PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شما هم از اين كارا ميكنيد؟



*f*
۱۳۸۹-۰۳-۰۱, ۰۱:۴۹ بعد از ظهر
:پوزخند:



http://img6.img98.com/out.php/i60509_f9bp9eefsq6e7484q09e.jpg

navid_a
۱۳۸۹-۰۳-۰۱, ۰۵:۵۵ بعد از ظهر
اون شاگرده یکم از پسر اونورتره:پوزخند:

امین مشرقی
۱۳۸۹-۰۳-۰۱, ۰۶:۰۶ بعد از ظهر
طبیعیه پیش میاد! منم یه بار هواسم نبود از یه مانکن آدرس پرسیدم چشمتون روزه بد نبینه عجیب ضایع شدم!:پوزخند:

sajjad 1368
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۱۲:۲۹ قبل از ظهر
واقعا جا داره از خانم های محترم سایت خانم لیلی و خانم سارا تشکر کنم.واقعا موضوعات جالب و زیبای میزارند.مرسی از لطفی که میکنید.

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۱۱:۴۱ قبل از ظهر
من معمولاً از مانكن هاي دم در مغازه ها قيمت مي پرسم. :پوزخند:

مصطفی خانی
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۱۱:۵۹ قبل از ظهر
چرا همه فكر مي كنند كه هميشه پسر ها دنبال دختر ها هستند مگه شما نديديد كه دخترها چجوري به مايكن هاي مرد نگاه مي كنند ؟
http://pic20.picturetrail.com/VOL1382/9896329/18297495/317600893.jpg

sezarsf
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۱۲:۱۳ بعد از ظهر
فرقی نداره هر دو طرف دنبال هم هستند اما اسم پسرا بد در رفته

*f*
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۰۱:۳۴ بعد از ظهر
من معمولاً از مانكن هاي دم در مغازه ها قيمت مي پرسم. :پوزخند:

منم همين طور :خجالت: بعضی وقتا هم ميرم تو مغازه بهشون سلام ميدم :پوزخند:

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۰۱:۴۸ بعد از ظهر
بدتر از همه اين كه يه دفعه توي يه پاساژ بودم كه تمام مغازه ها مانكن هاشون رو گذاشته بودن دم در. من هم هميجور اون ها رو نگاه مي كردم تا اينكه از پيراهن يكيشون خيلي خوشم اومد، لبه آستينش رو گرفتم تا ببينم ***ش چطوره كه يه دفعه متوجه شدم مانكنه داره مي لرزه.
دقت كه كردم ديدم خود فروشنده هست كه ايستاده دم در و بنده خدا براي اينكه جلو خندش بگيره داره مي لرزه. بعد با تعجب ذل زدم تو چشماش و هر دو موند تركيديم از خنده.:خنده:

*f*
۱۳۸۹-۰۳-۰۲, ۰۱:۵۸ بعد از ظهر
بدتر از همه اين كه يه دفعه توي يه پاساژ بودم كه تمام مغازه ها مانكن هاشون رو گذاشته بودن دم در. من هم هميجور اون ها رو نگاه مي كردم تا اينكه از پيراهن يكيشون خيلي خوشم اومد، لبه آستينش رو گرفتم تا ببينم ***ش چطوره كه يه دفعه متوجه شدم مانكنه داره مي لرزه.
دقت كه كردم ديدم خود فروشنده هست كه ايستاده دم در و بنده خدا براي اينكه جلو خندش بگيره داره مي لرزه. بعد با تعجب ذل زدم تو چشماش و هر دو موند تركيديم از خنده.:خنده:

:خنده::خنده::خنده: خيلی سوتی دادی اونم بدجووووووووووور :خنده: خوشبختانه من اين كارو نكردم ديگه :پوزخند: :پوزخند: ولی خيلی باحاله وقتی تجسمش ميكنم :پوزخند: