Mohsen
۱۳۸۸-۱۰-۲۵, ۰۶:۴۱ قبل از ظهر
در چهار سالي كه پرورش اندام صاحب فدراسيون مستقل شده، خيلي مسائل نسبت به سالهاي قبلتر تغيير كرده. پنج سال پيش موضوع ساده و پيشپا افتادهاي مثل تهيه ويزا و بليط براي مليپوشان تبديل به يك معضل هميشگي بود اما خوشبختانه امروز اينطور نيست. پنج سال پيش چيزي به نام اردوي تيم ملي وجود نداشت اما امروز مليپوشان ما در مجهزترين مجموعه ورزشي ايران (آكادمي كميته ملي المپيك) اردو ميزنند تا خود را براي مسابقات آماده كنند و .... مثالهايي از اين دست بسيار ميتوان برشمرد كه همگي حاصل استقلال پرورش اندام است اما در روي ديگر سكه، مواردي هم وجود دارد كه پنج سال پيش به عنوان يك نقطه ضعف تلقي ميشد و هنوز هم هيچ راهكاري براي حل آن انديشيده نشده است. يكي از اين نقاط ضعف، رقابت مصنوعي تيمها در مسابقات پرورش اندام قهرماني باشگاههاي كشور است. مسابقاتي كه نام «قهرماني باشگاهها» دارد اما اين نامگذاري تنها محدود به بخشنامهها ميشود و در عمل ما شاهد مسابقات قهرماني استانهاي كشور هستيم و هيچ خبري از باشگاهها نيست.
قهرماني باشگاهها يا استانها؟
هرسال در همين ايام، ابتدا مسابقات انتخابي در استانهاي مختلف انجام ميشود و در بخشنامهها ذكر ميشود، قهرماني تيمي محاسبه ميشود و بدنسازان در قالب تيمهاي مختلف به اين رقابتها ميروند اما وقتي پرونده مسابقات استاني بسته ميشود، انگار همه فراموش ميكنند كه اين تيم ايكس بوده كه قهرمان شده و طبق يك قانون نانوشته، اختيار امور به دست هيأتها ميافتد تا با سليقه خودشان، نفرات اعزامي به مسابقات قهرماني كشور را گزينش كنند. اينجاست كه ديگر عبارت «قهرماني باشگاهها» رنگ ميبازد و روساي هيات در هر استان، مسئول اعزام تيم ميشوند و اين تازه آغاز دشواريهاست! همه ميدانيم كه هياتهاي پرورش اندام، حتي در استانهاي متمول و پايتخت هم با كمبود بودجه دست به گريبان هستند. آنها حتي براي هزينههاي جاري خودشان هم هزار و يك مشكل دارند، چه برسد به تجهيز و تدارك سفر يك تيم به محل مسابقه. بدنسازي كه آخرين روزهاي رژيمش را ميگذراند، بايد 20 ساعت سوار اتوبوس شود تا بندرعباس برسد، لباس متحدالشكل و گرمكن يكدست هم كه در كار نيست، تازه وقتي ميرسند اختلاف پيش ميآيد كه هزينه ناچيز خوابگاه را خود ورزشكار بايد پرداخت كند يا مسئول هيأت؟... و اين داستاني است كه همه ساله تكرار ميشود.
