PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا بادی کلاسیک نه بادی بیلدینگ



mahdij
۱۳۸۸-۰۶-۲۷, ۰۷:۴۹ قبل از ظهر
پس از طی دورانی که در ورزش بدنسازی حجم های غیر معمول و وزن های بالای 120 کیلوگرم صاحب مقام و شهرت می شدند و بشر از ذهنیت باستانی یونان قدیم از تناسب و زیبایی اندام که حجم قابل قبول جزیی و نه همه آن بود دور افتاده بود ( باب پاریس که هنوز که هنوز است بسیاری از نشریات و سایت های بدنسازی از او به عنوان زیباترین بدن ورزش پرورش اندام, نام می برند جمله زیبا و در خور تاملی دارد آنجا که می گوید در جوانی عکس آرنولد را بر روی جلد یک مجله دیدم و همین مشوق ورود من به بدنسازی شد ولی امروزه با دیدن تصاویر پف کرده و هورمون رشدی بدنسازان کمتر جوانی آرزوی داشتن این بدن ها را می کند), دوباره گویا میل به زیبایی بدن نمود بشتری دارد نمونه اش رشد قابل توجه ورود جوانان به شاخه بادی کلاسیک ( به قول خودم بادی بیلدیگ = پرورش اندام و بادی کلاسیک = زیبایی اندام) در اروپا و آسیا , افزایش تعداد شرکت کنندگان در مسابقات بادی کلاسیک شمال نسبت به بادی بیلدینگ ( منبع هر دو هفته نامه بشیر می باشد) و اقبال عمومی بیشتر می باشد.
در اینجا سعی داریم دلایل محبوبیت این شاخه ار بدن سازی و اظهار نظر بزرگان داخلی و خارجی را منعکس نماییم ( جهت ادامه کار منتظر نظرات شما هستم)
مهدی جودکی- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات

Senior Manager
۱۳۸۸-۰۶-۲۷, ۰۹:۳۳ قبل از ظهر
من از پست شما تشکر کردم اما این کار شایسته این سایت نیست
اینکه شما مطلب رو نصفه کاره بذاری تا نظر بگیری و تشکر جمع کنی مال این ولاگهای دخترونه هستش

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۶-۲۸, ۱۲:۲۷ قبل از ظهر
البته هر كس نظر خواصي داره اما هرگز فكر نميكنم بادي كلاسيك بتونه طرفدار هاي بيشتري نسبت به پرورش اندام پيدا كنه . به نظر من زيبايي بدن دكستر جكسون با وزن 107 كيلو در قد 167 سانتي متر انكار ناپذيره و كسي كه بگه زيبا نيست كمي كم لطفي كرده .
يا كسي كه بگه بدن بادي كلاسيكي زيبا تر از پرورش اندامه .
اما تاپيك خوبيه . ادامه بدهيد لطفا .

mahmoud
۱۳۸۸-۰۶-۳۰, ۰۸:۱۶ بعد از ظهر
فقط پرورش اندام معولا كسايي كه به سختي حجم ميارن ميرن دنبال بادي كلاسيك و فيتنيس

bodyguard
۱۳۸۸-۰۶-۳۱, ۱۲:۳۴ قبل از ظهر
در پرورش اندام شما مثل هر رشته قهرمانی دیگه و شاید خیلی بیشتر از سایر رشته ها باید سلامتی و جان خودتونو به خطر بندازید و هزار البته که هزینه های گزاف و هنگفت هم در کنارشه.هزار مدل بدبختی داره تا حجم بگیری.ده هزار مدل بدبختی داره تا حجمو خشک کنی و صد هزار مدل بدبختی داره تا حجمو نگه دارید.و خیلی نکات دیگه
این در حالیه که در فیتنس و بادی کلاسیک شما اگر یه خورده ژنتیک خوبی داشته باشید خیلی خیلی بی خطر تر و زودتر و راحت تر از پروش اندام به موفقیت خواهید رسید.(البته نه اینقدرها هم ساده)مخارج بسیار کمتری هم داره.

bigboy
۱۳۸۸-۰۶-۳۱, ۰۹:۱۳ بعد از ظهر
در پرورش اندام شما مثل هر رشته قهرمانی دیگه و شاید خیلی بیشتر از سایر رشته ها باید سلامتی و جان خودتونو به خطر بندازید و هزار البته که هزینه های گزاف و هنگفت هم در کنارشه.هزار مدل بدبختی داره تا حجم بگیری.ده هزار مدل بدبختی داره تا حجمو خشک کنی و صد هزار مدل بدبختی داره تا حجمو نگه دارید.و خیلی نکات دیگه
این در حالیه که در فیتنس و بادی کلاسیک شما اگر یه خورده ژنتیک خوبی داشته باشید خیلی خیلی بی خطر تر و زودتر و راحت تر از پروش اندام به موفقیت خواهید رسید.(البته نه اینقدرها هم ساده)مخارج بسیار کمتری هم داره.

با سلام
البته دوست عزیز رشته بادی بیلدینگ تمامش خرجه چه دینامیکی و چه کلاسیک
کلاسیک های جهان مشکل ژنتیک و جسه در کل ریزی دارند و تو این رنج موفقند
شما تا حالا توجه کردی که مثلا ما ایرانی ها بیشترین تلاش و خرج رو تو این
رشته می کنیم ولی موفقیتمون کمتر از شخص امریکایی یا ارو پایی که تلاش اون هم
همسطح ماست؟؟؟ عمده موفقیت او اشخاص بسته به ژنتیک خانواد و جامعشونه
البته این نظر شخصی بند بود

