستاره خانم):گل رز:

Ahoora
۱۳۹۰-۰۳-۱۹, ۱۲:۲۳ بعد از ظهر
چه حسی دارم! کدوم .... اومده سایت رو هک کرده؟:منتظر: صفحه اصلی بالا نمیاد

3tare
۱۳۹۰-۰۳-۱۹, ۱۱:۴۶ بعد از ظهر
امروز با مامان بیرون بودم. تو یه جای شلوغ، یه پیرزنی رو دیدیم که از اشناها بود. ولی نمیدونست من دختر مامانم هستم. از مامان پرسید این دخترته؟ مامان گفت اره. یهو پیرزنه جو گرفتش :پوزخند: لپ منو وسط خیابون گرفت گفت ماشالا ماشالا. عین این دختر کوچولو ها :سوت: حالا همه هم داشتن نگاه میکردن. انقد خجالت کشیدم :خجالت:
.
.
خیلی وقت بود کسی لپمو اینجوری نگرفته بود :پوزخند: یاد بچگیا افتادم................................................................

love4ever
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۱۲:۳۶ قبل از ظهر
منم حسم خرابه خرابه
آخه این دیگه چه وضعیه؟؟؟؟؟؟
جاتون خالی امروز ظهر گرفتم یه 4 ساعت خوابیدم (از ساعت 4 تا 8 شب!!!!)
من نمی دونم چرا از وقتی که رفتم بدنسازی سینه هام یه جوری ان ؟امشب رفتم هییت بود جو گرفت منو عین .... سینه زدم حالا سینه ام که درد میکرد این آقای مداحم که ول کنمون نبود هی شور میداد منم هوایی میشدم محکم میزدم رو سینه هام!!!!
بچه ها بلاخره دارم اولین بار مزه ی تجدید شدن رو میچشم
از 9 تا امتحان 6 تا شو میفتم
امروز رفتم شیمی دادم به خدا لای کتاب رو باز نکردم فقط یه دو خط فرمول تجربی رو خوندم که فقط 2 نمره تو امتحان اومده بود ، اونقدر تقلب بازی کردم که میشم 14 الی 15!!! باورتون میشه منی که باید میشدم 2 حالا میشم 15!!!
از سال بعد هم قصد ترک تحصیل رو دارم
با تشکر از اینکه این تریبون آزاد رو در اختیار من گذاشتین
علی یارت جوون

atefe
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۱۲:۴۲ قبل از ظهر
امروز مثل همه روزای خدا بود .

ولی یه چیز تو وجودم میگفت عاطی فرق داره . اصلا هم مثل بقیه روزا نیست . :رویای:

امشب شب لیله الرغائب بود . برای همه دعا کردم . هرچند ما بنده ای نیستیم . :بازنده:
.
.
.

نردبان دلم شکسته است
میشود برای من کمی دعا کنی
یا ، اگر خدا ، اجازه می دهد
کمی بجای من خدا خدا کنی ؟
راستش دلم مثل نماز بین راه ،
خسته و شکسته است ،
میشود برای بیقراری دلم سفارشی به خدا کنی ؟

:عبادت::عبادت::عبادت:
:خوش شانس:
.
.
.

امروز همه چی عالیه و اروم

نوه کوچیک ما هم مدارم پا میزنه .(:قلب:به قول بچه ها : الهی خالش فداش:قلب::نمیبینم:)
.
.
.

دقت کردین ، امشب ، حجت ابی داره حجت بنفش میشه .


