arashbandegan
۱۳۸۸-۰۹-۲۹, ۰۹:۵۴ بعد از ظهر
دربدنسازی دهه ۱۹۹۰ ناصر خودش رو به عنوانه یکی از بزرگترین، متنااسبترین بدنساز حرفه ای که هیچگاه عنوانه مستر المپیا رو نگرفت، مطرح کرد. با اینکه به وی به صورت یک اروپایی که فقط سایز دارد نگاه میشد، اما سالهای بعد وی مقامهای ۶ نفر برتر و سوم و حتا دوم را در المپیا آورد. وی در سال ۱۹۹۷ که دوم شد (البته طبق امتیاز دهی داوران) بسیار جنجالی بود. با اینکه دوریان یاتس آسیب دیده بود و از همه نظر از ناصر کم داشت والی باز برنده مستر المپیا شد. مسایلی این چنینی بود که موجب شد تا ناصر تصمیم جدی خود را برای صحبت راجع به مسایل پشت پرده و واقیعی بگیرد. و اینکار وی موجب شد که او را به شدت مورد سرزنش قرار داده و نپذیرند. در دوره سالهای ۹۰ ناصر بدنسازی که بود که کولمن یا کاتلر میشه مقایسه کرد چون سایز بزرگ و بدنی متقارن و متناسب داشت.با وزنی ۲۸۵ پوندی، ناصر در بهترین شرایط با کمری باریک، شکمی تیکه، و شانه های بزرگ مانند مارکوس رول میتوانست برای هر کسی یک تهدید واقیعی باشد. بله، او بسیار بسیار خوب بود، چقدر؟ در طول ۱۶ سال کار حرفه ای ناصر در ۳۳ مسابقه حرفه ای از ۶۶ مسابقه، کمتر از سوم نشد، ۶ بار اول شد که یک موردش آرنولد کلاسیک بود. حتا امروز بعد از ۲۶ سال بدنسازی با وزنی بیش از ۳۰۰ پوند بدنش کات هست.
نه تنها ناصر شاید جزو اولین کسانی بود که حجم را مد کرد بلکه دارای تمامی خصویات لازم جهت برنده شدن مستر المپیا هم بود. وی بسیار تحصیل کرده بوده و دارای علایق زیادی هست که بسیار بندرت در سطح قهرمانی ورزشی مثله بدنسازی دیده شده است. با داشتن مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی، تاریخ و جامعه شناسی و اینکه وی میتواند به ۷ زبان مختلف با مهارت صحبت کند، او را تبدیل به یکی از پرمغزترین افراد در صحنه بدنسازی میکند.
وی کسی هست که اعتقاد به تبلیغ مثبت در مورد بدنسازی داشته و میگوید که اخبار نباید به مسایل مواد دوپینگی یا دارو و یا ....... منفی تکیه کند بلکه باید تمرکز بروی نکات مثبت ورزش باشد. با این وجود وی از اینکه بخواهد نظرش را بی پرده بازگو کند، واهمه ای ندارد. در دنیای امروز که همه سعی در این دارند که با سیاست صحبت کنند، بد نیست که کسی هم مثل ناصر وجود داشته باشد که آنچه را که وجود دارد و آنطوریکه هست بیان کند حتا اگه این مساله به ضرر وی چه از طرف مقامات این ورزش و چه در مورد طرفداران باشد. وی حقیقت را هر چند هم که برای خیلیها تلخ باشد را میگوید.
این سری مصاحبه ها که ۴ قسمت هست وی تمام چیژاییی را که میداند رو میکند چه در مورد زندگی بدنسازان حرفه ای چه پارتی بازی یا داوری یا دارو و بسیار چیزهای دیگر.
سوال: شما چطور بدنسازی را شروع کردی؟ چی موجب شد که به شروع کردن این ورزش کشانده بشی؟
من هرگز نخواستم که یک بدنساز حرفه ای بشم و هیچوقت نمیخواستم که مثل یک بدنساز دیده بشم وقتی شروع کردم. من ۱۷ سال داشتم و فوتبال بازی میکردم. ون موقه من به یک باشگاهی که نزدیک زمین فوتبال داشتیم میرفتم و میخواستم پرس پا و کلان پا کار کنم برا فوتبال. در اونجا من یک پاورلیفتر مجاری رو دیدم که به من حرکات بالا تنه رو یاد داد و بهم گفت که باید بدانم بالانس داشته باشه. میگفت نباید قسمتی از بدن ازبقیه جلو بزنه. و من شروع کردم پرس سینه زدن و بازو کار کردن. و اینکار ۲ سال ادامه پیدا کرد که دیگه بعدش من رفتم یک باشگاه واقیعی ثبت نام کردم و ادامه دادم. اما اینکار یعنی ساختن بدنم ۲ سال طول کشید تا من از فوتبال دست برادرم و بدنساز بشم. در این ۲ سال من روشهای مختلفی رو امتحان کردم و از خیلیها روش درست را یاد گرفتم که کمک کرد بیشتر علاقهمند بشم. در ابتدا من از اون هیکلهای گنده با رگهای برجسته بدم میومد و اینکه رژیم متفاوت داشتند.
پس همه چیز تصادفی شروع شد. اینطور نبود که من هیکلم کوچیک باشه یا کمبود داشته باشم و بخام با وزنه زدن خودمو به مردم نشون بدم. حتا امروز من ترجیح میدم یک مسابقه فوتبال عالی رو ببینم تا یک مسابقه بدنسازی.
سوال: اهداف اولیه بدنسازی تو چی بودند؟
اینکه تو پرس سینه قویتر بشم. و چون من هنر رو دوست دارم، به تقارن و تناسب اهمیت میدادم. اما نه اینکه بدنی زیادی بزرگ و رگهای زیاد داشته باشم. من تو بدنسازی یا ورزش الگو نداشتم. من مثلا انتوریکه آرنولد دوس داشت شبیه رج پارک باشه، نبودم. و همینطور هم دلم نمیخواست مثل آرنولد باشم چون با آنالیز کردن بدنش متوجه بودم که او پاهاش ضف داشت، شانهاش افتاده بودن و کمرش پهن بود. من هنوز هم میتونم خیلی راحت مردم را آنالیز کنم. من با سرعت میتونم بهت بگم کجاش مشکل داره و نقات ضعفش و قوتش چیه. هدف من تنها قویتر شدن نبود بلکه بزرگتر شدن هم بود. فکر مسابقه دادن وقتی بهم خطور کرد که مردم تو باشگاه ازم میپرسیدند که آیا مسابقه میدم یا نه؟ و این جرقه کار بود و من میخواستم بدونم در کنار بقیه چطوری دیده میشم. اولین مسابقه من جونیور در سطح ایالتی بود نه شهری. من ۶ شدم. اونجا بهم گفته شد که من بهترین عظلات شکم را دارم. و ششم شدن بهم اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری داد که ادامه بدم. موفقیت همیشه بهترین انگیزه هست.
و شاید ته ذهنم بیشتر انگیزه پیدا کردم چون پدرم نگران نمره های من تو مدرسه و دانشگاه بود و این ورزش رو دوست نداشت. پدرم در این مورد هیچوقت حمایتم نکرد والی مادرم چرا. امروز من از پدرم ممنونم که من رو حمایت نکرد. او بدنسازی را بسادگی افرادی کودن و خود پرست میدید. و به نظرش بدنسازی هدر دادن انرژی، پول و زمان بود. من بعدها متوجه شدم که معمولا کسانی که حمایت زیادی از طرف پدر در بدنسازی میشن معمولا به هیچ جا نمیرسند.
سوال: به نظر میرسه که تو از فیزیک آرنولد انتقاد میکنی. آیا هیچوقت طرفدار او بودی مثله خیلیهای دیگه؟
راستشو بخواهین، و من اینجا هدفم غرور یا خورد کردن کسی نیست، والی وقتی من شروع کردم خوب به عکسای خیلیها نگاه میکردم و همینطور به عکسای او. من آدم خیلی آنالیز گری هستم چه در مورد سیاست دنیا یا بدنسازی یا قسمتهای مختلف بدن. بدنسازان باید متوجه باشند که ممکنه اونها قسماتهاعی از بدنشون خوب باشه والی باید تمامی قسمتها خوب باشه تا در کنار هم یک فیزیک بالانسی رو ارایه بشه داد.
آرنولد، هرگز کسی نبود که من بخام شبیهش باشم. البته که وی واقعن کارهای زیادی را با موفقیت انجام داد والی من هم دانشگاه رفتم و میشه گفت تنها یک بدنساز نیستم، و هستند کسانی دیگر که از نظر ذهنی بسیار پیشرفته هستند و کارهای زیادی در هنر مثلا انجام داده اند. پس من وقتی وزنه زدن رو شروع کردم هدفم تنها بدنسازی نبود.
یادمه شان ری یبار گفت که وقتی برای اولین بار به دمبل دستش خورد میدونست که سرنوشتش همینه و میدونست که روزی یک حرفه ای خواهد شد. وقتی من برای اولین بار به دمبل دست زدم، اصلان ازش خوشم نیومد، پس افراد متفاوتند وقتیکه شروع میکنند و همینطور متفاوت تموم میکنند.
سوال: کی متوجه شدی که میتونی یکی از بهترین بدنسازان تاپ بشی؟
من اولین مسابقه آماتور رو ۱۹۸۵ انجام دادم که ۶ شدم، وزنم ۱۹۲ پوند بود. در ۱۹۹۰ اولین شو حرفه ای در فنلاند هلسینکی ۸ شدم،اونوقتا با آدمهای بزرگی مثل پادیلا، بن عزیز، ستریدوم، نمرود کینگ، ران لاو، سمیر بنوت، ... باید مسابقه میدادی. به نظرم باید این مسابقه رو ۲ قسمت میکردند، یعنی یک قسمت برای کسانی مثل اون حرفه ای ها و یک قسمت برای کسانی مثله من. من واقعن شوکه شده بودم.
برای اولین بار در ۱۹۹۳ در آلمان و فرانسه که ۳ شدم که اول و دوم وینس تیلور و فلکس ولر بودند که من تونستم جواز ورود به مستر المپیا رو بگیرم. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ من دائم در شک بودم. یعنی ۴ سال طول کشید تا بتونم خودمو به ۱۰ نفر برتر برسونم.
شما هیچوقت نباید به حرف های دوستان، زنتون، دوست دخترتون یا ... گوش کنید که بهتون بگن چقدر خوب دیده میشد باید برد مسابقه بدید تا بفهمید. امکان نداره که نتیجه ۱۰ تا ۱۵ مسابقه آماتوری بهتون اشتباه بگه. پس اوری میتونین بفهمین چقدر خوب شدین. من اونوقتا سپانسری نداشتم که بهم بگه ممکن هست چقدر خوب بشم یا چقدر پیشرفت کنم.
در ۱۹۹۴ در شب قهرمانان ۲ شدم و در مستر المپیا آتلانتا ۶ شدم، والی هنوز هیچ کنتراتی نداشتم یا هیچ پیشنهادی. اد کانر بهم پیشنهاد داد که برام جو ویدر رو ببینم و ازش بخام که منو به عنوان مترجم شرکت استخدام کنه. اما اد هم استعداد منو ندید با اینکه من ششم المپیا در ۱۹۹۴ شده بودم!
اما در سال ۱۹۹۱ من از طرف جو ویدر دعوت شدم که برم و در مسابقه شب قهرمانان شرکت کنم، او خرج بلیت هواپیما و ۲ هفته ماندن را در امریکا بهم داد. جو عکسهای من را در مسابقات ۱۹۹۰ اروپا دیده بود و شاید تنها کسی بود که پتانسیل حرفه ای شدن را در من میدید. اما در ۱۹۹۱ من هنوز نتونستم حتا تو ۱۵ نفر برتر باشم هنوز رژیم من مشکل داشت.
برای اکثر افراد وقتی حرفه میشن دیگه همه چیز براشون تمومه. تفاوت زیادی بین یک تاپ آماتور با یک تاپ حرفه ای وجود داره مثل روز و شب میمونه.
بلاخره در سال ۱۹۹۴ من با جو ویدر قراداد بستم وی میشه گفت بیشترین کمک را در زندگی بدنسازی من بهم کرد. و از اونجا بود که من به خودم گفتم من میتونم.
