PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چه فیلمی را برای دیدن پیشنهاد میکنید؟



ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۱:۵۳ بعد از ظهر
این تاپیک همون طور که از اسمش برای معرفی فیلم میباشد و فیلمی که دیدنش را به دیگران نیز توصیه میکنید .اول هم از فیلم محبوب خودم شروع میکن فیلم گوست داگ سلوک سامورایی فیلمی که هر موقع دلم از روزگار میگیره و میخوام یاد قدیما کنم نگاش میکنم دیدن این فیلم رو به شدن بهمتون توصیه میکنم.
گوست داگ: روش سامورایی، ساخته‌ی فیلم‌سازی است به نام جیم جارموش.
یکی از مهم‌ترین چهره‌های هنری سینمای امروز آمریکا و از نسل سینماگران مستقلی چون هال هارتلی، دیوید لینچ، برادران کوهن، جان دال و اسپايک لی.
سبک و زيبايی‌شناسی فيلم‌های جارموش متاثر از سبک فيلم‌سازان اروپايی و ژاپنی است. برداشت‌های بلند و بدون قطع، صحنه‌پردازی مينی مال، استفاده از فيد و قطع به سياهی و حرکت‌های آرام و اندک دوربين از مشخصات سبک بصری اوست.
جارموش هنوز مدافع و شيفته سلولوئيد است و با سينمای ديجيتال کنار نيامده. او می‌گويد: «من عاشق عبور نور از درون ماده و تصوير اپتيک‌ام، چيزی که در تصاوير الکترونيکی وجود ندارد. به نظر من يک حس شاعرانه و غيرقابل لمسی در نوار فيلم وجود دارد که در تصوير الکترونيکی از دست می‌رود. با اين حال من طرفدار تکنولوژی جديدم.»

جیم جارموش
او با فيلمبردار هميشگی‌اش رابی مولر کار می‌کند. مولر نيز همانند جارموش قوانين خاص خودش را دارد و دوربين آريفلکس و لنز زايس با سرعت بالا را بر دوربين ديجيتال ترجيح می‌دهد. او همانند نقاشان هلندی عصر ورمر است که در قرن بيستم به دنيا آمده است.
جارموش عاشق شخصیت‌ها و زندگی‌های حاشیه‌ای است. او در فیلم‌هایش به چون و چرایی اعمال کاراکترها، کاری ندارد بلکه بیشتر بر روی چگونگی اعمال و رفتار آنها متمرکز می‌شود. شخصیت‌های جارموش، طوری رفتار می‌کنند که انگار با هیچ هدف و مسیر مشخصی در زندگی سازگاری ندارند و خود را به دست جریان طبیعی زندگی سپرده‌اند.
با اینکه آنها غالبا عجیب و ناآشنا به نظر می‌رسند، اما بسیار باور پذیر و منطقی هستند. جارموش همانند جان ‌کسه ويتس، فیلم‌ساز مستقل برجسته آمریکایی، فیلم‌سازی شخصیت محور است و اهمیت چندانی برای پلات قائل نیست.
خود او می‌گوید زندگی یا داستان هیچ پلاتی ندارد؛ چرا باید فیلم پلات داشته باشد. به همین دلیل، او ابتدا شخصیت‌ها را خلق می‌کند و بعد پلات‌ها را بر مبنای شخصیت‌ها می‌نویسد.
با این حال، گوست داگ، پلات محکم و سنجیده‌ای دارد. اگرچه به شیوه‌ای کاملا تازه و غیر متعارف بیان می‌شود. فیلمی که در واقع بازسازی مدرن شخصیت سامورایی فیلم ژان پی‌یر ملویل و ادای احترام جارموش، به این سینماگر بزرگ فرانسوی است.
گوست داگ، گانگستر و آدم‌کش حرفه‌ای است که در دنیای زیر زمینی گانگسترهای نیویورک، قوانین خاص خود را دارد. در عین حال که از سران مافیا و روسای مافوق خود دستور می‌گيرد. او در خدمت گانگستری است به نام لویی که زندگی‌اش را مدیون او می‌داند چرا که جان او را یک بار نجات داده است.