:تشویق:حجت تبریک :تشویق:
ایشاله حجت مثل بقیه رفیق نیمه راه نشه .
هر چند مرام جنوبیا زبون زده .:قلب:
.
.
.
راسی حجت بنفش شدنت ربطی به پسر بودنتم داشت ؟ :سوت:(یادته همین سوالو ازم پرسیدی؟؟)

3tare
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۰۹:۱۲ قبل از ظهر
:تشویق:حجت تبریک :تشویق:
عاطی هنوز آبیه ها! یکم تحمل میکردی :پوزخند:
حجت جون بسم الله! یه دونه پست بزنی حله...
همه با هم: حجت یه دونه پست...:تشویق: حجت یه دونه پست...:تشویق: حجت یه دونه پست...:تشویق:
:خنده:


ایشاله حجت مثل بقیه رفیق نیمه راه نشه .
نمیدیونم چرا تو این سایت هر کی بنفش میشه، کم پیدا میشه!!!! :متفکر: حجت تو اینجوری نشی :سوت:

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۱۲:۳۳ بعد از ظهر
پس چرا بنفش نمیشه :پوزخند:
نه خوش میگذره اینجا ، فعلا مزاحم دوستان هستیم .
دلیل فعالیت نکردن بچه های بنفش فاصله زیادشون تا نارنجیه . انگیزشونو کم میکنه . یه رنگ زرشکی هم بزارید نیمه حرفه ای ، برمیگردن :پوزخند:
اینجا رنگ های مختلفی هست ولی هیچکدوم دلیلی بر برتری کسی نسبت به دیگری نیست. مهم اینه که بچه های اینجا همه دلاشون یه رنگه و مهمترین چیز براشون حفظ این جمع صمیمی و دوستانست .
ایشا... همتون نارنجی شید :گل رز:

milad_70
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۱۲:۴۸ بعد از ظهر
میگم من بخوام زود قرمز بشم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:بامزه:

love4ever
۱۳۹۰-۰۳-۲۰, ۰۹:۲۴ بعد از ظهر
حالم خرابه
اما نه کمی خوبم
آخه امروز فیزیک تی وی رو گرفتیم
آقام ورداشته بود بهش رمز داده بود ، میگفت که این کانال رو وقتی میبینم حالم بد میشه و چندش آورن .

milad_70
۱۳۹۰-۰۳-۲۱, ۰۷:۴۱ بعد از ظهر
سلام به همه ی بدنسازان بدبخت ایرانی...
امروز چه قدر حالم بده...بعد از این همه وقت گذاشتن و بدن رو ساختن دیگه خونوادم باهام همکاری نمیکنن.میگن خسته شدیم از بس غذا واست درست کردیم!!!! میگن چه قدر خرج این ورزش مزخرف میکنی!!!!هی می خوری هی پف میکنی!!!!حتما باید برم کراک تزریق کنم؟ 3 سال پیش تو 17 سالگی قهرمان استان شدم تو جوانان یه بدنی ساختم همه انگشت به دهن موندن حتی قهرمانان کشور!! 2 هفته بعد کشوری بود چون خوانوادم ازم دیگه حمایت نکرد نرفتم کشوری! سی دیش رو که گرفتم نصف حجم و کات منو نداشتن و کسایی که رفته بودن میگفتن اگه میرفتی 100% اول میشدی بدون اینکه مقایسه بشی/خلاصه نذاشتن برم منم قهر کردم 3 ماه از خونه زدم بیرون اومدم تهران رفتم سراغ خیلی از پیشکسوتان این رشته(اسمشون رو نمیبرم ولی همشون ادعاشون میشد که به ورزشکارا کمک میکنن التماسشون کردم کمکم کنید ولی همشون پسم زدن)منم پولام تموم شد رفتم سر یه کار دیگه دست به وزنه نزدم تا 1 ماه پیش! وقتی شروع کردم تو 3 هفته شدم مثل سابق حالا باز میگن نباید بری....نمیدونم چیکار کنم؟؟؟امروز رفتم باشگاه انگیزه تمرین نداشتم برگشتم خونه غرغر کردن با خونواده

تو اون 2 سال که تمرین نکردم چون از خدمت معاف شدم و کارت پایان خدمت داشتم پاسپورتم رو تهران گرفتم رفتم یکی از کشورهای عربی همسایه که ویزا نمیخواست مقیم بشم اونجا بچسبم به بدنسازی ولی 6 روز موندم وقتی زنگ زدم خونه که بهشون بگم اینقدر گریه زاری کردن منصرف شدم برگشتم!!!(بزرگترین اشتباه زندگیم)گفان بیا هر چی میخولی واست میکنیم منم خر شدم برگشتم ولی باز گفتن نه!!!!!! منم کم کم رفتم دور مواد و قرص اعصاب. 1 سال مواد مصرف کردم و قرص خیلی میخوردم همش خواب بودم تا همین تقریبا 2 ماه پیش بردنم کمپ ترک اعتیاد! باز گفتن دور این چیزا نرو اشکال نداره برو ورزش.منم باز رفتم دور عشقم بدنسازی و با اینکه تو این مدت16 کیلو عضله خالص کم کرده بودم به خدا تو 3 هفته 12 کیلو اضافه کردم بدون هورمون!!ژنتیکم فوق العاده هستش ولی بازم دارن مانعم میشن!!!!!! این دفه یا تزریقی میشم یا میزنم میرم یه کشور دیگه...

rafcity
۱۳۹۰-۰۳-۲۲, ۰۲:۳۵ بعد از ظهر
یه خورده عصبیم!! آخه تو امتحانام و نمیتونم تو باشگاه تمرکز کنم :گریه::گریه: کاش زودتر تموم شه برم از روی دل و جون وزنه بزنم:منتظر:.

samim
۱۳۹۰-۰۳-۲۲, ۰۴:۳۷ بعد از ظهر
چند روزه دنبال تسویه فارغ تحصیلی با دانشگاه هستم .. بعدشم برم خدمت :گریه:..
اینجا میگم خوش به حال دخترها که خدمت ندارند .. 2 سال علافی .. خداااا ...


:گریه: دیگه کمتر میام ولی حتما سر میزنم ..

کاویانی
۱۳۹۰-۰۳-۲۲, ۰۹:۱۴ بعد از ظهر
خدایی ادم بعضی چیزا رو از بدنسازا میشنوه و میبینه که حاله ادم از هرچی بدنسازیه و وزنسه وبدنه به هم میخوره.قصد توهین به هیچ کسو ندارم ولی نه بدن نه هیچ چیز دیگه ارزش نداره که ادم بخواد بخاطرش جلوی خونوادش وایسته من چند نفرو تو باشگاه میشناسم برای این که پوله دوره هاشونو جور کنن از جیب مادرشون دزدی میکنن!!یه سری دیگه هم میشناسم سنشون نزدیک سی ساله و لی تنها کاری که میکنن خوردن و خوابیدنه و خرج نو جیبیشونو مکمل و کوفت و زهرمارشونو از خونه میگرن.خوب مردمم این چیزا رو میبینن میگن بدنسازا همه تن پرورن .قصد توهین به هیچ کسو نداشتم ولی این حرف رو دلم مونده بود و پست اقا میلادم باعث شد سر درد دلم باز شه .من منظورم هیچ کدوم از بچه های این سایت نیست چون میدونم همه بچه های این سایت با پول خودشون به بدنشون میرسن ولی بعضی چیزا تو باشگاه ادم میبینه اصلا حالش بهم میخوره.من اگر یه روز مربی بشم اول نگاه میکنم ببینم طرف خودش کار میکنه یا جیره خوره پدر مادرشه بعد بهش برنامه میدم خدایی مگه پدر مادر ما چه گناهی کردن که توی ایم خرج گرون باید خرج مکمل و داروهای ما رو هم بدن!!!

3tare
۱۳۹۰-۰۳-۲۲, ۰۹:۲۴ بعد از ظهر
بعدشم برم خدمت :گریه:..
اینجا میگم خوش به حال دخترها که خدمت ندارند .. 2 سال علافی .. خداااا ...
اینجا همه دنبال معافی هستن... شما چرا نیستی؟ :پوزخند:

milad_70
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۱۱ قبل از ظهر
با سلام خدمت تمام بچه های سایت_در خطاب به آقای کاویانی بزرگ:
ببینید دوستان عزیز:تو دوره ای که الان ما زندگی میکنیم انتطارات بالا رفته!حالا چه فرزندان به خانواده و چه خانواده از فرزندان؟بدنسازی شاید یک ورزشه واسه بعضی ها و واسه کسی مثل من یک عشقه:قلب: هر چی باشه بهتر از اینه که طرف پول که هیچ بره و سایل خونشو بفروشه بده جای مواد یا به جای مکانی مقدس مثل باشگاه بره الافی و دنبال ناموس مردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در مورد خودم:پدر و مادرم هر 2 حاجی!! دارای 4 عدد خانه ی ویلایی و 1 عدد آپارتمان به جز حساب های بانکی و زمین ها!!!و من هم تک پسر و فرزند بزرگ خانواده!!!:بیفایده:
مگه من چه قدر خرج و دردسر دارم که نمیذارن برم باشگاه!! طرفو میشناسم داره 3 شغله کار میکنه که خرج بچش کنه ورزشش رو ادامه بده
آیا باعث افتخار نیست فرزند خانواده در دنیای ورزش مقام کسب کنه ؟؟؟

Senior Manager
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۳۲ قبل از ظهر
اونی که داره خرج کنه.....نوش جونش و حسابش هم همینه
اما یه بحثی هستش
میگن چراغی که به خونه رواست...به مسجد حرامه
من موافق این موضوع نیستم که طرف از گلوی زن و بچش بزنه . یا به قول کاویانی ، دزدی کنه برای پیشرفت خودش ، این امر پسندیده ای نیست. نه برای ورزش، توی هر کاری
اما خانواده هایی که تمکن مالی دارن باید به انتخاب فرزندشون ( ورزش ) افتخار کنن

hamidbarca
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۰:۳۷ بعد از ظهر
بچه ها امروز کف خیابون جنازه دیدم:نمیبینم:مردم همیشه در صحنه به جای اینکه یه پارچه ای چیزی رو این بدبخت بکشن داشتن با موبایل فیلم میگرفتن.طرف شاید چند دقیقه بود فوت کرده بود ولی به طور عجیبی ترسناک بود دیدنش.
یه چیزی هم دیروز پسردائیم تعریف میکرد خیلی عجیب بود.شاید فقط یه پدر و مادر بتونن درک کنن.عموی عروسشون با پسرش رو موتور داشتن میرفتن که تصادف میکنن پدر و پسر میافتن زمین بعد پدرش هیچیش نشده بود ولی بلند میشه میبینه پسره روز زمینه این بیچاره فکر میکنه پسرش مرده تو یک ثانیه سکته میکنه و میمیره ولی پسره فقط دستش شکسته بوده الان هم زنده هست.واقعا درکش برای من سخته.
آخرین اتفاق هم امروز بابام تو بندر داشته میرفته اسکله برای کارش,تو راه کامیون جلویی داشته بار میبرده زنجیرش پاره میشه میخوره به ماشین بابام جلوی ماشینو میبره.ولی خودش طوریش نشده فقط صورتش زخمی شده بود.
این هم تمام احساسات تصادفی من:سوت:همون بهتر آدم بره استروئید مصرف کنه:پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۰:۴۹ بعد از ظهر
حمید جان خیره انشالا

hamidbarca
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۰:۵۵ بعد از ظهر
حمید جان خیره انشالا
ممنون.فعلا که به خیر گذشت.ولی روز گندی بود.امروز پسرخالم میخواست بره سربازی میگه حمید تو هم بیا حالا مامانم میگه برو بابام میگه نمیذارم:پوزخند:ولی خدایی روحیه ام در حد صفره.اصلا افسرده شدم

Mohammad.Reza
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۱۰ بعد از ظهر
منم مثل توام حمید ،اصلا رو به راه نیستم،وضعیت کفالت منم فعلا معلوم نی ،یه بار میگن میشی یه بار میگن نمیشی،گیج شدم ،تا برج 6 هم فرصت دارم معرفی کنم،برج 8 هم سن بابام میرسه برا اینکه کفالت بگیرم.

hamidbarca
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۲۲ بعد از ظهر
منم مثل توام حمید ،اصلا رو به راه نیستم،وضعیت کفالت منم فعلا معلوم نی ،یه بار میگن میشی یه بار میگن نمیشی،گیج شدم ،تا برج 6 هم فرصت دارم معرفی کنم،برج 8 هم سن بابام میرسه برا اینکه کفالت بگیرم.
ای بابا این دیگه خیلی زور داره برای دوماه نتونی معافی بگیری:نمیبینم:

Mohammad.Reza
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۳۰ بعد از ظهر
اره بخدا،من میتونستم دیر تر با دانشگاه تصویه کنم تا دیگه کم نیارم ،تو نظام وظیفه خودشون گفتن برو تصویه کن بیا اقدام کنیم،ما هم گوش کردیم حرفشون رو ،2 روز بعد با نامه اومدیم گفت متاسفم فعلا نمیخوره بهت:سوت:،چند روز پیش هم رفتم صحبت کردم اینبار میگه اخرای برج 5 بیا اقدام کن،نمیدونم،فک کنم به جای تو من میرم،تو حسرت میمونم تو رو بفرستم.:منتظر:

mobtadi
۱۳۹۰-۰۳-۲۳, ۱۱:۴۷ بعد از ظهر
بگو الان چه حسی داری...
حس کسی که بعد از چند سال عشق خالص و امید و آرزو بهش خیانت میشه و خیلی راحت تفش میکنن بیرون. از همه خیانت کارا متنفرم. دنیا مثل آینست. خودش جواب همه کارا رو میده

love4ever
۱۳۹۰-۰۳-۲۴, ۰۹:۱۵ قبل از ظهر
سلام بچه ها شرمنده یه مدتی نبودم اینترنتم خراب شده بودحالم کمی خوبه و ان شالله امتحان آمار و خوب دادم البته یه تقلبم نوشتم گذاشتم لای گوشیم که بردم مدرسه و ازش استفاده کردمعلی یارت جووووووووون

Ahoora
۱۳۹۰-۰۳-۲۵, ۰۹:۴۳ بعد از ظهر
خسته و کوفته

rafcity
۱۳۹۰-۰۳-۲۶, ۰۳:۱۵ قبل از ظهر
ساعت 4 صبحه و خواب مرا فرا گرفته:ناراحت: حس فقط حسه خوابه. ولی چه کنم که نمیشه:D

Ahoora
۱۳۹۰-۰۳-۲۶, ۰۸:۲۴ قبل از ظهر
به خاطر درد کلیه 3 تا آمپول همزمان زدم سوراخ سوراخم کرد دکتره :ناراحت: خدا کنه مال مکمل نباشه

3tare
۱۳۹۰-۰۳-۲۶, ۰۹:۴۱ قبل از ظهر
یکی دو روز پیش سرکار بودم، سرمم خیلی شلوغ پلوغ بود. گوشیم زنگ زد. یه شماره ایرانسل بود. برداشتم:
بله؟
سلام. خوبید؟
ممنون.
حال تون خوبه؟
شما؟
خانم فلانی؟
بله!! بفرمایید؟
من از حراست دانشگاه تون مزاحم میشم.
(متوجه نشدم چی میگه) بله؟
از حراست دانشگاه تون مزاحم میشم. شما مشکل انضباطی داشتید!!!!!! تو پروفایل تون هم ثبت شده. (یه چیز محـــــال)
(تعجب شدید) من فارغ التحصیل شدم!
فارغ التحصیل شدید؟ پس حتما اشتباه شده! ببخشید. (و قطع کرد)
.
.
.
انقد سرم شلوغ بود اصلا نتونستم حرف بزنم باهاش!
حالا بد جور تو کف موندم یارو کی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فامیلیه منو از کجا میدونسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چرت و پرتا چی بوده میگفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Ahoora
۱۳۹۰-۰۳-۲۶, ۰۹:۵۷ قبل از ظهر
احتمالا شوخی و سر کاری بوده