سوال: شما به عنوان یکی از بزرگترین بدنسازان از نظر حجم هستی بطوریکه میتونی با وزنی ۳۰۰ پوند یا بیشتر هنوز عظلات شکم رو نشون بدی. آیا شما همیشه به این بزرگی بودی یا زمان زیادی و تلاش زیادی کردی تا به این سایز برسی؟
وقتی من شروع کردم ۱۷ سال داشتم وزنم ۸۵ کیلو بود ۱۸۷ پوند. اما الان وزن دوران استراحتم حدود ۳۰۰ پوند هست پس من مشخصن وزن اضافه کردم! در ابتدای کار من قسمت پایین بدنم مثلا ساق، جلو پا، و پشت پا بیشتر از بالا تنه رشد داشت. یعنی از نظر ژنتیک این قسمتم خوب بودند.
در بالای تنه شانه و سینه هم حتا بدون تمرین خوب بودند یعنی ژنتیک.
اولین بار وقتی رفتم باشگاه ۷۰ کیلو پرس سینه میزدم با اینکه میلرزیدم والی انجام میدادم. و تا به امروز من متقارنترین عظلات شکم را دارم. و برای کسی که ۶ فوت قد ۱۸۳ سانت قد داره تناسبم خوبه. خنده در اینجاس که افراد کوتاه و کوچیک ادعا میکنند که متقارن تر هستند و هر چه شما بزرگتر باشی میگن تقارنت کمتره. فکر میکنم این یک نوع " رفتار جبرانی" کوتاه یا کوچکتر ها هست چرا چون سایز ندارند. البته که استسناهاعی وجود داره والی یک آدم کوتاه یا کوچیک هیچوقت نمیتونه تاپ بشه.
من اینقدر شانس داشتم که بعضی قسمتهای بدنم از اول داشتم والی این به این معنی نیست که سخت تمرین نکرده باشم باید سالیان سخت تمرین میکردم که به جایی که هستم برسم. و خنده در اینجاس که هیچ کس یعنی هیچ کس این استعداد رو در من نمیدید.
جالبه که من هیچ کنتراتی نداشتم با اینکه ۶ المپیا شده بودم. من ۱۹۹۳ المپیا را شرکت نکردم تا خودم را برا ۱۹۹۴ آماده کنم. من من کسی رو مثله اد کانر نداشتم که بتونه از گلد جیم برا من تبلیغات کنه. و کسانی مثل پتر ماک گوه که ویراستار اصلی مجله فلکس هست مسیر رو برای کسانی مثله دوریان یتس که هم زبون و هم کشورش بود صاف میکرد.البته ماکگوه انسان خوبه و خیلی ها از جمله خود من بهش بیش از یک تشکر خشک و خالی مدیون هستیم.
دوستان این مصاحبه طولانیه و قسمتهای بسیار جالب و جنجالی داره که مونده من خسته شدم هنوز اولیش نصف هم نشده تازه ۵ قسمت داره والی ارزش داره، به مرور براتون میزارم.
نه تنها ناصر شاید جزو اولین کسانی بود که حجم را مد کرد بلکه دارای تمامی خصویات لازم جهت برنده شدن مستر المپیا هم بود. وی بسیار تحصیل کرده بوده و دارای علایق زیادی هست که بسیار بندرت در سطح قهرمانی ورزشی مثله بدنسازی دیده شده است. با داشتن مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی، تاریخ و جامعه شناسی و اینکه وی میتواند به ۷ زبان مختلف با مهارت صحبت کند، او را تبدیل به یکی از پرمغزترین افراد در صحنه بدنسازی میکند.
وی کسی هست که اعتقاد به تبلیغ مثبت در مورد بدنسازی داشته و میگوید که اخبار نباید به مسایل مواد دوپینگی یا دارو و یا ....... منفی تکیه کند بلکه باید تمرکز بروی نکات مثبت ورزش باشد. با این وجود وی از اینکه بخواهد نظرش را بی پرده بازگو کند، واهمه ای ندارد. در دنیای امروز که همه سعی در این دارند که با سیاست صحبت کنند، بد نیست که کسی هم مثل ناصر وجود داشته باشد که آنچه را که وجود دارد و آنطوریکه هست بیان کند حتا اگه این مساله به ضرر وی چه از طرف مقامات این ورزش و چه در مورد طرفداران باشد. وی حقیقت را هر چند هم که برای خیلیها تلخ باشد را میگوید.
این سری مصاحبه ها که ۴ قسمت هست وی تمام چیژاییی را که میداند رو میکند چه در مورد زندگی بدنسازان حرفه ای چه پارتی بازی یا داوری یا دارو و بسیار چیزهای دیگر.
سوال: شما چطور بدنسازی را شروع کردی؟ چی موجب شد که به شروع کردن این ورزش کشانده بشی؟
من هرگز نخواستم که یک بدنساز حرفه ای بشم و هیچوقت نمیخواستم که مثل یک بدنساز دیده بشم وقتی شروع کردم. من ۱۷ سال داشتم و فوتبال بازی میکردم. ون موقه من به یک باشگاهی که نزدیک زمین فوتبال داشتیم میرفتم و میخواستم پرس پا و کلان پا کار کنم برا فوتبال. در اونجا من یک پاورلیفتر مجاری رو دیدم که به من حرکات بالا تنه رو یاد داد و بهم گفت که باید بدانم بالانس داشته باشه. میگفت نباید قسمتی از بدن ازبقیه جلو بزنه. و من شروع کردم پرس سینه زدن و بازو کار کردن. و اینکار ۲ سال ادامه پیدا کرد که دیگه بعدش من رفتم یک باشگاه واقیعی ثبت نام کردم و ادامه دادم. اما اینکار یعنی ساختن بدنم ۲ سال طول کشید تا من از فوتبال دست برادرم و بدنساز بشم. در این ۲ سال من روشهای مختلفی رو امتحان کردم و از خیلیها روش درست را یاد گرفتم که کمک کرد بیشتر علاقهمند بشم. در ابتدا من از اون هیکلهای گنده با رگهای برجسته بدم میومد و اینکه رژیم متفاوت داشتند.
پس همه چیز تصادفی شروع شد. اینطور نبود که من هیکلم کوچیک باشه یا کمبود داشته باشم و بخام با وزنه زدن خودمو به مردم نشون بدم. حتا امروز من ترجیح میدم یک مسابقه فوتبال عالی رو ببینم تا یک مسابقه بدنسازی.
سوال: اهداف اولیه بدنسازی تو چی بودند؟
اینکه تو پرس سینه قویتر بشم. و چون من هنر رو دوست دارم، به تقارن و تناسب اهمیت میدادم. اما نه اینکه بدنی زیادی بزرگ و رگهای زیاد داشته باشم. من تو بدنسازی یا ورزش الگو نداشتم. من مثلا انتوریکه آرنولد دوس داشت شبیه رج پارک باشه، نبودم. و همینطور هم دلم نمیخواست مثل آرنولد باشم چون با آنالیز کردن بدنش متوجه بودم که او پاهاش ضف داشت، شانهاش افتاده بودن و کمرش پهن بود. من هنوز هم میتونم خیلی راحت مردم را آنالیز کنم. من با سرعت میتونم بهت بگم کجاش مشکل داره و نقات ضعفش و قوتش چیه. هدف من تنها قویتر شدن نبود بلکه بزرگتر شدن هم بود. فکر مسابقه دادن وقتی بهم خطور کرد که مردم تو باشگاه ازم میپرسیدند که آیا مسابقه میدم یا نه؟ و این جرقه کار بود و من میخواستم بدونم در کنار بقیه چطوری دیده میشم. اولین مسابقه من جونیور در سطح ایالتی بود نه شهری. من ۶ شدم. اونجا بهم گفته شد که من بهترین عظلات شکم را دارم. و ششم شدن بهم اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری داد که ادامه بدم. موفقیت همیشه بهترین انگیزه هست.
و شاید ته ذهنم بیشتر انگیزه پیدا کردم چون پدرم نگران نمره های من تو مدرسه و دانشگاه بود و این ورزش رو دوست نداشت. پدرم در این مورد هیچوقت حمایتم نکرد والی مادرم چرا. امروز من از پدرم ممنونم که من رو حمایت نکرد. او بدنسازی را بسادگی افرادی کودن و خود پرست میدید. و به نظرش بدنسازی هدر دادن انرژی، پول و زمان بود. من بعدها متوجه شدم که معمولا کسانی که حمایت زیادی از طرف پدر در بدنسازی میشن معمولا به هیچ جا نمیرسند.
سوال: به نظر میرسه که تو از فیزیک آرنولد انتقاد میکنی. آیا هیچوقت طرفدار او بودی مثله خیلیهای دیگه؟
راستشو بخواهین، و من اینجا هدفم غرور یا خورد کردن کسی نیست، والی وقتی من شروع کردم خوب به عکسای خیلیها نگاه میکردم و همینطور به عکسای او. من آدم خیلی آنالیز گری هستم چه در مورد سیاست دنیا یا بدنسازی یا قسمتهای مختلف بدن. بدنسازان باید متوجه باشند که ممکنه اونها قسماتهاعی از بدنشون خوب باشه والی باید تمامی قسمتها خوب باشه تا در کنار هم یک فیزیک بالانسی رو ارایه بشه داد.
آرنولد، هرگز کسی نبود که من بخام شبیهش باشم. البته که وی واقعن کارهای زیادی را با موفقیت انجام داد والی من هم دانشگاه رفتم و میشه گفت تنها یک بدنساز نیستم، و هستند کسانی دیگر که از نظر ذهنی بسیار پیشرفته هستند و کارهای زیادی در هنر مثلا انجام داده اند. پس من وقتی وزنه زدن رو شروع کردم هدفم تنها بدنسازی نبود.
یادمه شان ری یبار گفت که وقتی برای اولین بار به دمبل دستش خورد میدونست که سرنوشتش همینه و میدونست که روزی یک حرفه ای خواهد شد. وقتی من برای اولین بار به دمبل دست زدم، اصلان ازش خوشم نیومد، پس افراد متفاوتند وقتیکه شروع میکنند و همینطور متفاوت تموم میکنند.
سوال: کی متوجه شدی که میتونی یکی از بهترین بدنسازان تاپ بشی؟
من اولین مسابقه آماتور رو ۱۹۸۵ انجام دادم که ۶ شدم، وزنم ۱۹۲ پوند بود. در ۱۹۹۰ اولین شو حرفه ای در فنلاند هلسینکی ۸ شدم،اونوقتا با آدمهای بزرگی مثل پادیلا، بن عزیز، ستریدوم، نمرود کینگ، ران لاو، سمیر بنوت، ... باید مسابقه میدادی. به نظرم باید این مسابقه رو ۲ قسمت میکردند، یعنی یک قسمت برای کسانی مثل اون حرفه ای ها و یک قسمت برای کسانی مثله من. من واقعن شوکه شده بودم.
برای اولین بار در ۱۹۹۳ در آلمان و فرانسه که ۳ شدم که اول و دوم وینس تیلور و فلکس ولر بودند که من تونستم جواز ورود به مستر المپیا رو بگیرم. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ من دائم در شک بودم. یعنی ۴ سال طول کشید تا بتونم خودمو به ۱۰ نفر برتر برسونم.
شما هیچوقت نباید به حرف های دوستان، زنتون، دوست دخترتون یا ... گوش کنید که بهتون بگن چقدر خوب دیده میشد باید برد مسابقه بدید تا بفهمید. امکان نداره که نتیجه ۱۰ تا ۱۵ مسابقه آماتوری بهتون اشتباه بگه. پس اوری میتونین بفهمین چقدر خوب شدین. من اونوقتا سپانسری نداشتم که بهم بگه ممکن هست چقدر خوب بشم یا چقدر پیشرفت کنم.
در ۱۹۹۴ در شب قهرمانان ۲ شدم و در مستر المپیا آتلانتا ۶ شدم، والی هنوز هیچ کنتراتی نداشتم یا هیچ پیشنهادی. اد کانر بهم پیشنهاد داد که برام جو ویدر رو ببینم و ازش بخام که منو به عنوان مترجم شرکت استخدام کنه. اما اد هم استعداد منو ندید با اینکه من ششم المپیا در ۱۹۹۴ شده بودم!
اما در سال ۱۹۹۱ من از طرف جو ویدر دعوت شدم که برم و در مسابقه شب قهرمانان شرکت کنم، او خرج بلیت هواپیما و ۲ هفته ماندن را در امریکا بهم داد. جو عکسهای من را در مسابقات ۱۹۹۰ اروپا دیده بود و شاید تنها کسی بود که پتانسیل حرفه ای شدن را در من میدید. اما در ۱۹۹۱ من هنوز نتونستم حتا تو ۱۵ نفر برتر باشم هنوز رژیم من مشکل داشت.
برای اکثر افراد وقتی حرفه میشن دیگه همه چیز براشون تمومه. تفاوت زیادی بین یک تاپ آماتور با یک تاپ حرفه ای وجود داره مثل روز و شب میمونه.
بلاخره در سال ۱۹۹۴ من با جو ویدر قراداد بستم وی میشه گفت بیشترین کمک را در زندگی بدنسازی من بهم کرد. و از اونجا بود که من به خودم گفتم من میتونم.
سوال: شما به عنوان یکی از بزرگترین بدنسازان از نظر حجم هستی بطوریکه میتونی با وزنی ۳۰۰ پوند یا بیشتر هنوز عظلات شکم رو نشون بدی. آیا شما همیشه به این بزرگی بودی یا زمان زیادی و تلاش زیادی کردی تا به این سایز برسی؟
وقتی من شروع کردم ۱۷ سال داشتم وزنم ۸۵ کیلو بود ۱۸۷ پوند. اما الان وزن دوران استراحتم حدود ۳۰۰ پوند هست پس من مشخصن وزن اضافه کردم! در ابتدای کار من قسمت پایین بدنم مثلا ساق، جلو پا، و پشت پا بیشتر از بالا تنه رشد داشت. یعنی از نظر ژنتیک این قسمتم خوب بودند.
در بالای تنه شانه و سینه هم حتا بدون تمرین خوب بودند یعنی ژنتیک.
اولین بار وقتی رفتم باشگاه ۷۰ کیلو پرس سینه میزدم با اینکه میلرزیدم والی انجام میدادم. و تا به امروز من متقارنترین عظلات شکم را دارم. و برای کسی که ۶ فوت قد ۱۸۳ سانت قد داره تناسبم خوبه. خنده در اینجاس که افراد کوتاه و کوچیک ادعا میکنند که متقارن تر هستند و هر چه شما بزرگتر باشی میگن تقارنت کمتره. فکر میکنم این یک نوع " رفتار جبرانی" کوتاه یا کوچکتر ها هست چرا چون سایز ندارند. البته که استسناهاعی وجود داره والی یک آدم کوتاه یا کوچیک هیچوقت نمیتونه تاپ بشه.
من اینقدر شانس داشتم که بعضی قسمتهای بدنم از اول داشتم والی این به این معنی نیست که سخت تمرین نکرده باشم باید سالیان سخت تمرین میکردم که به جایی که هستم برسم. و خنده در اینجاس که هیچ کس یعنی هیچ کس این استعداد رو در من نمیدید.
جالبه که من هیچ کنتراتی نداشتم با اینکه ۶ المپیا شده بودم. من ۱۹۹۳ المپیا را شرکت نکردم تا خودم را برا ۱۹۹۴ آماده کنم. من من کسی رو مثله اد کانر نداشتم که بتونه از گلد جیم برا من تبلیغات کنه. و کسانی مثل پتر ماک گوه که ویراستار اصلی مجله فلکس هست مسیر رو برای کسانی مثله دوریان یتس که هم زبون و هم کشورش بود صاف میکرد.البته ماکگوه انسان خوبه و خیلی ها از جمله خود من بهش بیش از یک تشکر خشک و خالی مدیون هستیم.
دوستان این مصاحبه طولانیه و قسمتهای بسیار جالب و جنجالی داره که مونده من خسته شدم هنوز اولیش نصف هم نشده تازه ۵ قسمت داره والی ارزش داره، به مرور براتون میزارم.