نمایی از فیلم گوست داگ
لویی به او می‌گوید که باید گانگستری را که با دختر رییس مافیا، وارگو رابطه دارد، از بین ببرد و هنگامی که گوست داگ این کار را می‌کند، لویی، تصمیم به نابودی او می‌گیرد. اما او هیچ چیز درباره زندگی منزوی و اسرارآمیز گوست داگ نمی‌داند و نمی‌تواند به راحتی او را پیدا کند.
گوست داگ نیز بعد از این که پی به قصد لویی می‌برد، تصمیم می‌گیرد همه‌ اعضای مافیا را از بین ببرد. گوست داگ، شخصیت درون‌گرا و عارف مسلکی است که اصول زندگی‌اش را براساس فلسفه و رمزهای کتاب هاگا کیور که متنی کلاسیک و مربوط به قرن هجده ژاپن و زندگی سامورایی‌هاست، بنا کرده است.
او همانند سامورایی‌ها، انسان جوانمردی است، نارو نمی‌زند، خیانت نمی‌کند و به قول‌هایش پایبند است. به علاوه او برخلاف گانگسترهای دیگر، بیشتر در تنهایی و خلوت زندگی می‌کند و به جای ارتباط با آدم‌ها، ترجیح می‌دهد با کبوترهای‌اش بازی کند.
گوست داگ، یکی از مهم‌ترین و متقاعد‌کننده‌ترین فیلم‌های جارموش است و اگرچه در ژانر گانگستری ساخته شده، اما تعریف و معیارهای دیگری از این ژانر ارائه می‌کند. جارموش آن را مشخصا برای بازيگر مورد علاقه‌اش فورست ويتکر نوشت و ويتکر هم در اين نقش عالی ظاهر شده است.
ساختار روایتی فیلم به ظاهر خطی است، اما قطعات ادبی کوتاه و شاعرانه کتاب هاگا کيور که به صورت کپشن در لابلای تصاویر فیلم می‌آید و با صدای ويتکر و به‌صورت وویس اوور شنیده می‌شود، روایت اصلی را تکه تکه کرده است. استفاده از این روش، گوست داگ را به مکالمه عاشقانه‌ای با متن کتاب هاگا کیور و به‌طور کلی ادبیات تبدیل کرده است.
گوست داگ، در خیابان‌های نیویورک با دختر کوچکی به نام پرلاین آشنا می‌شود که او نیز عاشق ادبیات است. پرلاین، داستان‌های فرانکشتین و باد در میان درختان بید را خوانده‌ است. گوست داگ نیز به او، کتاب راشومون و بعد‌ هاگا ‌کیور را هدیه می‌دهد. پرلاین تنها کسی است که گوست داگ را می‌فهمد و با او ارتباط برقرار می‌کند و احتمالا اوست که با آموختن مرام سامورایی بعد از مرگ گوست داگ، راه او را ادامه خواهد داد.

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۲:۳۰ بعد از ظهر
فیلم بعدی که دیدنشو به شما پیشنهاد میکنم فیلم انیمیشن پرسپولیس هست این فیلم ماجرای زندگی کارگردان فیلم خانم مرجان ساتراپانی رو در سالهایی که در ایران بوده به تصویر میکشی انیمیشنی فوق العاده تلخ و سیاه من واقعا با دیدن این فیلم تحت تاثیر قرار گرفتم.تمام نماهای این انیمیشن زمانی که در داخل ایران هست سیاه و سفیده و وقتی از ایران خارج میشه رنگی میشه!!!بیشتر اتفاقات فیلم دهه تلخ شصت رو در ایران به نمایش در میاره این فیلم تو جایزه اسکارم کاندید بهترین فیلم انیمیشن شده بود اما جایزه نصیب فیلم دیگری شده بود من یه جا یه مصاحبه از کارگردان فیلم خوندم که بهش گفته بودن تو بعضی قسمتا اغراق کرده ولی اون گفتش که تمام مسایل فیلم عین اتفاقایی بود که زمان حضورش تو ایران براش اتفاق افتاد.
فیلم پرسپولیس با مرجانه به عنوان کودکی باهوش و کسی که گفت و گویی خیالی بین خدا و کارل مارکس ترتیب می دهد آغاز می شود. او خواب پیامبر بودن می بیند و خواب روزی را که آنقدر پیر شده است که نمی تواند پاهایش را اصلاح کند.

