PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسطوره های تاریخ ورزش(عبداله موحد)



mamad
۱۳۸۹-۰۳-۰۴, ۰۱:۳۱ قبل از ظهر
عبدالله موحد
(کشتی آزاد)
http://parssport.ir/sport_heros/abdollah%20movahhed/abdollah_movahhed_s_img.jpg (http://parssport.ir/sport_heros/abdollah%20movahhed/abdollah_movahhed_b_img.jpg)عبدالله موحد، بی شک یکی از نوابغ تاریخ کشتی جهان است. او جزء معدود قهرمانان کشتی جهان است که در شش سال پیاپی از عنوان قهرمانی خود دفاع کرده اند. موحد در شهر بابلسر به دنیا آمد و به غیر از کشتی در والیبال و قایقرانی هم تبحر فراوانی داشت. پس از چند سال تمرین در کشتی هم به مهارت قابل توجهی دست یافت.
در اسفند سال 1340، به عنوان ذخیره صنعت کاران در وزن 70 کیلو در دیدار دوستانه میان تیم های ملی ایران و شوروی در تهران انتخاب شد و در تیم دوم ایران با زاربگ بریاشویلی قهرمان سرشناس روس کشتی گرفت. موحد این کشتی گیر را برد و نامش بر سر زبانها افتاد. چندی بعد در جریان مسابقات انتخابی تیم ملی جهت شرکت در مسابقه های قهرمانی جهان در تولیدوی آمریکا (1962) با صنعت کاران مساوی کرد. لیکن کمیته فنی فدراسیون کشتی به رهبری مرحوم حبیب الله بلور رای به حضور صنعت کاران داد که سال قبل قهرمان جهان شده بود. موحد به همراه عبدالله خدابنده (52 کیلو) به عنوان کشتی گیر ذخیره به آمریکا اعزام شد. برای مسابقات جهانی 1963 صوفیه، صنعت کاران به جای امامعلی حبیبی در وزن 78 کیلوگرم کشتی گرفت و موحد برای نخستین بار فرصت حضور در رقابت های جهانی را یافت و در اولین تجربه جهانی کشتی های خوبی گرفت. در کشتی اول به محمود آتالای از ترکیه 2-1 باخت. در دورهای دوم و سوم به ترتیب بر فرانک اولدتف از آلمان شرقی سابق و نمزل از آلمان غربی با امتیاز پیروز شد و در دور چهارم با اینوولچف بلغاری که در آن زمان قهرمان جهان بود به نتیجه مساوی رسید که به دلیل آنکه امتیازات منفی دو کشتی گیر به شش رسیده بود، هردو حذف شدند و مشترکا در مکان ششم قرار گرفتند.
در المپیک 1964 توکیو، موحد بدون باخت در وزن 70 کیلو پنجم شد. او کشتی گیران انگلیسی، استرالیایی و کره ای را با امتیاز مغلوب کرد و با ایوائو هوریوچی و اینوولچف مساوی کرد.
از سال 1965 و مسابقه های جهانی منچستر درخشش خارق العاده موحد آغاز شد و در این رقابت ها بالاتر از محمود آتالای (ترکیه) و زاربگ بریاشویلی به مدال طلای وزن 70 کیلوگزم دست یافت.
عبدالله موحد در سال 1966 و 1967 دوبار دیگر بر سکوی قهرمانی جهان قرار گرفت و با کارنامه ای درخشان پا به بازی های المپیک 1968 مکزیکوسیتی نهاد. در بازی های المپیک او بالاتر از اینوولچف قهرمان مشهور بلغارستان به مدال طلای 70 کیلوگرم رسید. موحد در جهانی 1969 ماردل پلاتا و 1970 ادمونتون هم با غلبه بر تمامی رقبای خود به مدال طلای وزن 68 کیلوگرم دست یافت تا با 6 مدال طلای پی درپی به صف اسطوره های این ورزش بپیوندند و روکوردی جاودان برای کشتی ایران برجای گذارد.
موحد در سال 1971 در رقابت های جهانی صوفیه حضور یافت ولی چهارم شد و در بازی های المپیک 1972 مونیخ هم که آخرین حضور او بود به علت آسیب دیدگی رقابت ها را ترک گفت.
علاوه بر شش مدال طلای جهان و المپیک، عبدالله موحد در بازیهای آسیایی 1966 (بانگکوک) و 1970 (بانگکوک) هم موفق به کسب مدال طلا شد.

mamad
۱۳۸۹-۰۳-۰۴, ۰۱:۵۲ قبل از ظهر
http://img.tebyan.net/big/1387/05/501302023117464718701191362422328918163.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1387/05/611617913210413179831932323685077224131.jpg)
نام و نام خانوادگى: امامعلى حبیبى
سال تولد: 1310
محل تولد: یكى از روستاهاى شهر بابل
سمت: كشتى گیر وزن 67 كیلوگرم
افتخارات:

مدال طلاى المپیك 1956 ملبورن
مدال طلاى مسابقه هاى جهانى 1959 تهران
مدال طلاى مسابقه هاى جهانى 1961 یوكوهاماى ژاپن
مدال طلاى مسابقه هاى جهانى 1962 تولیدو
مدال طلاى بازیهاى آسیایى 1958 توكیو



مامعلی حبیبی در پنجم خرداد ماه 1310 در یکی از روستاهای شهر بابل متولد شد. ورزشی را با کشتی محلی «لوچو» آغاز کرد و سپس فنون کشتی را در پادگان گرگان در سال 1331 آغاز نمود و در شهر قائم شهر زیر نظر اسکندر علی آبادی پیگیری نمود. پس از قهرمانی در مسابقه های انتخابی مازندران در سال 1332، در رقابت های قهرمانی کشور در اصفهان شرکت نمود و عنوان چهارم وزن 72 کیلوگرم را به دست آورد. سال 1333 هم به مقام چهارم مسابقه های قهرمانی ایران رسید ولی با قهرمانی در سال های 1334 (شیراز) و 1335 (تهران) به عضویت تیم ملی رسید و عازم رقابت های جام جهانی در ترکیه شد و در وزن 67 کیلوگرم شرکت کرد که به موفقیتی نرسید. بازی های المپیک 1956 ملبورن اوج درخشش حبیبی بود که علی رغم بیماری موفق به کسب مدال طلا در 67 کیلوگرم شد.
امامعلی حبیبی در مسابقه های جهانی تهران موفق شد دوتن از بزرگان کشتی جهان (واختانگ بالاوادزه از شوروی و اسماعیل اوغان از ترکیه) را مجموعا در کمتر از سه دقیقه ضرب فنی کند. در دوران حضورش در عرصه جهانی معروف به سریعترین کشتی گیر جهان بود و در سال 1961 در بوکوهاما موفق شد بالاتر از موروزوف از شوروی و کانه کو از ژاپن برای دومین بار قهرمان جهان شود. در این سال ایران به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت. حبیبی با کسب مدال طلای مسابقه های جهانی تولیدو در سال 1962 برای همیشه از صحنه کشتی کناره گیری کرد. علاوه بر چهار طلای جهان و المپیک، او موفق به کسب مدال طلای بازیهای آسیایی 1958 توکیو در وزن 67 کیلوگرم شد. در این رقابت ها او بر کازوآبه از ژاپن غلبه کرد.
پس از پایان دوره قهرمانی مدتی به مربیگری پرداخت ولی پس از آن وارد عالم سیاست شد و در دوره ای هم به عنوان نماینده مردم بابل در مجلس شورای ملی حضور داشت.

او حالا فقط با خاطراتش زندگى مى كند. خاطره اولین غرش ببر مازندران در دنیا در المپیك در سال 1956 و در شهر ملبورن، یاد مسابقه هایى كه داده، مدال هایى كه گرفته، با ارزش ترین یادگارى هاى عمر ورزشى اش. امامعلى حبیبى كشتى گیر بابلى براى اولین بار در ملبورن با كشتى گیران المپیكى سرشاخ شد. او در هر 6 دور برنده بود. براى برد از دور اول با ضربه فنى اندنبرگ سوئدى استارت زد. در دور دوم توت مجارستانى هم تاب ضربه فنى او را نیاورد. حبیبى در دور سوم با امتیاز بیل فرانسوى را شكست داد تا حریفش در دور چهارم نیزولاى ایتالیایى هم ببازد. تب 40 درجه هم مانع كار او نشد و بستایف از شوروى حریف پنجم او بود كه با ضربه فنى كنار رفت . تا در آخرین مسابقه كازاهاراى ژاپنى هم با قبول ضربه فنى طلا را دور دستى تقدیم امامعلى حبیبى كند. كشتى گیر مازندرانى با این مدال به تاریخ ورزش ایران پیوست. او 3 سال بعد در مسابقه هاى جهانى در كمتر از 3 دقیقه دو كشتى گیر صاحب نام دنیا به نام بالاوادزه از شوروى و اسماعیل اوغان تركیه اى را ضربه فنى كرد و سریع ترین كشتى گیر دنیا لقب گرفت. در سال 1961 هم دومین قهرمانى جهان را از آن خود كرد. و یك سال بعد در مسابقه هاى جهانى 1962 براى همیشه چهارگوشه دایره طلایى را بوسید.
*فكر مى كردید در المپیك 1956 ملبورن قهرمان وزن 67 كیلوگرم شوید؟

شانس را نمى شود پیش بینى كرد. اما خیلى امیدوار بودم كه به این مقام برسم. تلاشم را چند برابر كردم. فكر مى كنم به خاطر تلاش ها، زحمات، تمرینات مرتب و راهنمایى هاى مربى كار آزموده ام مرحوم حبیب الله بلور قهرمان المپیك شدم.
http://img.tebyan.net/big/1387/05/20619441165351931841721801042473019513518681.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1387/05/1064915323315716124519110916178987204209112.jpg)
*قهرمان المپیك شدن حس خاصى دارد؟

احساس سربلندى و افتخار. من هم در المپیك ملبورن فقط انجام وظیفه كردم تا ملت ایران به خواسته دلشان برسند و شاد شوند. حس سربلندى و افتخارى كه همه داشتند و من هم از آن مشتثنى نبودم.
*كشتى گیران خارجى و مربیان آنها بعد از قهرمانى شما چه عكس العملى نشان دادند؟

معلوم است كه در باطن از قهرمانى ام راضى نبودند اما به ظاهر تبریك مى گفتند. كشتى گیر روس بستایف را كه بردم از شكست خودش ناراحت بود اما پیروزى مرا هم تبریك گفت و با من هم دست داد.
مثل همیشه قرآن را بوسیدم و با توكل به خدا روى تشك رفتم. از خدا خواستم كه كمكم كند. وقتى روى تشك رفتم دیگر متوجه بیمارى ام نبودم. تا اینكه كشتى گیر روس را ضربه كردم. این مسابقه را بردم و بلافاصله روانه بیمارستان شدم


*درست است كه شما دور چهارم با تبى كه داشتید روى تشك حاضر شدید؟

بله.
*دلیل تب سرماخوردگى بود یا بیمارى دیگر؟

نه. سرما نخورده بودم. به خاطر كم كردن وزن كبدم خشك شده بود. همین مسأله باعث شد تا تب كنم.
*با این وضعیت چطور مسابقه دادید؟

در آن روز مرحوم دكتر زاهدى معاینه ام كرد دید 40 درجه تب دارم. اما من مثل همیشه قرآن را بوسیدم و با توكل به خدا روى تشك رفتم. از خدا خواستم كه كمكم كند. وقتى روى تشك رفتم دیگر متوجه بیمارى ام نبودم. تا اینكه كشتى گیر روس را ضربه كردم. این مسابقه را بردم و بلافاصله روانه بیمارستان شدم. 25 روز در بیمارستان بسترى شدم.
*فكر مى كنم ماندگارترین خاطره براى شما فینال المپیك ملبورن بود. درست است؟

بله. چرا كه همه تعجب كرده بودند و مى پرسیدند با این بیمارى چطور با قهرمان روس مسابقه دادى. بهترین خاطره من است. من او را ضربه كردم و او نفر سوم شد و كازاهاراى ژاپنى دوم. من هم مى گفتم همه اش به خاطر عشق است. من نبودم كه بردم. قدرت خدا بود. از خدا خواستم و براى اولین بار روى سكو رفتم. و اهتزاز پرچم ایران را دیدم.
http://img.tebyan.net/big/1387/05/79188134962164220644312921810615846210.jpg
<h2>مربی ام می گفت یك ملت چشم انتظار موفقیت شما هستند باید به خاطر پیر زنانى كه در شالیزار كار مى كنند و مردانى كه در مساجد دعا مى كنند پیروز شوید تا دل آنها شاد شود.



