آقا تختی
۱۳۸۸-۰۷-۱۱, ۰۴:۱۷ بعد از ظهر
بشير آنلاين:
10ـ محمد موسوی (نیوزلند): با اینکه نسبت به پارسال کمی آبدارتر به نظر میرسید اما توانست جایگاه خود را در میان 10 مرد برتر المپیا حفظ کند. موسوی که اصالتی لبنانی دارد، صاحب یک از بهترین «پیک»های بازو در این دوره بود، با این حال او در فینال نمایش چندان درخشانی نداشت و در مرحله مقدماتی بهتر ظاهر شد.
9ـ هیدهتادا یاماگیشی (ژاپن): او را میتوان مصداق پارتیبازی و نفوذ کارخانههای بزرگ مکملسازی در تعیین نتایج مسترالمپیا نداشت. یاماگیشی به طور کلی یک بدنساز درجه دو است که از فاکتورهای اساسی بدنسازی حرفهای مثل «حجم»، «زیبایی» و «تناسب» در هیچ کدام سرآمد نیست. اگر یاماگیشی در همان مرحله اول حذف میشد، هیچ کس تعجب نمیکرد.
8ـ تونی فریمن (آمریکا): تونی سال گذشته به فینال المپیا راه یافت اما امسال قربانی جاهطلبیهای «حجم بیشتر» شد. فریمن امسال میخواست سنگینتر از همیشه باشد و این باعث شد وضوح و تفکیک عضلات او گم شود. این بدنساز بلند قد، در جایی ایستاد که لیاقتش را داشت، نه بیشتر!
7ـ رانی راکل (آلمان): نماینده شایسته پرورشاندام اروپا در این دوره، آشکارا توانسته بود ضعفهای خود را برطرف کند. راکل در نمای روبرو یک بدنساز کامل است که در فیگورهایی مثل «جفت بازو از جلو» بسیار متناسب است اما ایراد همیشگی او فیگورهای پشت بود که این بار توانسته بود بهبود محسوسی در عضلات پشت خود ایجاد کند. خیلیها معتقدند او میتوانست جای ویکتور مارتینز را در جدول بگیرد.
6ـ ویکتور مارتینز (دومنیکن): وقتی رونی کولمن پیشبینی کرده بود که مارتینز قهرمان آینده مسترالمپیاست، فکر نمیکرد آسیبدیدگی وحشتناک، اینگونه عضلات پای او را ضعیف کند. مارتینز پیش از جراحی صاحب یکی از کمنقصترین عضلات جهان بود اما پاهای او در این دوره در قیاس با سال 2007 آشکارا ضعیف شده بود. انگار او باید برای همیشه با رویای قهرمانی المپیا وداع کند.
5ـ فیل هیث (آمریکا): نسبت به سال گذشته 4 کیلو سنگینتر شده بود اما این افزایش وزن به افزایش حجم منجر نشده بود و در عوض از زیبایی او تا حدودی کاسته بود. با این حال فیل هیث یکی از خوشاستیلترین فینال المپیا بود و خیلیها فکر میکردند او در نهایت دوم یا سوم خواهد شد. فیل هیث نه به اندازه برانچ وارن حجیم بود و نه مثل دکستر جکسون مملو از کاتهای عمیق اما در ارزیابی کلی استیل بهتری نسبت به سایرین داشت.
4ـ کای گرین (آمریکا): بهتریت وصیف را شان ری در مورد او داشته: «کسی که شبیه هیچ کس نیست». اغراق نیست اگر بگوییم کای گرین با آن فیگورهای عجیب و غریبش، استیل منحصر به فردی که دارد نمیتوان او را با بدنسازان پیشین مقایسه کرد. گرین نسبت به «آرنولد کلاسیک 2009» تا حدودی وضوح بیشتری در عضلاتش را به نمایش گذاشت. عنوان چهارمی برای این تازهکار المپیا، نتیجهای امیدوارکننده است.
3ـ دکستر جکسون (آمریکا): دکستر نسبت به پارسال هیچ تغییری نکرده بود و حتی به صورتی نامحسوس بهتر هم شده بود، پس چه شد که دوپله سقوط کرد؟ پاسخ ساده است؛ جی کاتلر به طرزی شگفتانگیز آماده و عالی بود. دکستر جکسون استاد حفظ کردن یک شرایط ایدهآل است، او امسال هم همان بدنساز خوشاستیل و مملو از کات بود و حتی میتوانست برای دومین بار قهرمانی المپیا را جشن بگیرد اما داوران اینگونه فکر نمیکردند. در منصفانهترین حالت او میبایست بالاتر از برانچ وارن قرار میگرفت و نایب قهرمان میشد.