چرا مثل فوتبال نباشيم؟
بگذاريد سري به فوتبال بزنيم؛ استقلال، ذوبآهن، مس كرمان و سپاهان چهار تيمي هستند كه سهمیه ليگ قهرمانان آسيا را گرفتهاند و نمايندگان فوتبال ايران در اين مسابقات معتبر هستند. اين «حق» چهار تيمي است كه سال پيش بهترين نتايج را گرفتهاند و حالا بايد در مسابقات آسيايي شركت كنند. در همين فوتبال خودمان كيست كه نداند علي كريمي بهترين بازيكن حال حاضر ايران است؟ حالا كه علي كريمي عضو هيچ كدام از اين چهار تيم نيست، بايد «حق» بقيه تيمها را پايمال كرد و استيل آذين را به مسابقات آسيايي فرستاد؟ يا اينكه به بهانه استفاده از همه قوا، چهار تيم منتخب درست كرد و روانه ليگ آسيا كرد؟ پاسخ ساده است؛ هيچ كدام! تيمهاي فوتبال در اين سالها «شخصيتي» پيدا كردهاند كه امكان مطرح كردن اين گزينهها غير ممكن است اما در پرورش اندام كه بدون شك دومين رشته پرطرفدار ايران است، هيچوقت باشگاهها صاحب چنين «شخصيتي» نشدهاند كه اگر در مسابقه انتخابي به موفقيتي برسند، در رقابتهاي سطح بالاتر هم با همان تركيب و با همان نفرات شركت كنند.
پاورليفتينگ دارد، پرورشاندام نه
ماجرا وقتي جالب ميشود كه ميبينيم در همين فدراسيون، رشتهاي مثل پاورليفتينگ مسابقه باشگاهي نسبتاً واقعيتري دارد. تيمهايي مثل «فومن شيمي» و «ملي حفاري» با پرداخت مبالغي پاورليفترها را به خدمت ميگيرند و در ردهبندي تيمي هم نام آنها به عنوان تيمهاي برتر و قهرمان ميآيد اما در پرورش اندام كه به لحاظ مادي و ابعاد تبليغاتي، وضعيتي به مراتب بهتر نسبت به پاورليفتينگ دارد هيچ باشگاهي وجود ندارد و تا وقتي كه همچنان هياتها صاحب اختيار اعزام تيم به مسابقات كشوري باشند، هيچ باشگاهي امكان رشد نخواهد يافت.
اسپانسرها نميآيند؟!
اهالي پرورش اندام به خاطر دارند كه در سالهاي گذشته در چند مورد شركت توليد كننده دستگاههاي بدنسازي و توليد كننده مكمل، حامي مالي تيمهاي شركت كننده در مسابقات قهرماني كشور شدند اما متاسفانه چنان رفتار نامناسبي با آنها شد كه پشت دستشان را داغ كردند تا يادشان باشد هيچوقت چنين خطايي را مرتكب نشوند! در يك مورد، نه تنها اسم تيم به نام اسپانسر نشد، بلكه در مراسم اهداي جوايز نگذاشتند تابلوي تبليغاتي اين شركت در عكسهاي يادگاري ثبت شود! خودتان را جاي مدير آن شركت بگذاريد، آيا حاضريد هزينه كنيد و عاقبت هيچ منفعتي نبريد؟ كدام آدم عاقلي حاضر مي شود پول خرج كند ولي در نتايج مسابقات بگويند اين «استان» اول شد و آن «استان» دوم؟
راهكار عملي
گاهي اوقات براي حل بعضي مسائل موجود در پرورش اندام بايد صبر پيشه كرد و منتظر ماند، بهرحال بايد بپذيريم كه فدراسيون اين رشته فقط 4 سال قدمت دارد كه اصلاٌ قابل قياس با فوتبال نيست. اما بعضي مشكلات و ضعفها هيچ احتياجي به زمان ندارد، فقط همت ميخواهد و قريحه. با اينكه فقط 4-5 هفته به آغاز مسابقات استاني وقت باقي مانده، هنوز هم براي اينكه مسابقات واقعي قهرماني باشگاههاي كشور داشته باشيم، دير نيست. همين فردا اعلام كنيد، تيمهاي اول تا سوم مسابقات قهرماني تهران (به طور مثال تيمهاي a و b و c)، با همان تركيب و با همان مربيها و با همان نام ميتوانند در مسابقات كشوري شركت كنند و ببينيد آيا سه اسپانسر قوي براي همين تيمها پيدا ميشود يا نه؟ براي اينكه تواناييهاي بدنسازاني كه عضو هيچ از سه تيم a و b و c نبوده اما به طور مثال در اوزان مختلف مقام آوردهاند، هم يك تيم d تشكيل دهيد كه مسئوليت آن همچنان با هيات تهران باشد و با همان نام سابق (تيم تهران) در مسابقات كشوري شركت كند. آن وقت است كه هيات تهران ميتواند با سليقه خود آن تيم را ارنج كند، برايش مربي انتخاب كند و هر طور كه مايل است آنها را اسكان دهد. اگر اين اتفاق از تهران آغاز شود و تيمهاي باشگاهي به رسميت شناخته شوند، يقين داشته باشيد كه در استانهاي بزرگ و پرامكاناتي نظير اصفهان و خراسان هم چنين اتفاقي روي ميدهد و در محدوده زماني دو سه ساله، پرورش اندام صاحب مسابقات واقعي باشگاهي خواهد شد.
علي مغاني
قهرماني باشگاهها يا استانها؟
هرسال در همين ايام، ابتدا مسابقات انتخابي در استانهاي مختلف انجام ميشود و در بخشنامهها ذكر ميشود، قهرماني تيمي محاسبه ميشود و بدنسازان در قالب تيمهاي مختلف به اين رقابتها ميروند اما وقتي پرونده مسابقات استاني بسته ميشود، انگار همه فراموش ميكنند كه اين تيم ايكس بوده كه قهرمان شده و طبق يك قانون نانوشته، اختيار امور به دست هيأتها ميافتد تا با سليقه خودشان، نفرات اعزامي به مسابقات قهرماني كشور را گزينش كنند. اينجاست كه ديگر عبارت «قهرماني باشگاهها» رنگ ميبازد و روساي هيات در هر استان، مسئول اعزام تيم ميشوند و اين تازه آغاز دشواريهاست! همه ميدانيم كه هياتهاي پرورش اندام، حتي در استانهاي متمول و پايتخت هم با كمبود بودجه دست به گريبان هستند. آنها حتي براي هزينههاي جاري خودشان هم هزار و يك مشكل دارند، چه برسد به تجهيز و تدارك سفر يك تيم به محل مسابقه. بدنسازي كه آخرين روزهاي رژيمش را ميگذراند، بايد 20 ساعت سوار اتوبوس شود تا بندرعباس برسد، لباس متحدالشكل و گرمكن يكدست هم كه در كار نيست، تازه وقتي ميرسند اختلاف پيش ميآيد كه هزينه ناچيز خوابگاه را خود ورزشكار بايد پرداخت كند يا مسئول هيأت؟... و اين داستاني است كه همه ساله تكرار ميشود.
چرا مثل فوتبال نباشيم؟
بگذاريد سري به فوتبال بزنيم؛ استقلال، ذوبآهن، مس كرمان و سپاهان چهار تيمي هستند كه سهمیه ليگ قهرمانان آسيا را گرفتهاند و نمايندگان فوتبال ايران در اين مسابقات معتبر هستند. اين «حق» چهار تيمي است كه سال پيش بهترين نتايج را گرفتهاند و حالا بايد در مسابقات آسيايي شركت كنند. در همين فوتبال خودمان كيست كه نداند علي كريمي بهترين بازيكن حال حاضر ايران است؟ حالا كه علي كريمي عضو هيچ كدام از اين چهار تيم نيست، بايد «حق» بقيه تيمها را پايمال كرد و استيل آذين را به مسابقات آسيايي فرستاد؟ يا اينكه به بهانه استفاده از همه قوا، چهار تيم منتخب درست كرد و روانه ليگ آسيا كرد؟ پاسخ ساده است؛ هيچ كدام! تيمهاي فوتبال در اين سالها «شخصيتي» پيدا كردهاند كه امكان مطرح كردن اين گزينهها غير ممكن است اما در پرورش اندام كه بدون شك دومين رشته پرطرفدار ايران است، هيچوقت باشگاهها صاحب چنين «شخصيتي» نشدهاند كه اگر در مسابقه انتخابي به موفقيتي برسند، در رقابتهاي سطح بالاتر هم با همان تركيب و با همان نفرات شركت كنند.
پاورليفتينگ دارد، پرورشاندام نه
ماجرا وقتي جالب ميشود كه ميبينيم در همين فدراسيون، رشتهاي مثل پاورليفتينگ مسابقه باشگاهي نسبتاً واقعيتري دارد. تيمهايي مثل «فومن شيمي» و «ملي حفاري» با پرداخت مبالغي پاورليفترها را به خدمت ميگيرند و در ردهبندي تيمي هم نام آنها به عنوان تيمهاي برتر و قهرمان ميآيد اما در پرورش اندام كه به لحاظ مادي و ابعاد تبليغاتي، وضعيتي به مراتب بهتر نسبت به پاورليفتينگ دارد هيچ باشگاهي وجود ندارد و تا وقتي كه همچنان هياتها صاحب اختيار اعزام تيم به مسابقات كشوري باشند، هيچ باشگاهي امكان رشد نخواهد يافت.
اسپانسرها نميآيند؟!
اهالي پرورش اندام به خاطر دارند كه در سالهاي گذشته در چند مورد شركت توليد كننده دستگاههاي بدنسازي و توليد كننده مكمل، حامي مالي تيمهاي شركت كننده در مسابقات قهرماني كشور شدند اما متاسفانه چنان رفتار نامناسبي با آنها شد كه پشت دستشان را داغ كردند تا يادشان باشد هيچوقت چنين خطايي را مرتكب نشوند! در يك مورد، نه تنها اسم تيم به نام اسپانسر نشد، بلكه در مراسم اهداي جوايز نگذاشتند تابلوي تبليغاتي اين شركت در عكسهاي يادگاري ثبت شود! خودتان را جاي مدير آن شركت بگذاريد، آيا حاضريد هزينه كنيد و عاقبت هيچ منفعتي نبريد؟ كدام آدم عاقلي حاضر مي شود پول خرج كند ولي در نتايج مسابقات بگويند اين «استان» اول شد و آن «استان» دوم؟
راهكار عملي
گاهي اوقات براي حل بعضي مسائل موجود در پرورش اندام بايد صبر پيشه كرد و منتظر ماند، بهرحال بايد بپذيريم كه فدراسيون اين رشته فقط 4 سال قدمت دارد كه اصلاٌ قابل قياس با فوتبال نيست. اما بعضي مشكلات و ضعفها هيچ احتياجي به زمان ندارد، فقط همت ميخواهد و قريحه. با اينكه فقط 4-5 هفته به آغاز مسابقات استاني وقت باقي مانده، هنوز هم براي اينكه مسابقات واقعي قهرماني باشگاههاي كشور داشته باشيم، دير نيست. همين فردا اعلام كنيد، تيمهاي اول تا سوم مسابقات قهرماني تهران (به طور مثال تيمهاي a و b و c)، با همان تركيب و با همان مربيها و با همان نام ميتوانند در مسابقات كشوري شركت كنند و ببينيد آيا سه اسپانسر قوي براي همين تيمها پيدا ميشود يا نه؟ براي اينكه تواناييهاي بدنسازاني كه عضو هيچ از سه تيم a و b و c نبوده اما به طور مثال در اوزان مختلف مقام آوردهاند، هم يك تيم d تشكيل دهيد كه مسئوليت آن همچنان با هيات تهران باشد و با همان نام سابق (تيم تهران) در مسابقات كشوري شركت كند. آن وقت است كه هيات تهران ميتواند با سليقه خود آن تيم را ارنج كند، برايش مربي انتخاب كند و هر طور كه مايل است آنها را اسكان دهد. اگر اين اتفاق از تهران آغاز شود و تيمهاي باشگاهي به رسميت شناخته شوند، يقين داشته باشيد كه در استانهاي بزرگ و پرامكاناتي نظير اصفهان و خراسان هم چنين اتفاقي روي ميدهد و در محدوده زماني دو سه ساله، پرورش اندام صاحب مسابقات واقعي باشگاهي خواهد شد.
علي مغاني