پدر و مادر او به اعتراضات مردمی می پیوندند که به سرنگونی شاه مستبد می انجامد. در این بین زندانیان سیاسی از جمله عموی مرجانه آزاد می شوند. کسی که به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرده بود و در بازگشت به خانه دستگیر شده بود.

اما روزهای روشن دوام زیادی نداشت. هنگامی که حکومت اسلامی به قدرت رسید، مدرسه مرجانه دختران را وادار به پوشیدن روسری کرد. مهمانی های والدینش پنهانی برگزار می شد و همه از شرابی می نوشیدند که از انگورهای له شده در وان حمام تولید می شد. عمی او بار دیگر به زندان انداخته می شود و در سکانسی دردآور مرجانه به ملاقات او می رود.

مرجانه مانند هر نوجوان دیگری شروع به سرکشی می کند. او روسری سر می کند در حالی که ژاکتی به تن دارد که برروی ان نوشته شده است «پانک نمرده است».

در نهایت پدر و مادر او که نگران امنیت دختر سرسخت خود هستند او را به مدرسه ای در شهر وین می فرستند.

ساتراپی اکنون ۳۷ ساله است و در فرانسه زندگی می کند. او در مدرسه هنر تحصیل کرده است و تاکنون ۴ جلد از داستان های پرسپولیس را به چاپ رسانده است. با وجود بیزاری از مشکلات زندگی در ایران او از آنچه از دست داده ناراحت است.

در فیلم، مرجانه یک روز را در فرودگاه اورلی پاریس می گذراند و در تمام مدت سیگار می کشد، گریه می کند و به هواپیماهایی که به مقصد تهران حرکت می کنند نگاه می کند. صحنه ای که مانند بیشتر صحنه های فیلم پرسپولیس برگرفته از زندگی واقعی مرجانه ساتراپی است

Yakuza6236
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۳:۱۵ بعد از ظهر
او از آنچه از دست داده ناراحت است.
از ماست که بر ماست ... .

من فیلم تا جایی که پاهایم توان رفتن خواهند داشت رو توصیه می کنم ... زمان فیلم بعد از شکست آلمان نازی هست و در مورد یه بنده خداییه که گیر روس ها افتاده ! از اونجا این فیلم برام جالب بود که همیشه ماجرای فیلما در مورد سربازهای متفقین بود که گیر آلمان ها می افتادن ! حالا در مورد یک آلمانی هست که گیر متفقین افتاده !
====================================

فیلم بعدی هم بوی خوش یک زن هست که آلپاچینو هم توش بازی کرده ... ماجرا در مورد یک نوجوونه که دنبال کار آخر هفته می گرده و ... . فیلم بدون هیچ صصحنه ی هیجان انگیزی آدم رو جذب می کنه .

====================================

نفرین گل های طلایی هم یه فیلم هنریه چینی هست که البته داستان زیاد قوی و جذابی نداره اما صحنه آرایی و صدا و رنگها باعث میشه آدم جذب فیلم بشه .

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۳:۱۵ بعد از ظهر
بسیار تایپیک خوبیه اما از همه فیلمها که بگذریم خیلی دوست داشتم مسترالمپیا 2009 رو ببینم که DVD اون رو ندارم و امیدوارم بدستم برسه اما به شما که می دونم فیلم تخیلی دوست دارید حتماً حتماً SPLICE رو ببینید .


http://www.postergeek.com/albums/userpics/poster_splice-poster.jpg

ghost_dog
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۵:۰۰ بعد از ظهر
In The Name Of Father
این فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است و همین موضوع ادم رو بیشتر تحت تاثیر قرار میده .این فیلم زندگی یه پسر رو نشون میده که بدون اینکه بخواد زندگیش با جدایی طلبای ایرلند شمالی پیوند میخوره و به جرم گناه نکرده به سالها حبس محکوم میشه .
"به نام پدر" فیلمی از Jim Sheridan
این فیلم که در 1993 ساخته شده است فیلمی است با موضوع تبعیض نژادی که بعد از گذر سالها همچنان در جوامع مختلف دنیا به عناوین مختلف دیده میشود.
فیلم "به نام پدر" داستان یک جوان ایرلندی است که در شور جوانی خود به دزدی و الواتی روی می آورد و برای کار و زندگی بهتر به انگلستان میرود آن هم زمانی که انگلستان با جمهوری خواهان ایرلندی درگیر بوده اند ولی باز هم همان رویه زندگی را ادامه میدهد، در همان زمان که او در انگلستان است یک بمب گذاری در یک کافه رخ میدهد که او را به عنوان نفر اول این ماجرا دستگیر میکنند و با فشار و تهدید خانواده، از او اعتراف میگیراند و او در دادگاه به حبس ابد محکوم میکنند در این بین پدر این پسر جوان هم به دلیل مشارکت در این بمب گذاری به 14 سال زندان محکوم میشود و...

باید این فیلم را ببینید که چگونه انگلیسی ها از یک ایرلندی تنها به جرم ایرلندی بودن اعتراف میگیراند و باید ببینید برای اعتراف گرفتن چگونه خانواده او را تهدید میکنند باید در این فیلم ببینید که برای به زیر سئوال نرفتن دولت انگلستان چگونه یک جوان بیگناه را محکوم میکنند و سالهای زیادی از عمر او را به جرم ایرلندی بودن میگیراند.
"به نام پدر" فیلمی است که باید آن را دید حتی اگر سالهای گذشته آن را دیده اید بار دیگر آن را ببینید این پیشنهاد من به همه شماست چه آنهاکه به دنبال فیلم خاص میگرداند و چه آنها که به دنبال سرگرم شدن میگرداند.
این فیلم کارگردانی بسیار روانی دارد فیلمنامه بسیار دقیقی دارد و باید از بازی بسیار خوب همه بازیگران به خصوص Daniel Day-Lewis تقدیر کرد که ما را به واقعیت این نقش فرو میبرد.
در انتها باید بگویم خوشحالم در این دوره زمانی زندگی ام چونین فیلمی را دیده ام.

majid66
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۰۹:۵۶ بعد از ظهر
كوهستان سرد رو حتما ببينين اگه نديدين.بهترين فيلمي كه از نيكول كيدمن ديدم.
يك فيلم عاشقانه و درام.
فوق العادست:کف کرده:

mohsen_sh
۱۳۸۹-۰۶-۲۹, ۱۱:۱۶ بعد از ظهر
فیلمهای جدید 2010 من اینارو دیدم و پیشنهاد میکنم
Robin Hood (2010)
Salt 2010
The Expendables (2010)
Prince.Of.Persia.2010
مخصوصا Robin Hood (2010)

R.K
۱۳۸۹-۰۶-۳۰, ۰۷:۳۷ قبل از ظهر
فقط Step Up 3d

:کف کرده::کف کرده:

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۰۶, ۰۹:۴۸ بعد از ظهر
نمیتونستم از بین تمام فیلم هایی که دیدم کدوم رو پیشنهاد بدم
اما واقعا باید گفت فیلم descent
بینظیرترین فیلمی بود که دیدم
این فیلم 2 تا شماره داره
در قسمت اول نشون میده که چنتا زن که باهم دوست هستن و اتفاقا غار نورد هم هستن
میرن برای تفریح توی یه غار جدید
اونجا با این موجودات انسان نما روبرو میشن
1097
که متاسفانه همشون به طرز فجیعی کشته میشن
به جز؟؟؟؟
نه دیگه لطفی نداره تعریف کنم بقیشو
فقط بگم که شماره 2 این فیلم رو وقتی میبینی بی اختیار دهنت وا میشه
باور کنید این فیلم رو یه فیلم باز بمن داد و دیدنش رو حتما حتما توصیه میکنم

پرند
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۱۰:۴۰ بعد از ظهر
فيلم ترسناك!! وقتي ميبينم مي خندم وقتي تنها ميشم ميترسم!!(ولي از اونجائي كه مازوخيسمم دوست دارم)
قربانيان the Expendables آخرين فيلمي بود كه ديدم...خوشم اومد ديدن سيلوستر استالونه و دلف لاندرن و بقيه،خاطرات بچگي رو زنده كرد...با عوض كردن خشاب تفنگ سيلوستر حال كردم...با چاقو زدن و...هر چند به قول منتقدان خيلي اغراق شده بود ...
اگه فيلم فلسفي دوست دارين ماشينيست(كريستين بيل براي اين فيلم 36 كيلو وزن كم كرده!!هنگ كردم)...
اگه فيلم سر گرم كننده ميخواين بي وفا(unfaithful)...پيشنهاد بي شرمانه(برنده زرشك طلائي)...اورجينال سين...

majid66
۱۳۸۹-۰۷-۲۷, ۱۰:۴۶ بعد از ظهر
من محوطه رو پيشنهاد مي كنم
البته اگه دل جگر دارين

eiman
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۶:۵۷ بعد از ظهر
فیلمهایی که اقا محسن معرفی کرده همه جدیدا و واقعا دیدن دارند
فیلمی که افشین جان معرفی کرده ترسناک و من نسخه دومش رو هم دارم اینم خیلی جالبه ولی تخیلی هست
من مقصد نهایی رو معرفی میکنم در سه نسخه هست فوق العاده زیباست و هیجان انگیز
در ضمن اره ها فراموش نشوند 1تا 6 متفکرانه و هیجان انگیز

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۰۷-۲۸, ۰۹:۵۶ بعد از ظهر
یه فیلم دیدم اسمش الان خاطرم نیست آخر حس و حال بود . یه شخصیت باحال داشت به اسم زوهان ! این یارو اسرائیلی بود زورشم عجیب زیاد بود . آدم میشه میره آمریکا میزنه تو کار آرایشگری اونجا با یه دختر فلسطینی آشنا میشه عاشقش میشه . این زوهانه انگار مهره مار پیر داشت همه پیرزنا رو عاشق خودش میکرد خلاصه دم آرایشگاش پیرزنا صف میگرفتن . اینم از خجالت همش در میومد . باقیشو تعریف نمیکنم اگه ندیدید برید ببینید خوش باشید .

Senior Manager
۱۳۸۹-۰۷-۲۹, ۰۷:۳۰ قبل از ظهر
یه فیلم دیدم اسمش الان خاطرم نیست آخر حس و حال بود . یه شخصیت باحال داشت به اسم زوهان ! این یارو اسرائیلی بود زورشم عجیب زیاد بود . آدم میشه میره آمریکا میزنه تو کار آرایشگری اونجا با یه دختر فلسطینی آشنا میشه عاشقش میشه . این زوهانه انگار مهره مار پیر داشت همه پیرزنا رو عاشق خودش میکرد خلاصه دم آرایشگاش پیرزنا صف میگرفتن . اینم از خجالت همش در میومد . باقیشو تعریف نمیکنم اگه ندیدید برید ببینید خوش باشید .

:خنده::خنده:
اسم خود فیلم هم زوهان هستش حجت جان
کمدی هستش و زیر نویسش رو توی چند دیالوگ اول دیدم ترکیدم از خنده