PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیا تو بگو الان چه حسی داری.........



صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 8 9

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۲:۳۵ قبل از ظهر
دوستان هر حسی رو که دارید تو اون لحظه بگید مثلآ ناراحت,خوشحال یا هر چی اگه دوست هم داشتید دلیلشم بگین.
میتونین هر روز بیاین حستونو بنویسید تا بقیه از حالتون با خبر شن یا اگه تو 1 روز چند بار حس مختلفی داشتین میتونین بیاین بگین.
کلآ بیا بگو ردیفی یا نه!:گل رز:

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۲:۳۷ قبل از ظهر
من اصلآ الان ردیف نیستم افتضاح.دلیلشم اینجا (http://www.bodybuilder.ir/forum/showthread.php?t=38&page=13) نوشتم.:گریه:

exploit
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۲:۴۲ قبل از ظهر
ساعت 1.30 بامداد دوشنبه كه ميشه سه شنبه :چشمک:الان ناراحتم , چونكه دوباره عاشق:گل رز: شدم , وقتي عاشق ميشم دل و جيگرم پاره پاره ميشه :گریه:
1 ماهي ميشه كه شبها رو تا 4-3 بيدارم , ميرم پشت پنجره ستاره هارو نيگاه ميكنم فكر ميكنم ,
بدي اين دنيا اينه كه هر چي بيشتر بهش فكر مني بيشتر گيج ميشي , نميدونم آخرش چي ميشه

shahi
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۲:۴۴ قبل از ظهر
من آلان انتخاب واحد کردم اول از این خوشحالم که 19 واحد گرفتم و فقط 3روز میرم دانشگاه که ایشالله خراب شه.
دوم ناراحتم چون ساعت 6.30 باید بیدار شم تا 6 غروب دانشگاه باشم

نتیجه گیری===>خوشحال+ناراحت=؟؟؟؟

Mohsen
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۱۳ قبل از ظهر
exploit جان من الان دقیقا حس شما را دارم...نمی دونم با این عشق چه کنم:گریه:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۶:۵۴ قبل از ظهر
ای بابا همه عاشقن که:خنده:
من الان ذوق کردم
چون دارم یه سفره خونه سنتی دایر میکنم و آروم آروم دارم به پول نزدیک میشم:پوزخند:

H I R B O D
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۰:۲۶ قبل از ظهر
ای بابا همه عاشقن که:خنده:
من الان ذوق کردم
چون دارم یه سفره خونه سنتی دایر میکنم و آروم آروم دارم به پول نزدیک میشم:پوزخند:
موفق باشی

H I R B O D
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۰:۳۵ قبل از ظهر
من الان دقیقا حس آدمی رو دارم که از سر ساختمان که گچ کار یه جای کار رو گند زده اومد شرکت و داره وب گردی میکنه

Yakuza6236
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۱:۳۳ قبل از ظهر
من آنفولانزا گرفتم بد تر از اون =>> بهم دو تا دارو دادن هیچ جا نیست و بدتر =>> 2 روزه باشگاه هم نتونستم برم فردا هم نمی تونم برم بدتر =>>.....


پس اصلا حالم خوب نیست .

yasna
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۲:۰۰ بعد از ظهر
حس سردرگمي داره عذابم ميده ،
راستي چه هواييه امروز
من كه از سرما دارم ميلرزم

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۱:۱۴ بعد از ظهر
سلامت باشی....مرسی:گل رز:.

exploit
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۱:۵۴ بعد از ظهر
exploit جان من الان دقیقا حس شما را دارم...نمی دونم با این عشق چه کنم:گریه:

عشق خيلي چيزه بي خوديه , من يكي رو دوست دارم , اوني كه من دوستش دارم يكي ديگرو دوست داره, اوني كه من دوستش ندارم , منو دوست داره :گریه:و ............/

yasna
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۰۰ بعد از ظهر
عشق خيلي چيزه بي خوديه , من يكي رو دوست دارم , اوني كه من دوستش دارم يكي ديگرو دوست داره, اوني كه من دوستش ندارم , منو دوست داره :گریه:و ............/
گفتي و دل يه جماعتي رو دردوندي
مال تو خوبه كه ميدوني هست ولي تو كف كس ديگست ماله من چي كه الان بيشتر از 6 ماهه كه نميدونم كجاست
البته يه جورايي داره رابطشو با رفيقش رسمي ميكنه
ببين من چي ميكشم
داداش پايتم لب پنجره بشينيم غصه بخوريم
:ناراحت:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۰۷ بعد از ظهر
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۳۸ بعد از ظهر
گفتی عشق بذار یه داستان بگم همتون چار زانو بزنین گوش کنین:سوت:
من متخصص عشق هستم جهت عشق درمانی با دکتر مسعود مراجعه فرمایید:خنده:
من شاید تا حالا 200 تا دوست دختر یا بیشتر داشتم تو غرب تهران معروف بودم به حدی که با رفیقام کارایی میکردم کسی باورش نمیشد که روزی مثلآ 7 یا 8 تا مخ میزدیم به حدی که شاید از یه لحاظ تو ایران صاحب سبک باشم تو یه مدت زمان 14 تا دوست دختر داشتم گوشیم به زمین نمیرسید تا قطع میکردم یکی دیگه زنگ میخورد انقدر زیاد بودن بخشش میکردم به رفیقام هم میدادم برن با اونا رفیق شن.یه زمانی حتی بعضی دخترا میومدن بهم پیشنهاد میدادن یعنی دیگه از این جهت کسی نمیتونه بیادو واسم حرفی بزنه و کری بخونه خوب نیست این حرفا زده شه چون افتخار نیست ولی چون اینجا راحتم حرف دلم رو راحت میگم.الان هم ممکنه خیلیا فکر بد دربارم بکنم ولی آخر شاهنامه خوش است.که این عشق از من چی ساخت:نمیبینم:
خیلیارو عاشق کردمو نامردی کردم جیم شدم دل خیلیارو دزدیدم:خجالت: البته این قضیا مال 2 سال پیشه .ولی عاقبت به دستی ملخک من که اونجوری بودم لامذهب گرفتار شدیمو الان شدم بچه گربه .:جوجه:
عشق ها 99% یه طرفه هستن ولی واسه من 2 طرفس انقدر لذت بخشه که نگوووووووووووووو دل همتون بسوزه.:بامزه:


عشق یعنی بزرگ کردن یه نفر اندازه دنیا و کوچیک کردن دنیا اندازه یه نفر

exploit
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۴۵ بعد از ظهر
گفتی عشق بذار یه داستان بگم همتون چار زانو بزنین گوش کنین:سوت:
من متخصص عشق هستم جهت عشق درمانی با دکتر مسعود مراجعه فرمایید:خنده:
من شاید تا حالا 200 تا دوست دختر یا بیشتر داشتم تو غرب تهران معروف بودم به حدی که با رفیقام کارایی میکردم کسی باورش نمیشد که روزی مثلآ 7 یا 8 تا مخ میزدیم به حدی که شاید از یه لحاظ تو ایران صاحب سبک باشم تو یه مدت زمان 14 تا دوست دختر داشتم گوشیم به زمین نمیرسید تا قطع میکردم یکی دیگه زنگ میخورد انقدر زیاد بودن بخشش میکردم به رفیقام هم میدادم برن با اونا رفیق شن.یه زمانی حتی بعضی دخترا میومدن بهم پیشنهاد میدادن یعنی دیگه از این جهت کسی نمیتونه بیادو واسم حرفی بزنه و کری بخونه خوب نیست این حرفا زده شه چون افتخار نیست ولی چون اینجا راحتم حرف دلم رو راحت میگم.الان هم ممکنه خیلیا فکر بد دربارم بکنم ولی آخر شاهنامه خوش است.که این عشق از من چی ساخت:نمیبینم:
خیلیارو عاشق کردمو نامردی کردم جیم شدم دل خیلیارو دزدیدم:خجالت: البته این قضیا مال 2 سال پیشه .ولی عاقبت به دستی ملخک من که اونجوری بودم لامذهب گرفتار شدیمو الان شدم بچه گربه .:جوجه:
عشق ها 99% یه طرفه هستن ولی واسه من 2 طرفس انقدر لذت بخشه که نگوووووووووووووو دل همتون بسوزه.:بامزه:



عشق یعنی بزرگ کردن یه نفر اندازه دنیا و کوچیک کردن دنیا اندازه یه نفر


anuis جان عشق واقعي يعني اون چيزي رو كه تا سر حد مرگ دوستش داري ببخشي

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۵۱ بعد از ظهر
anuis جان عشق واقعي يعني اون چيزي رو كه تا سر حد مرگ دوستش داري ببخشي
نه داداش شما نظرت خب شاید همسوی نظرم نباشه چه ایرادی داره قشنگیشم تازه به اینه
البته میدونی تعبیر عشق واسه هر کسی فرق میکنه من دوست داشتن رو جر عشق نمیدونم .
واسه من عشق الانی که توشم الانی که همه اون بچه بازیامو رفیق بازیامو گذاشتم کنار چسبیدم به یکی واسه من این عشقه من هیچ وقت فکر نمیکردم درست شم ولی خدا خواست شدم.
قبلآ وحشتناک گناه کار بودم مریضیمم مطمئنم از رو نفرینای دخترا بود
الان 180 درجه عوض شدم حتی خونوادم میگن تو یکی دیگه هستی.
خدا خیلی بهم لطف داره مریضیم درست شد.از این منجلاب گناه اومدم بیرون و....
واسه من این عشق هست که از اون اینو ساخت.

exploit
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۲:۵۷ بعد از ظهر
منظور حرف منم همين بود ديگه
عشق واقعي يعني اون چيزي رو كه تا سر حد مرگ دوستش داري ببخشي

يعني به اون كاري كه تا سر حد مرگ عادت پيدا كردي , حاضر نيستي هيچ چيز ديگه به جاش داشته باشي , اما به خاطر عشق ميبخشيش

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۳:۰۱ بعد از ظهر
منظور حرف منم همين بود ديگه
عشق واقعي يعني اون چيزي رو كه تا سر حد مرگ دوستش داري ببخشي

يعني به اون كاري كه تا سر حد مرگ عادت پيدا كردي , حاضر نيستي هيچ چيز ديگه به جاش داشته باشي , اما به خاطر عشق ميبخشيش
چرا خودتو عذاب میدی بورو بهش بگو حرف دلتو خوب

exploit
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۰۴:۲۷ بعد از ظهر
anius جان , حرف دلو خيلي وقت پيش بهش گفتم , الانم دوستيم با هم , و ....................

bodyguard
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۱:۱۶ بعد از ظهر
من یه مدته عصبی شدم.اصلا یه جور دیگه شدم یا دپرس میشم یا عصبی.انگیزه هامو دارم از دست میدم.دیگه تو کلاسام مثل سابق جوش نمیزنم.یه جورایی احساس روزمرگی دارم.
حتی شبا تو خواب هم خوابهای اعصاب خوردی میبینم.
خلاصه اگه یه مدت دیدید سر و کله من پیدا نشد بدونید که از شرم خلاص شدید و حلالم کنید

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۷, ۱۱:۲۱ بعد از ظهر
داداش خدا نکنه این حرفارو نزن,بعضی موقع ها آدمیزاد به یه حس بن بست میرسه دلش به کار نمیره به هیچی خود منم اینجور بودم و میشم بهترین راه حل اینه اون چیزی که بهت آرامش میده بری فقط تو فاز اون و قید همه چیزو یه چند روز بزنی ردیف میشی توپپپپپپپپپپپ امتحان کن حتمآ

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۸, ۱۱:۲۰ قبل از ظهر
آیییییییییییییییییی گوشم درد میکنه,به حدی درد میکنه از کارو زندگیمون انداخته منو,بعد از ظهر برم دکتر.:گریه:

Mohsen
۱۳۸۸-۰۶-۱۸, ۰۸:۵۱ بعد از ظهر
(مسعودجان)امروز باز گول خوردم به طرز خیطی روزه ام را شکوندم:خجالت:...الان نارحتم... خدا منو ببخشه:سوت:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۸, ۰۹:۵۵ بعد از ظهر
محسن بشینی رو صندلی داغ ازت میپرسم چطوری گول خوردی که روزت شکسته شد :پوزخند:
خدا بزرگ و بخشندس رفیق..........غمت نباشه:گل رز:
من الان خوشحالم چون فردا پنج شنبس و 12 میام خونه

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۶-۱۹, ۱۲:۰۵ بعد از ظهر
(مسعودجان)امروز باز گول خوردم به طرز خیطی روزه ام را شکوندم:خجالت:...الان نارحتم... خدا منو ببخشه:سوت:
داداشی من نمیدونم چرا انقدر راحت گولت میزنن وقتی اون دنیا آتیش کردن تو حلقت میفهمی تا از این گولا نخوری:خنده::گل رز:


محسن بشینی رو صندلی داغ ازت میپرسم چطوری گول خوردی که روزت شکسته شد :پوزخند:
خدا بزرگ و بخشندس رفیق..........غمت نباشه:گل رز:
من الان خوشحالم چون فردا پنج شنبس و 12 میام خونه
مهندس این سفره خونت کی ردیف میشه دیزی میخواممممممممممممم:خنده: کبابم باید بدی آخه تو به من بده کاری یادته من عکس غذا میذاشتم میگفتی قربون این کبابا بشم
:خنده::گل رز:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۹, ۰۱:۵۳ بعد از ظهر
من چاکرتم مسعود جان.........حتما حتما بچه های سایت رو دعوت میکنم بخدا
یه کباب مشتی دور هم میزنیم........آخ نمیدونید چه باغ قشنگیه......((دارم دلتون رو آب میکنما)):خنده:
مسعود جان تا آخر این ماه کار داره چون طراحی محیط یکم وقت و وسواس لازم داره
اما شما روی کباب حساب ویژه باز کن :قلب:

چنگیز
۱۳۸۸-۰۶-۱۹, ۰۹:۴۶ بعد از ظهر
من نمیدونم باید چه حسی داشته باشم
بعضی دوستان از حساشون ناراحتن ولی خوشحال باشن که حداقل یه حسی دارن

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۱۹, ۱۰:۵۷ بعد از ظهر
مرغ همسایه همیشه غازه چنگیز جان
مثلا شما الان بی تفاوتی نسبت به همه چیز.....منم پیش خودم میگم خوش بحالش چه راحته
شما هم میگی خوش بحال اینا که یه حسی دارن
ما آدما موجودات عجیبی هستیم :متفکر:
اما اگه امکانش بود شادیم رو باهات تقسیم میکردم دوست خوبم :گل رز:

چنگیز
۱۳۸۸-۰۶-۲۲, ۰۲:۱۹ قبل از ظهر
مشکل اینجاس که همیشه به همسایه فکر می کنیم

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۷-۱۱, ۰۳:۰۶ بعد از ظهر
امروز از روزنامه بشیر زنگ زدن بهم میگه اسمت چیه منم فکر کردم واسه تبلیغ تو سایت زنگ زدن خواستم بگم من که تبلیغ ندادم گفت شما برنده بشیر شدین:پوزخند: .اسمتون چیه اسمو فامیلو گفتم گفت میخوایم چاپ کنیم:خنده:
تو بشیر معروف شدم آخه ازش کلی تا حالا جایزه بردم .:خنده:
نکته جالب اینجاست که من 2 ساله روزنامه بشیر نمیگیرم و از طریق سایتش پی گیر خبر ها هستم.
و این دفعه هم وقتی تو مسابقش شرکت کردم که از سایتش فهمیدم مسابقه برگزار کرده.:سوت:
تا حالا تو هر مسابقه ای که گذاشته جایزه هاشو بردم:خنده:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۷-۱۱, ۰۴:۱۹ بعد از ظهر
من الان خستم.......چون نخوابیدم نشستم فیفا 10 رو بازی کردم :پوزخند:
چشام داره میره دیگه.........مسعود جایزت هرچی بود نصف نصف...قبول؟؟:لبخند:

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۷-۱۱, ۱۰:۱۵ بعد از ظهر
من الان خستم.......چون نخوابیدم نشستم فیفا 10 رو بازی کردم :پوزخند:
چشام داره میره دیگه.........مسعود جایزت هرچی بود نصف نصف...قبول؟؟:لبخند:
از بشیر جایزه زیاد برم
ولی ایندفعه جایزه هاش فکر کنم از همیشه بهتر باشه آخه شرکت های مکمل سازی وارد عرصه جوایز شدن مثل پارس مکمل
ایشاا... که خوب باشه .
برو بابا افشین یه کباب خواستی بدی اشکنه هم تا حالا ندادی:خنده:
ولی داداش بی شوخی میگم اگه مکمل نا آشنا بود همش ماله تو چون تقلبیه 100%:خنده:
در کل داداش قابل شمارو نداره شما تاج سری:گل رز:

hamidbarca
۱۳۸۸-۰۷-۱۱, ۱۰:۳۰ بعد از ظهر
من الان گیج گیجم جاتون خالی از باشگاه اومدم گفتم یه چرت بخوابم.جاهای خوبش بودم که دیدم یکی داره میگه مجتبی بگیرش نذار دربره.آی خواهر.....ای تو... خلاصه تو پارک پشت کوچه مون دعوا شده بود فقط داشتن بهم فحش میدادن من بدبخت هم از خواب پریدم

H I R B O D
۱۳۸۸-۰۷-۱۲, ۰۹:۱۰ قبل از ظهر
من الان خستم.......چون نخوابیدم نشستم فیفا 10 رو بازی کردم :پوزخند:
چشام داره میره دیگه.........مسعود جایزت هرچی بود نصف نصف...قبول؟؟:لبخند:
فیفا 10 رو بازی نکردم
اما بیا بشین یک pes 2009 با هم بزنیم حال کنی:کف کرده:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۷-۱۲, ۱۲:۴۹ بعد از ظهر
آقا مسعود مفت باشه کوفت باشه :پوزخند:
هیربد جان این فیفا 10 همچین مالی هم نیست همون فیفا 9 خیلی خیلی بهتره
تو فیفا 09 سر هرچی بخوای شرط میبندم :بامزه:

H I R B O D
۱۳۸۸-۰۷-۱۲, ۰۶:۱۶ بعد از ظهر
آقا مسعود مفت باشه کوفت باشه :پوزخند:
هیربد جان این فیفا 10 همچین مالی هم نیست همون فیفا 9 خیلی خیلی بهتره
تو فیفا 09 سر هرچی بخوای شرط میبندم :بامزه:
فیفا نه عزیز
پرو 2009
با من شرط نبندی به نفعته زمین و زمون از دستم آساییش ندارن ... کمتر از 5-6 تا هر کی گل بخوره از بارسای من هنر کرده :چشمک:

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۷-۱۲, ۱۰:۵۵ بعد از ظهر
منم گزارش گرتون :خنده:یا داور خودتون میتونین انتخاب کنین:خنده:

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۷-۱۴, ۰۴:۴۲ بعد از ظهر
من ساق پام همیشه داغونه.........چون وقتی فیفا 09 بازی میکنم با آرسنال تکنیکهایی رو پیاده میکنم که از فرط هیجان محکم شوط میزنم به میز کامپیوتر و پام داغون میشه :خنده:
آقا مسعود شما هم جوایزت رو بیار علی الحساب یکیش رو انتخاب کنم تا بذارم گزارشگر بشی و از حرکات من لذت ببری تو فیفا 09 :پوزخند::بامزه:

bodyguard
۱۳۸۸-۰۷-۱۴, ۱۰:۰۵ بعد از ظهر
به شدت احساس گرسنگی میکنم.دلم میخواست یه پیتزا و یه هات داگ و کلی شیرینی تر و کلی نوشابه و ماشعیر و چیپس و پفک و خلاصههر چی دلم بخواد بخورم.چه حیف که رژیم نمیزاره.:ناراحت:
از بس گوشت و مرغ و تخم آب پز خوردم حالم از همه اینها به هم میخوره.دلم میخوا یه املت مشتی برای شام بخورم.اونم با دو سه تا نون.دلم میخواد یه دیس ماکارونی بزنم تو رگ.

چنگیز
۱۳۸۸-۰۷-۱۵, ۱۰:۰۶ قبل از ظهر
منم گرسنم تا سر ماه باید 5 کیلو بیام پایین
وزن کم کردن من عذابه
گرم گرم میام پایین
دلم میخواد 10 سیخ کوبیده .باقلی پلو با ماهیچه. اگه جا داشتم 2 پرس گوشت ومغز

آقا تختی
۱۳۸۸-۰۷-۲۰, ۰۱:۱۰ بعد از ظهر
با خبر شدم یه نوع موجود حرام زاده رفته تو سایت سلامی حروم زاده از سمت من آیدی ساخته و خودشو جا زده که منم و قصد اینو داشته که مثلآ بگه من رفتم اوجا گفتم منو حلال کنه.
و سلامی هم http://www.p.....b.....ir/forums/showthread.php?t=1892&page=11 اینجا مثلآ منو خواسته تخریب کنه
اولا اگه من خودم بودم نمیرفتم با امضا و آواتور سابقم و مهمتر از اون اسمم اونجا آیدی بسازم اینو هر خری میدونه از اطلاعات سابق من اومد کپی برداری کرده که کامل جا بزنی که من خودشم
دومآ اون کسایی که تو آی دی من به من فحش دادن و هنوز دارن میدن به نام آدم فروش و اینکه یکی پی ام داده سزای فحش دادن به سلامی!!!!!!!پاپوش درست میکنی که چی بشه؟
همه اینها تکذیب میشه و در آخر میگم اونی که این کارو کرده چیزی بهت نمیماسه چون اونهایی که باید منو بشناسن میشناسن.من که میدونم کار خود حروم زادتت آی دی ساختی داری مثلآ جبران میکنی بد بخت.
چیو ازت حلالیت بتلبم؟اینکه قهرمان جهان 100 تومنم پول ویزیت نمیگیره اما تو 200 تومن میگیری یا اینکه میزنی آدم با انسولین میکشی؟
با این چیزا من تخریب نمیشم حروم زاده.

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۷-۲۰, ۰۴:۵۲ بعد از ظهر
مسعود جان كاري به اين مسايل نداشته باش . بگذار انقدر ازين اراجيف دربياد كه خسته بشن .
بي خيال.

mahmoud
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۹:۲۳ بعد از ظهر
انگار دوباره بايد تاپيك عكس هاي سلامي رو باز كنيم:خنده:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۰۶, ۱۰:۲۷ بعد از ظهر
تو این چند روز که سایت بسته بود انگار یه چیزی رو گم کرده بودم
خیلی حالم گرفته بود و کارهام اصلای روی برنامه پیش نمیرفت
الان خیلی ذوق زده و خوشحالم که سایتم باز شده
دلم برای همتون تنگ شده بود :گل رز:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۰۸, ۱۱:۲۶ قبل از ظهر
چند وقتی بود که نمی تونستم بیام تو سایت داشتم دیوونه میشدم ! هر نیم ساعت کامپیوتر رو روشن می کردم ببینم می تونم بیام یه نه ؟ الانم که سایت اومد بالا فکر می کردم توهم زدم ! :خنده:
آرامش نداشتم ... الان دوباره خیالم راحت شده .

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۰۸, ۱۲:۱۴ بعد از ظهر
نه خدارو شکر دیگه درست شده :جشن:
جا داره از محسن عزیز تشکر کنیم :گل رز:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۰۹:۱۲ بعد از ظهر
امروز حس سرسبزی دارم اخه شهرمون به عنوان شهر نمونه خدماتی سبز کشوری انتخاب شده.:گل رز::رقصیدن:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۰۹:۲۱ بعد از ظهر
من گرما زده شدم
امروز خیلی گرم بود و از شانس من امروز همش کارم بیرون بود
فقط یه چیز خنک میخوام......حالم از غذا بهم میخوره
دلستر. بستنی. فالوده. خلاصه خنک باشه :کف کرده:

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۰۹:۳۲ بعد از ظهر
حسم اینه که بچه های سایت بیشتر بجای اینکه در فعالیت ها شرکت کنند تماشاچی شدن

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۰۹:۵۰ بعد از ظهر
من گرما زده شدم
امروز خیلی گرم بود و از شانس من امروز همش کارم بیرون بود
فقط یه چیز خنک میخوام......حالم از غذا بهم میخوره
دلستر. بستنی. فالوده. خلاصه خنک باشه :کف کرده:
افشین یه شیرموز اساسی درست کردم گذاشتم تو یخچال بیا بزنیم بترکونیمش جیگرمون حال بیاد:پوزخند:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۰۹:۵۹ بعد از ظهر
محمد جان با این حالت عصبانی که تو برای خودت انتخاب کردی آدم جرات نمیکنه بره از تو یخچال شما هویج برداره بخوره :پوزخند::صلح:
دلم نمیاد بگم کوفت بخوری محمد :صلح:
نوش جونت داداش
من برم از سر کوچه یه دلستر قوطی خنکککککککککککککک بخرم بیام
دلت بسوزه:پوزخند:
هرچند تو خودت شیر موز داری...خب دل یاکوزا بسوزه:بامزه:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۱۰:۳۶ بعد از ظهر
یاکوزای بیچاره هیچی تو یخچالش پیدا نمیشه ! به جز تخم مرغ !

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۱۰:۵۴ بعد از ظهر
محمد جان با این حالت عصبانی که تو برای خودت انتخاب کردی آدم جرات نمیکنه بره از تو یخچال شما هویج برداره بخوره :پوزخند::صلح:
دلم نمیاد بگم کوفت بخوری محمد :صلح:
نوش جونت داداش
من برم از سر کوچه یه دلستر قوطی خنکککککککککککککک بخرم بیام
دلت بسوزه:پوزخند:
هرچند تو خودت شیر موز داری...خب دل یاکوزا بسوزه:بامزه:
افشین جات خالی ایشالا یه روز باهم بخوریم شیر موز میگما فکر چیزه دیگه نکنیا:پوزخند:
افشین مهربون شدم،راضی هستی ازم؟

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۱۱:۰۰ بعد از ظهر
بچه ها من الان یه حس خیلی خوبی بهم دست داد اون هم اینکه بوی دماغ سوخته میاد !!!!! نمیاد ؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۱۷, ۱۱:۰۴ بعد از ظهر
بچه ها من الان یه حس خیلی خوبی بهم دست داد اون هم اینکه بوی دماغ سوخته میاد !!!!! نمیاد ؟
نه نمیاد:پوزخند:

pouyas
۱۳۸۹-۰۵-۱۸, ۰۶:۴۰ بعد از ظهر
این روزا حالم گرفته ترم تابستونی 6 واحد برداشتم یک کلاسم نرفتم هفته آینده باید برم چون هفته آخره برم جزوه بگیرم ... دانشجوی شهرستانم اول شهریور امتحان همین:نمیبینم:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۱:۵۲ بعد از ظهر
خیلی دلم گرفتس:ناراحت::ناراحت:

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۳:۱۴ بعد از ظهر
احساس تنهايي مي كنم.:ناراحت:

Mohsen
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۳:۴۳ بعد از ظهر
تو امضاء نوشتم!...
اون که از رفاقتو مردونگی دم میزنه بی هوا از پشت سر خنجر به آدم میزنه!

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۶:۲۳ بعد از ظهر
دمت گرم محسن جان
اینو خوب اومدی
.......................................
ای بابا همه دپرس و پژمرده هستین که
کوفت بگیرین الهی
میخواستم برم تمرین حال شماها رو دیدم منم گوشام اویزون شد

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۶:۲۷ بعد از ظهر
افشین بخدا خیلی دپرسم:ناراحت:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۱۹, ۰۷:۱۶ بعد از ظهر
عوضش من دپرس نیستم ، اما عصبانیم ! دلم میخواد یکی پیدا بشه تا میتونه بگیرم بزنمش !

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۵-۲۰, ۰۲:۰۰ قبل از ظهر
خیلی دلم گرفتس:ناراحت::ناراحت:
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری . نه به انتظار یاری نه زیار انتظاری

سحرم كشيده خنجر كه : چرا شبت نكشته ست

تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاري
زیاد تو این حال و هوا نمون محمدرضا . روح آدم خیلی سریعتر از جسمش مریض میشه:لبخند:



احساس تنهايي مي كنم.:ناراحت:

حالا به حرف هاي غريبت رسيده ام
فهميده ام كه خوب تو را بد شنيده ام
حق با تو بود، از غم غربت شكسته ام
بگذار صادقانه بگويم كه خسته ام
حسام جان آدما تنها به دنیا میان و تنها از دنیا میرن اما این قدرت رو دارن که تنها زندگی نکنن:گل رز:

تو امضاء نوشتم!...
اون که از رفاقتو مردونگی دم میزنه بی هوا از پشت سر خنجر به آدم میزنه!
بيزارم از تمام رفيقان نا رفيق
اينها چقدر فاصله دارند تا رفيق
من را به ابتذال نبودن كشانده اند
روح مرا به مسند پوچي نشانده اند
محسن جان انتظار نداری که همه آدما قدر شناس باشن! داری؟:چشمک:

دمت گرم محسن جان
اینو خوب اومدی
.......................................
ای بابا همه دپرس و پژمرده هستین که
کوفت بگیرین الهی
میخواستم برم تمرین حال شماها رو دیدم منم گوشام اویزون شد

امشب نه اين كه شام غريبان گرفته ام
بلكه به يمن آمدنت جان گرفته ام


افشین جان شما چرا عزیز؟ خداییش من همیشه پستهای تو رو پر از انرژی میبینم
یه جورایی شبیه برادر بزرگتر همه بچه های این فروم هستی و امیدوارم همیشه باشی
ما خیلی رو تو حساب میکنیم:چشمک:


یادمه چند وقته پیش وقتی حق افشین رو تو مسابقات پاکدشت پایمال کردن افشین گفت تو تنهایی خودش گریه کرده الان اون پست رو یادم اومد و کمی جرات پیدا کردم که درد دل کنم
این یه جامعه مجازیه اما من با اعضاش احساس نزدیکی می کنم.
مدتهاست که دلم گرفته و از ته دل میخوام که یه روز صبح که از خواب بیدار میشم خوشحال و راضی باشم و غصه چیزی رو نخورم ولی اون صبح انگار نمی خواد بیاد
هر روز وقتی از خونه میرم انگار برای هیچ زندگی میکنم و هیچ کاری درست پیش نمیره هرگز فکر نمی کردم به همچین نقطه ای تو زندگی برسم اما . . . بگزریم
برام دعا کنید هر چی بیشتر میگذره احساس میکنم بیشتر تو باتلاق فرو میرم و راه نجاتی نیست

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۰, ۰۶:۵۷ قبل از ظهر
مدتهاست که دلم گرفته و از ته دل میخوام که یه روز صبح که از خواب بیدار میشم خوشحال و راضی باشم و غصه چیزی رو نخورم ولی اون صبح انگار نمی خواد بیاد
هر روز وقتی از خونه میرم انگار برای هیچ زندگی میکنم و هیچ کاری درست پیش نمیره هرگز فکر نمی کردم به همچین نقطه ای تو زندگی برسم اما . . . بگزریم
برام دعا کنید هر چی بیشتر میگذره احساس میکنم بیشتر تو باتلاق فرو میرم و راه نجاتی نیست

همین احساس رو دارم ... .

samim
۱۳۸۹-۰۵-۲۰, ۰۸:۳۱ قبل از ظهر
همین احساس رو دارم ... .

امروزه روز همه دپرسند ..
ولی یه راهی برای شادی کردن باید پیدا بشه ؟

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۲۰, ۱۱:۱۳ قبل از ظهر
منبع:خنده زندگی گریه
5 روش برای اینکه وقتهایی که می‌خواهید گریه کنید، بخندید !

زندگی فوق العاده ست! زندگی یک شاهکاره! زندگی محشره!
در حقیقت زندگی همه‌ی اینهاست. متاسفانه واقعیتی که هست، زندگی می‌تواند لحظه به لحظه خرد کننده‌تر از آنی باشد که در موردش می‌گویند. اغلب اوقات این روزها خیلی عادی است اگه بخواهی گریه کنی!
غوطه ور شدن در یک دوره‌ی کوتاه خود‌خوری ایرادی ندارد. نکته اینجاست که این دوره باید کوتاه باشد. خودخوری بیش از اندازه، هیچ نتیجه‌ای ندارد.

وقتی برای تغییر وضعیت آماده هستید 5 راه هست جلوی پای شما. 5 راه برای اینکه بخندید وقتی دنیا میخواد که گریه کنید‍! (http://www.pickthebrain.com/blog/5-ways-to-laugh-when-you-want-to-cry/)
نکته : من در مورد تراژدی واقعی، مثل وقتی که عزیزی از دست رفت، صحبت نمی‌کنم. من در مورد مواقعی حرف می‌زنم که یک مهمانی خودخوری برای خودمان راه می‌اندازیم چون دلتنگ شدیم یا تنها موندیم یا یک ترفیع را از دست دادیم یا …

یک / یه نگاه به اطراف بندازین
حدس بزن چی شده است؟ زندگیت آنقدرها هم بد نیست. اگر الان داری این را می‌خوانی، پس حتما به کامپیوتر و اینترنت دسترسی داری. خودت می‌دانی برای میلیونها نفر در جهان، چیزهای خیلی بدتری ممکنه وجود باشد که….
چند وقت قبل، زمانی که وسط یک خودخوری کوچک بودم، آخرین نظریاتRandy Pausch را خواندم.
حکایت یک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برایشان تشخیص بیماری لاعلاج سرطان داده شده بود. این داستان درسهای زندگی فوق‌العاده‌ای دارد، اما یکی از بزرگترین درسهایی که گرفتم، آنی نبود که رندی به طور واضح در سخنرانیش گفته بود.
من پیش خودم فکر کردم: “wooow. زندگیم خیلی بد به نظر می‌رسه .خیلی بده. اما دست‌کم سرطان ندارم”. ممکن است یک خورده بی‌رحمانه باشد اما من احساسی را داشتم که رندی میخواست آن را تقویت کند.
تراژدی‌های واقعی وجود دارد که می‌تواند به شما وارد شود. البته بیشتر اوقات مردم وقتشان را برای غصه خوردن روی چیزهایی تلف میکنند که تراژدی واقعی نیست. در مورد چیزهایی است که نهایتا هیچ اهمیتی ندارند.
از عجایب روزگار این است که بیشتر مردمی که می‌شناسم، آنهایی که با تراژدی‌های واقعی روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترین نتیجه را هم گرفتند. اینجاست که زندگی عجیب می‌شود…
دفعه‌ی بعد که در مورد چیزهای کم‌اهمیت غمگین بودید، یک نگاه به اطراف بی‌اندازید. آدمهای زیادی وجود دارند که وضعیتی خیلی بدتر از آن چیزی که شما احساس می‌کنید، داشتند و به بهترین نحو از پسش بر‌آمدند. از این نمونه‌ها پیروی کنید و با چیزهایی که دارید خوش باشید.

دو / سفر زمان به “یه روزی”
ببینید، شما این حقیقت رو می‌دانید که در چند ماه آینده، دقیقا برمی‌گردید به همین الان و به خودتان می‌خندید که چقدر احمقانه عکس‌العمل نشان دادید. این یه حقیقت است. احتمالا قبل از این به خودتان گفتید: “یک روزی برمی‌گردیم و به این موضوع میخندیم”. همین‌طور می‌دانید که در آینده چقدر خانواده و نزدیکان‌تان با آن شما را سوژه می‌کنند :)
ازمرحله‌ی غم و غصه عبور کنید و همین الان به آن بخندید :) فقط تصور کنید که الان همان “یه روزی” است و فکر کنید که شمای آینده، درباره آن به شمای الان چه خواهد گفت. من بعید می‌دانم شمای آینده کلمات آرامش‌بخشی مثل “به آینده نگاه کن. همه چی عالی میشه” را بگوید.
نه! شمای آینده خواهد گفت “هی ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگی خیلی کوتاهه و هیچکس یا هیچ چی ارزش اونو نداره که براش گریه کنی”.
تصور کنید آرنولد با تیپ و قیافه «ترمیناتور» بیاد و به عنوان «آینده شما» این‌ها را با آن لهجه اتریشی بامزه و تیپ و قیافه‌اش بگوید :)
نیازی نیست این تصویر بامزه را به همه نشان بدهید. فقط یک لبخند کوچولو هم می‌تواند شما رو بخنداند و دورنمایی که لازم است رو بهتان بدهد.

سه / قهقهه بزنید، حتی بی‌دلیل!
این یکی‌ را خواهشا توی خلوت انجام بدهید اما حتما امتحانش کنید. همین الان یک امتحانی کنید. فقط بلند بخندید. نه! نه! خنده ریز نه!! یک قهقهه‌ی طولانی از ته دل. اگر کسی آمد توی اتاق می‌توانید بگویید یک مطلب خیلی بامزه از یک فتحی خواندم. چقدر این فتحی بامزه است ماشالله :)) کنتور که ندارد!


http://www.streem.us/assets/picture224264.jpg (http://1fathi.com/1388/12/17/5-ways-to-laugh-when-you-want-to-cry/#)
از شوخی گذشته میدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بیاد، اما من قول میدهم که الان یک خورده بهتر شدید. درست است؟ دقیقا دلایل فیزیولوژیکی و عصبیش را نمی‌دانم، اما می‌دانم که خندیدن، حال شما را بهبود می‌بخشد.
نسخه ی آبرومندانه و با تخفیفش یه لبخند ساده است، به جای خندیدن. همان اثر را دارد، و برای انجام دادن در جای عمومی یک کمی آسانتر است.

چهار / از گالاگر الگو بگیرید.
گالاگر کمدینی بود که جک‌های خیلی بدی می‌گفت، اما برای برخی دلایل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهای زیادی برای انجام دادن در برنامه‌اش داشت ولی بزرگترین قسمت از کارش خرد کردن میوه با یه پتک بسیار بزرگ بود.
من پیشنهاد نمی‌کنم هندوانه خرد کنید اما توصیه می‌کنم که سعی کنید خوشمزگی مخصوص به خودتان را داشته باشید، حتی وقت‌هایی که آن احساس را ندارید.
یک حقیقتی وجود دارد: برای ساختن جک، مجبور هستید به دنبال چیزهای بامزه باشید. وقتی دنبالش هستید، پیدایش میکنید و هر وقت پیدایش کردید، اولین قدم به سوی «خندیدن به جای زار زدن» را برداشتید.
وقتی ناراحت هستید، قول بدید دنبال شوخی بگردید. یه راه ساده برای انجام دادن این کار این است که عادت کنید از خودتان بپرسید “چه چیز خنده داری در این مورد وجود داره؟” ممکن است همیشه به جواب نرسید، اما سعی کردید که مغزتان دنبال یک چیز بامزه بگردد :)
عین گالاگر، حتما نیاز ندارید که هر حرفی می‌زنید خیلی هم بامزه باشد. شما جک‌تان را بسازید. خنده خودش می‌آید :)

پنج / بپرید وسط یه خروار هرهر، کرکر
عجیب است اما انسان‌هایی که غمگین هستند دوست دارند یک سری کارهایی را انجام بدهند که توی غم و غصه بمانند!!
آنها فیلم‌های اشک‌انگیز نگاه میکنند، به عکس‌های غمناک زل می‌زنند و موسیقی‌های غم‌انگیز گوش می‌کنند که آدم سالم را هم غمگین می‌کند.
وقتی شما وسط این پروسه هستید و دارید این کارها را انجام می‌دهید به نظرتان می‌رسد که دارید یک کار درست انجام می‌دهید اما هر ناظر بیرونی به راحتی می‌تواند به شما بگوید که توی یک وضعیت تاسف برانگیز گیر افتادید.

http://www.streem.us/assets/picture224265.jpg (http://1fathi.com/1388/12/17/5-ways-to-laugh-when-you-want-to-cry/#)
با قفل کردن روی چیزهای شاد و خنده‌دار از این وضعیت خلاص شوید. فیلم و شوهای تلویزیونی خنده‌دار ببینید. با افراد شوخ معاشرت کنید. کمدی‌های حمید ماهی صفت را برای همین وقت‌ها می‌سازند دیگر :) این باعث یک تغییر دورنمای زیبا میشود که حتی انتظارش رو هم نداشتید.


اگر موارد بالا موثر نبود چه؟
در این صورت دیگر تمرین کردن را متوقف کنید. باز بروید و به یک موجود بدعنق تبدیل بشوید. یک موجود ترحم‌ برانگیز. چندین سال بعد هم به خاطر روزهایی که می‌توانست معرکه باشد و از دستش دادید خودتان را سرزنش کنید. چند سال هم بعد به فرزندان‌تان بگویید ما نسل سوخته بودیم و غم و غصه یقه‌مان را گرفته بود و از این حرف‌ها :)
ولی اگر فکر می‌کنید کاری هست که حال‌تان را بهتر می‌کند از خودتان دریغ نکنید. مثلا داد و هوار بکشید البته نه سر کسی. بروید تو بیابان 6 ساعت جیغ بکشید تا خالی بشوید. یک نامه پر از عصبانیت بنویسید ولی هیچ وقت به فکر ارسال کردنش نباشید. بروید به یک کیسه شنی مشت بزنید. ورزش هم هست و برای سلامتی خوب است :)
توجه داشته باشید که بدخلقی فیزیکی و لفظی روی موضوع عصبانیت‌تان وارد نکنید. شما کار خودتان را انجام بدهید. بدخلقی و ناراحتی خودش از وجودتان می‌رود بیرون!
سالها پیش یک ماهی بود که خودم را اذیت می‌کردم. یک جایی تصمیم گرفتم دیگر وقتش است که از این حالت خارج بشوم، پریدم روی تردمیل. موضوع اینه که من از دویدن متنفرم و اصلا دست به دویدنم خوب نیست. اگر بتوانم برای 20 دقیقه با تمرکز بدوم می‌تواند موثر باشد.
این روزها تردمیل را روشن میکنم و شروع می‌کنم به دویدن و تمام احساسم و فکرم را روی دویدن متمرکز می‌کنم. بعد از 45 دقیقه، خسته که شدم، احساس میکنم بهتر از همه‌ی وقت‌های هفته‌های اخیر هستم.
خود من خیلی دوست دارم یک سر بروم بانجی‌جامپینگ ولی خوب اعتراف می‌کنم می‌ترسم :)
دقت کنید که کارهای احمقانه‌ای نکنید و به خودتان آسیب نرسانید، اما امتحانش کنید. وقتی انجامش دادید، دوش بگیرید و یه فیلم خنده‌دار نگاه کنید…
دفعه‌ی بعد که گرفتار ناراحتی‌های الکی شدید، یکی یا چند تا از این تکنیک‌ها را امتحان کنید.

http://www.streem.us/assets/picture224261.jpg (http://1fathi.com/1388/12/17/5-ways-to-laugh-when-you-want-to-cry/#)

samim
۱۳۸۹-۰۵-۲۰, ۱۲:۳۸ بعد از ظهر
امروزه روز همه دپرسند ..
ولی یه راهی برای شادی کردن باید پیدا بشه ؟

باید برای شاد بودن از قبل برنامه ریزی کنم .
مسلن روز شنبه برنامه میزارم که دوشنبه همون هفته برم استخر .. سه شنبه با GF بریم خرید و پارک و شام و...

esipatala
۱۳۸۹-۰۵-۲۱, ۰۱:۵۷ قبل از ظهر
اگه کاره ردیف بشه ه فازی میده..........

چنگیز
۱۳۸۹-۰۵-۲۱, ۰۳:۱۸ بعد از ظهر
سلام به همگی بعد مدت ها اومدم
پام شکست دور افتادیم ما:گریه:
1 ماهه شروع کردم تمرینو.
پاور رو بوسیدیم گذاشتیم کنار
الانم حس خوبی دارم:لبخند:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۲۱, ۰۹:۴۹ بعد از ظهر
خوش اومدی آقا چنگیز :گل رز:
خدا بد نده .....در اثر چی پات آسیب دید؟
زدی تو کار پرورش اندام؟

چنگیز
۱۳۸۹-۰۵-۲۲, ۰۹:۴۹ قبل از ظهر
ممنون.:گل رز: تصادف کردم. دیگه از رو اجبار زدیم تو کار پرورش اندام. ببینیم خدا چی میخواد.

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۲۶, ۰۹:۲۳ بعد از ظهر
امروز استثنائاً خیلی خوشحالم، چون موفق شدم مدرک مربیگری درجه 3 بدنسازی رو بگیرم و توی آزمونهای این دوره با نمرات نسبتاً خوبی قبول بشم.
این هم لینک نمراتمون (http://khzbba.com/rha/?ArticleId=192&Page=article).:پوزخند:
همونطور که می بینید تعداد کسانی که تمام دروس رو امتحان دادن و قبول شدن خیلی کم هست.

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۲۶, ۱۰:۰۳ بعد از ظهر
امروز استثنائاً خیلی خوشحالم، چون موفق شدم مدرک مربیگری درجه 3 بدنسازی رو بگیرم و توی آزمونهای این دوره با نمرات نسبتاً خوبی قبول بشم.
این هم لینک نمراتمون (http://khzbba.com/rha/?ArticleId=192&Page=article).:پوزخند:
همونطور که می بینید تعداد کسانی که تمام دروس رو امتحان دادن و قبول شدن خیلی کم هست.

تبریک می گم امیدوارم در همهء مراحل زندگی موفق و شاد باشین:تشویق:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۶, ۱۰:۰۷ بعد از ظهر
منم می خواستم استارت مربیگری درجه 3 رو بزنم ... اما یارو گفت باید حداقل 25 سالت باشه (!) ، منم بی خیال شدم .

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۲۷, ۱۰:۵۴ قبل از ظهر
مباركت باشه حسام جان
چقدر ريختي براي آزمون؟
والا اطلاعيه اش به دستم رسيد
منتها بد چاپ شده بود نميدونم 12000 تومن بود يا 120000 تومن
خلاصه گفتم اگه 120 تومن باشه كه ارزش نداره

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۲۷, ۱۲:۳۴ بعد از ظهر
مباركت باشه حسام جان
چقدر ريختي براي آزمون؟
والا اطلاعيه اش به دستم رسيد
منتها بد چاپ شده بود نميدونم 12000 تومن بود يا 120000 تومن
خلاصه گفتم اگه 120 تومن باشه كه ارزش نداره
ممنون افشين جان!
اين دوره اي كه من رفتم دوره تئوري بود و هزينه اش 35000 تومن بود، اما اگر هزينه عملي و تئوري رو با هم بخواي پرداخت كني فكر كنم همون حدود 120000 تومن بشه.

pouyas
۱۳۸۹-۰۵-۲۷, ۱۲:۳۸ بعد از ظهر
سلام من دوباره اومدم ولی......... دوشنبه و سه شنبه امتحان دارم 30 صفحه هر کدام از درس ها کلا 60-70 صفحه باید بخونم اصلا حالم مساعد نیست هیچی نخوندم

Hp2015
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۹:۵۵ قبل از ظهر
خوشحالم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۱:۴۵ بعد از ظهر
من به طرز فجیعی نا امیدم البته چیز جدیدی نیست ... هیچ کاری نمی تونم بکنم ! ترجیح میدم ساعت ها بشینم در و دیوار رو نگاه کنم تا یه کتاب بردارم و بخونم . به آینده هیچ امیدی ندارم . به همه چیز بی تفاوتم ! سال پیش یه سری برنامه واسه خودم ریختم هیچ کدومش رو نتونستم عملی کنم . تمام بدنم هم آسیب دیده دیگه نمی تونم برم کیوکوشین ! تنها کاری که می کنم بدنسازیه . صبح که پا میشم همش به ساعت نگاه می کنم تا ساعت بشه 6 و 7 بعد از ظهر که برم باشگاه ! آخه اینم شد زندگی ؟! این زندگی گل بود به سبزه ی بی پولی هم آراسته شد اینم چیز جدیدی نیست فقط سبزه ها هی دارن بیشتر میشن .

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۲:۰۴ بعد از ظهر
من به طرز فجیعی نا امیدم البته چیز جدیدی نیست ... هیچ کاری نمی تونم بکنم ! ترجیح میدم ساعت ها بشینم در و دیوار رو نگاه کنم تا یه کتاب بردارم و بخونم . به آینده هیچ امیدی ندارم . به همه چیز بی تفاوتم ! سال پیش یه سری برنامه واسه خودم ریختم هیچ کدومش رو نتونستم عملی کنم . تمام بدنم هم آسیب دیده دیگه نمی تونم برم کیوکوشین ! تنها کاری که می کنم بدنسازیه . صبح که پا میشم همش به ساعت نگاه می کنم تا ساعت بشه 6 و 7 بعد از ظهر که برم باشگاه ! آخه اینم شد زندگی ؟! این زندگی گل بود به سبزه ی بی پولی هم آراسته شد اینم چیز جدیدی نیست فقط سبزه ها هی دارن بیشتر میشن .
چند سال پیش یک استاد دانشگاه آلمانی که برای یک پروژه تحقیقاتی اومده دانشگاه پدرم اینا، می گفت: خوشبحالتون! زندگی توی ایران خیلی هیجان انگیزه. گفتیم چطور مگه؟ گفت: آخه توی آلمان شما برای 20 سال آیندتون هم می تونید برنامه ریزی کنید و می تونید مطمئن باشید که برنامتون عملی می شه، مگر اینکه خودتون نخواید، ولی توی ایران شب که می خوابید نمی دونید فردا صبح چه اتفاقی قراره بیوفته!!!
حالا حسین جان شما می گی برنامه هات عملی نشده، اگر عملی می شد باید تعجب می کردی.:سوت:
گرایش رشته من برنامه ریزی هست و تجربه چند ساله من توی این زمینه می گه که برنامه ریزی توی ایران کاملاً بی معنیه.
مثلاً کسی چه می دونه همین یک ماه دیگه که طرح هدفمند کردن یارانه ها اجرایی بشه، چه اتفاقاتی خواهد افتاد.:منتظر:
پس سعی کن تنها برنامه ای که بهش فکر می کنی، برنامه تمرینیت باشه.:چشمک:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۲:۰۶ بعد از ظهر
منم چند روزه اصلا" حس خوبی ندارم.هر کاری میکنم یه کم اوضاع احوالمو بهتر کنم نمیشه:ناراحت:همه چیز تکراری شده.زندگی اصلا" هیجان نداره

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۲:۱۳ بعد از ظهر
مثلاً کسی چه می دونه همین یک ماه دیگه که طرح هدفمند کردن یارانه ها اجرایی بشه، چه اتفاقاتی خواهد افتاد.http://forum.bodybuilder.images/smilies/45.gif
پس سعی کن تنها برنامه ای که بهش فکر می کنی، برنامه تمرینیت باشه.

اسم هدفمند کردن یارانه ها رو نیار که تمام بدنم می لرزه ! میخوام اصلا بهش فکر نکنم !

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۴:۰۰ بعد از ظهر
منم چند روزه اصلا" حس خوبی ندارم.هر کاری میکنم یه کم اوضاع احوالمو بهتر کنم نمیشه:ناراحت:همه چیز تکراری شده.زندگی اصلا" هیجان نداره
سلام سارا
بخدا منم همین جورم :نمیبینم:رفته رفته حالم خراب میشه میشینم نگاه میکنم به در رو دیوار میخندم!!!!!!!خدا بخیر کنه:گریه:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۴:۴۶ بعد از ظهر
البته این حالی که شما داری محمدرضا جان به خاطر اون مکمله است ! :پوزخند: زودتر مصرف اون رو قطع کن !

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۵:۵۳ بعد از ظهر
ای بابا
رفقا از دست رفتن.....یکی چیز خورتون کرده فکر کنم:خنده:
منکه آواره شدم
منزل رو داریم یه سری تغییرات میدیم...کامپیوتر ندارم:ناراحت:
الان یاکوزا پیش خوش میگه.....بیا اینم از مزایای نوت بوک:سوت:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۰۶:۵۲ بعد از ظهر
سلام سارا
بخدا منم همین جورم :نمیبینم:رفته رفته حالم خراب میشه میشینم نگاه میکنم به در رو دیوار میخندم!!!!!!!خدا بخیر کنه:گریه:

خنده؟چی هست؟مکمله؟:متفکر:خانواده تصمیم مسافرت گرفتن اما اصلا" حس مسافرتم نمیاد. دعا کنید جور نشه:گریه:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۲۸, ۱۱:۱۵ بعد از ظهر
البته این حالی که شما داری محمدرضا جان به خاطر اون مکمله است ! :پوزخند: زودتر مصرف اون رو قطع کن !
سلام حسین
2 بار خوردمش فکر نکنم به این زودیا اثر کنه،لامذهب عجب بویی داره حالم بهم میخوره تا درشو باز میکنم ،هزارتا خودموفوش میدم تا تموم بشه(خود کرده را تدبیر نیست):پوزخند:خیلی مزه بدی داره هر طعمی میده!!!!!!!!!!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۵-۲۹, ۱۰:۴۶ بعد از ظهر
مریض شدم ... تو 24 ساعت 4 کیلو کم کردم ! لعنت به این تیپ بدنی مزخرفم ! تو دنیا لنگه نداره ! ورشکسته میشم بخوام این وزن و حجم رو دوباره جبران کنم ! الان که خودم رو تو آینه نگاه میکنم اصلا شبیه بدنسازا نیستم !

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۱۲:۱۹ بعد از ظهر
امروز خیلی خوشحالم به 2 دلیل 1_عشقم بعد از چند روز زنگ زد:گل رز: 2_برنامهء سفر کنسل شد:پوزخند:

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۱۲:۴۲ بعد از ظهر
امروز خیلی خوشحالم به 2 دلیل 1_عشقم بعد از چند روز زنگ زد:گل رز: 2_برنامهء سفر کنسل شد:پوزخند:
آخي!
سارا هم از دست رفت.:پوزخند:
بچه ها دارن يكي يكي به عشق مبتلا مي شن.:قلب:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۱۲:۵۴ بعد از ظهر
آخي!
سارا هم از دست رفت.:پوزخند:
بچه ها دارن يكي يكي به عشق مبتلا مي شن.:قلب:
نه حسام من دارم برمیگردم.
قابل توجه کسانی که میخوان این راه رو برن ، من رفتم چیزی نبود، نرید چیزی نیست جز تلف شدن بهترین وقت های زندگی که میتونین ازش بهتر استفاده کنید.(همین دیروزم برگشتم بعد از 4 سال:پوزخند:)

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۱:۲۲ بعد از ظهر
آخي!
سارا هم از دست رفت.:پوزخند:
بچه ها دارن يكي يكي به عشق مبتلا مي شن.:قلب:

عشق من داداشمه قربونش برم اخه اینجا نیست واسه همین یکی دوروز که صداشو نمی شنوم کلی غصم میشه:ناراحت:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۱:۲۴ بعد از ظهر
نه حسام من دارم برمیگردم.
قابل توجه کسانی که میخوان این راه رو برن ، من رفتم چیزی نبود، نرید چیزی نیست جز تلف شدن بهترین وقت های زندگی که میتونین ازش بهتر استفاده کنید.(همین دیروزم برگشتم بعد از 4 سال:پوزخند:)


بعد از 4 سال؟:متفکر:وای بابا روحیه:تشویق:

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۱:۲۶ بعد از ظهر
عشق من داداشمه قربونش برم اخه اینجا نیست واسه همین یکی دوروز که صداشو نمی شنوم کلی غصم میشه:ناراحت:
مي گم اين همون داداشت نبود كه مي گفتي "بره خدمت از دستش راحت بشم"؟:خنده:

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۱:۴۸ بعد از ظهر
نه حسام من دارم برمیگردم.
قابل توجه کسانی که میخوان این راه رو برن ، من رفتم چیزی نبود، نرید چیزی نیست جز تلف شدن بهترین وقت های زندگی که میتونین ازش بهتر استفاده کنید.(همین دیروزم برگشتم بعد از 4 سال:پوزخند:)
راستشو بگو محمد دنبال چی بودی که رفتی نبود!؟؟:چشمک:
اینجور روابط به خاطر این بی مزه و بی معنی میشن که اصلا" نمی دونیم چرا ارتباط برقرار میکنیم؟ یا اینکه بعدش سعی می کنیم از این رابطه لذت ببریم ولی نمی دونیم چطور؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۱:۵۷ بعد از ظهر
راستشو بگو محمد دنبال چی بودی که رفتی نبود!؟؟:چشمک:
اینجور روابط به خاطر این بی مزه و بی معنی میشن که اصلا" نمی دونیم چرا ارتباط برقرار میکنیم؟ یا اینکه بعدش سعی می کنیم از این رابطه لذت ببریم ولی نمی دونیم چطور؟
ای امین جان چی میگی دست رو دلم نزار ، وقتی که تو 4 سال از بهترین لحظه هاتو برای کسی بزاری و واقعا بهش عشق بورزی و روزی کل اونا بشه فقط خاطره چیکار میکنی؟؟؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۱ بعد از ظهر
مي گم اين همون داداشت نبود كه مي گفتي "بره خدمت از دستش راحت بشم"؟:خنده:
حسام زدی تو خال:خنده بلند:،آره سارا؟

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۱ بعد از ظهر
مي گم اين همون داداشت نبود كه مي گفتي "بره خدمت از دستش راحت بشم"؟:خنده:

نه متاءسفانه اون تا منو نفرسته سربازی ول کن نیست:گریه:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۲ بعد از ظهر
حسام زدی تو خال:خنده بلند:،آره سارا؟

نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۳ بعد از ظهر
ای امین جان چی میگی دست رو دلم نزار ، وقتی که تو 4 سال از بهترین لحظه هاتو برای کسی بزاری و واقعا بهش عشق بورزی و روزی کل اونا بشه فقط خاطره چیکار میکنی؟؟؟

خود کشی:پوزخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۴ بعد از ظهر
نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
زود باش توضیح بده؟؟؟:پوزخند:

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۷ بعد از ظهر
زود باش توضیح بده؟؟؟:پوزخند:

خب من 2 تا داداش دارم اون که عشقم بوده و هست و خواهد بود 3ساله رفته:ناراحت: اما اون که ارزومه بره سربازی اینجا تشریف داره:گریه:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۰۹ بعد از ظهر
خب من 2 تا داداش دارم اون که عشقم بوده و هست و خواهد بود 3ساله رفته:ناراحت: اما اون که ارزومه بره سربازی اینجا تشریف داره:گریه:
3 ساله رفته سربازی؟؟؟؟؟دمش گرم !خب چرا بینشون فرق میزاری؟همه پسرا خوبن!

sara65
۱۳۸۹-۰۵-۳۰, ۰۲:۱۸ بعد از ظهر
3 ساله رفته سربازی؟؟؟؟؟دمش گرم !خب چرا بینشون فرق میزاری؟همه پسرا خوبن!

اخ کاش رفته بود سربازی حداقل امید داشتم بر می گرده رفته usa :ناراحت:همهء پسرها خوبن اما اخلاق هاشون خیلی متفاوته

majid66
۱۳۸۹-۰۵-۳۱, ۱۱:۳۷ بعد از ظهر
من جاي تو باشم يه دعوت نامه از دادا مي گيرمو يا علي usa

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۵-۳۱, ۱۱:۴۳ بعد از ظهر
خیلی ناراحتم غموغصه زیاده شبا خوابم نمیبره:گریه:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۹:۰۶ قبل از ظهر
اي بابا.....همه عاشقو....غصه دارو.....نا اميدو....
من روز بروز دارم پيشرفت زير بغلامو فعلا ميبينم
خيلي حال ميده چون مدتها بود بهشون توجهي نداشتم
اما الان خيلي بهتر داره ميشه زير بغلام
خودم به خودم لقب خفاش دادم :پوزخند:

sara65
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۱۰:۱۰ قبل از ظهر
اي بابا.....همه عاشقو....غصه دارو.....نا اميدو....
من روز بروز دارم پيشرفت زير بغلامو فعلا ميبينم
خيلي حال ميده چون مدتها بود بهشون توجهي نداشتم
اما الان خيلي بهتر داره ميشه زير بغلام
خودم به خودم لقب خفاش دادم :پوزخند:

بابا اعتماد به نفس:پوزخند:




خیلی ناراحتم غموغصه زیاده شبا خوابم نمیبره:گریه:

اخی حق داری اما باورم نمیشه فقط خوابت نمی بره؟باید شب وروز گریه کنی خواب و خوراک تعطیل.تفریح قدغن.خنده که اصلا" حرفشو نزن این جوری پیش بری زودتر به نتیجه می رسی"فوت شدن":نمیبینم:




من جاي تو باشم يه دعوت نامه از دادا مي گيرمو يا علي usa

وای نگو از خدامه برم واسه همیشه کاش یکی پیدا می شد مامانمو راضی می کرد:ناراحت:

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۱۲:۳۳ بعد از ظهر
اي بابا.....همه عاشقو....غصه دارو.....نا اميدو....
من روز بروز دارم پيشرفت زير بغلامو فعلا ميبينم
خيلي حال ميده چون مدتها بود بهشون توجهي نداشتم
اما الان خيلي بهتر داره ميشه زير بغلام
خودم به خودم لقب خفاش دادم :پوزخند:
منم به خودم لقب کلمن میدم. البته سو تفاهم نشه منظورم رونی کلمن نبود چون از اول ماه رمضون تا حالا زیربغلام کلا رفته تو شبیه کلمن شدم!:خنده:
[Q

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۱:۴۳ بعد از ظهر
وای نگو از خدامه برم واسه همیشه کاش یکی پیدا می شد مامانمو راضی می کردمامانم مامانم رو بزار کنار ... فکر کنم دیگه بزرگ شدی !
آدم اگه موقعیت به این خوبی داره باس هرچی زودتر بره آمریکا ! بعدا تا آخر عمر افسوس میخوری !
منم موقعیتش رو دارم اما به خاطر بعضی مشکل ها نمی تونم برم ! وگرنه چه دلیلی داره آدم تو این مملکت بمونه ! یا باید با دربون دانشگاه دعوا کنی که چرا آقا آستینت کوتاه ! خانوم چرا مانتوت تنگه ! آقا چرا موهات بلنده ! چرا ... .

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۵:۴۳ بعد از ظهر
خیلی ناراحتم غموغصه زیاده شبا خوابم نمیبره:گریه:
چرا محمد رضا؟؟؟ اگه گفتنیه بگو حداقل همدردی میکنیم. شایدم تونستیمو کمکت کردیم.:لبخند: منم یه تجربه اسفناک روحی داشتم علتشم تو صندلی داغ گفتم:چشمک:
[QUOTE=sara65;29806





اخی حق داری اما باورم نمیشه فقط خوابت نمی بره؟باید شب وروز گریه کنی خواب و خوراک تعطیل.تفریح قدغن.خنده که اصلا" حرفشو نزن این جوری پیش بری زودتر به نتیجه می رسی"فوت شدن":نمیبینم:

سارا خانوم این شرایط هم دقیقا مثل مشکلات جسمی میمونه مثل اینکه یکی سرما بخوره بعد بهش بگی تو نباید عطسه کنی!
باید مشکل و راه حل و پیدا کرد.

shahi
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۸:۰۵ بعد از ظهر
من این روزا فقط حسرت میخورم حالا چرا حسرت
یه روزی 70 کبلو بودم اما الان چی شدم 53 کیلو اخه خدا رو خوش میاد هر کی باشگاه نمیره چاق میشه ما لاغر میشیم. باز یه چیزی آزارم میده اونم اینه هرکی منو میبین میگه چرا نصف شدی چرا اینجوری شدی :ناراحت:معتاد شدی و ..............خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

hamidbarca
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۹:۰۲ بعد از ظهر
آدم تو این تاپیک میاد دلش میخواد خودکشی کنه:پوزخند:
من کلا آدم بیخیالی هستم(در واقع سعی میکنم که باشم)الان هم تنها ناراحتی که دارم اینه که یک ماهه رفتم تو رژیم و یک ماهه پیتزا نخوردم:گریه:الان هم دارم از گشنگی میمیرم

hamidbarca
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۹:۰۹ بعد از ظهر
یه چیزی یادم رفت بگم من خودم 6-7 سالی میشه که ساعت 6 صبح میخوابم البته خودم شب زنده داری رو دوست دارم و حسابی تو شب زنده داری با تجربه هستم برای همین توصیه میکنم شبها اگه خوابتون نمیبره بشینید و فیلم و سریال خارجی ببینید مخصوصا سریال که آدم معتادش میشه هر ژانری دوست دارید بگید تا بگم چی نگاه کنید:پوزخند:خیلی بهتر از غصه خوردنه

sara65
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۹:۱۳ بعد از ظهر
سارا خانوم این شرایط هم دقیقا مثل مشکلات جسمی میمونه مثل اینکه یکی سرما بخوره بعد بهش بگی تو نباید عطسه کنی!
باید مشکل و راه حل و پیدا کرد.

اما به نظر من غصه خوردن به خاطر این مسائل الکیه.اصلا" ارزش نداره ادم وقت وانرژیشو باید بذاره رومسائل مهم تر

sara65
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۰۹:۲۳ بعد از ظهر
مامانم مامانم رو بزار کنار ... فکر کنم دیگه بزرگ شدی !
آدم اگه موقعیت به این خوبی داره باس هرچی زودتر بره آمریکا ! بعدا تا آخر عمر افسوس میخوری !
منم موقعیتش رو دارم اما به خاطر بعضی مشکل ها نمی تونم برم ! وگرنه چه دلیلی داره آدم تو این مملکت بمونه ! یا باید با دربون دانشگاه دعوا کنی که چرا آقا آستینت کوتاه ! خانوم چرا مانتوت تنگه ! آقا چرا موهات بلنده ! چرا ... .

درسته اما من یه اخلاقی دارم اونم اینه که حاضرم به خاطر اسایش عزیزانم از خواسته هام بگذرم نمی دونم این خوبه یا نه اما اصلا" تحمل ندارم ببینم باعث ازار و اذیت یکی از اطرافیانم هستم.

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۰۱, ۱۱:۱۲ بعد از ظهر
درسته اما من یه اخلاقی دارم اونم اینه که حاضرم به خاطر اسایش عزیزانم از خواسته هام بگذرم نمی دونم این خوبه یا نه اما اصلا" تحمل ندارم ببینم باعث ازار و اذیت یکی از اطرافیانم هستم.
ایول سارا:تشویق:

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۶-۰۲, ۰۲:۳۲ قبل از ظهر
اما به نظر من غصه خوردن به خاطر این مسائل الکیه.اصلا" ارزش نداره ادم وقت وانرژیشو باید بذاره رومسائل مهم تر
قبول دارم که خیلی مسائل الکی و پیش پا افتاده هستن و به قول خودت ارزش غصه خوردن و وقت تلف کردن ندارن ولی جدای اینکه بعضی مسائل رو باید فراموش کرد مشکلاتی که بیشتر از یه نصفه روز تو ذهن باشن باید خیلی منطقی بهش فکر کرد و حلش کرد وگرنه هر روزی که از خواب بیدار باشی حس بدی سراغت میاد که ریشه اصلیش در همین مشکلات پیش پا افتاده ولی حل نشدست.
حتما" خیلی هارو دیدی که هر روز صبح که میرن جلوی آینه فکر میکنن چهره خوب یا تیپ و ظاهر خوبی ندارن و هر روز این موضوع براشون تکرار میشه بعد از یه مدت هم دیگه اصلا" نمی تونن این فکر رو کنار بزارن. شاید اگه همون اوایل با مشورت یا فکر منطقی مشکل رو حل میکردن صبحهای زیباتر و پرانرژی تری داشتن و فکر بازتر برای انجام همون مسائل مهم که گفتی.

mohsen_sh
۱۳۸۹-۰۶-۰۳, ۰۶:۴۵ بعد از ظهر
امروز به نظر خودم خیلی خوب روی سرشونه هام تمرکز کردم و پمپ خوبی بهشون دادم سرشونه ام بد جوری میسوزه

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۶-۱۶, ۱۱:۲۵ قبل از ظهر
setare پيغام خصوصي

الان اومده بودم از يه دوستي بابت برنامه عالي كه بهم داده بود تشكر كنم..حيفم اومد بهتون سلامي نكنم و نگم كه خيلي خاله زنكي رفتار كردين!!!علاوه بر اينكه فضاي تاپيكو خصمانه كردين و به حاشيه بردين باعث شدين يه عده قضاوتاي بدي كنن حتي يكي هم بهم گفته بود احمق!! اگه منصفانه ميخواستين برخورد كنين نبايد ازش تشكر ميكردين!!
در هر حال بهتون حق ميدم خيلي باعث تعجبم نشد...:تشویق:

الان احساس ميكنم دارم راه خودمو درست ميرم

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۱۱:۰۴ قبل از ظهر
سلام
از دیروز حالم گرفتس مچ دستم اسیب دیده دکتر گفت 2 هفته نباید فشار بندازی تا یکم بهتر بشه،تا میام یکم پیشرفت کنم یه مشکلی پیش میاد برام !3 روزه تمرین نکردم خیلی دلم میخواد برم باشگاه:ناراحت:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۱:۰۴ بعد از ظهر
من خوب می فهمم چی میگی ... .

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۱:۱۲ بعد از ظهر
حسین این مشکل رو تو داشتی؟چقدر طول کشید خوب بشه؟

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۳:۴۲ بعد از ظهر
متاسف شدم محمد جان
اما برو باشگاه .....الان وقتشه که رو بعضی عضلات اختصاصی تر کار کنی
مثل شکم
پا
ساق

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۴:۰۸ بعد از ظهر
قربونت برم افشین جان:گل رز:
حرف خوبی میگی از فردا میرم پایین تنه و شکم کار میکنم.

eiman
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۵:۴۱ بعد از ظهر
محمدرضا جان من چی بگم تازه دارم میام رو فورم مجبورم یک مسافرت ده روزه برم میترسم هرچی رشتم پنبه بشه

mahdij
۱۳۸۹-۰۶-۲۸, ۰۶:۰۲ بعد از ظهر
از موقعی که از سایت رفتم تا الان که دوباره برگشتم, بدنسازی رو گذاشته بودم کنار( حدود 3 ماه). ولی به خواست خدا می خوام دوبار شروع کنم. امتحان کردم کیفیت زندگیم بدون بدنسازی واقعا میاد پایین. واقعا بدنسازی بهترین قرص نشاطه برای من و ازش لذت می برم و واقعا هیچ تفریحی حتی مسافرت به زیباترین نقاط هم جاش رو برای من نمی گیره.
واقعا دلم هم برای حضور پیمان صادقی عزیز تنگ شده.
راستی الان دارم مستند راز را می بینم. کسی هست که از مطالب این فیلم استفاده کرده باشه؟!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۷:۳۲ قبل از ظهر
محمدرضا من دها مورد دیگه داشتم ، جراحی فکم برای کشیدن دندان و یه هفته باشگاه نرفتن ، مریض شدن و کمر درد شدید بعد از تمرین زیر بغل و نرفتن به باشگاه واسه سه روز و ... و البته مچ درد همیشگی ! مچ درد من به طرز وحشتناکی مانع انجام حرکت پرس سینه یا پرس سرشونه میشد ! به گونه ای که دیگه نتونستم این حرکات رو انجام بدم ! از اونجایی که با جرات میگم هیچ کس اندازه من به ورزش کردن علاقه نداره ! من برای انجام حرکات از اسپری بی حس کننده استفاده میکردم !!! اما هر روز وضع دستم بدتر میشد ! ناحیه مچ دست چپم کبود شده بود و منم از رفتن به دکتر امتناع می کردم (البته پیش یه دکتر هم رفتم که دیدم داره چرت و پرت میگه ! ) برای همین سه روز باشگاه نرفتم وبعد از اون برای حرکات پرس سینه و پرس بالاسینه و سرشونه از دستگاه استفاده کردم ! و به جای حرکاتی مثل جلوبازو هالتر و از جلوبازو سیم کش استفاده کردم و در تمام حرکات دستام رو با مچ بند محکم می بستم و وقتی همه ی ست های یه حرکت رو میرفتم برای مدتی مچ بند رو باز میکردم تا مانع خونرسانی نشه . بعد یه مدتی دستام که خیلی بهتر شد به جای هالتر معمولی در حرکت جلو بازو از EZ استفاده می کردم . و بعد از مدتی که در حالت معمولی دیگه دستام درد نداشت همیشه در حرکت پرس سینه از مچ بند استفاده کردم . و دو تا سه روز در هفته هم به صورت جدی روی مچ و ساعد کار کردم و الان خیلی راحتم .
بالاخره باید با این موضوع کنار بیای ! دکترا همیشه اغراق می کنن دو هفته ! من اگه بودم بعد 10 روز دوباره تمریناتم رو شروع می کردم ! اما تو این مدت باید روی شکم و پا و فیله و ساق و ... این جور چیزا که دست نمی خواد کار کنی .

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۹:۴۸ قبل از ظهر
یا کوزا بهتره از مچ بند تایتان یا اینز استفاده کنی منم مچ سمت چپم داغون شده بدون این مچ بندا اگر پرس سینه یا سرشونه بزنم تا چند روز درد میکنه به نظر من این کمچ بندا رو حتما تهیه کن قیمتشون به نسبت بالاست مثلا من تایتانو دو سال پیش خریدم 25 هزار تومن ولی واقعا ارزش داره هنوزم سالمه سالمه

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۹:۵۳ قبل از ظهر
من چند وقتیه که احساس میکنم همه کارایی که میکنم بیهوده و الکیه از رکورد زدن و این همه فشاری که رو بدن میاد یواش یواش داره حوصلم سر میره بعضی اوقات پیش خودم میگم اخرش که چی حتی قهرمان کشورم بشی تو پاور دو زار ارزش نداره وقتی که فدراسیون حتی حاضر نیست هزینه شرکت ورزشکارا تو مسابقه ها بین المللی رو بده .ورزشکارای بد بخت پاورلیفتینگ و تک پرس هزینه شرکت تو مسابقاتشونو باید از جیب خودشون بدن.من از خیلی چیزا برای ورزش کردن گذشتم ولی الان چند وقته احساس میکنم اشتباه کردم موقعتای کاریه زیادی رو از دست دادم , و کلی هزینه و وقت که صرف کردم . نمیدونم باید چی کار کنم.کاشکی دوباره یه انگیزه ای تو زندگی پیدا میکردم:ناراحت:

mankind
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۹:۵۷ قبل از ظهر
من هم هالتر اسمیت افتاد رو گردنم ولی اگر به موقع جا خالی نداده بودم خدا میدونه الان کجا بودم . به هر حال تا الان اسیب دیدگی نداشتم . ولی من هم به خاطر جراحی فک 2 ماه از باشگاه دور بودم . اما سلامتی مهمتره

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۱۰:۴۰ قبل از ظهر
من چند وقتیه که احساس میکنم همه کارایی که میکنم بیهوده و الکیه از رکورد زدن و این همه فشاری که رو بدن میاد یواش یواش داره حوصلم سر میره بعضی اوقات پیش خودم میگم اخرش که چی حتی قهرمان کشورم بشی تو پاور دو زار ارزش نداره وقتی که فدراسیون حتی حاضر نیست هزینه شرکت ورزشکارا تو مسابقه ها بین المللی رو بده .ورزشکارای بد بخت پاورلیفتینگ و تک پرس هزینه شرکت تو مسابقاتشونو باید از جیب خودشون بدن.من از خیلی چیزا برای ورزش کردن گذشتم ولی الان چند وقته احساس میکنم اشتباه کردم موقعتای کاریه زیادی رو از دست دادم , و کلی هزینه و وقت که صرف کردم . نمیدونم باید چی کار کنم.کاشکی دوباره یه انگیزه ای تو زندگی پیدا میکردمتو ایران آدم فقط باید برای خودش ورزش کنه !
واسه سلامتی خودت باید ورزش کنی !
تو ایران فوقش اینه : کلی زحمت می کشی ، کلی هزینه می کنی ، میری خارج اونم با هزینه خودت ، مقام اول میاری ، بعد همه فدراسیون رو تشویق می کنند !

eiman
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۱۱:۵۷ قبل از ظهر
منهم با نظر یاکوزا موافقم من 10 سال پیش بصورت حرفه ای کونگفو کار میکردم وقتی میدیدم برای مسابقات حتی خود ورزشکاران هم بی اطلاع میمونند از لحاظ بی ارزش کردن این ورزش بی خیال شدم و فقط ورزش را برای سلامتی و قوای جسمانی خودم ادامه دادم نه اینکه برای مسابقات داخل و خارج خودکشی کنم من حتی تو رشته پینگ پونگ تنیس روی میز تو کشور مسابقه دادم من نفر دوم تهران رو تونستم شکست بدم منتها مسابقه تو مشهد بود که با حق خوری نگذاشتند مقام بیارم و خود مشهدیها تمام مقامها رو درو کردند از اونموقع فهمیدم تا اوضاع اینه ادم باید برای خودش کاری بکنه تا به هدف برسه اونهایی که پارتی دارند رو نمیدونم

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۱:۱۱ بعد از ظهر
دقیقا همینه مرحوم حسین فتحیان پور که یکی از نوابغ پاورلیفتینگ ایران بود و رکورد دار اسیا هم بود بعد از فوتش حتی فدراسیون یه تسلیت خشک و خالی هم به طور رسمی اعلام نکرد و تا جایی که تونست نذاشت خبر فوتش منتشر بشه تا کسی نیاد به فدراسیون گیر بده که چرا ورزشکارو به حال خودش رها کردین و زیر نظر پزشک نبوده من یادمه پسر خالش تو یکی از سایتا گفته بود فدراسیون برای اعزام به مسابقات هندوستان 4 میلیون پول از همه میگرفته و مرحوم حسین فتحیان پورم تو فشار گذاشتن تا این مبلغو بده خیلی جالبه با هزینه خودت بری و مسابقه بدی اخرشم موفقیتش به اسم فدراسیون ثبت بشه .مسابقات کشوری که هیچی این همه تمرین میکنی و فشار به بدنت میاد که اخرش یه حکم قهرمانی و 4 تا سکه بهت بدن و.خدایی تو ایران تنها ورزشی که ادم بره توش زندگیش تامین میشه فوتباله الان بازیکن در پیت رده جوانان و نوجوانان حداقل 7 یا هشت میلیون قرار دادشونه :بیفایده:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۱:۲۲ بعد از ظهر
فکر کنم روح الله داداشی بود که می گفت تو کردستان عراق مسابقه دارند مثل همین مردان آهنین ! اما جایزش 100 میلیونه !!! تو ایران به زور 15 میلیون میدن !!! درحالی که پول خورد و خوراک طرف هم جور نمیشه !
کیوکوشین هم همینطوره ! یادمه سال اول دبیرستان بودم اولین بار صحبت از رفتن با ژاپن برای مسابقات جهانی بود ! می گفتن که باید 3 میلیون پول بدن که برن ژاپن تازه پول هتل و خورد و خوراک هم با خودشونه ! من تو اون سن و سال که هیچی از این چیزا حالیم نبود ! گفتم مگه فدراسیون نباید پول شما رو بده ! طرف خندید ! گفت ما تازه باید یه پولی هم بدیم که بزارن مسابقه بدیم ! پول هواپیما رفت و برگشت هم باید خودمون بدیم !!!
واسه همین هر ساله یه عده بچه پولدار و پارتی دار میرن ژاپن و گند میزنن به اسم ایران ! در حالی که من خودم کیوکوشین کارهایی رو دیدم که از دیوار بدنشون محکم تره ! اما چون پول ندارند نمی تونند برن مسابقه بدن !

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۱:۲۷ بعد از ظهر
بچه ها من مچ دستم یکم بهتر شده خیلی خیلی کم درد داره به نظرتون چند روز دیگه این حالت (بدون تمرین بالا تنه)بمونم؟

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۶:۳۴ بعد از ظهر
از موقعی که از سایت رفتم تا الان که دوباره برگشتم, بدنسازی رو گذاشته بودم کنار( حدود 3 ماه). ولی به خواست خدا می خوام دوبار شروع کنم. امتحان کردم کیفیت زندگیم بدون بدنسازی واقعا میاد پایین. واقعا بدنسازی بهترین قرص نشاطه برای من و ازش لذت می برم و واقعا هیچ تفریحی حتی مسافرت به زیباترین نقاط هم جاش رو برای من نمی گیره.
واقعا دلم هم برای حضور پیمان صادقی عزیز تنگ شده.
راستی الان دارم مستند راز را می بینم. کسی هست که از مطالب این فیلم استفاده کرده باشه؟!

من این مستند و مستندایی دیگری از این دست و زیاد دیدم اینجور برنامه ها یه تاثیر مقطعی تو ذهن و فکر ادم میذاره ولی بعد از چند روز دوباره همون ادم سابق میشی من تو این مورد زیاد تجربه دارم تقریبا کل کتابای انتونی رابینزو خوندم کلا به نظرم همش تلقینه و نه هیچ چیز دیگه برای من هیچ تاثیری نداشت و فقط وقتمو تلف کردم اخه ییه چیزایی تو این فیلما و کتابا میگه که شما اگر اینجا بخوای بکر ببری کلات پس معرکست مثلا تو همین مستند راز یه جا میگه به همه ببخش هر کی هرچی ازت خواست بهش بده اگر تو ایران بخوای از این کارا کنی رو حساب اینکه اسگلی کل دارو ندارتو ازت میگیرن

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۶:۵۱ بعد از ظهر
بچه ها من مچ دستم یکم بهتر شده خیلی خیلی کم درد داره به نظرتون چند روز دیگه این حالت (بدون تمرین بالا تنه)بمونم؟


صبور باش محمد جان
الان چند روز گذشته مگه؟؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۸:۱۶ بعد از ظهر
صبور باش محمد جان
الان چند روز گذشته مگه؟؟
من یکی صبر ندارم،رفتم تمرین کردم چه حالی داد،سینه و پشت بازو کار کردم.امروز روز 5 بود.