*سخت ترین مسابقه اى كه در ملبورن دادید، همان مسابقه با بستایف بود؟</h2>همه مسابقه ها سخت بود. چرا كه همه حریفان تمرین كرده بودند و با آمادگى آمده بودند. كشتى گیران از كشورهاى بزرگ كه امكانات خوبى هم داشتند. همه مسابقه ها سخت بود. من همیشه معتقدم باید همه حریفان را بزرگ بدانى. به خاطر این عقیده به حریفانم مجال نمى دادم. نمى خواستم به هیچ حریفى امتیاز بدهم.
*مربى تان چقدر به مدال آورى شما امیدوار بود؟

به من دلدارى مى داد اما نمى دانستم. در دلش چه مى گذرد. همیشه مى گفت شما سردارانى هستید كه به نمایندگى از ملت به میدانى بزرگ پا گذاشته اید. باید فاتح باشید. یك ملت چشم انتظار موفقیت شما هستند باید به خاطر پیر زنانى كه در شالیزار كار مى كنند و مردانى كه در مساجد دعا مى كنند پیروز شوید تا دل آنها شاد شود.
*مدال گرفتن در آن المپیك ها سخت تر بود یا حالا؟

آن موقع شرایط خیلى سخت بود. اما حالا امكانات زیاد است. حالا در سالن تمرین 3-4-5 تشك هست كه كشتى گیران روى آن تمرین مى كنند اما آن موقع اینطور نبود. یك تشك استاندارد بیشتر نداشتیم.
*با این وضعیت شما چطور تمرین مى كردید؟


در هر شرایطى تمرین را رها نمى كردیم. اما به خاطر نداشتن امكانات در سالن تمرینات هوازى انجام مى دادیم تا استقامت بدن هایمان بیشتر شود طناب مى زدیم ، كوه مى رفتیم و مى دویدیم، در واقع برنامه تمرین مان طورى بود كه یك روز تمرین كشتى در سالن و یك روز تمرینات هوازى.
منبع : ایران ورزشی

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۰۴, ۱۰:۰۴ بعد از ظهر
كاش باز هم اين ها مورد احترام مردم بودند . كاش اينها محبوب مردم بودند و كاش اينها الگوي مردانگي در مردم بودند نه آقايان خوشگل پسر .

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۰۵, ۰۱:۰۱ بعد از ظهر
يه زماني ببر مازندران الگو بود، حالا سامي باربي:نمیبینم:
http://music.rapfa8.com/music/Sami%20Barbi%20Ft%20Kami%20R.M%20-%20Bepichoon.jpg

mamad
۱۳۸۹-۰۳-۰۵, ۰۵:۴۵ بعد از ظهر
محمدجعفر سلماسى، اولین مدال آور المپیك ایران

http://img.tebyan.net/big/1387/05/9410992112718428720911625325319310545145.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1387/05/1141443215573207137676815467197203193199173.jpg)


شناسنامه

نام و نام خانوادگى: محمدجعفر سلماسى
سال تولد: 1297
متولد: كاظمین عراق
شغل: ناظم مدرسه در بغداد
تعداد فرزندان: 3پسر، صادق، مصباح و كمال
وفات: 11 بهمن ماه 1378 در اثر بیمارى دیابت
افتخارات:

مدال برنز المپیك 1948 لندن
مدال طلاى بازیهاى آسیایى دهلى نو 1951
قهرمان دسته پروزن مسابقه هاى قهرمانى ایران در سال هاى 1324 و 1325 و 1326 و 1327

