زندگینامه (Milos Sarcev) میلوس سارسوف
نام: میلوس سارسف
تاریخ تولد: 17 ژانویه سال 1964 / محل اقامت: تیمیكولا در كالیفرنیا. مكان آرامی است كه میتوانم تمام تلاش خود را در تمرین متمركز كنم. /قد: 177/5 سانتی متر / وزن در رقابت: بین 103/5 تا 108 كیلوگرم / وزن در ایام تعطیلی مسابقات: 117/5 كیلوگرم / وضعیت اجتماعی: متاركه / اولین پیروزی در پرورش اندام: در قهرمانی یوگوسلاوی درسال 85 به مقام چهارم رسیدم و در سال 86 و 87 قهرمان آن شدم.
با ارزشترین پیروزی در عرصه پرورش اندام: اولین باری كه توانستم خود را به خوبی نشان دهم پیروزیام در مستریونیورس 89 بود كه این قهرمانی به مثابه دروازه ورودم به جهان حرفهای و دریافت كارت حرفهای بود.
الگوی والای شما در زندگی: بدون درنگ او <محمد علی كلی> است. قهرمانی كه در مقابل تجاوزات در ویتنام موضع گرفت و حاضر به شركت در این جرم نشد و هرگز از نظر خود برنگشت. به عرصه بوكس برگشت و دوباره در سنگین وزن قهرمان شد. این كار او تا›ثیر شدید و گیرایی در من داشت. همچنین احترام فراوانی به جوان پرنده میل جردن قائل هستم. او به سطح فوق العادهای در بسكتبال رسید. كه كسی به این سطح نرسیده بود.
الگوی شما در پرورش اندام: الگوی من <لی هانی> است. او ساختار شگفت انگیزی دارد. موانع زیادی را پشت سرگذاشت تا توانست هشت بار پیاپی به قهرمانی مستر المپیا برسد. سال 91 سال مبارزهطلبی† ? بود. در آن سال ركورد آرنولد در قهرمانی مستر المپیا را شكست. خیلی معتقد بودندكه او نمیتواند بر آرنولد پیشی بگیرد. ولی او توانست.هانی یك شخصیت دوست داشتنی برای همه است. مردی خانواده دوست‚ فردی مهربان و دلسوز است. حقیقتاً هانی بهترین شخصیت را در عرصه پرورش اندام دارد.
دارنده بهترین ساختار عضلانی از نظر شما: فلكس ویلر و باب باریس‚ این دو نفر از نظر من بهترین تناسب عضلانی را در جهان پرورش اندام دارند. ابتدا من از <فرانك زین> بسیار خوشم میآمد.
بزرگترین لحظه تاریخ ورزشی: زمانی بود كه اولین گامها را در عرصه قهرمانی مستر المپیا 91 برداشتم. من از ساكنین روستای كوچكی در یوگسلاوی سابق بودم و در دوران كودكی نشنیده بودم كه كسی از یوگسلاوی به یك قهرمانی دراروپا رسیده باشد. وقتی یوگسلاوی را ترك میكردم به دوستانم گفتم: <من به امریكا میروم و به كارت حرفهای دست پیدا كرده و در مسابقه مستر المپیا شركت خواهم نمود.> جواب آنها همیشه این بود كه من باید فضانورد شوم وبه مریخ بروم. هیچ كدام از آنها مرا تا›یید نمیكردند. باید ثابت میكردم كه اشتباه میكنند. در اولین سال حرفهای توانستم جواز حضور در مستر المپیا را پیدا كنم. این لحظه هیجان انگیزترین لحظه زندگیام بود.
بدترین لحظه در تاریخ ورزشی: این اتفاق در مسابقه مستر المپیای 94 بود‚ زمانی كه داوران اعلام كردند من در رتبه سیزدهم قرار دارم. به حساب خودم گمان میكردم یكی از ده نفر اول باشم و چه بسا به جایگاه ششم برسم. در بهترین شرایط تاریخ ورزشیام بودم. در این مسابقه به من ظلم شد. تنها یك هفته بعد از كسب رتبه سیزدهم در مستر المپیای آتلانتا 94‚ توانستم بر بارتر كاتریل كه جزو پنج نفر اول بود پیروز شوم. سه بار پیاپی در مسابقه جایزه بزرگ اروپا او راشكست دادم. اما در قهرمانی مستر المپیا حتی فرصت قرار گرفتن در وضعیت مقایسه با او را هم به من ندادند.
بهترین مجموعه عضلانی شما: همه مجموعههای عضلانی
بدترین مجموعه عضلانی: من هیچ قسمتی در بدن ندارم كه به آن عضله ضعیف بگویم. من هیچ وقت نمیخواهم نقاط ضعف را در برابر داوران اظهار كنم. برای همین همه عضلات خود را میپسندم.
محبوبترین حركت: پرس سینه و جلو بازو با هالتر كه رایجترین حركات پرورش اندام هستند.
حركتی كه انجام آن را نمیپسندید: حركت لیفت‚ چون كمر من دچار مقداری مشكل و درد است و حركات لیفت ایندردها را بیشتر میكند.
صفاتی كه در دیگران میپسندید: بلند پروازی‚ هدفمند بودن‚ سر سختی‚ لجباز نبودن‚ مهربانی و گرایشات مثبت.
صفاتی كه در خود میپسندید: راستی‚ اخلاص‚ هدف داشتن و تلاش برای تحقق آن.
ورزشكار محبوب: مایكل جردن
دوست داشتنیترین† ? شخص: پدرم‚ او برای من بهترین الگو در احترام و عزت نفس است.
شخصی كه از صحبت با او اكراه دارید: هیچ شخصی‚ سعی میكنم از دشمنی و كینه نسبت به مردم پرهیز كنم و به جای آن توان خود را صرف خوبیها كنم.
غذای محبوب: گوشت گاومیش‚ من روزی سه یا چهار مرتبه آن را میخورم. گوشت گاومیش برای من بهترین منبع كسب پروتئین است به طوری كه هر 100 گرم از آن 34 گرم پروتئین دارد و تنها حاوی كمی چربی است. كه نشان میدهدگوشتی† ? است كه نسبت به سینه مرغ پروتئین بیشتر و چربی كمتری دارد.
الگو و آرمانی كه با آن بر دیگران پیروز میشوید: اخلاق و ارزشهایی كه از پدرم كسب كردهام.
اگر بدنساز نبودید دوست داشتید چه كاره شوید: دوست داشتم در هر ورزش دیگری كه شده یك حرفهای باشم.
افرادی كه بیشترین تا›ثیر را در تاریخ ورزشی شما داشتند: او <چون براون> است. وقتی در یوگسلاوی سابق حضوریافت من از نمایش او خیره شدم . به خودم گفتم باید مثل او شوم. بعد از او <دیوید بلچر> بود. او بهترین دوست من بودكه سالها دوست تمرینیام محسوب میشد تا اینكه به امریكا مهاجرت كردم. او موتور محرك من بود و به من كمككرد تا موانع فراوانی كه پیش رو داشتم‚ كنار بزنم.
ناپسندترین امور در پرورش اندام از نظر شما: بسیاری از روزنامه نگاران و عكاسان هستند كه میتوانند جایگاه ورزشكار را بالا یا پایین ببرند. این افراد گاهی ما را ورزشكار به حساب نمیآورند. ما را تودهای عضلانی میدانند كه هرفرد دیگری هم میتواند به آن برسد. اما من به این گفته آنها معترض ام. تمرین در حد خود یك نوع ورزش است. من به این نویسندگان و عكاسان كه حتی معترض آیینها و روال قهرمانیهای† ? عرصه پرورش اندام هستند‚ انتقاد دارم. آنها ازمیزان خستگی و فشار ذهنی و جسمی كه ما برای شركت و آمادگی جهت مسابقات با آن مواجه میشویم آگاهی ندارند. حقیقتاً برای كسب قهرمانی‚ پرورش اندام عین فشار و خستگی است.
آرزوی شما در پرورش اندام: قهرمانی در مستر المپیا.
آرزوی شخصی در دراز مدت: مهمترین چیزی كه من در زندگی آرزو میكنم این است كه از لحاظ جسمی سالم و در زندگی خوشبخت باشم. همچنین دوست دارم خانوادهام به مكانی كه برای زندگی میرویم نقل مكان كنند.
فرق تشویق كنندههای اروپایی و امریكایی چیست؟ تماشاگر اروپایی به من احترام میگذارد و قدرشناسی میكند. اما در امریكا پرورش اندم برای آنان یعنی ضخامت و جثه بزرگ داشتن. هر چه ورزشكار هیكل برجستهتری داشته باشداز نظر آنها بهتر است. 90% افرادی كه به تشویق من میپردازند از اروپا هستند.
نظرتان درباره پدرتان و تشویق شما به پرورش اندام چیست؟ پدرم با تمایل من به شركت در عرصه پرورش انداممخالف بود. او میگفت كسی كه آینه را برای كاری به جز شانه زدن مو یا تراشیدن ریش استفاده كند‚ دچار خودپسندی و غرور میشود. او همیشه با ذكر اهمیت برخی كارها توجه مرا به چیزی جز پرورش اندام معطوف میكرد.ولی من معتقد بودم در كنار توجه به امور ذهنی باید ابعاد فیزیكی را هم مد نظر قرار دارد. دلیل این امر درجه و رتبه آموزشی بالای پدرم و هوش و ذكاوت فوق العاده او بود. اما وقتی به امریكا مهاجرت نموده و به كارت حرفهای دست پیدا كردم پدرم متوجه شد در كارم جدی هستم و به آن ایمان دارم. متا›سفانه پدرم چندین سال پیش فوت كرد و نتوانست سطحی را كه در پرورش اندام رسیدم ببیند. نعمت بزرگی كه خدا به من داده اصرار داخلی و انگیزه درونی است كه مرا در زندگی پیش میبرد.
درباره هر یك از افراد زیر چه میگویید:
آرنولد: تندیسی كه ورزشكاران پرورش اندام به گرد آن میچرخند.
هانی: بزرگترین بدنساز عصر حاضر‚ هشت بار قهرمانی در مستر المپیا گویای این مطلب است.
لورون: ورزشكاری با استعداد با تواناییهای† ? فراوان كه به وقتش میتواند قهرمان مستر المپیا شود.
ناصر: او لقب آیندهنگر قهرمانی مستر المپیا را دارد. نظم و تلاش او از همه بیشتر است. میتوانست مجسمه ساندور را به دست آورد.
دوریان: او را خیلی میپسندم. او ساختار عضلانی جذابی دارد كه خیلی سخت میشد او را شكست داد. اماساختاری نیست كه من به دنبال به دست آوردن آن باشم.
شان ری: او یكی از پنج حرفهای برتردر رتبهبندی اتحادیه بین المللی Ifbb است.
پل دیلت: او یكی دیگر از نامزدهای كسب قهرمانی مستر المپیا و رسیدن به مجسمه ساندوراست. او خشنترین تمرین را دارد و ساختار او به نظر من از بهترین نوع عضلانی است. اگر پل به بهترین ساختار عضلانی خود برسد شكست دادن او بسیار سخت است .
لابرادا: همیشه یكی از محبوبترین ورزشكاران از نظر من بوده است. او پیوسته در ساختاری خوب قرار دارد و از هوش و ذكاوت بالایی برخوردار است.
رقابت چیست؟ صندوقی همیشه در بسته است كه ظاهر بیرونی بسیار زیبایی دارد ولی شما هرگز نمیدانید چه چیزی در درون آن نهفته است.
پاسخ با نقل قول