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۰۹, ۱۰:۴۱ قبل از ظهر
دیشب پا کار کردم و چون عجله داشتم و میخواستم برم جایی زیاد وسط تمرین استراحت نکردم
خلاصه تا رسیدم خونه جنازه بودم و ساکم رو پرت کردم یه گوشه
الان رفتم بازش کنم و مرتب کنم وسائلم رو....دیدم :نمیبینم:
یه رنگ بدن داشتم تو ساکم که وقتی ساک رو پرت کرده بودم درش باز شده بود و ساک و لباس ها رو به گند کشیده بود
خلاصه فقط کمربند و مچ بندامو برداشتم و بقیه رو بر خلاف میل باطنی گذاشتم جلو در تا شهرداری زحمتش رو بکشه:ناراحت:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۰۹, ۱۰:۳۰ بعد از ظهر
جوراباتم؟:نمیبینم:بميرم واسه شهرداري چه حسي داشته!!
من احساس ميكنم و فكر مي كنم كه:
بر هيچ مپيچ

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۷-۰۹, ۱۰:۳۳ بعد از ظهر
من برای بار اول اینجا حسم رو بیان می کنم .

بسیار ناراحت هستم چون بیکار شدم و دنبال کار می گردم .
بسیار ناراحت هستم چون بدلیل وضعیت بد مالی مکملی که می خوام نمی تونم بخرم .
بسیار خسته از اتمام پروژه .

mahmoud
۱۳۸۹-۰۷-۱۰, ۰۶:۲۱ قبل از ظهر
احساس تنبلی باید برم دانشگاه 1 ساعت دیگه اصلا حسش نیست تازه کلی غذا هم پختم باید ببرم:پوزخند:

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۱۰, ۰۸:۱۲ قبل از ظهر
بعضي وقتا از ناراحتي خندم ميگيره :گریه:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۱۰, ۰۸:۲۷ قبل از ظهر
احساس تنبلی باید برم دانشگاه 1 ساعت دیگه اصلا حسش نیست تازه کلی غذا هم پختم باید ببرم:پوزخند:
پس محمود Ontrackرو حال میکنیا:پوزخند:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۰۹:۵۵ قبل از ظهر
تازه کلی غذا هم پختم باید ببرم
آقا چی می بری ؟! خسته شدم اینقدر آنتراک ها چیپس خوردم !

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۱۰:۰۲ قبل از ظهر
از وقتی رفتم دانشگته عجیب حجمم کم شده ! البته وزن زیادی کم نکردم ! اما حجمم کم شده ! همش هم به خاطر تغذیه نادرسته !

pouyas
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۱۰:۳۳ قبل از ظهر
از وقتی رفتم دانشگته عجیب حجمم کم شده ! البته وزن زیادی کم نکردم ! اما حجمم کم شده ! همش هم به خاطر تغذیه نادرسته !

راست میگی یاکوزا جان

وای هفته آینده باید برم دانشگاه شهرستان

غذای دانشگاه افتضاح همش ساچمه پلو (عدس پلو) یا .....

ته دیگی پر روغن نباتی :نمیبینم: :012::dft004:

پارسال مرغ زیاد دادنمون میدیدیم تعداد کلاغ ها ی :036: دانشگاه کم شده (شوخی

سرشار از ویتامین و پروتئین

غذاها توشون پر از --> کافور :نیستم: :019: :026:باید از همین حالا معدمو آماده کنم :020:



هفته آینده باید برم نه ه ه ه ه ه ه ه ه نه هه نهههههههههههههههههههههه نمی خوامممممممممممممممممممم :007::026:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۱۲:۵۰ بعد از ظهر
چه جو پر شور و نشاطي بـــه‌بــــه آدم حظ ميكنه اين جوونا رو ميبينه كه انقدر انرژي دارن و شادن...:دروغگو:
فكر نكنم كافور داشته باشه چون كافور گرونه و دانشجوها هم ماشاا.. همه احساسات خفته‌شون بيداره!!
من از يه منبع موثق شنيدم كه حتي غذاي سربازخونه ها هم كافور نداره تا چه رسد به دانشگاه

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۰۵:۰۹ بعد از ظهر
سلام به همگی بعد از دوازده روز مسافرت حالا کی حال داره بره سر کار اینم حس امروز منه

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۰۷:۳۴ بعد از ظهر
حس مردن :ناراحت:

faezeh
۱۳۸۹-۰۷-۱۱, ۰۷:۵۵ بعد از ظهر
خیــــــــــــــلِِِِِِِِِِِِِـــــــــیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِ خــــســـــــتــــم :چشمک:

mahmoud
۱۳۸۹-۰۷-۱۲, ۰۶:۵۴ قبل از ظهر
آقا چی می بری ؟! خسته شدم اینقدر آنتراک ها چیپس خوردم !

داداش یاکوزا من یه ظرف فلزی 3 طبقه گرفتم تو یه طیقه برنج تو یه طبقه سینه مرغ تو یه طبقه هم آجیل هست کوله پشتیم کلا غذاس جای کتاب :پوزخند: غیر از اون یه جایگزین وعده غذایی هم میبرم کلا سعی میکنم وقتی دانشگاه شروع میشه حتما یه وعده غذا اضافه کنم.. حس امروزم خیلی خوشحالم چون تعطیله و دارم با گرل فرندم میریم بیرون:قلب::پوزخند:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۱۲, ۰۹:۳۰ قبل از ظهر
دیشب این یارو محمد چاوشی اومده بود یه سری مطالب مبنی بر عوضی بودن من و فرشته و پاک بودن یه بنده خدا ( خودتون میدونید کیه ) نوشته بود
نوشته بود محسن رفته سایت آقای سلامی رو هک کرده و با آیدی صادق سلامی بر ضد آقای قهرمان کشور حرفای ناخوشایند زده
این بشر یه ریزه مغز و عقل نداره
توی منجلابی افتاده که هرچی بیشتر دستو پا میزنه بیشتر فرو میره
یه عکس هم ضمیمه حرفاش کرده بود که مثلا منو رسوا کنه
من فکر کردم تو این عکس مثلا من چه جنایتی کردم و یا چه حرکت زشتی انجام دادم
دیدم عکس منو در کنار آقای مثلا قهرمان گذاشتن و مقایسه کردن
خیلی جالبه
من زندگیم رو برای پرورش اندام نذاشتم و چیزای مهمتری دارم تو زندگیم
با این احوال تو ورزشم موفق هستم و درجا نمیزنم
عکسی که گذاشته بودن ، آقای قهرمان رو نشون میداد که ماه ها رژیم گرفته و من تا روز قبلش چلو خورشت میخوردم!!!!
خدارو شکر........ انقدر سالم زندگی کردم که این بیشرف ها نمیتونن وصله های ناجور بهم بچسبونن
الان خیلی خوشحالم که دست یه جنایتکار ورزشی ( اینم یه جورشه دیگه) رو برای همه رو کردم
لینک توی امضای من رو حتما بخونید


اینم از حس الان من:لبخند:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۱۲, ۱۱:۰۷ قبل از ظهر
با توجه به مشکلات شخصیم احتمالا دیگه باشگاه نرم:گریه::ناراحت:بر خلاف میلم باید بزارم کنار خیلی هم از این موضوع ناراحتم،برام دعا کنید مشکلاتم حل بشه...

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۱۱:۲۱ قبل از ظهر
حس درد 4 ساله زانو !!!
و امروز هم mri
برای زانو...
و راه دور!
و برای هردو زانو!
و دانشگاه هم کنسل!!!


(شعر نو شد:پوزخند::سوت:)

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۵:۴۳ بعد از ظهر
امروز زیر وزنه کم اوردم خیلی زور طلبید قبل از مسافرتم بهتر بودم و رو فورم تر البته میدونم هفته اینده دوباره ایده ال میشه بدنم ولی از اینکه عضلاتم از درد در حال انفجار خوشحالم

majid66
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۵:۵۶ بعد از ظهر
بعد از مدتي دوري از تمرينات امروز رفتم باشگاه
احساس سرخوشي مي كنم
بدنم افت كرده در حد تيم ملي
حالا ببين چي كارش مي كنم
يه شوكي بهش بدم ديگه اينجوري افت نكنه
پدر سوخته

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۶:۰۰ بعد از ظهر
حس خسته بودن خيلي خستم :ناراحت:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۷:۱۳ بعد از ظهر
حس خسته بودن خيلي خستم :ناراحت:
لیلی از چی خسته ای؟
همه خسته هستن.... از جمله خودم:ناراحت:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۸:۴۲ بعد از ظهر
بابا روحیه رو ببرید بالا :جشن:
من امشب پا زدم خیلی هم خوشحالم
الانم کاریکاتوری که لیلی گذاشته بود رو دیدم از خنده ترکیدم
اون اسب چینیه خیلی باحال بود :پوزخند:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۸:۵۳ بعد از ظهر
تبليغ؟:بدقلب:
منم پا كار كردم چه تفاهمي...روزائي كه پا كار ميكنم اوضام خيلي اوكيه من بايد اسب ميشدم:گاو:(اسب نداشت:خشمگین:)

Smt
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۸:۵۵ بعد از ظهر
خوشحالم چون فردا سینه و پشت بازودارم:جشن:

من شرمنده ام از این که این همه سوال میپرسم..............

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۰۸:۵۵ بعد از ظهر
پیشونی،.... منو کجا میشونی؟
حالا يه مدت سر پا واسا تا يه فكري واست بكنم(من پيشوني افشين بيدم اجالتاً)

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۱۷, ۱۱:۴۴ بعد از ظهر
خوشحالم چون فردا سینه و پشت بازودارم:جشن:


من امروز داشتم:پوزخند:

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۷:۴۲ قبل از ظهر
لیلی از چی خسته ای؟
همه خسته هستن.... از جمله خودم:ناراحت:

خستَم از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری
خسته از خواب فراموشی، زندگی با وهم بیداری :ناراحت:



بابا روحیه رو ببرید بالا :جشن:
من امشب پا زدم خیلی هم خوشحالم
الانم کاریکاتوری که لیلی گذاشته بود رو دیدم از خنده ترکیدم
اون اسب چینیه خیلی باحال بود :پوزخند:

:لبخند:

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۸:۵۰ قبل از ظهر
سلام
دیروز بدترین اتفاق سال من رخ داد و در حرکت پرس سینه کتف سمت راستم آسیب دید الان که دارم پست میدم نمی تونم موس رو راحت تو دستم بگیرم ببینید دیگه چطوری آسیب دیدم .
توی این 1 سال و 6 ماه هیچوقت آسیب ندیده بودم چو مواظب بودم ولی دیروز این حریف تمرینی عوضی من که خدا لعنتش کنه حی به ما سیخ زد که بیا رکورد پرس رو بالا ببریم ما هم خر شدیم و 20 کیلو یهو اضافه کردیم و خدائیش خوب هم زدیم و اون موقع نفهمدیم چه خریتی کردیم ولی وقتی آمدم خونه فهمیدم که ای دله غافل با دست راستم نمی تونم چیزی از زمین بردارم و بالا هم نمیاد .
این ماجرای غمگین دیروز من . نمی دونم برم دکتر یا بزارم خودش خوب شه ؟
برای ما دعا کنید بیشتر از 2 هفته از میادین دو نباشم .:گریه:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۱۰:۴۷ قبل از ظهر
مصطفی جان
4 سال پیش من بدون اینکه بدنم رو گرم کنم زیر وزنه 160 کیلوئی تو حرکت زیر سینه کتفم آسیب دید
از همون شب به مدت 2 سال و نیم تمرین رو بیخیال شدم
چون اگه میخواستم تمرین کنم هم نمیتونستم
حالا تجربه ای که کسب کردم رو در اختیارت میذارم
اول اینکه به مدت چند ماه پرس سینه با هالتر رو ببوس و بذار کنار
یا با دستگاه انجام بده و یا با دمبل
اونم در حد خیلی خیلی سبک...در حدی که عضله فقط منقبض بشه
حالا شاه کلید رو میدم دستت
برو داروخانه و چسب درد بگیر
اما از کدوم چسب ها؟؟؟؟؟؟؟
چسبهای ترکیه ای که در جلد آبی رنگ هستن و توی هر بسته 3 تا ورق چسب هستش
این چسبها بر خلاف چسبهای چینی و ایرانی داغ نمیکنه محل رو....بلکه خنک میکنه
هر بسته هم حدود 4 تومن هستش
با مصرف مداوم این چسبها در 2 هفته بهت قول میدم دوباره به رکورد قبلیت میرسی
فقط یادت باشه هرچسب رو فقط 2 شب استفاده کنی و مثلا یه هفته نذاری روی محل اسیب دیده بمونه
قبل از تمرین هم حداقل 10 دقیقه سینه و سرشونت رو گرم کن و کشش بده بهش
نتیجه چسب ها رو هم همینجا اعلام کن
موفق باشی:گل رز:

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۱۱:۴۵ قبل از ظهر
حس تعطیلی دانشگاه:پوزخند:

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۱۲:۰۹ بعد از ظهر
مصطفی جان
4 سال پیش من بدون اینکه بدنم رو گرم کنم زیر وزنه 160 کیلوئی تو حرکت زیر سینه کتفم آسیب دید
از همون شب به مدت 2 سال و نیم تمرین رو بیخیال شدم
چون اگه میخواستم تمرین کنم هم نمیتونستم
حالا تجربه ای که کسب کردم رو در اختیارت میذارم
اول اینکه به مدت چند ماه پرس سینه با هالتر رو ببوس و بذار کنار
یا با دستگاه انجام بده و یا با دمبل
اونم در حد خیلی خیلی سبک...در حدی که عضله فقط منقبض بشه
حالا شاه کلید رو میدم دستت
برو داروخانه و چسب درد بگیر
اما از کدوم چسب ها؟؟؟؟؟؟؟
چسبهای ترکیه ای که در جلد آبی رنگ هستن و توی هر بسته 3 تا ورق چسب هستش
این چسبها بر خلاف چسبهای چینی و ایرانی داغ نمیکنه محل رو....بلکه خنک میکنه
هر بسته هم حدود 4 تومن هستش
با مصرف مداوم این چسبها در 2 هفته بهت قول میدم دوباره به رکورد قبلیت میرسی
فقط یادت باشه هرچسب رو فقط 2 شب استفاده کنی و مثلا یه هفته نذاری روی محل اسیب دیده بمونه
قبل از تمرین هم حداقل 10 دقیقه سینه و سرشونت رو گرم کن و کشش بده بهش
نتیجه چسب ها رو هم همینجا اعلام کن
موفق باشی:گل رز:

دستت درد نکنه افشین جان
یعنی می گی تمرین کنم استراحت نکنم ؟
امروز می خوام آمپول مسکن که اسمش رو نمی دونم بزنم نظرت چیه ؟

اگر مدل ترکی رو پیدا نکردم چی بگیرم ؟

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۱:۲۶ بعد از ظهر
حس میکنم انجمن یه تایپیک تخصصی هنرهای رزمی کم داره...

الان راه میندازم:جشن:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۱:۲۹ بعد از ظهر
تمرین سینه رو برای دو هفته بیخیال شو چون الان آسیب داری و بدتر میشه
اما بعد از دو هفته استراحت مطلق عضله سینه و بعضی حرکات سرشونه ، تمرینات سینه رو خیلی خیلی سبک انجام بده
از پرس سینه هالتر هم دوری کن فعلا، بجاش از دمبل و دستگاه استفاده کن ، اونم سبک
فقط و فقط چسبی که گفتم رو تهیه کن
مسکن هم بی فایدس چون تو باید درمانش کنی نه اینکه موقت دردش رو ساکت کنی
به متصدی داروخانه بگی از اونایی میخوام که جلدش آبی رنگه و داخلش 3 تا دونه هست میدونه چیه
حساب کن این درد 2 سال بامن بود و بعد با اینکه اعتقادی به این نوع درمان نداشتم
به توصیه یکی از دوستانم که اونم کتفش آسیب دیده بود شروع کردم به استفاده
اما واقعا تاثیرش فوق العاده هستش
حالا خودت میزنی میبینی

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۳:۴۹ بعد از ظهر
من الان میرم داروخانه میخرم نتیجه رو همینجا اعلام می کنم فقط خداکنه همین ترک رو داشته باشه .