خیلى اتفاقى شد. حضورش در تیم ملى وزنه بردارى و المپیك. جعفر سلماسى ناظم 34 ساله ایرانى در بغداد با پایان سال تحصیلى به تهران آمده بود تا تعطیلات تابستانى اش را در تهران باشد. مثل همیشه . او كه از 10 سالگى ورزش را شروع كرده بود آن هم ژیمناستیك، حالا با بالا رفتن سن اش در باشگاه نیرو راستى تمرین مى كرد. او برخلاف بقیه ورزشكاران دیر شروع كرد اما زود نامى شد. بدون اینكه وزنه بردار باشد اما همیشه سرى به آن مى زد. آن روز هم وزنه برداران به باشگاه نیروراستى آمده بودند. آنها كه سال قبل با حضور در فنلاند، رقابت با خارجى ها را تجربه كرده بودند براى حضور در المپیك 1948 لندن آماده مى شدند. سلماسى آن روز در حركت پرس ؛ وزنه 100 كیلوگرمى را بالاى سرش برد و همه را انگشت به دهان گذاشت. بلند كردن وزنه 100 كیلویى باعث شد تا مسؤولان تیم دست به كار شوند و او را به تیم ملى دعوت كنند. كمال سلماسى پسر سوم مرحوم سلماسى مى گوید: «بعد از انجام حركت پرس در باشگاه نیروراستى، تابستان تمام شد و پدرم به بغداد برگشت اما مسؤولان دعوت او به اردو را پیگیرى كردند. وزارت امور خارجه در نامه اى به آموزش و پرورش خواست تا پدرم را به مركز برگردانند تا براى المپیك آماده شود.»
با رسیدن نامه وزارت امور خارجه به وزارت آموزش و پرورش موافقت شد تا ناظم به تهران برگردد. برگشت و تمرینات جدى اش را در اردوى تیم ملى از سر گرفت. وی بعد از 3 ماه تمرین همراه بقیه ورزشكاران راهى لندن شد تا ماموریت جدیدش را انجام دهد. نتیجه اش را هم گرفت. سلماسى در اولین حضور المپیكى اش در رقابت هاى دسته 60 كیلوگرم وزنه بردارى درخشید. مثل تمرین در باشگاه نیروراستى. وی این بار اما چشم خارجى ها را هم خیره كرد. وزنه بردار ملى پوش در حركت پرس و با بلند كردن وزنه 100 كیلوگرمى، 5/7 كیلوگرم ركورد المپیكى آنتونى ترلازو امریكایى قهرمان دوره قبل المپیك را شكست و از بقیه پیش افتاد. وی در حركت یك ضرب با ركورد 5/97 كارش را تمام كرد. اما محمود فیاد وزنه بردار مصرى با بالا بردن وزنه 105 كیلوگرمى رو دست سلماسى زد و با ثبت ركورد 135 كیلوگرمى در حركت دوضرب قهرمانى المپیك را از آن خود كرد.
وزنه بردار ملى پوش ایران نیز با ركورد 5/312 كیلوگرم روى پله سوم ایستاد تا مدال برنز المپیك را به دست آورد و با گرفتن اولین مدال المپیكى ایران اسم خود را در تاریخ ورزش ایران ثبت كند. سلماسى با اینكه تصمیم گرفته بود تا وزنه بیشترى را بلند كند و ركورد رقیب مصرى اش را بزند اما به خواسته مدیر تیم تن داد: «با اینكه مى توانستم ركورد فیاد را بزنم اما وقتى مدیر تیم گفت مدال برنز تو قطعى شده اگر ركورد بالاتر را بزنى و در حركت بعدى نتوانى جبران كنى باید وزنه پایین تر را انتخاب كنى، ترجیح دادم حرف او را گوش كنم و ریسك نكنم و به مدال برنز قانع شوم.»
http://img.tebyan.net/big/1387/05/15611312240182174916020100240229205235421.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1387/05/12841202112142229182215392521884918217021089.jpg)
با پخش خبر سومى سلماسى در لندن و به دست آمدن اولین مدال المپیك براى ایران ولوله اى در كشور به پا شد. پیام هاى تبریك بود كه مى رسید. پسر سلماسى مى گوید: «همه ایران به خاطر مدال برنز پدرم شادى مى كردند، مثل سال 1997 كه ایران با برد مقابل استرالیا به جام جهانى 1998 رسید.»
با این مدال كار سلماسى سخت تر از قبل بود. او براى اینكه راحت تر تمرین كند خودش وسایل تمرین را در خانه داشت. وسایلى كه بتواند با استفاده از آن تمرینات و حركات را انجام دهد. در واقع زیرزمین خانه سلماسى باشگاه تمرین او شده بود. جدیت او در تمرین بقیه را هم به تمرین جدى ترغیب مى كرد. همانطور كه مرحوم نامجو در خاطراتش مى گوید: «زمانى كه تمرینات سلماسى را دیدم به وزنه بردارى علاقه مند شدم.»
او 3 سال بعد از افتخارآفرینى در لندن همراه تیم ملى وزنه بردارى در بازیهاى آسیایى دهلى نو حاضر شد. سال 1951. یك مدال طلا از جمع 7 مدال طلاى تیم ملى وزنه بردارى سهم جعفر سلماسى بود. او با ركورد 305 کیلوگرم مدال طلاى دسته پر وزن را از آن خود كرد. تا این مدال آخرین مدال او باشد. سلماسى در مسابقه هاى جهانى هلسینكى هم حاضر شد اما به خاطر بیمارى وزنه نزد تا دفتر افتخاراتش با طلاى بازیهاى آسیایى دهلى نو بسته شود و او نیز از تیم ملى وزنه بردارى خداحافظى كند.
نفر سوم المپیك لندن بعد از ازدواجش تنها نبود، همسرش كمك زیادى به او مى كرد. پسر سوم سلماسى این مسأله را تایید مى كند: «مادرم همیشه به او كمك مى كرد، از نظر تغذیه، روحیه و ... براى او هیچ چیز كم نمى گذاشت. آن زمان كه پدرم وزنه مى زد دو برادر بزرگترم بچه بودند. مادرم همیشه علاوه بر اینكه مواظب تغذیه و روحیه او بود، مراقب بود كه برادرهایم مزاحم استراحت او نشوند.»
وزنه بردار نامى ایران اما اجازه نداد هیچ كدام از 3 فرزندش ورزشكار شوند. كمال سلماسى مى گوید: با مسائلى كه از زبان پدرم و دوستانش مى شنیدیم فضا را جالب نمى دیدیم. علاوه بر آن در آن زمان ورزش قهرمانى از خودگذشتگى زیادى مى خواست.»
جعفر سلماسى بعد از مقام هایى كه به دست آورد سرمربى تیم ملى وزنه بردارى عراق شد. او هم در دانشكده تربیت بدنى تدریس مى كرد و هم ملى پوشان این كشور را تمرین مى داد. او بعد از بازنشستگى به فدراسیون آمد اما خیلى ماندگار نشد. به خاطر اختلافاتش با رییس وقت فدراسیون ترجیح داد كنار بكشد. سلماسى از سال 1373 ساكن شهر قم شد. او روز دوشنبه 11 بهمن ماه 1378 به خاطر بیمارى دیابت در بیمارستان شهیدب اهنر تهران درگذشت و پیكرش در قطعه 22 بهشت زهرا كنار شادروان محمود نامجو آرام گرفت.

mamad
۱۳۸۹-۰۳-۰۵, ۰۵:۵۷ بعد از ظهر
http://www.irvarzesh.ir/images/newspost_images/namjo.jpg


افتخارات:



نامجو افتخار ایران زمین
مرحوم محمود نامجو از چهره های شاخص وزنه برداری ایران بود که در رشته وزنه برداری و پرورش اندام در سالهای بسیار دور جزء قهرمانان سطح اول جهان بوده و از چهره های به یاد ماندنی و جاودانه استان گیلان به شمار می رود.
نامدارترین قهرمان گیلان محمود نامجو در سال 1297 شمسی در کوی استادسرای رشت از پدر و مادری گیلانی متولد شد.

علاقه به ورزش ازهمان اوان کودکی و نوجوانی در وجودش جوانه زد. در نوجوانی و جوانی با ورزشکاران محل مانند محمدعلی خورشیدی و هاشم پاداش ستوده در اجرای نمایش های شگفت آور نظیر پاره کردن کتابهای قطور و دریدن مجمعه ها و سینی های مسی و غیره شرکت می کرد و سنگ ها و وزنه های سنگین را که بلند کردن آنها از قدرت و توانایی مردم عادی خارج بود، بر روی دست بالا می برد. علاوه بر اینها در ورزشهایی چون بارفیکس، پارالل، تاب، خرک و آکروبات نیز شرکت می کرد و توانایی و مهارت شگفت انگیز خود را به معرض نمایش می گذاشت.
راه و رسم کشتی گرفتن روی تشک را از رضا لاجی مشهور به هاشم زاده، پارالل و بارفیکس را از قدیر بیشه بان و برخی دیگر از ورزشهای آن زمان را از پهلوانان معروفی چون احمد درخشان، سید علی تفنگدار و سید علی کم سخن یاد می گرفت.
محمود نامجو همزمان باستانی کارهم بود و از این رو برای تمرین و انجام ورزشهای قدیمی به زورخانه های سلامت بخش، میان راه و زورخانه بازارچه سبزه میدان می رفت. دیری نگذشت که نظیر ورزشکاران باستانی کار مانند کربلایی ندافی، رضا زرگر، بزرگ و مهدی خمیرانی صاحب نام گردید به طوری که ورود او را به زورخانه مرشد با آهنگ ضرب و صدای زنگ خوش آمد می گفتند. بعدها نیز هرگاه در سکوی قهرمانی می ایستاد، مرشدان زورخانه های رشت به افتخارش صلوات می فرستادند و زنگ می زندند.
نامجو وقتی به تهران مهاجرت کرد، دست تقدیر او را برای آموختن فنون وزنه برداری و تمرین صحیح با اسباب و ادوات ورزشی به مدرسه ورزنده کشانید و در این مدرسه بود که بسیاری از رموز ورزش را آموخت و همزمان با تمرینهای ورزشی، در یک کارگاه مبل سازی به کار مشغول شد.
طولی نکشید که داوطلبانه وارد خدمت سربازی گردید. دوران خدمت سربازی آغاز موفقیتهای وی بود، محل خدمت در دانشکده افسری به وی فرصت داد تا با خاطری آسوده تمرینهای خود را در رشته وزنه برداری، ورزشهای باستانی و کشتی ادامه دهد.

محمود نامجو در سال 1318 در مسابقات قهرمانی کشور که برای اولین بار در تهران برگزار می شد، در رشته وزنه برداری دسته 60 کیلوگرم به مقام نخست دست یافت، از آن پس قهرمان گیلانی نزدیک به نیم قرن با پولاد سرد در میادین ملی و جهانی دست و پنجه نرم کرد و ثمره تلاش دراز مدت وی در هم شکستن 20 رکورد جهانی، کسب 11 مدال افتخار مسابقات جهانی، المپیک و آسیایی برای ایران بود.
شرح کلیه موفقیتهای پولاد مرد گیلی در این مختصر نمی گنجد. امید است اشاره به افتخارات او در عرضه مسابقات بزرگ جهانی بتواند قدرت و توانائی و عظمت این قهرمان نامی را نشان بدهد.

یک مدال جهانی دیگر در چهل و یک سالگی
مرحوم محمود نامجو از چهره های شاخص استان گیلان می باشد که در رشته وزنه برداری و پرورش اندام در سالهای بسیار دور جزء قهرمانان سطح اول جهان بوده و از چهره های به یاد ماندنی و جاودانه استان گیلان می باشد.
مرحوم نامجو در اولین حضور خود در مسابقات المپیک موفق شد در دسته خروس وزن به مقام پنجم دست یابد. او در سال 1948 میلادی در چهاردهمین دوره بازی های المپیک (اولین المپیاد بعد از جنگ جهانی دوم) که در لندن برگزار می شد، در سی و سومین سال عمر خود با بلند کردن 122.5 کیلوگرم در دسته وزنی خود رکورد جدیدی به ثبت رساند و در مجموع به مقام پنجم دست یافت.
وی در دومین حضور المپیکی خود در سال 1952 میلادی (پانزدهمین دوره بازیهای المپیک) به پایتخت فنلاند یعنی هلسینکی رفت تا به مقامی بهتر از عنوان گذشته دست یابد.
در این المپیاد نامجو در مقام دوم المپیک جای گرفت و مدال نقره وزنه برداری خروس وزن را برای ایران به ارمغان آورد.
در سال 1956 میلادی مشعل شانزدهمین دوره بازیهای المپیک در ملبورن استرالیا بر افروخته شد که نامجو در این المپیک مدال برنز خروس وزن را بدست آورد و لقب مقاومترین وزنه بردار جهان نیز به القاب پیشین وی اضافه گردید.
اما گذشته از عناوینی که نامجو در مسابقات المپیک کسب کرد، در بسیاری از میادین معتبر جهانی نیز شرکت نمود و حاصل این حضور گسترده او، کسب 3 مدال طلا، یک نقره و 2 برنز از رقابتهای مختلف بود که آخرین مدال یعنی مدال برنز مسابقات جهانی تهران در چهل و یک سالگی این مرد تمام نشدنی وزنه برداری بدست آمد.
اولین حضور او در مسابقات جهانی مربوط به مسابقات لاحه هلند بود که در سال 1949 برگزار می شد. این مسابقات هفتمین دوره مسابقات جهانی بود و مرحوم نامجو موفق شد در دسته خروس وزن به مقام اول دست یابد و مدال طلای جهان را نصیب کشورش کند.
او در سال 1950 در هشتمین دوره مسابقات جهانی که در پاریس برگزار شد، یک بار دیگر به مقام اول وزنه برداری دست یافت و دومین مدال طلای جهان را به گردن آویخت.
نهمین دوره مسابقات جهانی در سال 1951 میلادی ایتالیا انجام گرفت و مرد پولادین ایران برای سومین بار پی در پی در سکوی نخست وزنه برداری جای گرفت و مدال طلای مسابقات جهانی را زیب گردن کرد.
سه سال بعد نامجو در آستانه 38 سالگی به اطریش رفت تا در یازدهمین دوره مسابقات جهانی که در سال 1954 در وین برگزار می شد، شرکت کند. در این دوره از مسابقات این قهرمان نامدار ایرانی موفق شد بر فراز سکوی دوم جهان بایستد و مدال نقره وزنه برداری را نصیب ایران کند. این بار مونیخ آلمان محل برگزاری دوازدهمین دوره مسابقات جهانی بود. از این مسابقات که به سال 1955 میلادی انجام گرفت، قهرمان ما مدال برنز وزنه برداری را به ارمغان آورد.
اما مرحوم نامجو در آخرین رقابت جهانی خود در سال 1957 (در چهل و یک سالگی) برای سیزدهمین دوره رقابتهای جهانی که در تهران برگزار می شد، خود را آماده کرد. مسن ترین وزنه بردار آن دوره از رقابتها در نهایت موفق شد مدال برنز این رقابتها را به گردن بیاویزد.

بیماری و غروب زندگی قهرمان نامدار گیلان
مرحوم محمود نامجو نامدارترین قهرمان گیلانی می باشد که سالهای سال در میادین مختلف آسیایی و جهانی به کسب افتخار و مقام پرداخت.
او بدون شک یکی از جاودانه ترین چهره های ورزشی کشور است که تا مدتها نام او در خاطره و ذهن ایران و جهان خواهد ماند. مرحوم نامجو در اوایل جوانی در یک کارگاه مبل سازی در تهران مشغول به کار شد و در سال 1323 به استخدام آتش نشانی تهران درآمد و در سال 1356 با 33 سال خدمت بازنشسته شد. در همین سالها بود که در اولین دوره بازیهای آسیایی که در دهلی نو پایتخت هندوستان برگزار می شد، شرکت کرد و موفق شد مدال طلای آن مسابقات را بدست آورد.
نامجو در بازیهای آسیایی توکیو هم به دلیل درخواست مقامات ورزش کشور در سومین دوره این مسابقات حاضر شد و موفق به کسب مدال نقره در این رقابتها گردید.
اما یکی از آخرین مسابقات مرحوم نامجو مربوط به مسابقات قهرمانی آسیایی تهران می باشد که پیر ورزش ایران در سن 41 سالگی مدال نقره این وزن را به چنگ آورد.
نامجو در دوران بازنشستگی و حتی در دوره نقاهت از ورزش غافل نبود و از همگامی و همراهی و تشویق ورزشکاران لحظه ای غفلت نمی کرد. او ورزشکار نمونه و دارای سجایای اخلاقی انسانی بود.
در سالهای آخر عمر وی، بیماری مهلک سرطان به جسم ستبرش رسوخ کرد و او را به شدت نحیف و رنجور نمود. سه سال پیش از مرگش برای درمان به شهر مونیخ اعزام گردید. گزارش پزشکی نامجو حاکی بود که قهرمان بلند آوازه جهان بیش از یک سال دوام نخواهد آورد، لیکن مدت 3 سال روی صندلی چرخ دار با سرطان لوزالمعده مبارزه کرد و سرانجام صبح روز شنبه 30 دی ماه 1368 شمسی تمام افتخاراتش را برای میهن خویش باقی گذاشت و به سرای ابدی شتافت و در بهشت زهرا (گورستان عمومی شهر تهران) به خاک سپرده شد.
محمود نامجو هنگام مرگ 73 سال داشت و از خود یک پسر و 4 دختر به یادگار گذاشت. وی انسانی وارسته و پرهیزکار، ورزشکاری نمونه و متصف به صفات انسانی و اخلاقی بود.
مدال طلاي رقابتهاي جهاني 1949 لاهه
مدال طلاي رقابتهاي جهاني 1950 پاريس
مدال طلاي رقابتهاي جهاني 1951 ميلان
مدال طلاي رقابتهاي جهاني 1949 لاهه
مدال نقره رقابتهاي المپيك 1952 هلسينكي
مدال نقره رقابتهاي جهاني 1954 وين
مدال برنز رقابتهاي جهاني 1955 مونيخ
مدال نقره رقابتهاي المپيك 1956 ملبورن
مدال برنز رقابتهاي جهاني 1957 تهران