2ـ برانچ وارن (آمریکا): شگفتی و چون و چرای رقابتهای این دوره برانچ وارن بود که بعد از 2 سال غیبت، نمایشی درخشان در مسترالمپیا داشت. وارن با حجمی شگفتانگیز و پاهایی حیرتآور، حجمی همپای جی کاتلر داشت. برانچ که دو تجربه قبلی نتوانسته بود به فینال المپیا نزدیک شود، این بار چنان آماده بود که هیچ کس در راهیابی او به فینال تردید نداشت اما نایب قهرمانی وارن هم در نوع خود تعجبانگیز بود. برانچ وارن را شاید بتوان فتوکپی ناصر صونباطی دانست.
1ـ جی کاتلر (آمریکا): پیش از آغاز مسترالمپیا خیلی از کارشناسان برجسته، جی کاتلر ار تمام شده میدانستند و میگفتند او در بهترین حالت سوم میشود. چیزی که این پیشبینیها را تقویت میکرد، این نکته بود که هیچ قهرمان مسترالمپیایی نتوانسته بود پس از شکست، این عنوان را دوباره پس بگیرد. اما جی کاتلر در مسترالمپیای 2009 با آمادگی اعجابانگیز روی صحنه آمد. کاتلر حتی در سال 2006 و 2007 که قهرمان شد هم به این اندازه کامل و بینقص نبود. ساقهای جی در این دوره بسیار چشمگیر بود و نقطه ضعف همیشگیاش (پهنای کمر) را به طرز محسوسی بهتر کرده بود. در واقع در مسترالمپیای 2009 کمرباریکترین جی کاتلر سالهای اخیر روی صحنه رفت و حالا در کنار سرجیو الیوا و فرانک زین در زمره ستارگانی است که سه مجسمه المپیا (ساندو) را در ویترین افتخاراتش نگهداری میکند.
10ـ محمد موسوی (نیوزلند): با اینکه نسبت به پارسال کمی آبدارتر به نظر میرسید اما توانست جایگاه خود را در میان 10 مرد برتر المپیا حفظ کند. موسوی که اصالتی لبنانی دارد، صاحب یک از بهترین «پیک»های بازو در این دوره بود، با این حال او در فینال نمایش چندان درخشانی نداشت و در مرحله مقدماتی بهتر ظاهر شد.
9ـ هیدهتادا یاماگیشی (ژاپن): او را میتوان مصداق پارتیبازی و نفوذ کارخانههای بزرگ مکملسازی در تعیین نتایج مسترالمپیا نداشت. یاماگیشی به طور کلی یک بدنساز درجه دو است که از فاکتورهای اساسی بدنسازی حرفهای مثل «حجم»، «زیبایی» و «تناسب» در هیچ کدام سرآمد نیست. اگر یاماگیشی در همان مرحله اول حذف میشد، هیچ کس تعجب نمیکرد.
8ـ تونی فریمن (آمریکا): تونی سال گذشته به فینال المپیا راه یافت اما امسال قربانی جاهطلبیهای «حجم بیشتر» شد. فریمن امسال میخواست سنگینتر از همیشه باشد و این باعث شد وضوح و تفکیک عضلات او گم شود. این بدنساز بلند قد، در جایی ایستاد که لیاقتش را داشت، نه بیشتر!
7ـ رانی راکل (آلمان): نماینده شایسته پرورشاندام اروپا در این دوره، آشکارا توانسته بود ضعفهای خود را برطرف کند. راکل در نمای روبرو یک بدنساز کامل است که در فیگورهایی مثل «جفت بازو از جلو» بسیار متناسب است اما ایراد همیشگی او فیگورهای پشت بود که این بار توانسته بود بهبود محسوسی در عضلات پشت خود ایجاد کند. خیلیها معتقدند او میتوانست جای ویکتور مارتینز را در جدول بگیرد.
6ـ ویکتور مارتینز (دومنیکن): وقتی رونی کولمن پیشبینی کرده بود که مارتینز قهرمان آینده مسترالمپیاست، فکر نمیکرد آسیبدیدگی وحشتناک، اینگونه عضلات پای او را ضعیف کند. مارتینز پیش از جراحی صاحب یکی از کمنقصترین عضلات جهان بود اما پاهای او در این دوره در قیاس با سال 2007 آشکارا ضعیف شده بود. انگار او باید برای همیشه با رویای قهرمانی المپیا وداع کند.
5ـ فیل هیث (آمریکا): نسبت به سال گذشته 4 کیلو سنگینتر شده بود اما این افزایش وزن به افزایش حجم منجر نشده بود و در عوض از زیبایی او تا حدودی کاسته بود. با این حال فیل هیث یکی از خوشاستیلترین فینال المپیا بود و خیلیها فکر میکردند او در نهایت دوم یا سوم خواهد شد. فیل هیث نه به اندازه برانچ وارن حجیم بود و نه مثل دکستر جکسون مملو از کاتهای عمیق اما در ارزیابی کلی استیل بهتری نسبت به سایرین داشت.
4ـ کای گرین (آمریکا): بهتریت وصیف را شان ری در مورد او داشته: «کسی که شبیه هیچ کس نیست». اغراق نیست اگر بگوییم کای گرین با آن فیگورهای عجیب و غریبش، استیل منحصر به فردی که دارد نمیتوان او را با بدنسازان پیشین مقایسه کرد. گرین نسبت به «آرنولد کلاسیک 2009» تا حدودی وضوح بیشتری در عضلاتش را به نمایش گذاشت. عنوان چهارمی برای این تازهکار المپیا، نتیجهای امیدوارکننده است.
3ـ دکستر جکسون (آمریکا): دکستر نسبت به پارسال هیچ تغییری نکرده بود و حتی به صورتی نامحسوس بهتر هم شده بود، پس چه شد که دوپله سقوط کرد؟ پاسخ ساده است؛ جی کاتلر به طرزی شگفتانگیز آماده و عالی بود. دکستر جکسون استاد حفظ کردن یک شرایط ایدهآل است، او امسال هم همان بدنساز خوشاستیل و مملو از کات بود و حتی میتوانست برای دومین بار قهرمانی المپیا را جشن بگیرد اما داوران اینگونه فکر نمیکردند. در منصفانهترین حالت او میبایست بالاتر از برانچ وارن قرار میگرفت و نایب قهرمان میشد.
2ـ برانچ وارن (آمریکا): شگفتی و چون و چرای رقابتهای این دوره برانچ وارن بود که بعد از 2 سال غیبت، نمایشی درخشان در مسترالمپیا داشت. وارن با حجمی شگفتانگیز و پاهایی حیرتآور، حجمی همپای جی کاتلر داشت. برانچ که دو تجربه قبلی نتوانسته بود به فینال المپیا نزدیک شود، این بار چنان آماده بود که هیچ کس در راهیابی او به فینال تردید نداشت اما نایب قهرمانی وارن هم در نوع خود تعجبانگیز بود. برانچ وارن را شاید بتوان فتوکپی ناصر صونباطی دانست.
1ـ جی کاتلر (آمریکا): پیش از آغاز مسترالمپیا خیلی از کارشناسان برجسته، جی کاتلر ار تمام شده میدانستند و میگفتند او در بهترین حالت سوم میشود. چیزی که این پیشبینیها را تقویت میکرد، این نکته بود که هیچ قهرمان مسترالمپیایی نتوانسته بود پس از شکست، این عنوان را دوباره پس بگیرد. اما جی کاتلر در مسترالمپیای 2009 با آمادگی اعجابانگیز روی صحنه آمد. کاتلر حتی در سال 2006 و 2007 که قهرمان شد هم به این اندازه کامل و بینقص نبود. ساقهای جی در این دوره بسیار چشمگیر بود و نقطه ضعف همیشگیاش (پهنای کمر) را به طرز محسوسی بهتر کرده بود. در واقع در مسترالمپیای 2009 کمرباریکترین جی کاتلر سالهای اخیر روی صحنه رفت و حالا در کنار سرجیو الیوا و فرانک زین در زمره ستارگانی است که سه مجسمه المپیا (ساندو) را در ویترین افتخاراتش نگهداری میکند.