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۴:۴۰ بعد از ظهر
داغونم ... و البته خسته !!! این ترم گند زدم با انتخاب واحدام ! اصلا وقت ندارم که درست و حسابی به سایت سر بزنم !هنوز استاتیک رو پاس نکردم یه درس برداشتم هزار برابر بدتر از اون = مقاومت مصالح ! با عقده ای ترین استاد دانشگاه !!! حالم ازش بهم میخوره ! شیطونه میگه پاشم از همون پنجره کلاس بندازمش بیرون ! از این هفته دیگه نمیرم سر کلاسش ! گور باباش !!! ریاضی 2 هم با یکی برداشتم میگن دست کم از چنگیز خان نداره ! بالاترین نمره ترم پیشش 11 بوده ! خدا رحم کنه !!!
تو زندگی شخصیم هم کلی مشکل دارم !
هیچ کسی هم نیست که ما رو درک کنه ! این از همش بدتره !
اما هفته پیش یه اتفاق افتاد کلی خالیم کرد !
چند وقت پیش با یه دونه بچه سوسول دعوا کردم خیلی کیف داد ! پسره از این بچه بدنسازا بود که یه ماهه اومدن بازوشون رو قلنبه کردن و با تیغ اصلاح پای ننشون هم چند تا خط انداختن رو بازوشون و برنزه هم کردن فکر کردن حالا بزن بهادروند،!!! تو باشگاه دوستم بودم !!! بالاشهر ! از میخواست تو تمرین سینه بهش کمک کنم ! بعد یه سال 25 کیلو پرس سینه بیشتر نمیتونه بزنه ! داشتیم پرس زیر سینه هالتر ( عاشق این حرکتم چون از همه ی پرسا سنگین تر میزنم ! ) میزدیم که یه احمق برگشت گفت هوی با تو ام اون وزنه 5 کیلویی رو بیار اینجا ! جوابش رو ندادم فکر نمیکردم با من باشه ! بعد گفت هوی چارچشمی مگه کری ؟! منم یه چیزی گفتم که حسابی بسوزه (اینجا مناسب نیست بگم چی گفتم ! ) عین دخترا جیغ کشید و اومد طرف من ، من هم با خونسردی تمام وقتی نزدیکم شد اون وزنه ای که دستم بود رو زدم زیر گوشش !!! حسابی دکوراسیونش رو تغییر دادم ! تا اومد پاشه یکی دیگه زدم تو سرش ! اون آقا که تا چند ثانیه پیش قلدری میکرد عین دخترا داشت گریه میکرد ! مدیر باشگاه هم شاکی شده بود که دم چند نفر گرم همشون از من طرفداری کردند ! اما یه درسی گرفتم . دیگه هیچ وقت بالاشهر باشگاه نمیرم ! تو باشگاه خودمون کسی اصلا من رو نمیشناسه ! با هیچ کسی سلام و علیک ندارم کسی از این رفتارا با من نداره !یه مشت عقده ای تازه به دوران رسیده با کلی دزدی و آدم فروشی و پاچه خواری اومدن تهران و عیون نشین شدند فکر کردند واقعا آدمند !!! بی شرفا فکر میکنند چون جیباشون پر پوله و اون باباشون با حاج آقا فلان رابطه داره هر غلطی میتونند بکنن ! چقدر بدم میاد از این آشغالا ! اگه همیشه اون باشگاه می رفتم یه جوری میزدمش که دیگه جرات نکنه تو اون محل پیداش بشه ! با این حال رفیقم میگه دیگه اونجا نیومده ! البته تا الان ! چون هنوز چند روز بیشتر نمیگذره !
===============================
مصطفی :
آخه مرد حسابی آدم یهو 20 کیلو پرس بیشتر میزنه ؟! اینم از اون حرفا بود !!! من 5 کیلو 5 کیلو زیاد می کنم ! این طوری آدم هیچ وقت آسیب نمی بینه .
یه مدتی یا نباید پرس سینه بزنی یا به قول افشین جان با دمبل یا با دستگاه بزنی ! اسمیت هم گزینه خوبیه ! اما هیچ وقت دیگه این کارا رو نکن ! یهو دیدی با چند سال از این ورزش خداحافظی کنی . خدا اون روز رو برای هیچ ورزشکاری نیاره .

Smt
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۴:۴۲ بعد از ظهر
یاکوزا جان رشته ات چیه؟

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۴:۴۸ بعد از ظهر
دلم برای سارا تنگ شده !!!
اصلا دیگه به سایت سر نمی زنه ! باز امین مشرقی خوبه چون مثل روح سرگردان(:پوزخند:) تو سایت می چرخه آدم زیاد حس دلتنگی نمیکنه ! اما سارا اصلا دیگه محو شده .

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۵:۲۶ بعد از ظهر
یاکوجان من استاتیک رو دوبار گرفتم تا بزور پاس کردم استادش از اون ادمهایی خاص بود ولی مقاومت مصالح رو با نمره خوبی پاس کردم مقاومت از دید من راحتتر از استاتیکه
حس امروز من خستگی دیشب شیفت شب بود تا صبح کار میکردم پدرم در اومد نتونستم خوب استراحت کنم تا امروز تمرینتم رو انجام بدم بلاجبار امروز رو استراحت میکنم

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۶:۵۸ بعد از ظهر
دلم گيج ميره!!
حس خوب بعد از خوردن چند تا...دقيقا 600 ميلي گرم آنتي بيوتيك!!

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۷:۰۲ بعد از ظهر
بابا اينجا بچه مچه رفت و آمد داره بگي يكيو زدي بد آموزي داره ها..حالا از ما گفتن...حذف اضطراري رو واسه كلاس چنگيز خان گذاشتن ديگه...

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۸:۱۳ بعد از ظهر
یاکوزا جان رشته ات چیه؟
مهندسی عمران عمران
===========================
چنگیز خان رو حذف کنم اون یکی عقده ای رو چی کار کنم ! یه حذف بیشتر نمیتونیم بکنیم ! بین چنگکیز خان و آقای عقده ای (مقاومت) آقای عقده ای رئ حذف میکنم ! مردک فهمیده من استاتیک ترم پیش شدم 1.5 هی به من گیر میده ! هی مسائل **** مینویسه به من میگه بگو چی میشه ! بیا حل کن ! فهمیدی و ... ! حوصلش رو ندارم !

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۱۸, ۰۹:۲۳ بعد از ظهر
من هنوزم ميگم چنگيز خان رو حذف كن و در برابر عقده اي مقاومت كن...
موضوع انشاء يكي از امتحانات نهائي گمونم دكتر شريعتي اين بوده...شجاعت يعني چه؟
و فرد نامبرده روي برگه سفيد فقط يه جمله مينويسه...شجاعت يعني اين...و برگه رو تحويل ميده:تشویق:

Smt
۱۳۸۹-۰۷-۱۹, ۰۵:۱۴ بعد از ظهر
امشب خیلی خوشحالم چون شب تولدمه.

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۱۹, ۰۵:۱۸ بعد از ظهر
امشب خیلی خوشحالم چون شب تولدمه.

تولدت مبارک

امروز خوشحالم چون میترسیدم به پرس سینه وزنه اضافه کنم که نکنه کم بیارم با ترس 4 کیلو اضافه کردم خوشحالم از این بابت که زیر وزنه کم نیاوردم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۱۹, ۰۸:۱۱ بعد از ظهر
امروز حس خیلی خیلی خوبی داشتم ! روزز پشت + جلوبازو بود ! با اینکه برنامه ی جالبی برای زیر بغل نداشتم و چون دیر بود حرکت آخر جلوبازوم(لاری) رو هم نزدم اما بازوهام حس خیلی خوبی دارند !!! چون از آموزه های مایک منتزر استفاده کردم !!! وزنه ای انتخاب کردم که قبلا یا اصلا طرفش نمی رفتم یا به زور 6 تا میزدم ! جلوی آینه وایسادم و شروع کردم به جلوبازو زدن ! اما با چشم بسته تا بتونم کاملا تمرکز کنم . با اینکه دور اولش دور از منطق بود اما تونستم 3 ست 10 تایی(برای هر بازو یعنی جمعه میشه 20 تا ) جلوبازو دمبل متناوب بزنم . همین کار رو با جلوبازو هالتر کردم و خوب جواب داد . البته در حرکت هالتر یه ذره تقلب هم کردم اما دفعه ی بعد اون یه ذره تقلب هم نمی کنم !!!

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۰, ۰۷:۲۹ قبل از ظهر
حوصلم سر رفته

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۰, ۰۳:۵۷ بعد از ظهر
الان اعصابم خورده ! چون همین الان یه آشغال جاسوس آنلاینه که داره جاسوسی میکنه !!! و اگه دست من بود همین الان این لجن رو اخراج میکردم ! تو این سایت رو هم 5 تا پست نداره بعد به خودش اجازه میده که در مورد این سایت تو سایتهای دیگه (البته برای مالش ) قضاوت کنه !!! کسی نیست بگه لجن اگه این سایت به درد نمیخوره پس چرا اینجا آنلاین میشی !؟ پس چرا هر دفعه که آنلاین میشی تو مقالات ما میلولی ! چرا داری عکسای والپیپر رو دانلود میکنی ؟! بس کن این خاله زنک بازی ها رو ! آخر و عاقبت نداره !

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۲۰, ۰۵:۱۶ بعد از ظهر
اوه اوه اوه
چه ورقی....جناب دزد مودب رو میگی؟ :پوزخند:
یاکو جان این روزا افراد که هیچ!!!!
سایتهایی هستن که دقیقا دارن مثل ما عمل میکنن و از خودشون هیچ چیز تازه ای ندارن
همین که چند پله همیشه از ما عقب تر هستن برای ما کافیه

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۰, ۰۵:۳۷ بعد از ظهر
باید دست بدست هم بدیم تا سایتمون بهترین باشه از هر لحاظ و ازاین بابت که میان و از این سایت الگو برداری میکنند خیلی خوبه پس همچنان سرتر از اونها هستیم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۰, ۰۹:۰۷ بعد از ظهر
فکر نکنم این دزده رو بشناسی ! این یکی از دارودسته ی قهرمانان نیست ! از دارو دسته ی اساتیده !
میدونی از چی حرصم میگیره ؟! که این آشغال تو سایت استاد X گفته بود که سایت بادی بیلدر سایت درپیتی هست و من دیگه بهش سر نمیزنم ! انتر خان رو هر دفعه آنلاین دیدم داره تو مقالات ما گردش میکنه ! از این طرف میگن ما مقالاتشون رو می دزدیم ! از یه طرف میگن مقالات ما در پیته ! خودشون هم نمیدونند چی میگن !!! چی میخوان و ... ! اگه مقالات ما بده پس چرا داری تو این مقالات گردش میزنی ! اگه مقالات همون مقالات استاد X هست پس چرا نمیری تو همون سایت خودتون بخونیدش !

m1982
۱۳۸۹-۰۷-۲۱, ۰۲:۵۰ بعد از ظهر
من الان بي حوصلم مخم كار نمي كنه .

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۱, ۰۷:۳۷ بعد از ظهر
امروز برنامه سینه و جلو بازو داشتم وزنه چهار کیلویی که دیروز اضافه کرده بودم رو کردم 5 کیلو دمبلهام رو دو کیلو سنگین کردم واقعا عضلاتم در حد انفجار بود بدون کمکی خیلی سخته ولی سنگینی وزنه رو تحمل میکنم بعدشم به دعوت یکی از دوستان رفتیم شنا لذت بخش بود

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۱, ۰۸:۰۴ بعد از ظهر
دارم می خندم ! می دونید به کی (چی) ! به مجله رزم ! این هفته یه سوتی داده آخر خندست ! این جمله ی این مجله بود : لی هنی بزرگ بعد از دوریان یتس توانست فاکتورهای نوینی به جهان معرفی کند !!! در حالی که کاملا این موضوع بر عکس هست ! اول لی هنی بود بعد دوریان بتس ! و این دوریان یتس بود که فاکتورهای جدیدی رو ارائه کرد و یه جوریایی بدنسازی نوینی رو ارائه کرد و !!! به این مجله اس ام اس دادم و ازشون خواستم که به خاطر این سوتی بزرگ عذرخواهی کنند ! تا این طوری هم آبروشون کمتر بره هم اونایی که اطلاع نداشتند اصل ماجرا رو بفهمند و اطلاعات غلط تو مخشون نره !

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۱, ۰۹:۰۵ بعد از ظهر
اومدیم سوتی مردم رو بگیریم خودمون سوتی دادیم ! :خنده::خنده:
آخه میدونید خیلی هیجان زده شدم نفهمیدم کدوم مجله هست !
دوستان این سوتی رو هفته نامه بشیر داده نه مجله رزم ! عذر میخوام !

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۲:۱۲ بعد از ظهر
این روزا از لحاظ روحی خیلی بد بودم که امروز صبح با شنیدن یه خبر بدتر هم شدم ،یکی از دوستام که از زمان بچگی باهم بودیم تصادف کرده و در جا فوت، خیلی ناراحتم از این خبر جرات نمیکردم برم خونشون ببینم درسته یا نه که به زور خودمو راضی کردم رفتم دیدم بله درسته.:ناراحت:

Smt
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۳:۲۴ بعد از ظهر
چجوری میشه از سایت کامل کاربریو حذف کرد؟؟؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۵:۲۲ بعد از ظهر
چجوری میشه از سایت کامل کاربریو حذف کرد؟؟؟
تنظیمات در اختیار مدیر کل سایت است (ویرایش Database)

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۹:۱۸ بعد از ظهر
امروز تو باشگاه خيلي حرص خوردم،واسه اولين بار صبح رفته بودم،كمي شلوغ بود...تا دو قدم از هالتر يا هر دستگاهي كه باش كار ميكردم دور ميشدم وزنه هاشو خالي ميكردن!! اين آخريا مدام ميگفتم رخصت پهلوون!!:پوزخند:
آخه به اين كارا ميگن زرنگي؟(كاش قبل از ثبت نام واسه هر كاري يه كلاس آموزشيو يه آزمون تئوري بذارن!!)

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۹:۲۷ بعد از ظهر
امروز روز با حالی بود ، جلوبازو + پشت بازو .
الان نمیتونم موهام رو کنار بزنم که نره تو چشام ! میدونید چرا چون دستم بالا نمی آد ! به سختی دوش گرفتم ! برای جلوبازو 5 تا حرکت بود که چهار تای اولش دو به دو سوپر بود . مثل همیشه سنگین زدم یعنی نگفتم چون اینا سوپرند پس سبک تر بزنم . واسه همین حس خیلی خوبی دارم . حس غرور ! راستی چه عجب ما یه حس خوبی پیدا کردیم !

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۲, ۰۹:۳۳ بعد از ظهر
تل بزن..ديگه مشكل موهات حل ميشه...يكي از دوستام خونوادگي موهاي خيلي لخت داشتن..ميگفت داداشش تو خونه تل ميزنه(يه گير موي نعلي شكل كه در هر خرازي و جي جي وي جي فروشي اي يافت مي شود)

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۳, ۰۹:۳۳ قبل از ظهر
همین مونده تل بزنم !

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۳, ۰۹:۴۱ قبل از ظهر
فعلا تا شروع داربی استرس هست ما هم از این استرس بی نصیب نموندیم برد و باخت ها فرقی نمیکنه قضییه رو بودار نکنند یعنی مساوی نشه تا تماشاچیها لذت ببرند

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۲۳, ۰۱:۰۵ بعد از ظهر
مچم درد میکنه :ناراحت:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۳, ۰۸:۲۵ بعد از ظهر
تِل خوبه تَل بده...
بعد از مدتها،خيابون گردي جالب بود...يه كالاي 2500 رو بهم انداختن 8000تومن...فردا به رئيس تعذيرات شكايتشو مي كنم...
حس خوب يه آدمي كه سرش كلاه رفته!!

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۳, ۱۰:۵۰ بعد از ظهر
تِل خوبه تَل بده...
بعد از مدتها،خيابون گردي جالب بود...يه كالاي 2500 رو بهم انداختن 8000تومن...فردا به رئيس تعذيرات شكايتشو مي كنم...
حس خوب يه آدمي كه سرش كلاه رفته!!
ستاره منم تجربه کردم ؛حسش زیاد جالب نی !!!:پوزخند:

m1982
۱۳۸۹-۰۷-۲۴, ۰۱:۳۴ بعد از ظهر
الان دوست داشتم باشگاه بودم وزنه مي زدم حيف كه سر كارم و نمي تونم برم باشگاه .

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۴, ۰۵:۲۸ بعد از ظهر
یه کم ناراحتم ! میدونید چرا ؟ یه دوستی بود که قبلا خیلی تو این سایت فعالیت داشت ... میگم خیلی یعنی واقعا خیلی ! بعد یهو رفت ! بهش یه پیام دادم که چرا رفتی ؟ همین الان که آنلاین شدم دیدم جوابم رو داده (بعد یه مدت نسبتا زیاد ! البته تو این مدت اصلا آن نشده بود ! ) اینم جوابش : سلام خوبين؟نه مشكل خاصي نيست اما مجبورم برم موفق باشي دوست خوبم !
بدون اینکه توضیحی بده ! :ناراحت:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۲۴, ۰۶:۰۷ بعد از ظهر
والا یاکو جان انقدر رفت و امد زیاد شده که نمیدونم از کی حرف میزنی
البته یجورایی حدس میزنم

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۴, ۰۷:۴۱ بعد از ظهر
یه کم ناراحتم ! میدونید چرا ؟ یه دوستی بود که قبلا خیلی تو این سایت فعالیت داشت ... میگم خیلی یعنی واقعا خیلی ! بعد یهو رفت ! بهش یه پیام دادم که چرا رفتی ؟ همین الان که آنلاین شدم دیدم جوابم رو داده (بعد یه مدت نسبتا زیاد ! البته تو این مدت اصلا آن نشده بود ! ) اینم جوابش : سلام خوبين؟نه مشكل خاصي نيست اما مجبورم برم موفق باشي دوست خوبم !
بدون اینکه توضیحی بده ! :ناراحت:

نكنه سارا هست؟:ناراحت:

.............................
امروزم حس خوبی ندارم

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۵:۴۱ بعد از ظهر
خوب دیگه خوشحالم چون موضوع قبلی بر طرف شد ! اما از یه چیز ناراحتم : صبح لباسم به سختی می رفت تنم و بازوهام به آستینم چسبیده بود ! اما ساعت 4 بعد از ظهر که رسیدم خونه دیگه آستینش گشاد شده بود ! لعنت بر ....

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۵:۵۵ بعد از ظهر
خوب من امروز حس خوبی دارم یکی از دوستان قدیمی برگشته وایتم سرشانه و پشت بازو داشتم با اینکه روز خوبی نداشتم ولی ورزش خستگییم را بیرون کرد

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۶:۵۷ بعد از ظهر
اِ اِ اِ چه جالب،منم خوشحالم...
زندگي زيباسـت اِي زيبا پسند
زيبه انديشان به زيبائي رسند
آنقدر زيباست اين بي باز گشت
كز برايش مي توان از جان گذشت!
.................:چشمک:......................

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۷:۲۷ بعد از ظهر
سارا خوشحالم که برگشتی:گل رز:

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۷:۲۸ بعد از ظهر
:ناراحت: آخه زندگی كجاش زيباست ......جهنمه

حس هر روزم يكيست :‌بی حسی

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۰۹:۲۷ بعد از ظهر
امروز پرس سینه زدم ... خیلی خوشحالم هر بار 5 کیلو بیشتر میزنم ! تعداد ست ها رو کردم 5 تا بین 4 تا 12 . اما مشکلم پرس بالا سینه هالتره ! خیلی ضعیفم ! خیلی ! این موضوع اون خوشحالیم رو خنثی میکنه !

آخه زندگی كجاش زيباست ......جهنمه
اما واقعا زندگی بی رحمه ! همیشه میخواد با آدم بجنگه !

majid66
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۱۰:۴۳ بعد از ظهر
اِ اِ اِ چه جالب،منم خوشحالم...
زندگي زيباسـت اِي زيبا پسند
زيبه انديشان به زيبائي رسند
آنقدر زيباست اين بي باز گشت
كز برايش مي توان از جان گذشت!
.................:چشمک:......................
حتما وارد زندگي نشدي به قول ياكوزا كجاش زيباست؟
زندگي انقدر باهات مي جنگه تا تورو خاك كنه!

sara65
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۱۰:۵۸ بعد از ظهر
چرا همه این قدر نا امیدن؟:ناراحت:من امروز خیلی حس خوبی داشتم اما بعد از خوندن این بخش خداییش حسم از بین رفت:گریه:

Mohsen
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۱۱:۰۸ بعد از ظهر
زندگی زیبا نیست اما میتوانیم زندگی نکنیم!؟ پس مجبوریم سعی بر آن کنیم که بهتر زندگی کنیم. یا به عبارتی دیگر ، زندگی زیباست این ما هستیم که زندگی نمی کنیم!

sasuke_ninja
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۱۱:۱۴ بعد از ظهر
نتیجه mra زانوهام اومد! بعد از 5 سال راضی شدم رفتم دکتر که وقتی نتیجه عکسارو دید گفت یکیش آّب آورده(پارگی سینوویال) یکیش هم داره مینیسکش پاره میشه!

خب شما بودید چه حسی داشتید؟؟؟:ناراحت:

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۰۷-۲۵, ۱۱:۴۵ بعد از ظهر
بعضی موقع ها آدم راهشو گم میکنه . میزنه به بیراهه . اطرافشو خوب نگاه نمیکنه فرق دوست و دشمنشو نمیدونه . تجربه خیلی چیز خوبیه .
حس خوبی نیست . مثل اینه که درس نخونده باشی صبح تا ظهر تو کوچه ها پرسه بزنی و از کلاس فرار کنی آخرش رفیقت بهت زنگ بزنه بگه کجا بودی امروز تعطیلمون کردن رفتیم جشن . ای داد بی داد .
زندگی زیباست این ما هستیم که قدر فرصت هاشو نمیدونیم !

sara65
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۲:۳۲ بعد از ظهر
الان خيلي استرس دارم مادر بزرگ یکی از دوستام فوت شده قراره بعد از ظهر برم دیدنش اما اصلا" نمی دونم چه جوری باهاش روبرو شم:ناراحت:

m1982
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۲:۵۲ بعد از ظهر
الان خيلي استرس دارم مادر بزرگ یکی از دوستام فوت شده قراره بعد از ظهر برم دیدنش اما اصلا" نمی دونم چه جوری باهاش روبرو شم:ناراحت:
چيزي نشده كه استرس داشته باشي آدم جوني هم نبوده تازه خودت مي گي مادربزرگ با اعتماد به نفس برو ديدنش و بهش تسليت بگو .

m1982
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۲:۵۴ بعد از ظهر
من الان منتظر ساعت 4:30 ام تا از اداره در بيام و برم خونه بعد باشگاه .

Mohsen
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۳:۰۹ بعد از ظهر
چيزي نشده كه استرس داشته باشي آدم جوني هم نبوده تازه خودت مي گي مادربزرگ با اعتماد به نفس برو ديدنش و بهش تسليت بگو .
حرف شما درسته اما آدم وقتی عزیزشو از دست میده پیرو جوان نداره

sara65
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۳:۱۲ بعد از ظهر
حرف شما درسته اما آدم وقتی عزیزشو از دست میده پیرو جوان نداره

اره دقیقا"پیر و جوان نداره تازه این دوستم تو دنیا همین یه مامان بزرگ رو داشت الان تنهای تنها شده دیگه فقط خدا رو داره:ناراحت:

m1982
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۳:۲۸ بعد از ظهر
اره دقیقا"پیر و جوان نداره تازه این دوستم تو دنیا همین یه مامان بزرگ رو داشت الان تنهای تنها شده دیگه فقط خدا رو داره:ناراحت:

خوب مگه نمي گي خدا رو داره شما خودتون رو دوست اون نمي دونيد ؟ بنظر من دوستتون بزرگترين شانسي كه تو زندگيش دوستي با شما بوده پس همين الان با اعتماد به نفس و به دور از هرگونه استرس براي عرض تسليت و بودن در كنارش و دادن قوت قلب بريد پيشش كه قوت قلبش شماييد .

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۵:۳۸ بعد از ظهر
الان اعصابم خورده همسایه ها جشن دارند صدای اهنگاشون رفته تو مخم بدبختی همش دارن عربی گوش میدن زبون خودمون رو نمیفهمن گیر دادن به این نانسی :ناراحت:

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۶:۰۸ بعد از ظهر
امروز رفتم باشگاه خیلی دلم تنگ شده بود برای وزنه زدن،امروز از صبح کله پاچه دلم میخواد:پوزخند: 7-8 ماهه نخوردم، ببینم فردا میتونم زود بیدار شم برم یه دل سیر بخورم،راستی برای بدن من مضر هستش یا مفید؟کسی اطلاعی داره کمبود وزن دارم.

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۶, ۰۷:۲۶ بعد از ظهر
الان اعصابم خورده همسایه ها جشن دارند صدای اهنگاشون رفته تو مخم بدبختی همش دارن عربی گوش میدن زبون خودمون رو نمیفهمن گیر دادن به این نانسی :ناراحت:

منم دارم عربي گوش ميدم با اينكه از عربا خوشم نمياد ولی آهنگاشون قشنگن :لبخند:فقط غمگيناش

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۸:۱۴ قبل از ظهر
امروز رفتم باشگاه خیلی دلم تنگ شده بود برای وزنه زدن،امروز از صبح کله پاچه دلم میخواد:پوزخند: 7-8 ماهه نخوردم، ببینم فردا میتونم زود بیدار شم برم یه دل سیر بخورم،راستی برای بدن من مضر هستش یا مفید؟کسی اطلاعی داره کمبود وزن دارم.

بخور بابا :پوزخند::کف کرده:
منم جمعه صبح با بچه ها قرار گذاشتیم بریم بخوریم

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۱:۱۳ بعد از ظهر
حتما وارد زندگي نشدي به قول ياكوزا كجاش زيباست؟
زندگي انقدر باهات مي جنگه تا تورو خاك كنه!
كدوم زنده‌اي ميتونه ادعا كنه كه وارد زندگي نشده؟
از بعضي از بچه هاي رزمي كار متعجبم!!
شاد بودن آدما بستگي به ميزان هوششون داره و اين فرمول رو من نميگم بزرگان گفته اند(قبل از اينكه جبهه بگيريم!!) حالا شما دوست داري اسمشو بذار ظرفيت...مذهبي ها ميگن صبر...
گمونم ترافيك و استرس و هورمون ها(شما بخوانيد پارازيت) خيلي تاثير گذاشته...
من كماكان خوشحالم...
حالا اگه دوست دارين به زبون صادق هدايت هم تفسير ديگري از زندگي...
زندگي انبانه پر از گهي‌ست
بايد قاشق قاشق خورد و به به گفت...
دون خوان در آخر تعاليمش به يه نتيجه دست پيدا كرد... اون چيزي نبود بجز شادي...
آه ه ه اي زندگي آخر چيستي
گويند زيبائي و ليكن نيستي...
در حال زندگي كن،به گذشته فكر نكن رو كاري كه ميكني تمركز كن و اونو به بهترين وجه انجام بده حتي اگه اون كار فشردن دكمه هاي كيبرد خرابت باشه..از فشردن دكمه ها و صداش لذت ببر چون ميگذره و اگه خوب نگذره بهت قول ميدم كه خودت ضرر كردي..حتي اگه غم داري از غمخوردنتم لذت ببر!!

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۱:۳۲ بعد از ظهر
:026: سرم داره ميتركه .... دارم از فشردن دكمه های كيبوردم لذت می برم:blink:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۲:۰۰ بعد از ظهر
يه آهنگ عربي بذار سردردتم خوب ميشه..البته از نوع غم انگيزناكش:بوس:

*f*
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۲:۰۴ بعد از ظهر
يه آهنگ عربي بذار سردردتم خوب ميشه..البته از نوع غم انگيزناكش:بوس:

الان ميزارم :چشمک:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۲:۰۷ بعد از ظهر
اگه دوست داشتي شب سكوت كوير شجريان رو بذار گمونم خوشت بياد...:قلب:

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۵:۲۴ بعد از ظهر
معنی واقعی زندگی این نیست که با زدن دکمه های کیبرد وووو
بار سنگین مسئولیت داشتن و کمر خم نکردن
با حقوق کم و اجازه سنگین و کرایه های بالا
اونموقع که رسید شاد بودنتم میبینم
میای اینجا هی از لیلی خواهش میکنی یک اهنگ غمگین عربی بهت بده اونم ترکی بهت میده:خنده:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۶:۰۰ بعد از ظهر
معنی واقعی زندگی رو چند وقت دیگه می فهمید وقتی یارانه ها کار خودش رو کرد ... مخصوصا اگه مثل ما هنوز ثبت نام نکرده باشید !

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۶:۲۲ بعد از ظهر
خب اينجور كه پيداست ملت همه غرق شدن توي مشكلات زندگي...
زنده باد مرفه بي درد خودم!!
زنده باد فقير بي درد خودم...
زنده باد اونائي كه تو وانفساي بي همدرد واقعي از دادن كمي شادي به ديگرون دريغ نمي كنن...
ليلي جان شاد باش كه تو اين دوره زمونه اگه شاد بودي مردي...

majid66
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۶:۵۰ بعد از ظهر
زندگي براي ما جهان سومي ها زندگي نيست
بردگي تو استسماره

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۰۷:۰۴ بعد از ظهر
و بدين صورت بود كه فرار مغز ها شكل گرفت...
با استثماري كه گفتين موافق نيستم...استثمار يعني تو خيلي خيلي خيلي كار كني و ديگري(قوي تر) بخوره...
ولي متاسفانه كار نيست..كو كار؟

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۱۰:۴۴ قبل از ظهر
حالم بده ،دیرو شیر موز خوردم مسموم شدم ...دارم عرق نعنا میخورم :پوزخند:

amir26
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۱۱:۰۷ قبل از ظهر
همه چی آرومه من چقدرررررررر خوشحالم!!! :پوزخند:

خداییش واقعا گفتم ها چون دیدم هر وقت حرص خوردم و ناراحت بودم فقط اون لحظه ها از دستم رفته.پس دیگه هر موقعیتی که برام پیش بیاد باهاش کنار میام و سازگار میشم و و سعی میکنم جنبه های خوبشو پیدا کنم و ازش لذت ببرم.اگر هم هیچ نقطه ای برای لذت بردن نداشت خنثی میمونم ولی دیگه ناراحت نمیشم.

sara65
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۱۱:۳۴ قبل از ظهر
امروز خوشحالم اخه با بچه های باشگاه میخوایم بریم پیک نیک:رقصیدن:

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۱۱:۳۸ قبل از ظهر
بسیار ناراحت و سردر گم هستم چون با ماشین تصادف کردم و مقصر هم طرف بوده ولی الان نمیاد بریم بیمه تا خسارت بگیرم از کار و کاسبی هم افتادم حالا خودتون حدس بزنید چه حالی دارم البته نمی خواستم بیام اینجا بگم ولی گفتم شاید کمی خالی بشم . :ناراحت:

Smt
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۱۲:۲۰ بعد از ظهر
من از ستاره خانم بابت اون بی احترامی عذر میخوام.امیدوارم منو ببخشیند.

یاکوزا جان! چرا از دوستی با من انصراف دادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۱:۰۴ بعد از ظهر
بسیار ناراحت و سردر گم هستم چون با ماشین تصادف کردم و مقصر هم طرف بوده ولی الان نمیاد بریم بیمه تا خسارت بگیرم از کار و کاسبی هم افتادم حالا خودتون حدس بزنید چه حالی دارم البته نمی خواستم بیام اینجا بگم ولی گفتم شاید کمی خالی بشم . :ناراحت:

مصطفی جان ما اینجا رو ایجاد کردیم که بیای بگی و خالی بشی دیگه
فدای سرت اقا...ضرر به جونت نخوره

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۱:۲۲ بعد از ظهر
مصطفی فدای سرت بیخیالش درست میشه:صلح:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۶:۴۹ بعد از ظهر
بسیار ناراحت و سردر گم هستم چون با ماشین تصادف کردم و مقصر هم طرف بوده ولی الان نمیاد بریم بیمه تا خسارت بگیرم از کار و کاسبی هم افتادم حالا خودتون حدس بزنید چه حالی دارم البته نمی خواستم بیام اینجا بگم ولی گفتم شاید کمی خالی بشم . :ناراحت:
چرا كارت ماشين و كارت بيمه‌شو نگرفتي كه اون بدوه دنبال شما؟
معمولاً افسر اين كارو ميكنه...كارت مقصر رو ميده به زيان ديده...اما اگه توافق كرده بايد خودتون تا داغ بود ميچسبوندين...
من كه خوبم..كلي اِخ كردم، اما جلوي يه فاجعه رو گرفتم...
به من مربوط نبود اما اعصابم ارزش داشت:جشن:

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۶:۵۱ بعد از ظهر
من از ستاره خانم بابت اون بی احترامی عذر میخوام.امیدوارم منو ببخشیند.

یاکوزا جان! چرا از دوستی با من انصراف دادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اشكالي نداره عزيزم شما از برادر كوچيكه منم سنت كمتره:بوس:

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۶:۵۲ بعد از ظهر
مصطفی جان درکت میکنم منم تو یک شهر غریب این بلا سرم اومد ولی کارت و گواهینامه طرف رو گرفتم دو روز الافم کرد مجبورشدم برگردم شهرم با جیب خودم درست کردم ولی یک حال اساسی به طرف دادم.
حال امروز من خوبه جلو بازو سنگین کار کردم بعدش هم به استخر رفتم الان سر حالم بخاطر اب استخر بود که خوردم:کف کرده: