سفارش تبلیغات

صفحه 1 از 29 12311 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 5 از 144

موضوع: اخبار حوادث

ترکیبی نمایش

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    عضو پیشرفته *f* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    آبان ۱۳۸۸
    نوشته ها
    1,022
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    1,953
    4,546 بار در 997 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض اخبار حوادث

    اينجارو به اخبار خوادث اختصاص ميديم :



    .
    .
    .
    .

    التماس های زن را در بيابان كسي نشنيد


    جام جم آنلاين: در يك حادثه تكان‌دهنده 2 مرد شرور پس از ربودن زن جوان و قرار دادن تيغه چاقو زير گلويش ، وي را مورد آزار و اذيت قرار داده و در بيابان‌هاي اطراف تهران رها كردند.
    به گزارش «جام‌جم»، پس از شكايت زن جوان در شعبه 8 بازپرسي دادسراي جنايي تهران و دستور ويژه قضايي، يك تيم از كارآگاهان پليس آگاهي با سرنخ‌هايي كه درباره 2 شرور متجاوز به دست آوردند، آنها را دستگير كردند.
    در بازرسي از تلفن همراه اين 2 شرور نيز تصاوير اقدام تبهكارانه آنها و التماس‌هاي زن جوان به دست آمد.
    شروع يك ماجرا
    زن جوان كه آثار كبودي روي صورت و دست‌هايش مشهود بود، وقتي وارد اتاق قاضي جنايي شد، براحتي مي‌شد نشانه‌هاي دلهره و اضطراب را در چهره‌اش ديد. هراس از مشاهده يك آشنا به اين ترس بيشتر دامن مي‌زد.
    وقتي روي صندلي مقابل قاضي نشست، با اولين پرسش به يكباره بغضش تركيد و دنيا بر سرش هوار شد، قاضي زن جوان را دعوت به آرامش كرد اما ضجه‌هاي زن خبر از اتفاقي شوم مي‌داد.
    وقتي كمي آرام شد، با همان بغضي كه آزارش مي‌داد به بازپرس قندي‌زاده گفت: نمي‌دانم از كجا شروع كنم اما با بلايي كه بر سرم آمده است، قصد خودكشي دارم.
    او ادامه داد: غروب قصد رفتن به خانه‌ام را داشتم كه يك خودروي پژو با 2 سرنشين كه تصور مي‌كردم مسافركش است، توقف كرد و من سوار شدم.
    زن شاكي افزود: پس از طي مسافتي كوتاه به يكباره سرنشين خودرو با قرار دادن تيغه چاقو زير گلويم، سرم را زير صندلي برد و گفت، ما دستور ربودن تو را داريم، اگر فرياد بزني،‌ بدون لحظه‌اي ترديد تو را خواهيم كشت.
    رهايي در بيابان
    زن جوان با بغضي كه گلويش را گرفته بود، ادامه داد: در آن لحظات به مرگ فكر مي‌كردم و هزاران پرسش بي‌پاسخ در ذهنم خطور مي‌كرد كه چه كسي دستور ربودن مرا به 2 مرد شرور داده است.
    وي گفت: ساعتي بعد و در تاريكي خود را در بيابان ديدم، ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود، با هر التماسي كه مي‌كردم، آنها قهقهه سر مي‌دادند.
    آنها با ضرب و شتم مرا مورد آزار و اذيت قرار داده و از رفتار شيطاني خود فيلم گرفتند و تهديد كردند اگر شكايتي عليه آنها مطرح كنم، بار ديگر به سراغم خواهند آمد و فيلم‌هاي تهيه شده از آزار و اذيت‌هايشان را پخش خواهند كرد.
    زن جوان اضافه كرد: آنها در تاريكي شب مرا در بيابان رها كرده و متواري شدند و من فقط توانستم 2 شماره پلاك خودروي آنها را به خاطر بسپارم و سپس با رساندن خود به جاده متوجه شدم در بيابان‌هاي لواسان رها شده‌ام.
    دستور ويژه
    پس از اين شكايت تكان‌دهنده بازپرس قندي‌زاده دستور پيگيري ويژه را صادر كرد و با ارجاع پرونده به پليس آگاهي به دليل حساسيت موضوع يك تيم ويژه از ماموران تحقيق در اين زمينه را آغاز كرده و با بررسي شماره پلاك صدها دستگاه خودروي پژو، سرانجام موفق به شناسايي خودروي متهمان شدند. با به دست آمدن اطلاعات مربوط به مالك اين خودرو، وي در شرق تهران شناسايي و دستگير شد.
    با دستگيري اولين متهم، وي ابتدا منكر جرم شد. بادعوت از زن شاكي، وي با مشاهده متهم بشدت دچار ترس و وحشت شد و او را شناسايي كرد ، اما متهم همچنان جرم خود را انكار مي‌كرد.
    با انتقال متهم به شعبه 8 بازپرسي دادسراي جنايي وي مقابل قاضي پرونده اعتراف كرد كه با همدستي يكي از دوستانش زن جوان را در حاشيه خيابان ربوده و با تهديد چاقو و ضرب و شتم او را در بيابان‌هاي لواسان مورد آزار و اذيت قرار داده است.
    در پي اين اعترافات ماموران در مرحله بعدي همدست متهم را نيز دستگير و در بازرسي از تلفن همراه وي تصاوير غيراخلاقي از صحنه جرم را نيز كشف و ضبط كردند.
    با اعتراف متهم دوم به ارتكاب جرم سياه خود، بازپرس شعبه 8 دادسراي جنايي تهران با صدور قرار قانوني آنها را براي ادامه تحقيقات در اختيار پليس آگاهي قرار داد تا در خصوص ديگر جرايم ارتكابي از سوي 2 شرور متجاوز و تحقيقات تكميلي انجام شود.




    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده
    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده


  2. 4 کاربر برای این پست سودمند از *f* عزیز تشکر کرده اند:


  3. #2
    عضو پیشرفته *f* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    آبان ۱۳۸۸
    نوشته ها
    1,022
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    1,953
    4,546 بار در 997 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    مادر نگران قربانی اميال شيطانی جوان هوسباز

    خراسان: روي صندلي عقب نشسته بودم و گريه مي کردم. راننده جوان که از داخل آينه خودرو مرا زير نظر داشت ابرويي بالا انداخت و پرسيد اتفاقي افتاده؟ چرا اين قدر نگران هستيد؟ فوري اشک هايم را پاک کردم و جواب دادم براي دخترم مشکلي به وجود آمده است و دل شوره دارم. در اين لحظه مرد جوان آبميوه اي به دستم داد و گفت: ناراحت نباشيد! اميدوارم مشکل دخترتان هر چه زودتر حل بشود.
    من آبميوه را گرفتم و چون راننده پيکان در قوطي را باز کرده بود به ناچار مقداري از آبميوه را خوردم تا گلويي تازه کنم. سپس سفره دلم را براي مرد غريبه باز کردم و داشتم برايش حرف مي زدم که ناگهان سرگيجه عجيبي پيدا کردم و چشمانم سياهي رفت. ديگر نفهميدم چه اتفاقي افتاد و وقتي چشمانم را باز کردم متوجه شدم داخل پارک ملت، در گوشه اي روي زمين افتاده ام و آفتاب هنوز سر نزده است.
    زن ۴۵ ساله در دايره کلانتري شهيد نواب صفوي مشهد افزود: با ترس و وحشت بلند شدم و بلافاصله خودم را به خانه ام رساندم. از اين که طعمه اميال حيواني جواني شيطان صفت شده بودم قلبم داشت مي ترکيد.من تصميم گرفتم در اين باره به کسي چيزي نگويم و اين راز عذاب آور را پيش خودم نگه دارم،اما طاقت نياوردم. باور کنيد در اين چند روزي که از اين ماجرا گذشته است از خواب و خوراک افتاده ام و دارم ديوانه مي شوم. امروز به اين جا آمدم تا موضوع را از طريق قانوني پي گيري کنم.حالا ديگر خوب فهميدم که آدم هر جا و پيش هر فردي نبايد مسائل زندگي اش را بازگو کند چرا که بيان مشکلات و گرفتاري هاي زندگي براي افراد غريبه نه تنها دردي را دوا نمي کند، بلکه مشکلات ديگري را در پي دارد.
    زن ۴۵ ساله درباره مشکلات زندگي دخترش نيز گفت: من خديجه را خيلي دوست دارم اما چند سال قبل در حالي که او خودش را براي دانشگاه و ادامه تحصيل آماده مي کرد دلباخته پسري جوان شد. هر چه به او گفتم اين ازدواج به صلاح تو نيست فايده اي نداشت و دخترم پس از کلي دعوا و اعصاب خردکني که در خانه راه انداخته بود با پسر مورد علاقه اش ازدواج کرد. ولي افسوس پس از گذشت مدتي او با چشماني گريان سرش را روي شانه ام گذاشت و گفت: شوهرم به کريستال اعتياد دارد.
    خديجه ۳ سال با اين فرد معتاد سوخت و ساخت و شوهرش تمام وسايل خانه را براي تهيه مواد خود و دوستان لاابالي اش که خانه آن ها را پاتوق درست کرده اند، دود کرد و به هوا فرستاد.ديروز غروب دخترم زنگ زد و با گريه و ناله گفت: دوستان شوهرش قصد سوءاستفاده از او را دارند و متاسفانه دامادم نيز هيچ عکس العملي نشان نداده است.
    با شنيدن اين حرف از کوره در رفتم و با عجله يک خودرو سواري شخصي کرايه کردم تا خودم را به خانه دخترم برسانم و او را نجات دهم،اما خودم طعمه شيطان شدم.
    در خور يادآوري است در پي اعلام شکايت زن جوان، پليس با توجه به سرنخ هاي موجود تلاش خود را براي دستگيري متهمان اين پرونده آغاز کرده است

    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده
    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده


  4. 8 کاربر برای این پست سودمند از *f* عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3
    عضو پیشرفته *f* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    آبان ۱۳۸۸
    نوشته ها
    1,022
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    1,953
    4,546 بار در 997 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض


    باج گيری های دختر حسود از همكلاسی هايش



    می‌دانستم آنها هرچه من پول بخواهم می‌دهند تا فیلم‌شان پخش نشود و نزد خانواده‌ها و بستگانشان آبرویشان نرود.
    وطن امروز: موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم اما آنها با رفتنم به میهمانی مخالفت کردند. من دوست داشتم در کنار همکلاسی‌هایم باشم و در آن جشن شرکت کنم، به همین خاطر دست به دروغ‌بافی زدم. به بهانه رفتن به کلاس کنکور به میهمانی رفتم و یکی از بهترین روزهایم شد. در کنار دوستانم خوش گذراندیم و غروب همه به خانه‌هایمان رفتیم.
    این دختر ادامه داد: بدبختی من زمانی شروع شد که یک روز تلفن خانه‌ام به صدا درآمد و وقتی گوشی را جواب دادم دختری مدعی شد که تصاویری از جشن فارغ‌التحصیلی دارد و گفت چنانچه پول در اختیارش قرار ندهم، این تصاویر را منتشر کرده و آبرویم را می‌برد.
    ترسیده بودم، خانواده‌ام اگر پی به این موضوع می‌بردند، برایم خیلی بد می‌شد، ناچار شدم هرچه مزاحم تلفنی می‌گوید انجام دهم تا ماجرا لو نرود. از آنجایی که پولی نداشتم گردنبند طلایم را فروختم و با آن دختر قرار گذاشتم. وقتی سر قرار رفتم ناباورانه مهسا همکلاسی‌ام را دیدم . باورم نمی‌شد که این دختر دست به اخاذی زده است. عکس و فیلم‌هایم را نشان داد و با گرفتن پول همه آنها را پس نداد.
    وی ادامه داد، تماس‌های مهسا ادامه داشت و به بهانه انتشار فیلم‌ها مدام از من پول می‌گرفت. دیگر از دست مزاحمت‌های وی خسته شده بودم، به همین خاطر موضوع را با خاله‌ام در میان گذاشتم. وی گفت که باید هرچه سریع‌تر از این دختر باج‌گیر شکایت کنم. پس از اظهارات این دختر نوجوان، تحقیقات ویژه برای بازداشت دختر باج‌گیر آغاز شد تا اینکه شکایت مشابه دیگری پیش‌روی بازپرس پرونده قرار گرفت.
    این بار هم دختر دانش‌آموزی که در جشن فارغ‌التحصیلی شرکت کرده بود به طرح شکایت از مهسا همکلاسی‌اش پرداخت که دست به اخاذی می‌زد.
    شکایت این 2 دختر حکایت از این داشت که دانش‌آموز توطئه‌گر با در دست داشتن فیلم و عکس از همکلاسی‌هایش آنان را تحت سلطه خود قرار داده و مرتب از آنها پول می‌گیرد. با افشای این حقیقت، مهسا دختر باج‌گیر بازداشت شد. وی در ابتدا خود را بی‌گناه خواند اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف بازکرد و پرده از اخاذی‌های میلیونی برداشت.
    وی به بازپرس طاهری گفت: از بچگی هزار و یک آرزو داشتم که به هیچ کدام از آنها نرسیدم. پدر و مادرم وضع مالی خوبی ندارند و همیشه حسرت چیزهایی را داشتم که همکلاسی‌هایم به‌راحتی آنان را به دست می‌آوردند و در اختیارشان بود.
    وی افزود: آرزوی رفتن به سفر را داشتم و دوستانم به راحتی همراه خانواده‌هایشان حتی به سفرهای خارج از کشور می‌رفتند. وقتی به میهمانی فارغ‌التحصیلی دعوت شدم و رفتم، دوستانم را دیدم که همه لباس‌های شیک پوشیده و طلا آویخته بودند، حسودی‌ام شد و وقتی به خانه رسیدم نقشه کشیدم به بهانه انتشار فیلم خصوصی آنها، از دوستانم پول بگیرم.
    این دختر حسود ادامه داد: می‌دانستم آنها هرچه من پول بخواهم می‌دهند تا فیلم‌شان پخش نشود و نزد خانواده‌ها و بستگانشان آبرویشان نرود.
    پس از اظهارات این دختر حسود، بازپرس دستور بازداشت وی را صادر کرد. تحقیقات در این پرونده برای شناسایی شاکیان دیگر ادامه دارد تا زوایای پنهان آن آشکار شود.

    منبع:niksalehi.com

    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده
    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده


  6. 3 کاربر برای این پست سودمند از *f* عزیز تشکر کرده اند:


  7. #4
    عضو پیشرفته پرند آواتار ها
    تاریخ عضویت
    اردیبهشت ۱۳۸۹
    نوشته ها
    812
    تشکر
    4,350
    3,765 بار در 806 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    دختر حسود؟ چرا نمی تونن از ما اخاذی کنن؟ آخه چه کاریه؟ گمونم جشن فارق التحصیلی با حضور تمامی اهالی محل بوده...
    توی محله ما هم چند روز پیشا دو فقره کیف قاپی داشتیم که یه موردش واسه مادر خودم بود
    یه دختر ربایی هم داشتیم ، غروب از جلوی محل کارم یه خانومی رو زورکی سوار یه پراید سفید کردن تا مغازه دارا و رهگذرا بفهمن چی شده دختره رو که صدای جیغش تموم محل رو برداشته بود بردن،البته مردم به 110 زنگ زدن و شماره ماشین رو دادن...

  8. 3 کاربر برای این پست سودمند از پرند عزیز تشکر کرده اند:


  9. #5
    عضو پیشرفته *f* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    آبان ۱۳۸۸
    نوشته ها
    1,022
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    1,953
    4,546 بار در 997 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض


    3 عضو باند وحشت دستگير شدند



    جام جم آنلاين: با دستگيري 3 عضو ديگر باند وحشت كه با ربودن مردم آنها را در يك كمپ زنداني مي‌كردند، ابعاد تازه‌اي از جرايم سياه آنها فاش شد.
    به گزارش جام‌جم، هفته گذشته ماموران كلانتري 140 باغ فيض پونك تهران پس از شكايت مردي مبني بر اين‌كه پسر گمشده‌اش در يك كمپ غيرمجاز در محله فرحزاد محبوس شده است، براي نجات مرد جوان به اين محل اعزام شدند.
    ماموران با هماهنگي قضايي وارد اين محل شدند و 7 مرد جوان را كه در اتاق‌هاي آنجا محبوس و بشدت شكنجه شده بودند، نجات دادند.
    پس از منتقل شدن مردان جوان به كلانتري و تحقيقات از آنها معلوم شد كه همگي هنگام تردد در محله‌هاي غرب و شمال غرب تهران از سوي اعضاي مخوف يك باند كه ماموران قلابي بودند، ربوده شده و پس از انتقال به اين كمپ شكنجه شده و پول‌ و اموالشان به سرقت رفته و تعدادي از آنها آزار و اذيت شيطاني شده‌اند.
    با دستور ويژه بازپرس طوفاني، رئيس شعبه 12 دادسراي ناحيه 2 تهران، تحقيقات ماموران براي يافتن اعضاي باند تبهكاري آغاز شد. در ادامه تحقيقات ماموران پي بردند كه آنها براي آزادي گروگان‌ها از خانواده‌هايشان مبالغي كلان اخاذي كرده‌اند.
    انكار سركرده باند
    به اين ترتيب روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله جديدي شد و مخفيگاه صاحب كمپ كه مردي سالخورده و سركرده باند بود در غرب تهران شناسايي و دستگير شد. متهم در بازجويي‌هاي پليسي اظهارات شاكيان را نپذيرفت و از اعمال مجرمانه‌ 3 پسرش و 4 همدست ديگر آنها اظهار بي‌اطلاعي كرد.
    با تحقيق مقدماتي، سركرده باند روانه زندان شد و با دستور قضايي بازپرس طوفاني پرونده در اختيار ماموران پايگاه يكم پليس امنيت تهران قرار گرفت و جستجوها براي دستگيري اعضاي فراري اين باند مخوف ادامه پيدا كرد.
    روز دوشنبه گذشته وقتي يكي ديگر از افراد به دام‌افتاده در اين باند براي شكايت از آنها به دادسراي ناحيه 2 تهران رفته بود، ناگهان مقابل يكي از شعبات دادسرا متوجه 3 مرد جوان شد كه به اتهام مظنونيت در سرقت موتورسيكلت، دستگير شده‌ بودند.
    با نزديك شدن اين فرد به 3 متهم دستگيرشده، وي سراسيمه آن محل را ترك كرد و وارد شعبه 12 دادسراي ناحيه 2 تهران شد و به بازپرس طوفاني گفت : 3 نفر از اعضاي باند مخوفي كه 10 روز در اسارتگاه آنها بودم اكنون به اتهام سرقت دستگير شده‌اند.بازپرس طوفاني با ثبت اظهارت اين شاكي، دستور قضايي را صادر كرد و متهمان براي ادامه تحقيقات به پايگاه يكم پليس امنيت تهران منتقل شدند. آنها در مواجهه حضوري با ده‌ها شاكي به همكاري با اعضاي باند مخوف تحت تعقيب پليس اعتراف كردند.
    يكي از اين متهمان كه جمال نام دارد، در اظهاراتش به بازپرس طوفاني گفت: 2 ماه پيش به خاطر اعتياد با خانواده‌ام مشاجره كرده و آنها مرا از خانه بيرون كردند. در خيابان‌هاي شهر سرگردان بودم كه 2 ماه پيش غضنفر ـ سركرده باند ـ مرا در خيابان ديد و به كمپ آورد تا سرپناهي داشته باشم.
    متهم يادآور شد: چند روز اول نمي‌دانستم آنها افراد را مي‌ربايند تا از خانواده‌هايشان اخاذي كنند. با اطلاع از اين موضوع، قصد فرار داشتم كه پسران غضنفر مرا كتك زدند و با تهديد و ايجاد وحشت همكاري‌ام با آنها را شروع كردم.
    وي افزود: آنها در قالب گروه‌هاي 5 يا 6 نفره هر 2 روز در ميان از كمپ كه معروف به كمپ اجباري بود، خارج مي‌شدند. بعد نيمه‌هاي شب 3 تا 5 مرد جوان را با دست و پاي بسته به كمپ مي‌آوردند و كتك مي‌زدند.
    متهم گفت: آنها از من نيز مي‌خواستند تا در كتك زدن و شكنجه افراد ربوده شده به آنها كمك كنم كه براي ماندن در آن محل و دريافت مبلغي پول، خواسته‌شان را قبول مي‌كردم.بعد از چند روز شكنجه افراد جوان، آنها را از اتاق‌هاي مخروبه خارج كرده و به اتاق بزرگ‌تري كه در انتهاي كمپ متروكه بود، منتقل و در ميان ديگر افراد ربوده شده كه هر هفته 40 نفر مي‌شدند، قرار مي‌داديم.
    مرد شكنجه‌گر افزود: 2 روز بدون آب و غذا در اين محل مي‌ماندند و بعد به محل‌هاي قبلي بازمي‌گشتند. يك مرد غريبه به همراه غضنفر و 3 فرزندش، برخي از آنها را مورد آزار و اذيت شيطاني قرار مي‌دادند تا از خانواده‌هايشان پول اخاذي كنند.
    با اعتراف اين مرد، 2 همدستش مورد بازجويي قرار گرفتند كه معلوم شد هر دوي آنها نيز معتاد بوده و در كمپ اجباري مسووليت تهيه غذا و نگهباني از اتاق‌هاي افراد ربوده شده را برعهده داشته‌اند.
    بنابراين گزارش، متهمان با قرار قانوني روانه زندان شدند. جست‌وجو براي دستگيري 4 عضو مخوف اين باند تبهكاري و فاش شدن ديگر جرايم آنها ادامه دارد.

    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده
    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده


  10. 5 کاربر برای این پست سودمند از *f* عزیز تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 29 12311 ... آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. جدیدترین اخبار فوتبال
    توسط TOTTI در انجمن خبرهای جالب و خواندنی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰-۰۳-۲۵, ۰۶:۰۵ بعد از ظهر
  2. حوادث رخ داده در سراسر جهان
    توسط محمد حسینی در انجمن خبرهای جالب و خواندنی
    پاسخ: 167
    آخرين نوشته: ۱۳۸۹-۱۰-۲۰, ۰۹:۱۶ قبل از ظهر
  3. عکس هایی از حوادث رخ داده در ورزش
    توسط محمد حسینی در انجمن سایر عکس ها
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸-۱۲-۲۱, ۰۵:۱۸ بعد از ظهر
  4. حوادث و حاشیه های مسابقه قهرمانی استان تهران
    توسط mahdij در انجمن اخبار بدنسازی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸-۱۲-۱۳, ۱۲:۰۰ قبل از ظهر
  5. گزارشی جالب درمورد پرخرج ترین حوادث دنیا! (+عکس)
    توسط آقا تختی در انجمن خبرهای جالب و خواندنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸-۰۵-۱۲, ۰۶:۴۶ بعد از ظهر

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •