Mohsen
۱۳۸۸-۰۵-۰۹, ۱۱:۵۸ بعد از ظهر
زمانی که فدراسیون مستقل نداشتیم برای اینکه جزء نسل سوخته بودم تصمیم گرفتم از جائی دیگر مثل خیلیهای دیگر نتیجه سالها تلاش خود را ببینم ولی با تأسیس فدراسیون پرورشاندام و جلسه معارفه در پارک گفتگو تصمیم گرفتم که فقط برای کشورم و میهن اسلامی تلاش کنم و حتی در زمانی که رئیس فدراسیون آن زمان به طور موقت سرپرستی فدراسیون را داشت نزد ایشان رفتم آمادگی خود را در هر پستی به ایشان اعلام کردم و گفتم میخواهم سالها تجربه شخصی خود را به جوانان میهن خود انتقال دهم. با تشکیل اولین اردوی تیم ملی و دعوت از 6 مربی جوان هم با انگیزه شروع به کار کردیم ولی کسانی که در رأس کار نبودند شروع به تفرقهافکنی کردند حتی یادم میآید در یک جلسه محرمانه ریاست فدراسیون به ما گوشزد کردند مواظب حرفهای داخل اردو باشید او گفت جدیداً شنیدم یک نفر شبها داخل آکادمی میآید یکی از مربیان برای او جاسوسی میکند و آنها همدیگر را داخل اتومبیل میبینند. چه بازیهایی دارد روزگار... جریان تیم اعزامی آن به مسابقات آسیائی را همه میدانند و حتی رئیس فدراسیون بینهایت از آن 2 مربی به علت مثبتشدن دوپینگ و ظاهر آنها و کارهای آنها ناراحت شد و مسابقات جهانی در اولین سال نیز که همه میدانند بعد از 6 ماه یک شب مانده به پرواز، با وجود داشتن ویزا و بلیط و زحمات زیاد چه شد حال با برگشت به عقب میخواهم بگویم 4 سال سکوت کردم و در یک سال گذشته در اکثر جلسات شرکت کردم ولی جالبترین نکته این بود تمام اعضای کمیته فنی یک کلمه را به من میگفتند ( و آن این بود همه با تو بد هستند بجز من) حال شما پیدا کنید پرتقالفروش را؟ و در آخرین جلسه بازبینی اردو ساعت 9 شب مدیر تیمهای ملی به من زنگ زد و از من خواست صبح در مجموعه آکادمی حضور داشته باشم و من نیز فردای آن روز به اردو رفتم استرس خاصی بین بچهها بود. تصمیم گرفتم شنونده باشم دلم برای ورزشکاران میسوخت که با چشمان بهتزده به صحبتهای مدیر تیم ملی گوش میکردند در زندگی هیچ وقت ناکامی کسی را از خدا نخواستم مدیر تیم ملی صحبتهایی کرد و در اعتراض به صحبتهای آن سامان سرابی نزدیک به 40 دقیقه اعتراض کرد ولی وقتی من خواستم صحبت کنم به من با لحن بسیار تند و بد گفت شما صحبت نکنید جواب او را ندادم چون در خانوادهای بزرگ نشدهام که جواب بزرگتر را بدهم در آینده هم جواب او را نخواهم داد چون جایگاه خود را در اجتماع میدانم و مردم نیز حقایق را به خوبی درک میکنند. ایشان تمام ناراحتیهای خود را بر سر من فرود آورد. میخواهم بگویم چگونه رئیس فدراسیون و اعضای کمیته فنی به نظر 50 نفر از پیشکسوتان که در هفتهنامه بشیر و قهرمانان و داوران هیچ اعتنایی نمیکنند چرا یک سال با روحیات من بازی میکنند و حالا میگویند من جاسوس فلانی هستم در حالی که من آدم خودم هستم با داشتن هزاران شاگرد و کارنامه درخشان آنها با این کار به کتاب جامع ورزشی که شایسته سالاری میباشد هیچ اعتنائی نکردند.
فراموش نکنید من محمود ساوالان هستم به هیچ کس وابسته نیستم جز خدا بزرگترین افتخارم خادمی شاگردانم میباشد.
من خادم کشورم هستم که با خون شهدا و ایثارگر فراوان به این جا رسیدهام.
من از نسل 36 هزار شهیدم. جنگ و آثار جنگ در روحم و جسمم میباشد هیچ موقع به خاطر پست و مقامهای فانی و پستهای بیارزش، ارزشهای انسانی را زیر پا نمیگذارم حال با چند سؤال صحبتهای خود را به اتمام میرسانم البته خطاب به رئیس فدراسیون دلسوزانه چند سؤال دارم؟
1ـ چه خصومت شخصی با بنده داشتهاید که حتی حاضر نیستید من را به اتاق خود راه دهید.
2ـ مگر فقط من از کشور دیگری مسابقه دادم یا مقام من به کار شما نمیخورد؟ و ارزش مانور نداشت.
3ـ چه ایراد فنی به کار من میتوانید بگیرید که در کادر فنی شما موجود نیست.
4ـ چرا به جوانان و اردونشینان و خواستههای آنان اهمیت نمیدهید.
5ـ چرا به نظر کارشناسان و اهالی فن هیچ اعتنائی نمیکنید.
6ـ بالاخره جاسوس کیست؟ چرا هر سال عوض میشود؟
7ـ 4 سال از زمان ریاست فدراسیون گذشت از مربیهای انتخاب شده هر کدام 2 بار 3 بار حتی 4 بار به مسابقات خارجی به عنوان مربی رفتند حتی کسانی که از کشورهای دیگر شرکت کردند با استقبال بینظیر شما همراه شدند چرا منفور شما هستم ولی مورد اعتماد مردم.
چه کسی مدیر و مربی تیم ملی در زمان مسابقات دوحه قطر بود نکند من بودم به خاطر آن انتخاب نشدم.
7ـ ولی راه باز است و تمام راهها بسته نیست ما باید حقیقت و خدا را سرلوحه کار خود قرار دهیم در تمام مسائل زندگی کینهتوزی و باندبازی را باید از ورزش دور کنیم، تا اعتماد، همدلی، دوستی و سلامتی جامعه به دست آید چرا هر کسی خوب کار میکند هیچ جائی در دل رؤسای فدراسیونها ندارد و باید خانهنشین باشد به بهانه زیاد صحبت کردن و زیاد دانستن و شاید هم... من باز هم به کار خود ادامه میدهم تلاش میکنم و عزت و ذلت را از خدا میخواهم خداوند ناظر کارهای همه ما میباشد و تمام محاسبات دست اوست از او غافل نشوید تا گرفتار عذاب الهی نشوید.
فراموش نکنید من محمود ساوالان هستم به هیچ کس وابسته نیستم جز خدا بزرگترین افتخارم خادمی شاگردانم میباشد.
من خادم کشورم هستم که با خون شهدا و ایثارگر فراوان به این جا رسیدهام.
من از نسل 36 هزار شهیدم. جنگ و آثار جنگ در روحم و جسمم میباشد هیچ موقع به خاطر پست و مقامهای فانی و پستهای بیارزش، ارزشهای انسانی را زیر پا نمیگذارم حال با چند سؤال صحبتهای خود را به اتمام میرسانم البته خطاب به رئیس فدراسیون دلسوزانه چند سؤال دارم؟
1ـ چه خصومت شخصی با بنده داشتهاید که حتی حاضر نیستید من را به اتاق خود راه دهید.
2ـ مگر فقط من از کشور دیگری مسابقه دادم یا مقام من به کار شما نمیخورد؟ و ارزش مانور نداشت.
3ـ چه ایراد فنی به کار من میتوانید بگیرید که در کادر فنی شما موجود نیست.
4ـ چرا به جوانان و اردونشینان و خواستههای آنان اهمیت نمیدهید.
5ـ چرا به نظر کارشناسان و اهالی فن هیچ اعتنائی نمیکنید.
6ـ بالاخره جاسوس کیست؟ چرا هر سال عوض میشود؟
7ـ 4 سال از زمان ریاست فدراسیون گذشت از مربیهای انتخاب شده هر کدام 2 بار 3 بار حتی 4 بار به مسابقات خارجی به عنوان مربی رفتند حتی کسانی که از کشورهای دیگر شرکت کردند با استقبال بینظیر شما همراه شدند چرا منفور شما هستم ولی مورد اعتماد مردم.
چه کسی مدیر و مربی تیم ملی در زمان مسابقات دوحه قطر بود نکند من بودم به خاطر آن انتخاب نشدم.
7ـ ولی راه باز است و تمام راهها بسته نیست ما باید حقیقت و خدا را سرلوحه کار خود قرار دهیم در تمام مسائل زندگی کینهتوزی و باندبازی را باید از ورزش دور کنیم، تا اعتماد، همدلی، دوستی و سلامتی جامعه به دست آید چرا هر کسی خوب کار میکند هیچ جائی در دل رؤسای فدراسیونها ندارد و باید خانهنشین باشد به بهانه زیاد صحبت کردن و زیاد دانستن و شاید هم... من باز هم به کار خود ادامه میدهم تلاش میکنم و عزت و ذلت را از خدا میخواهم خداوند ناظر کارهای همه ما میباشد و تمام محاسبات دست اوست از او غافل نشوید تا گرفتار عذاب الهی نشوید.