bodyguard
۱۳۸۸-۰۷-۰۱, ۱۲:۵۸ قبل از ظهر
با سلام
البته دوست عزیز رشته بادی بیلدینگ تمامش خرجه چه دینامیکی و چه کلاسیک
کلاسیک های جهان مشکل ژنتیک و جسه در کل ریزی دارند و تو این رنج موفقند
شما تا حالا توجه کردی که مثلا ما ایرانی ها بیشترین تلاش و خرج رو تو این
رشته می کنیم ولی موفقیتمون کمتر از شخص امریکایی یا ارو پایی که تلاش اون هم
همسطح ماست؟؟؟ عمده موفقیت او اشخاص بسته به ژنتیک خانواد و جامعشونه
البته این نظر شخصی بند بود
یه خورده با این جمله که قرمز کردم مشکل دارم.مشکل از همین جا شروع میشه که ما فقط تلاش میکنیم و گاهی هم خرج.
ولی این دو تا اصلا کافی نیستند.علم و ابزار دو مقوله بسیار مهم هستند که ما متاسفانه از اونها محرومیم.درپیت ترین دستگاههای بدنسازی در باشگاههای ایران هستند(به صورت عام گفتم)و با عرض معذرت از تمام اساتید سایت مربی کم سواد هم کم نداریم.
به عنوان مثال هنوز صد تا و یکی از باشگاهها دستگاه پل آور رو ندارند.هنوز در باشگاههای ایران باید برای استفاده از دستگاههای برقی برای تمرینات هوازی شهریه بیشتر پرداخت.
هنوز خیلی از مربی های ما از فهمیدن چهار کلام انگلیسی عاجز هستند.
هنوز در باشگاههای ما اکسی تجویز و مصرف میشه.هنوز در ورزش ما از داروهای از رده خارج که در هیچ گوشه دنیا استفاده نمیشه به عنوان دوپینگ استفاده میشه.
هنوز جامعه ما کراتینو یه چیز در حد خون سگ نجس و در حد هروئین خلاف میدونه.
آخه اگر بخوام بگم چند صفحه میشه.
شما بگید چطور میشه در اینچنین شرایطی فقط با تلاش و خرج با یه آمریکایی و یا اروپایی تا دندان مسلح از ابزار و علم و تکنیک رقابت کرد؟

bigboy
۱۳۸۸-۰۷-۰۱, ۰۷:۳۰ بعد از ظهر
یه خورده با این جمله که قرمز کردم مشکل دارم.مشکل از همین جا شروع میشه که ما فقط تلاش میکنیم و گاهی هم خرج.
ولی این دو تا اصلا کافی نیستند.علم و ابزار دو مقوله بسیار مهم هستند که ما متاسفانه از اونها محرومیم.درپیت ترین دستگاههای بدنسازی در باشگاههای ایران هستند(به صورت عام گفتم)و با عرض معذرت از تمام اساتید سایت مربی کم سواد هم کم نداریم.
به عنوان مثال هنوز صد تا و یکی از باشگاهها دستگاه پل آور رو ندارند.هنوز در باشگاههای ایران باید برای استفاده از دستگاههای برقی برای تمرینات هوازی شهریه بیشتر پرداخت.
هنوز خیلی از مربی های ما از فهمیدن چهار کلام انگلیسی عاجز هستند.
هنوز در باشگاههای ما اکسی تجویز و مصرف میشه.هنوز در ورزش ما از داروهای از رده خارج که در هیچ گوشه دنیا استفاده نمیشه به عنوان دوپینگ استفاده میشه.
هنوز جامعه ما کراتینو یه چیز در حد خون سگ نجس و در حد هروئین خلاف میدونه.
آخه اگر بخوام بگم چند صفحه میشه.
شما بگید چطور میشه در اینچنین شرایطی فقط با تلاش و خرج با یه آمریکایی و یا اروپایی تا دندان مسلح از ابزار و علم و تکنیک رقابت کرد؟

با سلام
باید اعتراف کنم نکاتی رو که ذکر کردید کاملا بدون عیب و نقس هستند ولی در ادامه>>
بله مربی کم سواد_مربی بنده شخص با سواد و فهیمی بود بنده رو به
موفقیت های زیادی رسوند-مربی دوم بنده از نظر تحصیلات پیشرفت
کمی داشت ولی از علم نوین بدنسازی عقب نمی موند و باز روال کار
مربی قبلی بنده روادامه داد با اندکی پیشرفت
ایشون اقای عبدالرضا طیرزاده قرمان کشور هستند و سابقه نزدیک به
20 سال دارند و با وجود سن بالاشون هنوز همون طراوت و قدرت
جوانیشون رو در این رشته دارند حتی پیشرفت روزافزون که تو بدنسازهای
ایرانی در این سن و سال کمتر دیده میشه45 سال!!!

پس مربیان در سطح پاین تحصیلات رو نمی تونیم یه جورایی متهم کنیم:فکر نمی کنید یه کم کم لطفی در حق این عزیزان زحمت کش می کنید :گل رز:

و در اخر:: نکات دیگه ای رو هم ذکر کردید که بنده با شما موافقم
در این موارد باید بگم>>>>فقط و فقط محدودیت از طرف
موفق و پیروز باشید:گل رز:

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۷-۰۱, ۱۱:۲۷ بعد از ظهر
با حرف آقاي bigboy موافقم . توي همين علم كم ما خيلي قهرمان جهان و آسيا داريم و اين تنها به اين معني هستش كه توي همين ايران هم مربيان خوب و درجه يك داريم . در مورد مربيان نا آگاه هم كاملا به راحتي ميشه تشخيص داد كي آگاهه و كي نا آگاه .
بله توي خود باشگاه ما مربي باشگاه وي اوپتيموم با ليبل 4 سال پيش را داشت مصرف ميكرد . اين يعني چي ؟ يعني نميدونه بدنسازي چي به چيه . ايشون فوق ليسانس هم داره . اما در مورد محصولات جديد و سيستم هاي جديد تمريني هيچ آگاهي نداره .
هر چيزي تخصص خودش رو مي طلبه .
قهرمانان زيادي توي همين كشور داريم كه توي مسابقات آسيا و جهان بارها افتخار آفريني كرده اند .
فقط كافيه كه خودمان با خودمان صادق باشيم و براي انتخاب مربي واقعا عقلاني تصميم بگيريم .
چارلز گلاس يكي از بهترين مربيان دنيا و مربي روني كلمن فقط 10 سال تحصيلات داشته يعني تا اول دبيرستان . اما خداي علم تغذيه و تمرين و دارو هستش و اين را با تحقيقات در مورد چيزي كه علاقه داشته به دست آورده و بس . حتي ايشون توي سمينار هاي پزشكي تغذيه آمريكا بارها دعوت شده تا علم نوين تغذيه را تدريس كنه .
اما در اين كه بيش از 95% مربيان ( البته مربي نما ها چون كسي كه قهرمان نيست نميتونه قهرمان پرورش بده و اين يه حقيقته انكار ناپذيره ) علم دارو تغذيه و حتي تمرين ندارند شكي نيست .. اما جناب آقاي عبدالرضا طیرزاده واقعا يكي از قهرمانان خوش استيل و فوق العاده كشور هستند و كسي كه چندين بار توي كشوري شركت كرده و كارنامه درخشاني هم داشته شكي نيست كه علم كمي نداره .

bodyguard
۱۳۸۸-۰۷-۰۲, ۱۲:۴۹ قبل از ظهر
با سلام
باید اعتراف کنم نکاتی رو که ذکر کردید کاملا بدون عیب و نقس هستند ولی در ادامه>>
بله مربی کم سواد_مربی بنده شخص با سواد و فهیمی بود بنده رو به
موفقیت های زیادی رسوند-مربی دوم بنده از نظر تحصیلات پیشرفت
کمی داشت ولی از علم نوین بدنسازی عقب نمی موند و باز روال کار
مربی قبلی بنده روادامه داد با اندکی پیشرفت
ایشون اقای عبدالرضا طیرزاده قرمان کشور هستند و سابقه نزدیک به
20 سال دارند و با وجود سن بالاشون هنوز همون طراوت و قدرت
جوانیشون رو در این رشته دارند حتی پیشرفت روزافزون که تو بدنسازهای
ایرانی در این سن و سال کمتر دیده میشه45 سال!!!

پس مربیان در سطح پاین تحصیلات رو نمی تونیم یه جورایی متهم کنیم:فکر نمی کنید یه کم کم لطفی در حق این عزیزان زحمت کش می کنید :گل رز:

و در اخر:: نکات دیگه ای رو هم ذکر کردید که بنده با شما موافقم
در این موارد باید بگم>>>>فقط و فقط محدودیت از طرف
موفق و پیروز باشید:گل رز:
شاید من بد گفتم و شایدم شما بد متوجه شدید.منظور از سواد اصلا و ابدا سواد آکادمیک نیست.چون در این دانشگاههای ما همه چیز هست به جز سواد.منظور سواد کاری و دانش کاری هست.همونی که شما دقیقا بیان کردید.
منظور اینه که یه نفر به تمام چم و خم کارش وارد باشه.منظور اینه که یه نفر حالیش باشه داره چی میگه نه اینکه فقط جملات قلمبه و سلمبه بلغور کنه.
کاملا با شما موافق هستم.سواد پشت میز و نیمکت منظور من نبود.منظورم سواد کاری بود
اگر که من منظورمو بد بیان کردم و باعث ایجاد سوتفاهم شده از همه دوستان و اساتید معذرت خواهی میکنم.

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۰۲, ۰۶:۲۷ بعد از ظهر
فقط پرورش اندام معولا كسايي كه به سختي حجم ميارن ميرن دنبال بادي كلاسيك و فيتنيس

اگر این نوع استدلال را بپذیریم (که یک مثال نقض آن آقای روح الله میرنوراللهی است که هم قهرمان بادی کلاسیک اسیا و هم قهرمان پرورش اندام اسیا شد.) پس مثلا محراب فاطمی اول کشتی کار می کرد بعد به قول خوش چون ورزش خیلی سختی بود رفت سراغ پرورش اندام و بعد دید در پاور استعداد دارد و اون را ادامه داد . مثلاٍ علی تبریزی> کشتی> بوکس> بدنسازی و... یا مثلا آیا باید بگوییم بدنساز زیر 100 کیلو بی معناست چون معموله که حجم قابل توجهی ندارد و کلا جثه اش مشکل دارده!!!
هر کس باید در هر رشته ای که مطابق میل , استعداد , توقعش از آن ورزش یا رشته و حتی متناسب با نوع کارش است شرکت کند.ضمن اینکه اگه بخواهیم یک رشته ورزشی را به طور کامل تعریف کنیم باید آن را برای آقایان , بانوان , جوانان و به طور کلی همه رده های سنی تعریف کنیم.

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۷-۰۲, ۱۰:۲۳ بعد از ظهر
دقيقا حرفتان زيبا و متين و قابل قبول و منطقي هستش .
با اين كه قبلا نظرم چيز ديگري بود واقعا ديدم حرفتان درسته .

bigboy
۱۳۸۸-۰۷-۰۲, ۱۱:۲۲ بعد از ظهر
اگر این نوع استدلال را بپذیریم (که یک مثال نقض آن آقای روح الله میرنوراللهی است که هم قهرمان بادی کلاسیک اسیا و هم قهرمان پرورش اندام اسیا شد.) پس مثلا محراب فاطمی اول کشتی کار می کرد بعد به قول خوش چون ورزش خیلی سختی بود رفت سراغ پرورش اندام و بعد دید در پاور استعداد دارد و اون را ادامه داد . مثلاٍ علی تبریزی> کشتی> بوکس> بدنسازی و... یا مثلا آیا باید بگوییم بدنساز زیر 100 کیلو بی معناست چون معموله که حجم قابل توجهی ندارد و کلا جثه اش مشکل دارده!!!
هر کس باید در هر رشته ای که مطابق میل , استعداد , توقعش از آن ورزش یا رشته و حتی متناسب با نوع کارش است شرکت کند.ضمن اینکه اگه بخواهیم یک رشته ورزشی را به طور کامل تعریف کنیم باید آن را برای آقایان , بانوان , جوانان و به طور کلی همه رده های سنی تعریف کنیم.

با سلام
البته این نظر چند تن از دوستان بود
بنده هم نظری در این باره دادم که میشه گفت مغایر نظر دوستان عزیزم هست
شاید منظور دوستان این نبوده
مثلا:منظور بنده>کلاسیک ها نسبت به دینامیکی ها از نظر ژنتیکی موفق ((ترن))
در مسابقات بادی کلاسیک
نه اینکه مشکلی لاینحل دارند
با سپاس فراوان از نظرات کل دوستان:گل رز:

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۳:۴۴ قبل از ظهر
پیرو مطالب قبلی و بدون هیچ توضیح اضافی توجه شما رابه مصاحبه زیر که مجله فلکس با باب پاریس صاحب یکی از زیباترین بدن ها در طول مسابقات حرفه ای بدنسازی که به وی لقب پسر طلایی پرورش اندام و اسطوره زیبایی بدن داده اند جلب می کنم:(برگرفته از مجله دانش ورزش)



هرچند به سختی می‌توان زمان و مکان دقیق تولد بدنسازی را مشخص کرد، ولی فرهنگ یونان قدیم اولین جائی است که ما می‌دانیم در آن از بدن عضلانی افراد تقدیر می‌شد. هنرمندان یونان بدن عضلانی ورزشکاران و جنگجویان را طی رقابت‌های ورزشی یا نبرد در ذهن ترسیم می‌کردند، و آن را به شکل نقاشی، مجسمه‌تراشی یا روی کتیبه‌های سنگی پیاده‌سازی می‌کردند.
با گذشت زمان، تصاویر قهرمان‌گونه مردان به یکی از عناصر ایده‌آل در یونان باستان بدل شد، و نماد افرادی شد که از نظر ذهنی و جسمی در حد بالائی بودند.
امروز این یکی از دستاویزهای منتقدان بدنسازی است، مبنی بر این‌که قهرمانان امروز بدنسازی از جمله جی کاتلر، رونی کلمن و دیگرانی که در سطوح بالا رقابت می‌کنند کمترین ارتباط را با ایده‌آل‌های یونان باستان دارند. منتقدان بر این باورند که استانداردهای زیباشناسی که توسط هنرمندان باستان برجای مانده‌اند جاودان است و الگو و پایه‌گذار بدن‌های افرادی در عصر معاصر بوده از یوگن ساندو تا چارلز اطلس، استیو شوارزنگر تا فرانک زین. و حقیقتاً ظاهر برجسته آنها ـ از شانه‌های پهن، کمر و باسن باریک، و ظاهر اساطیری نشان و مقیاسی برای قهرمانی در رقابت‌های بدنسازی به حساب می‌آمد، حداقل به مدت هشت دهه در عصر نوین بدنسازی که حدوداً از اوایل قرن بیستم آغاز شد.
اما، تغییر نگاه‌ها از اهمیت به فرم بدن‌ها به سمت سایز و سختی آنها در بدنسازی از اوایل دهه نود آغاز شد و شرکت‌کنندگان با سه انتخاب مواجه شدند: این‌که با استانداردهای جدید تطابق یابند، به استانداردهای قدیم پایبند بمانند یا این‌که از صحنه رقابت خارج شوند. بسیاری گزینه اول را انتخاب کردند. آنهائی که بدنشان امکان افزایش حجم را برای آنها مهیا نمی‌کرد دومین گزینه را انتخاب کردند، ولی پس از مدتی ناچار به انتخاب گزینه سوم شدند، و عده‌ای هم از همان ابتدا راه سوم را برگزیدند و خود را کنار کشیدند. در واقع سرانجام گزینه دوم هم عدم موفقیت و خارج شدن از رقابت بود.
در طول این زمان پرآشوب در تاریخ بدنسازی، یک مرد تا حدودی هر سه گزینه را آزمایش کرد، ولی در نهایت وفاداری خود را به ایده‌آل‌های یونان باستان حفظ کرد.
با قد ۱۸۲.۵ سانتی‌متر و وزن حدود ۱۰۵ کیلوگرم در زمان رقابت، باب پاریس در طول نه سالی که در عرصه حضور داشت، تجسم زنده‌ای از ایده‌آل‌های یونان بود. او قهرمانی جهان در رده آماتور را در سال ۱۹۸۳ و تنها در حالی که ۲۳ سال داشت به‌دست آورد و یک سال بعد برای اولین‌بار در رقابت مستر المپیا حضور یافت، پاریس به‌عنوان پسر طلائی پرورش اندام نام گرفت، قهرمانی که انتظار می‌رفت به سرعت سکان‌دار ورزش بدنسازی شود.
ولی این پیش‌بینی تحقق نیافت. هرچند او در دوره حرفه‌ای که بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۲ ادامه یافت، نسبتاً موفق بود ولی هرگز نتوانست نه در رقابت المپیا که خودش پیش‌بینی کرده بود و نه در هیچ رقابت حرفه‌ای دیگری به قهرمانی برسد.
داستان او داستان مردی شکست‌خورده نییست ولی مربوط به مردی کاملاً موفق هم نمی‌شود. گذشته از سوابق رقابتی او، پاریس یکی از موفق‌ترین بدنسازان روزگار خودش بود، و پس از این‌که از عرصه رقابت هم خارج شد در زمینه‌های گوناگونی وارد شد و به موفقیت رسید از نویسندگی، هنرپیشگی، مدل، تدریس و سخنرانی در کنفرانس‌های مختلف.
حالا هرچند او دیگر در وزن ۱۰۵ کیلو نیست ولی شاید بیش از همیشه نزدیک‌تر به ایده‌آل‌های یونان باستان است.
آن‌چه در ادامه خواهید دید مصاحبه خبرنگار فلکس با او است:

صفحه 1

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۳:۵۵ قبل از ظهر
▪ آخرین رقابت بدنسازی که در آن حضور یافتی برمی‌گردد به سال ۱۹۹۲، ولی هنوز هم مردم در مورد بدن تو صحبت می‌کنند. آیا هنوز هم علاقمندان بدنسازی با تو در مورد تجربیاتی که در بدنسازی داری تماس می‌گیرند؟
ـ باب پاریس: در واقع بله. سال‌ها از زمانی که رقابت می‌کردم می‌گذرد، و مدتی هم هست که از بدنسازی دور بوده‌ام، ولی برایم جالب است که هنوز هم نقدهای مثبتی در مورد بدنم می‌شنوم و این‌که می‌بینم هنوز هم از کار من تمجید می‌کنند. هنوز با بازتاب‌های زیادی از سوی طرفداران بدنسازی مواجه هستم و برایم جالب است، چیزی که مدت زیادی است از ان دور شده‌ام هنوز بخش زیادی از زندگی‌ام را تشکیل می‌دهد.
▪به‌نظر می‌آید که کاملاً خودت را از بدنسازی جدا کردی. آیا این به دلیل تغییر بنیادی در طرز فکر توست؟ چه چیز باعث این جدایی شده؟
ـ سال‌های اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه ۹۰ واقعاً دوران پیچیده‌ای برای پرورش اندام بود. و همان دورانی هم بود که علاقه من به رقابت رو به کاهش گذاشت. ما در مرحله‌ای قرار گرفتیم که دو نسل پرورش اندام به هم رسیدند. اتفاقاً این همان زمانی هم بود که انجام آزمایشات تست دوپینگ در رقابت‌ها شکل عملی به خود گرفت و ورزش بیشتر در مسیر اقتصادی قرار گرفت.
در واقع من دو سه سالی هم بیش از آن‌چه لازم بود به رقابت ادامه دادم برای این‌که احساس می‌کردم باید به اهداف بزرگ‌تری دست یابم. ولی بدنسازی در مسیری که مورد نظر من بود حرکت نمی‌کرد. و در واقع از تمام آن چیزهائی که مرا به‌ سمت خود کشیده بود دور می‌شد. آن‌چه مرا به سمت بدنسازی جلب کرد دیدن بدن آرنولد روی جلد مجله ماسل بیلدر بود نشریه‌ای که بعدها به ماسل اند فیتنس تغییر نام یافت. بعید می‌دانم که اگر الآن ۱۶، ۱۷ ساله بودم باز هم با دیدن تصاویر قهرمانان امروز به سمت بدنسازی جذب می‌شدم.
می‌دانم که این حرف‌ها مثل حرف‌های یک ”پیر مرد است“ که در مورد روزهای خوب گذشته حرف می‌زند و از شرایط امروز گله می‌کند. ولی اگر آرزوئی برای پرورش اندام داشته باشم این است که باز هم به مسیری که در سال‌های دهه ۸۰ طی می‌کرد باز گردد و آن‌هم مسیری بود که در آن حجم عضلانی یکی از جاذبه‌های بدنسازان بود، نه این‌که پایه و اساس بدنسازی، به‌نظر می‌آید بدنسازی به‌جای رشد از نظر تعدادی افراد که هدف قرار می‌دهد و به‌سوی خود جذب می‌کند، نزول کرده.
▪ فکر می‌کنی چه‌طور باید این روند را تغییر داد؟
ـ کاملاً مطمئن نیستم. فکر می‌کنم اولین چیزی که یک ورزش باید داشته باشد جذابیت آن است. فکر می‌کنم بدنسازی جذابیت خود را زمانی از دست داد که تصمیم گرفتند آزمایش تست دوپینگ را در رده حرفه‌ای به اجرا نگذارند چون احساس می‌کردند ”حضار خود را از دست می‌دهند“. بله شاید این‌طور بود، هر تغییری، در ابتدا با مخالفت‌ها و ناراحتی‌های عده‌ای روبه‌رو می‌شود ولی اگر بتوانید در مقابل آنها مقاومت کنید، آن‌چه به‌دست می‌آید می‌تواند خیلی بهتر باشد. فکر می‌کنم داوران باید اهمیت بیشتری بدهند به چیزهائی که در مورد فرم بدن معقول به‌نظر می‌رسد تا مجادله کردن در این مورد که آیا یک بدنساز ۱۲۰ کیلوئی زیباتر است یا یک بدنساز ۱۳۰ کیلوئی؟ ”ما باید توجه‌مان را به سمت زیبائی‌های فیزیک یک بدنساز جلب کنیم که نگاه یک کودک را به سمت خود جلب می‌کند و او را تشویق می‌کند تا به کار با وزنه بپردازد و تلاش کند تا به چنان ظاهری دست یابد.
بنابراین، واقعاً نمی‌دانم که چه چیزهائی نیاز است برای این‌که بتوان کمک کرد تا چنین تحولی رخ دهد و من آن‌قدر از بدنسازی دور بوده‌ام که از مکانیسم دقیقی که حالا بر آن حاکم استت اطلاع نداشته باشم. ولی می‌دانم که دریائی از تغییرات را می‌توان ایجاد کرد اگر داوری رقابت‌ها و دید داوران را اصلاح کنیم و اگر به اصول بازگردیم حرفه‌ای اجباری کنیم یا دیگر قوانینی که در این سال‌ها کنار گذاشته‌ایم را به اجرا بگذاریم.

صفحه 2

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۳:۵۸ قبل از ظهر
▪ وقتی تو بدنسازی را شروع کردی جاذبه آن برای تو چه چیز بود؟ برخی افراد به این دلیل به تمرینات با وزنه روی می‌آورند که می‌خواهند ظاهر خشن و قوی داشته باشند یا برای ورزش دیگری توانشان را افزایش دهند. ولی به‌نظر می‌آید در مورد تو از ابتدا جنبه زیباگرایانه آن مد نظر بوده؟
ـ برای من، این بخشی از زندگی یک هنرمند بود، ولی من هم‌زمان یک ورزشکار هم بودم. من عاشق دیدن زیبائی‌های طبیعت بودم. و از وقتی سن بسیار کمی داشتم، یادم می‌آید که تحمل محیط خانه را نداشتم و همیشه دوست داشتم وقتم را خارج از خانه در محیط‌های باز بگذرانم. بدنسازی‌ هم برای من راهی بود برای ترکیب کردن علائق هنری با خواست‌های ورزشی‌ام و جنبه زیباگرایانه آن برایم اهمیت زیادی داشت. البته شاید نه از همان ابتدا. تقریباً مثل یک مجسمه‌ساز، که در ابتدا باید از هیچ شروع کند و کم‌کم طرح خود را تراش دهد و شکل مورد نظر را بسازد.
زمان‌هائی که خودم را در موفق‌ترین شرایط در حرفه بدنسازی‌ام می‌دیدم زمان‌هائی بود که به جنبه‌های هنری عضلاتم اهمیت زیادی می‌دادم. برای مثال، زمان‌هائی بود در دوران حرفه‌ای‌ام که خودم را در شرایطی می‌یافتم که کمی از مسیر اصلی‌ام منحرف شده بودم و سعی می‌کردم خودم را با آن‌چه در اطرافم در جریان بود هم‌رنگ و هماهنگ کنم. به‌جای این‌که به ایده‌آل‌هائی که مرا از درون هدایت می‌کرد پایبند بمانم. بنابراین اگر یک خط فرضی برای کل زمانی که رقابت می‌کردم فرض کنیم، مثل خط سیر زندگی یک هنرمند است، که میل به قربانی کردن همه چیز خود را دارد برای این‌که به زیبائی و خواست ایده‌آلی که در ذهنش است دست یابد.
به همین دلیل بود که من فکر کردم می‌توانم از بدنسازی به نویسندگی گذر کنم، و در دنیای ورزش هم. به سمت فعالیت‌هائی که بیشتر تمایل به تناسب اندام داشتند پیش روم. و زمانی که من در بدنسازی گذراندم راهی بود برای این‌که این ارتباطات، علائق و ایده‌آل‌های درونی‌ام را پیدا کنم و همان‌طور که قبلاً گفتم، بدنسازی واقعاً زندگی مرا نجات داد. در زمانی بسیار حساس از زندگی، من توانستم این مسیر را پیدا کنم و با شدت به آن بپردازم در شرایطی که در فرهنگی که من در آن بزرگ شدم این بسیار عجیب به حساب می‌آمد. ولی برای من باز هم این اساساً راهی برای پیشرفت بود و کمک کرد برای این‌که رشد کنم. این به من کمک کرد تا به یک مرد تبدیل شوم به‌جای این‌که در پوچی نوجوانی غرق شوم.
▪در مفاهیم بدنسازی، تو را می‌توان یک مرد مقاوم به حساب آورد، چون برخلاف بسیاری از هم‌دوره‌هایت، از زیبائی و محاسن شخصی خود جدا نشدی با وجودی که جریان رایج مسیر دیگری را می‌رفت. هرچند گاهی هم وسوسه‌های سنگین تو را تحت تأثیر قرار می‌داد.
ـ من تا حد کمی سعی کردم تا در سال‌های آخر حضورم در صحنه رقابت بر سایزم بیافزایم، که پیش از این به‌عنوان ”انحراف از مسیر درست“ از آن یاد کردم. ولی آن دوران پیچیده‌ای بود، از طرفی روند غالب به‌سوی موفقیت بدنسازان حجیم پیش می‌رفت و از سوی دیگر به ما گفته شده بود که تست دوپینگ اجباری شده، به هرحال من هم‌چنان سعی می‌کردم تا خودم را به جایگاه بالاتری برسانم. در واقع به خاطر تمام تلاش و وقت و هزینه‌ای که صرف کرده‌اید می‌خواهید به موفقیت برسید، بنابراین سعی می‌کردم تا با بدنسازان بزرگ‌تر وقتم را صرف کنم. ولی هرچه زمان می‌گذشت من احساس ناراحتی بیشری می‌کردم و فکر می‌کنم واقعاً همین باعث شد تا بگوئیم ”دیگر کافی است“. من می‌دانستم که اگر به ایده‌آل‌هایم پایبند بمانم، خبری از قهرمانی برایم نخواهد بود و برای آن پاداشی نمی‌گیرم، به‌خصوص در فضائی که پیش رو بود. دورانی که بدن‌هائی مثل من در آن می‌توانستند به موفقیت برسند به سرعت تمام شد.

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۳:۵۹ قبل از ظهر
▪ اولین رقابت المپیائی که در آن حضور یافتی، رقابت سال ۱۹۸۴ بود؛ تو به مقام هفتم رسیدی و رقابت ترکیبی از طیف وسیعی از بدنسازان ادوار مختلف بود. در آن رقابت افراد جوانی مثل تو و لی هنی حضور داشتند، افرادی از نسل قبل، مثل تام پلاتز و سمیر بنوت، و افرادی که باز هم در دوره پیش‌ از ان رقابت می‌کردند، مثل سرجیو الیوا، آلبرت بلکس و بویر کو.
ـ درسته. در واقع خیلی جالب بود، چون شما در همین یک رقابت تلاقی سه نسل از بدنسازان را داشتید. همین شرکت در آن را برای من کاملاً خیال‌انگیز کرده بود. و همه این‌ها برای من خیلی خیلی سریع اتفاق افتاد. من از پسری که در یک شهرک کوچک رشد کرده بود توانستم تقریباً یک شبه در بالاترین سطح بدنسازی حاضر شوم. یادم می‌آید که وقتی روی صحنه نیویورک حاضر شدم (در سالن معروف مدیسون اسکوئر گاردن) واقعاً حس کردم که به واقعیت رسیدن خیال یعنی چه. تنها سه یا چهار سال پیش از آن من نوجوانی بودم که تنها رؤیای چنین چیزهائی را در سرم داشتم، و حالا رؤیایم حقیقت یافته بود. خدایا، من خیلی جوان بودم، تنها ۲۳ سال داشتم، و خیلی هم پرانرژی، ولی هنوز هم مجبور بودم تا تلاش زیادی کنم، چون به نوعی همه‌چیز را پشت سر گذاشته بودم. تقریباً مثل داستان‌هائی که در آن فردی برای سفری همه‌چیز را پشت سرش خراب می‌کند، در ماشینش زندگی می‌کند، شکسته شده و نمی‌داند که حتی وعده بعدی غذایش را از کجا به‌دست آورد، ولی هم‌چنان به رانندگی ادامه می‌دهد و در عمق وجود می‌داند که چیزی در پیش است و زندگی او را نجات می‌دهد. به تمام این دلایل اولین رقابت مستر المپیائی که در آن حضور یافتم هنوز هم یکی از خاطرات خوب من به حساب می‌آید.
▪ دیگر هیچ کسی با سن ۲۳ سال در المپیا حاضر نمی‌شود.
ـ این‌ سن بسیار کمی است برای این‌که با شیرها نبرد کنید. ولی من خیلی زود به موفقیت‌های بزرگ رسیدم و تجربه‌ای که به‌دست آوردم خیلی ارزشمند بود. من باید خیلی ممنون باشم به خاطر چیزهائی که بدنسازی به من داد. من به تمام دنیا سفر کردم، و نه به‌عنوان یک توریست. من شانس این را داشتم که خودم را در فرهنگ‌های مختلف غوطه‌ور کنم و مردم مختلفی را بشناسم. ولی در عین حال این یک سفر پیچیده بود. فکر می‌کنم از هر بدنساز حرفه‌ای هم بپرسید به شما می‌گوید که مقدار کافی سفر اشکالی ندارد، ولی نه مقدار خیلی زیاد آن. شما می‌خواهید از مزایای سفر بهره‌مند شوید، هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفه‌ای، ولی در عین حال هم نمی‌خواهید آن‌قدر زیاد سفر کنید که از تمرین و رژیم غذائیتان دور شوید، چیزهائی که باعث شده‌اند تا بدنی را داشته باشید که به شما اجازه داده این‌قدر مورد توجه باشید و دنیا را ببینید.
▪در طول زمانی که در حرفه بدنسازی حضور داشتی مدتی را در لس‌آنجلس زندگی کردی، مثل بسیاری دیگر از افراد هم‌ دوره‌ات، مثل لی هنی. او تنها پس از یک‌سال از آن‌جا نقل مکان کرد. تو هم از آن‌جا رفتی، هرچند پس از یک سکونت طولانی.
ـ من همیشه ارتباط پیچیده‌ای با لس‌آنجلس داشتم. در ابتدا بودن در آن بسیار لذت‌بخش است، ولی زندگی در آن‌جا سخت است. لس‌آنجلس برای کسانی که پولی کمی داشته باشند، شهر خوبی نیست. اساساً در آن بخششی وجود ندارد. بنابراین پس از چند سال، احساس کردم نیاز دارم از آن‌جا بروم، و به سمت شمال غرب رفتم. همان‌طور که لی هم دوباره نقل مکان کرد، من هم از جائی که رفتم راضی نبودم، بنابراین دوباره تصمیم گرفتم جابه‌جا شوم. جای دیگری در غرب ماندم تا این‌که جای مناسبی را در این سیاره برای خودم پیدا کردم! حالا در فضائی زندگی می‌کنم که بیش از هر جای دیگری عاشق آن هستم. در حال حاضر باب در ونکوور آیلند ـ بریتیش کلمبیا زندگی می‌کند)
وقتی در لس‌آنجلس بودم احساس می‌کردم که از غرایز طبیعی‌ام دور شده‌ام، که عبارت بودند از دوچرخه‌سواری و پیاده‌روی و زندگی بدون ماشین، یعنی همان‌طور که حالا زندگی می‌کنم. حالا می‌توانم به هر جائی که می‌خواهم پیاده یا با دوچرخه بروم، و این روش زندگی را دوست دارم.

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۴:۰۱ قبل از ظهر
▪بدنسازی هم واقعاً امکان چنین کارهائی را فراهم نمی‌کند. شما نمی‌توانید به جنگلی بروید و دو هفته در آن اردو بزنید چون در این‌صورت عضلاتتان افت می‌کند و در ضمن نمی‌خواهید با ریسک آسیب‌دیدگی مواجه شوید بنابراین نمی‌توانید با دوچرخه کوهستان هر جائی بروید چون یک زمین خوردن و آسیب می‌تواند حرفه شما در بدنسازی خاتمه دهد.
ـ جائی که می‌خواهم بروم، با قایق کایاک از طبیعت لذت ببرم یا با دوچرخه. من نمی‌توانستم صخره‌نوردی کنم چون اگر سقوط می‌کردم، وسیله معاشم را از دست می‌دادم. نمی‌توانستم دو هفته را در جنگل بگذرانم چون در این‌صورت نمی‌توانستم رژیم بگیرم یا تمرین کنم، و چیزهائی از این قبیل. من با خودم صادق بودم، و به نوعی خودم را راضی کرده بودم که اصلاً نباید به چنین چیزها و علاقه‌های دیگری که دارم فکر کنم.
▪ تو در زمانی رقابت کردی که اگر به خاطر لی هنی نبود شاید می‌توانستی قهرمانی المپیا را هم به‌دست آوری.
ـ لی آدم خوبی است و در تمام این سال‌ها برای من دوست خوبی بوده. ما تنها بدن‌هائی با دو استیل متفاوت داشتیم. ولی در آن زمان هنوز هم بدنسازی آن‌قدر ورزش بازی بود که در آن‌جا برای این دو نوع استیل متفاوت بدنی باشد، مثل زین در مقابل آرنولد. هر دو بسیار خوب و پیشرفته بودند تا جائی که می‌توانستید استیل هریک را تحسین کنید و سپس روی جزئیات تمرکز کنید تا تصمیم بگیرید کدام‌یک بهترین هستند. اساساً مثل این‌که دو طعم متفاوت داشته باشید ولی هر دو لذت‌بخش.
ولی لی کاملاً برتر از دیگران بود و من در نبرد بودم برای این‌که به ایده‌آل‌هایم پایبند بمانم و بتوانم در سطح حرفه‌ای رقابت کنم.
ولی همه‌چیز به سرعت تغییر کرد ـ استانداردها از فرم عضلات، ترکیب بدن و تفاوت‌های جزئی به سایز، سختی، خشکی و رگه‌دار بودن بدن تغییر کرد. و حالا شایستگی‌ها در نسخه امروز از بدنسازی چه چیزهائی است؟
من نمی‌خواهم شایستگی و لیاقت هیچ‌یک از بدنسازانی را که امروز در بدنسازی رقابت می‌کنند را نفی کنم و صادقانه باید بگویم که آن‌قدرها هم با دقت رقابت‌ها را دنبال نمی‌کنم که بخواهم در مورد فرد خاصی صحبت کنم. اما، آن‌چه از گفته‌های طرفداران بدنسازی امروی می‌شنوم، چنین برداشت کرده‌ام که هرچند آنها از دیدن رقابت‌ها لذت می‌برند، ولی نمی‌شنوم که کسی از آنها بگوید ”من می‌خواهم چنان ظاهری داشته باشم“. در حالی‌که در دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و حتی اوایل دهه نود هم واقعاً می‌شنیدید که مردم می‌گفتند، ”من می‌خواهم مثل بری دی‌می باشم. من می‌خواهم مثل لی لابرادا باشم.“ شاید هنوز هم افرادی با دیدن بدنسازان امروز چنین چیزهائی را بخواهند ولی بسیار محدودتر از آن زمان است.

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۴:۰۳ قبل از ظهر
عناوین و افتخارات باب پاریس



· 1982 Mr. California - NPC 2nd, Lightheavyweight

· 1982 Nationals - NPC 4th, Heavyweight

· 1982 IFBB North American Championships 3rd, Heavyweight

· 1982 NPC USA Championships 3rd, Heavyweight

· 1983 NPC Nationals Overall Winner

· 1983 NPC Nationals 1st, Heavyweight

· 1983 IFBB World Amateur Championships Overall Winner

· 1983 IFBB World Amateur Championships 1st, Heavyweight

· 1984 Mr. Olympia 7th

· 1985 Mr. Olympia 9th

· 1986 IFBB Los Angeles Pro Championsips 7th

· 1986 IFBB World Pro Championships 6th

· 1988 IFBB Chicago Pro Invitational 5th

· 1988 IFBB Grand Prix (England) 6th

· 1988 IFBB Grand Prix (France) 4th

· 1988 IFBB Grand Prix (Germany) 6th

· 1988 IFBB Grand Prix (Greece) 6th

· 1988 IFBB Grand Prix (Italy) 3rd

· 1988 IFBB Grand Prix (Spain) 5th

· 1988 IFBB Grand Prix (Spain) [2] 4th

· 1988 IFBB Niagara Falls Pro Invitational 3rd

· 1988 IFBB Night of Champions 3rd

· 1988 Mr. Olympia 10th

· 1989 Arnold Classic 5th

· 1989 IFBB Grand Prix (France) 3rd

· 1989 IFBB Grand Prix (Germany) 6th

· 1989 Grand Prix (Melbourne) 3rd

· 1989 Grand Prix (Spain) [2] 3nd

· 1989 Grand Prix (Spain) 3rd

· 1989 Grand Prix (Sweden) 4th

· 1989 IFBB Night of Champions 4th

· 1989 Mr. Olympia 14th

· 1989 IFBB World Pro Championships 3rd

· 1990 IFBB Night of Champions 14th

· 1991 Arnold Classic 16th

· 1991 IFBB Grand Prix (Italy) 5th

· 1991 Ironman Pro Invitational 10th

· 1991 Ironman Pro Invitational 11th

· 1991 Musclefest Grand Prix 3rd

· 1991 Mr. Olympia 12th

· 1992 IFBB Chicago Pro Invitational 10th

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۱, ۰۶:۰۹ قبل از ظهر
همان طور که ذکر شد آقای سید روح ا.. میر نورالهی در مسابقات آسیایی 2009 در وزن 65 قهرمان پرورش اندام و در دسته 165 قهرمان بادی کلاسیک شدند. بدن زیبای ایشان مربیان تیم ملی را هم تحث تاثیر قرارداده بودبه طوریکه در جلسه بازبینی در تهران بعضی از اعضای کمیته فنی قصد داشتند او را از بادی کلاسیک به پرورش اندام منتقل کنند. تصاویر ایشان در پیوست موجود است.( تا امروز گشتم تا بالاخره این تصاویر را پیدا کردم)

arashO_o
۱۳۸۸-۰۷-۲۲, ۱۲:۲۱ قبل از ظهر
واقعاً بدنش زیباست ... عالیه محشر

mahdij
۱۳۸۸-۰۷-۲۲, ۰۵:۴۴ قبل از ظهر
آقای محمد نصیری قهرمان مسابقات آسیایی 2009 در رده سنی 41 تا 49 سال و نایب قهرمان مسابقات بادی کلاسیک رده +175 2009 آسیا (پیوست)

bodybuilder
۱۳۸۸-۰۸-۲۵, ۰۹:۰۶ بعد از ظهر
اقای نوراللهی واقعا بدنه خوبی داره. الان داره خدمت میکنه توی شهره ما. اما بدنه الان با این بدنی که توی عکس ها میبینید خیلی اختلاف داره.
---------
یه خواهشی از دوستان دارم یه نفر این فایل رو دانلود کنه یه کم خلاصه ترجمشو بگه. دمتون گرم. . میخوام بدونم کسی که با قده 180 میره باید با دسته +180 مسابقه بده یا نه؟
خواهشن یه نفر کمک کنه چون برای آقا محسن میخوام.
اگه کسی عکس از قهرمان بادیکلاسیک جهان پارسال رو داره لطف کنه بزاره.
تاریخه مسابقات هم که همش توی این فایل هست رو به شمسی لطف کنه بگه. هر کی لطف کنه ممنون میشم.

http://www.ifbb.com/pdf/Inspection_Report_Alcala_de_Henares.pdf

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۸-۲۵, ۱۱:۰۵ بعد از ظهر
نه نميشه فرزاد جان . با قد 180 حتما بايد توي دسته 180 شركت كني . چون بادي كلاسيك تناسب قد و وزنه و اگر دسته بالاتر شركت كني ميتوني وزن بيشتري هم داشته باشي در نتيجه از باقي شركت كننده ها پر تري و بنابر اين نميشه .

bodybuilder
۱۳۸۸-۰۸-۲۵, ۱۱:۳۶ بعد از ظهر
یعنی باید 86 کیلو باشه. درسته؟
آقا پیمان عکسی از قهرمان سالهای گذشته بادی کلاسیک جهانی نداری؟
اگه قدش 181 باشه میتونه 89 کیلو باشه.

پيمان صادقي پري
۱۳۸۸-۰۸-۲۶, ۱۲:۰۷ قبل از ظهر
توي اين سايت بگردي پيدا ميكني :
gallery.amazon.ee

دياكو
۱۳۸۸-۰۸-۲۶, ۰۹:۲۷ قبل از ظهر
سلام خدمت دوستان.منم خودم نظرم به بادي بيلدينگه چون خودم عاشق حجمم و كلا هركي تو اي ورزش به صورت حرفه اي كار ميكنه واقعا زحمت ميكشه حالا چه حجم باشه چه فيتنس به نظر من يكي از ورزشهائي هستش كه واقعا سخت و طاقت فرساست دمه همه آقايون بدن ساز گرم

m2m2
۱۳۸۸-۱۱-۰۴, ۱۰:۰۲ قبل از ظهر
تمرکز کنی نه ایکه بخای وقتت رو تلف کنی ..........................باید با هر وزنی که هستی بتونی زیباترین حالت رو درست کنی

sajjad 1368
۱۳۸۸-۱۱-۰۷, ۰۲:۲۹ بعد از ظهر
دوستان عزیز قبول دارم بدنسازی از اصول اولیش دور شده.در زمان آرنولد ساخت بدن تی شکل (حرف تی انگلیسی ) مد بود یعنی بازو و سرشانه و زیربغل و سینه حجیم و داشتن کمر بسیار باریک و کمتر کسی به پاها توجه میکرد.تا تام پلاتز آمد و تمرینات پامد شد از آن سال به بعد ساخت بدن های ایکس مد شد (حرف ایکس انگلیسی)یعنی پا و ساق قوی و سینه و بازو زیربغل و سرشانه حجیم و کمر باریک از بدنهای تی شکل می توان به الیوا و آرنولد نام برد کمر الیوا هفتاد و سه سانت بود و از بدنهای ایکس شکل لی هنی ورو میتوان نام برد. اما افرادی مثلدوریان یتس و رونی کولمن و دنیس جمیز با حجم خیلی زیاد اما شکم های بزرگ کمی از اصل بدنسازی دور شدند.البته کولمن تا قبل از سال دو هزار کمر بسیار باریکی داشت..در بدنسازان جدید تونی فریمن با کمر هفتاد و هشت سانتی وبدن ایکس دارد.در کل بدنسازی یعنی شکم کوچک و و عضلات بزرگ در آخر بنده قصد توهین به هیچ یک از بدنسازان نام برده نداشتم وهمگی این افراد اسطوره هستند.و الگوی خود بنده هستند.با سپاس

saman360
۱۳۸۹-۰۴-۲۵, ۰۴:۴۲ بعد از ظهر
حدود 90% مردمم فیتنسو ترجیح میدن.اینو تجربه ثابت کرده.

Ahoora
۱۳۸۹-۱۲-۱۲, ۱۰:۲۷ قبل از ظهر
همه مطالب بچه هارو خوندم واقعا خیلی جالب بود ! اگه باز هم در اینجور مسائل بحث و تبادل نظر بشه خیلی خوبه :گل رز: