PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فقط بدنسازی



bodybuilder
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۱۰ قبل از ظهر
دوستان فقط تویه این تاپیک در مورده اطلاعات و شنیده ها و تجارب و خاطرات خودمون در بدنسازی و پرورش اندام صحبت کنیم..

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۱۴ قبل از ظهر
بسيار تاپيك خوبي زدي فرزاد جان . جا داره ازت تشكر كنم بابت اين ايده قشنك و مفيد . اميدوارم از اين تاپيك هاي مفيد استقبال خوبي بشه . بهتره اين تاپيك ها رشد كنه تا تاپيك هايي مثل قاتل حرفه اي در دقوز آباد و ...
چه خوبه بچه ها در اين تاپيك ها فعاليت كنند كه در ارتباط با حداقل نام سايتمان كه بدنساز هست باشه .
فرزاد جان منتظريم ببينيم كي شروع ميكنه .

bodybuilder
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۲۰ قبل از ظهر
خوب اولش هم خودم شروع میکنم..:متفکر:
اولش از خودم بگم که درسم بلاخره تموم شد.. البته تموم که نشد وسط امتحان هاس و منم بیخیال شدم و دیگه نمیرم امتحان بدم:بامزه:(همون سیکل کافیه)الان فقط میخوام بچسبم به ورزشم..
خداییش تمام فکر و ذهنم شده این ورزش.. از صبح تا شب فقط درمورده بدنسازی فکر میکنم یا با دوستان در این مورد صحبت میکنم...
و از فردا ایشاالله استارت خودمو تویه این ورزش میزنم یعنی مکمل و تغذیه و تمرین و استراحتم همش رو با برنامه پیش میرم.. از هفته بعد هم دورمو شروع میکنم..
تا الان که بدنه خیلی خیلی مبتدیی داشتم ولی به امیده خدا ایشالله که با برنامه پیش برم و ج.اب بگیرم(البته زیره نظره آقا پیمان)

bodybuilder
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۳۱ قبل از ظهر
دوستان هرچیزی که به ذهنتون میرسه و مربوط به بدنسازی هست تویه این تاپیک بگید... حالا میخواد در مورده بدنسازان داخلی یا خارجی باشه یا درمورده خودتون باشه یا در مورده برنامه های ورزشی آیندتون و وضع حال حاضر بدنتون(در حال پیشرفت و وزن و دوره رژیم و حجم و...) هر چیزه دیگه...
مثلا من شنیدم که داروها و مکمل های علی تبریزی رو رضا سلطانی میده یا مثلا میدونم که محسن قران نویس رفته امریکا برایه زندگی و ورزش حرفه ای وگفت که باید ماهی 6-7 میلیون اونجا خرجه بدنم کنم...

Mohammad.Reza
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۳۴ قبل از ظهر
من از خودم میگم در مورد تمرینام البته با اجازه
امروز تمرین سینه و جلو بازو داشتم خدائیش خیلی حال میکنم اولین روز تمرینمو، وقتی که صبح از خواب بیدار میشم شوق باشگاه رو دارم تا عصر ساعت 6 بشه با کله برم تو باشگاه ، امروز باشگاه خیلی خلوت بود 4 نفری تمرین میکردیم ولی خوب بود و خیلی گرم بود باشگاه ولی تحمل میکنیم ارزش داره.
اولین ست هامو با بالاسینه هالترو بالاسینه دمبل شروع کردم نمیدونم چرا بالاسینم حجم نمیگیره ،البته یکم هست ولی از نیم رخ نگاه کردنی گود هستش که حالمو میگیره ولی میسازمش ،خلاصه سینه تموم شد رفتیم سراغ جلو بازو :پوزخند: که یه تمرین اساسی بهش بدیم که خوبم جواب داد بعد تمرینم متر کردم با دم 1.5 سانتی روبرو شدم (36.5)مارو میگی کم مونده بود سکته کنم مربیم از من بدتر بود ولی این ذوق بیشتر از نیم ساعت دووم نیاورد دمش تموم شد:نمیبینم:بعد تموم شدن تمرین رفتم توی اتاق مخصوص فیگور چنتا فیگور سینه و جفت بازو گرفتیم و خدارو شکر کردیم لباسارو پوشیدم اومدم خونه.
اینم از تمرین امروزم فردا هم شرشونه پشت بازو دارم از الان شوغ سرشونرو دارم :منتظر: .
ببخشید سرتون رو درد اوردم دوستان بدنساز لطفا همراهی کنید.
یا علی:گل رز:

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۳۶ قبل از ظهر
منم جا داره همينجا يه چيزي در مورد فرزاد جان بگم . در حاشيه مسابقات استان قزوين شاهد مسائلي بودم كه خيلي خوشم اومد و لازم دونستم اون رو با همه شما عزيزان مطرح كنم . اون هم اين بود كه فرزاد حان خيلي براي بنده زحمت كشيد كه جا داره از ايشون تشكر كنم . بنده براي مسابقات به مقداري شكلات كربو بار و پروتئين بار احتياج داشتم اما يادم رفته بود كه همراه خودم بيارم اما فرزاد جان براي بنده آنها را تهيه كرد و كلي به نتيجه گرفتن من تونست كمك كنه . فرزاد جان از كساني هست كه مطمئنم يه روز حقش رو از اين ورزش ميگيره چون واقعا علاقمند و عاشق اين ورزش هست . يادمه حتي وزن كشي مسابقات را به طور كل نگاه كرد . وقتي علاقه فرزاد به اين رشته را ميبينم كيف ميكنم كاش همه عشقشون به اين ورزش واقعي بود و همه جوره داخل اين رشته بودند . چه از نظر خواندن اخبار و چه از نظر خيلي چيزهاي ديگر . بنده خيلي ناراحت ميشم وقتي مبينم خيلي از دوستان قهرمانان ملي را نميشناسند . خوب يه بدنساز بايد حداقل مسابقات استان خودشان را بره نگاه كنه اين كمترين فعاليت يه بدنساز هستش .

bodybuilder
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۱:۴۷ قبل از ظهر
آقا پیمان به من لطف دارن.. ایشاالله منم یه روز خوبی هاشو جبران میکنم..
منم یه یادی از مسابقات اسفند قزوین بکنم...

عجب حال و هوایی داره مسابقات پرورش اندام.. چیزی که من عاشقشم... از وزن کشی و صدای شاپ شاپه رنگه شرکت کنندگان تا مسابقه و فریاد های تماشاگران.. این دوره مسابقات استانی قزوین خیلی خوب بود.. آقا پیمان عجب استرسی داشت... یعنی از روزه وزن کشی تا روزه مسابقه که دیدمش... حتی تمومه آمار رقیب هاشو تا شب با sms از من میگرفت... آقا پیمان خدایی خیلی زحمت کشیده بود.. 6 ماه رژیم اونم با خرجی کم خیلی حرفه.. چیزی که فقط میتونه پیروزش کنه عشق به این ورزشه.. که واقعا با اختلاف خیلی زیاد باید اول میشد که با حق خوری دومش کردن.. خیلی کات شده بود آقا پیمان... همین دیروز قهرمان 60 کیلوی استان بهم میگفت که بدنش سوما خورده بود.. در صورتی که آقا پیمان با علم و زحمت به اون کات رسیده بود...

sajjad 1368
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۳:۰۳ بعد از ظهر
فرزاد جان خیلی خوبه که علاقت به این ورزش زیاده اما به نظر من درس رو ادامه بده چون درس خوندن باعث میشه تو زندگی تک بعدی نشی و احترام اجتماعی بالاتری پیدا کنی.در آینده هم برای کلاس های مربیگری و داوری باسواد بودن خیلی بهتره و کمکت میکنه که فکر باز تری داشته باشی.میتونی در دانشگاه رشته تربیت بدنی رو بخونی و این خیلی در ورزش کردنت کمک میکنه.((به نظر من بدنسازی نباید هدف زندگی باشد بلکه یکی از وسایل و راههایی است که به یک انسان کمک میکنه که زندگی سالمتر و موفق تری برای خودش ایجاد کنه.و رضایت بیشتری از خودش داشته باشه)).بیشتر قهرمان نا تحصیل کردن.پس بیخیال درس نشو یا علی

bodybuilder
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۳:۱۴ بعد از ظهر
خیلی خیلی ممنون سجاد جان از راهنماییت... حتما این کار رو میکنم.. و درس رو هم ادامه میدم.. اما یه مشکلی بود که باید درس رو رها میکردم...
اما همین چیزی که گفتی رو توی برنامم دارم.. و میخوام برم رشته تربیت بدنی.. بازم تشکر میکنم ازت..

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۵:۱۰ بعد از ظهر
سلام خدمت همه دوستان
مطلبی رو که من می خواستم بگم در مورد یک دوره تئوری مربیگری درجه 3 هست که قراره به زودی توسط هیئت استان خوزستان برگزار بشه و من هم به احتمال زیاد شرکت می کنم. هزینه ثبت نام هم 35000 تومنه. حالا می خواستم نظرتون رو در مورد این دوره بدونم. به نظر شما مفید هست؟ مدرکش ارزشی داره؟ کسی از دوستان تا به حال این دوره رو رفته؟

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۸:۰۲ بعد از ظهر
سلام خدمت همه دوستان
مطلبی رو که من می خواستم بگم در مورد یک دوره تئوری مربیگری درجه 3 هست که قراره به زودی توسط هیئت استان خوزستان برگزار بشه و من هم به احتمال زیاد شرکت می کنم. هزینه ثبت نام هم 35000 تومنه. حالا می خواستم نظرتون رو در مورد این دوره بدونم. به نظر شما مفید هست؟ مدرکش ارزشی داره؟ کسی از دوستان تا به حال این دوره رو رفته؟
بله حسام جان . شك نكن كه بسيار مفيد هست وچيزهاي خوب و جديدي ياد ميگيري . البته من مدرسانش رو نميدونم كيا هستن اما در تهران كه برگزار ميشه حتي در سمينار ها حرف هاي خيلي خوبي زده ميشه .
اما نظرم رو ميخواي بدوني ميگم حتما شركت كن . علم بدنسازي انتها نداره .

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۵, ۰۹:۳۵ بعد از ظهر
ميخوام يه خاطره از روزي كه مسابقات استان قزوين رفتيم را براتون تعريف كنم تا با حال و هواي من در آن روز باخبر شويد .
خوب همانطور كه همه ميدانيد بنده در مسابقات پارسال فقط به منظور خوشحالي همسرم آماده شدم و هدف اصليم هم اين بود كه توي شهر همسرم در حضور تماشاگران عزيز قزوين به قهرماني برسم . بعد از 6 ماه رژيم با كمترين خرج و بدترين شرايط بالاخره روز موعد داشت نزديك ميشد . تقريبا يكهفته تا مسابقه زمان داشتم اما به دليل بارگيري در مسابقه اي كه دو هفته قبلش برگزار شده بود (باقرشهر ) حدود 7 كيلو اضافه وزن داشتم و چيزي حدود 7 روز فقط زمان داشتم . به خدا توكل كردم و گفتم نهايتا يه وزن بالاتر مي ايستم . از وزن 77 كيلوگرم در روز سه شنبه شروع به سديم گيري كردم . روز چهار شنبه شده بودم 74 كيلو اما هنوز 4 كيلو اضافه داشتم . با خودم حساب ميكردم كه اگر آبگيري كنم دو كيلو ميام پايين يك كيلو هم با سونا كم ميكنم يك كيلو هم ارفاق داره ديگه . در همين فكر ها بودم كه يه دفعه به اين فكر افتادم كه نه حتما بايد اول شم وگرنه آبروم ميره و .... چون چيزي حدود 50-60 نفر از دوستان و اقوام همسرم و آشنايان از جمله دوست خوبم فرزاد جان در سالن ميخواستن حاضر بشم و همه منتظر موفقيت من بودن . به خودم گفتم خوب چهارشنبه هست و فردا هم ساعت 3 وزن كشي شروع ميشه پس بايد به سر وزن برسم حالا به هر طريقي كه هست . شروع كردم به كمي دوچرخه ثابت زدن (يك ساعت ) و اين در حالتي بود كه ديگه به آب لب نميزدم وقتي رفتم روي باسكول ديدمم شدم 73 كيلوگرم . فقط دو كيلو اضافه داشتم داشتم از تشنگي ميمردم اما لب به آب نزدم . بالاخره رفتم ترمينال و راهي قزوين شدم وقتي به منزل پدر خانومم رسيدم همش به دنبال باسكول ميگشتم كه زنگ زديم يكي از دوستان ترازوي عقربه اي برامون اورد وقتي رفتم روش تعجب كردم چون ديدم وزنم شده 78 كيلوگرم . اشكم ميخواست در بياد . داشتم رواني ميشدم . من كه كاري نكرده بودم . سريعا لباسم را دراوردم و از همسرم پرسيدم كه آيا به نظرت بدنم آبدار شده ؟ ايشون گفت نه خشك تر شدي . داشتم از تعجب شاخ در ميووردم . خلاصه به ترازو شك كردم و با باجناقم توي شهر مشغول گشتن شديم تا در يه باشگاه ديدم بازه رفتيم تو و وزنم را كشيدم و ديدم خدا رو شكر شدم 72 كيلو و تا فردا هم وقت دارم . ديگه مطمئن بودم كه سر وزن ميرسم . شب شد و موبايلم زنگ خورد و آقاي محمد كرماني از بنده خواست كه به باشگاهش برم و فيگور بگيرم تا بچه هاي باشگاه تشويق بشن بنده هم قبول كردم و وقتي آنجا رفتم اول وزنم رو كشيدم و ديدم فيكس 71 هستم . از خوشحاي داشتم بال در ميووردم چون خيلي سختي كشيدم تا سر وزن رسيدم . خلاصه فيگورهام رو گرفتم و مورد تشويق دوستان قرار گرفتم . يكي از اعضاي تيم آقاي كرماني هم در وزن ما بود كه خيلي هم با اخلاق بود اما بدن چندان با استيلي نداشت و از بابت اون اصلا نگران نبودم .
خلاصه شب شد و هر كاري كردم خوابم نميبرد همش با فرزاد اس ام اس بازي ميكردم كه به نظرت چي ميشه ؟ و فرزاد جان هم روحيه ميداد . چون مسابقه جهت آبرو بود خيلي استرس داشتم . صبح روز وزن كشي بود كه به ساكم نگاه كردم ديدم اي واي يادم رفته شكلات كربوبار و پروتئين بار جهت بارگيري بيارم سريعا زنگ زدم فرزاد جان و از ايشون پرسيدم كه كجا ميتونم همچين شكلاتي تهيه كنم كه ايشون گفت شما رژيمي نميواد بياي بيرون و من برات ميخرم .خلاصه روز وزن كشي فرا رسيد و بنده رفتم به محل برگزاري كه ديدم فرزاد جان نوشدارو را آورد و بنده خيلي ازش تشكر كردم و واقعا جا داره بگم كه واقعا فرزاد جان آقاست و حرف نداره حتي پول شكلات ها رو نميخواست از من بگيره و بنده با دلهره رفتم روي باسكول وقتي به شماره باسكول نگاه كردم ديدم شدم 69 كيلو و حسابي خوشحال شدم كه وزم را بالاخره در رده 70 كيلوگرم كشيدم .
خلاصه وزنم را كشيدم و رفتم خونه و سريعا شروع به بارگيري كردم . داشتم از تشنگي ميمردم اولين كاري كه كردم يه قلپ آب و سه قلپ خار شتر خوردم انگار كه زنده شده باشم همچين حالي بهم دست داد .
ادامه دارد ..................................

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۶, ۱۰:۳۸ بعد از ظهر
خوب ميريم سراغ باقي خاطره .......
همانطور كه گفتم بالاخره تونستم وزنم رو برسونم به 69 كيلو و در دسته 70 كيلوگرم شركت كنم . وقتي رسيدم به خونه پدر خانومم سريعا بارگيري رو شروع كردم و هر چي تونستم برنج كته و سيب زميني آب پز و خرما خشك و انجير خشك و موز و شكلات پروتئيني (نه كربو هيدراتي ) خوردم . هر 3 ساعت يك بار هم باز سينه مرغ ميخوردم اما اصلا به آب ديگه لب نزدم تا اينكه شب شد . تقريبا ساعت 12 شب بود كه اومدم جلوي آينه و شلوارم را دراوردم كه ببينم پاهام چه جوري شده خودم باورم نميشد پر از رگ و ريشه . ترسم ريخت خيالم راحت شد كه برنامه ريزي هام تا اون موقع درست بوده . داشتم هلاك ميشدم كه تقريبا اندازه 3-4 قلپ بزرگ عرق خار شتر خوردم . (عرق خارشتر خودش مدر هست و ادرار آوره البته اگر اصلش رو گير بياريد كه خيلي كمه ) .
هر كاري ميردم خوابم نميبرد همش استرس فردا كه چي ميشه . شروع كردم به فرزاد اس ام اس دادن كه فرزاد جان چند نفر تو وزن من بودن ؟ فرزاد گفت زياد بودن وزنت شلوغه اما ميگيريشون . يه مقدار ترسيدم گفتم خدايا فردا نكنه ضايع بشم جلوي اين همه تماشاچي كه دارن به خاطر من ميان سالن . محمد كرماني هم كه حسابي با ما پز داده بود كه يه 70 كيلو دارم آخرشه و .... يه مقدار هم از اين ميترسيدم كه اون بنده خدا ضايع شه . با خودم عهد كردم كه ديگه لب به آب نزنم . باور كنيد داشتم ميمردم اما خودم را كنترل كردم . اون شب خيلي فرزاد رو اذيت كردم همش اس ام اس ميدادم كه چه جوري بودن فرزاد هم بنده خدا همه رو جواب ميداد . خلاصه خوابم هم نميبرد (چون در اثر آبگيري سيستم خواب مختل ميشه ) البته بعضي ها به استثنا خوب ميخوابند . داشتم ديونه ميشدم . هلاك ميشدم . يه دفعه يه راه به ذهنم رسيد . گفتم آب ميريزم توي دهنم قرقره ميكنم اما قورت نميدم و ميريزم بيرون اينكار را كردم اما باز هم تشنه بودم اما چاره اي نداشتم . اگر ميباختم آبروم ميرفت . قول داده بودم جزو 3 نفر برتر باشم . البته همه فاميل روي من به عنوان اولي حساب ميكردند بس كه پدر خانوم ما پز داده بود توي فاميل .
خلاصه شب گذشت و صبح شد . مسابقه ما قرار بود 4 بعد از ظهر شروع شه ولي مسابقه جوانان و پيش كسوتان صبح بود . داشتم از تشنگي ميمردم گفتم ميرم مسابقه رو ميبينم تا تشنگي يادم بره . ساعت 9 صبح توي سالن بودم حالم خيلي بد بود سرم درد ميكرد و داشت ميتركيد . اما اومدنم براي ديدن مسابقه جوانان يه دليل ديگه هم داشت كه سن رو ببينم و باش آشنا شم و بفهمم كه كدام قسمتش نور بهتره كه بعد از ظهر اون قسمت وايسم كه بهتر نشون بده بدنم . چون نور و خيلي چيزهاي ديگه در مسابقه و سرنوشت ورزشكار مهمه .
خلاصه داشتم مسابقه را ميديدم كه پدر خانومم هم اومد . بنده خدا ديده بود حالم بده ترسيده بود نكنه توي سالن چيزيم شه اومد كه حواسش بهم باشه . خلاصه مسابقه جوانان تموم شد و ما رفتيم خونه وقتي رسيديم خونه ساعت 2 بود و دو ساعت ديگه مسابقه بود . يه مقدار كته با فيله گوساله خوردم و شكلات هاي كربو بار رو هم شروع كردم كه بدنم پف بيشتري كنه . اومدم توي اتاق و خانومم را صدا كردم تا رنگ بدن آستر (رنگي كه اول ميزنند ) را برام بزنه تا وقتي رفتم توي سالن يه دست ديگه رنگ بزنم روش كه حسابي خوب شه . خلاصه رنگ آستر رو زدم و به اتفاق 30-40 نفر از اقوام با 8-9 تا ماشين عازم محل مسابقه شديم :پوزخند:
وقتي وارد سالن شديم آقاي كرماني هم اونجا بود گفتم رقبا چه طور بودن ؟ گفت خوبن اما تو بهتري روي پاهات مانور بده . همونجا يكي از رقيبا بود و توي سالن پاهام رو نشون دادم كه مثلا به در نشون ميدم ديوار ببينه بنده خدا يه آب دهاني قورت داد كه دلم براش سوخت . اومد گفت چند تايي ؟ گفتم 70 تا . گفت منم هفتادم . گفتم ماشالله به اميد خدا كه مقام خوبي مياريد . گفت شما هم همينطور و رفتيم توي رختكن .
وزن 55 كه رفت روي سكو ما شروع كرديم رنگ بدنم را به زدن باجناقم زحمت رنگ را كشيد كه انصافا خيلي خوب شد پلاسما جت رو هم همون موقع خوردم كه بيشتر رگام بزنه بيرون . توي رختكن نگاه كردم و چند ت از رقيبام رو ديدم يه مقدار راستش رو بخواين ترسيده بودم اما از نگاه اون ها ميفهميدم كه اونها هم همين احساس رو داشتن . تا به من نگاه ميكردن پا ميگرفتم . وزن 65 رفت روي سن توي اين وزن كيانوش رحيمي هم شركت كرده بود كه از عنوان دار هاي مسابقات كشوري همدان هم هست . وقتي ديدم كيانوش با اون عضمت و استيل سوم شد استرسم دو چندان شد . حالا نوبت ما بود كه بريم روي سكو . وقتي رديف شديم ديدم 18 نفر هستيم كه انصافا 6-7 نفرش خوب بودن . ديگه نگاهشون نكردم و آخرين مرحله دم انداختن بدنم را شروع كردم . بالاخره رفتيم روي سن .
همون ابتدا در حالت ايكس ديدم داور 8 نفر رو جدا كرد كه منم هم جزوش بودم خوشحال شدم كه توي فينالم . صداي اقوام و دوستانم ميومد كه ماشالله پيمان اولي . يه مقدار دلگرم تر شدم . خلاصه 8 نفر اوت شدن و ما 8 نفر باقي مونديم براي فيگور هاي اجباري به جلو خوانده شديم به خودم گفتم آخرين تلاشم را بايد بكنم . تا آقاي ذات پرور به من نگاه ميكرد خياطه پام رو نشون ميدادم حتي يه لحظه با دست نشون دادم كه مثلا خياطه من از بقيه بهتره و آقاي ذات پرور گفت نكن اينكار رو خودمون داريم ميبينيم . خلاصه صداي تشويق از يه طرف به من دلگرمي ميداد از يه طرفم يكي ار رقبا گفت خيلي خوبي ماشالله باز دلگرم تر شدم . تا زماني كه رفتم جزو سه نفر اول و براي مقايسه به جلو فرا خوانده شديم وقتي نگاه به رقيبام كردم مطمئن شدم كه بايد اول شم . چون به داوران نگاه ميكرديم فميدم كه راي دو داور به من بود و يكي از داوران كه خود آقاي ذات پرور هم بود به يكي ديگه راي اولي داد . اتفاقا چند لحظه اي هم با هم بحث كردن سر راي اما فايده نداشت . خلاصه من شك كردم كه به من راي دومي دادن و شاكي بودم وقتي فيگور هاي آخر را با موزيك ميخواستيم بگيريم رفتم كنار رقيب و هر چي ميگرفت گرفتم تا برتريم را به تماشاگران نشان دهم. همه ميگفتم اولي . خلاصه زمان اعلام نتايج شد وقتي من دوم شدم خود نفر اول تعجب كرد و گريه خوشحالي كردش . بنده با اين كه از نتيجه ناراضي بودم چون حقم خورده شده بود اما هيچ اعتراضي نكردم و فقط سرم را تكان دادم چون هفته بعد مسابقه كشوري بود و ميترسيدم كه داوران باهام لج بشن . اما در كل دومي هم خوب بود . اما برام اين قشنگ بود كه من به عنوان نماينده قزوين جواز شركت در مسابقات كشوري را گرفتم اما نفر اول نتوانست اين جواز را بگيرد و اين خيلي با معني بود . خلاصه وقتي از كميته فني پرسيدم دليل اينكار چه بود گفتند اون آقا بايد اول ميشد درسته حقش نبود اما شما كار به اين كارها نداشته باش سياست ما اين بود كه به دلايلي اون اول شه اما شما ميري به مسابقات كشوري . منم چيزي نگفتم و به منزل پدر خانومم آمدم و مورد تشويق زياد اقوام قرار گرفتم و همه ميگفتن حق تو اولي بود و همين براي من كافي بود .
اين بود يكي از خاطره هاي زيباي من .

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۱۷, ۱۲:۱۳ بعد از ظهر
پيمان جان من كه اين خاطره رو خوندم قلبم داشت از استرس مي ايستاد، ديگه چه برسه به كسي كه خودش توي جو مسابقست. ايشاا... قهرمانيت رو جشن بگيريم.:جشن:

Hessam_Vardak
۱۳۸۹-۰۳-۱۷, ۰۴:۳۸ بعد از ظهر
بله حسام جان . شك نكن كه بسيار مفيد هست وچيزهاي خوب و جديدي ياد ميگيري . البته من مدرسانش رو نميدونم كيا هستن اما در تهران كه برگزار ميشه حتي در سمينار ها حرف هاي خيلي خوبي زده ميشه .
اما نظرم رو ميخواي بدوني ميگم حتما شركت كن . علم بدنسازي انتها نداره .
در مورد امتيازات و اختيارات هر درجه مربيگري هم اطلاعاتي داريد؟
مثلاً با كارت مربيگري درجه 3 چه كار مي شه كرد و توي هر درجه ارتقاء چه تفاوتهايي مي كنه؟

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۷, ۱۱:۳۱ بعد از ظهر
در مورد امتيازات و اختيارات هر درجه مربيگري هم اطلاعاتي داريد؟
مثلاً با كارت مربيگري درجه 3 چه كار مي شه كرد و توي هر درجه ارتقاء چه تفاوتهايي مي كنه؟


حسام جان با داشتن كارت مربي گري درجه 3 ميتونيد بعد ها در كلاس هاي درجه دو شركت كنيد در ضمن ميتونيد با همون كارت در برخي از باشگاه ها مربي گري كنيد . ئر كل براي اطلاعات خودتان هم خوب است .

mamad
۱۳۸۹-۰۳-۱۸, ۰۱:۵۲ قبل از ظهر
این که طرف اول میشه نمی برنش کشوری خیلی جالبه امسال دوست خودم تو مسابقات مازندران سوم شده بود ولی باز هم به ایشون پیشنهاد مسابقه کشوری رو کردند واین حرف رو کسی بهش نگفته بود جز مرتضی روشن ضمیر که از چهره های شناخته شده ی این ورزش تو کشوره.

پيمان صادقي پري
۱۳۸۹-۰۳-۱۸, ۰۹:۳۱ بعد از ظهر
این که طرف اول میشه نمی برنش کشوری خیلی جالبه امسال دوست خودم تو مسابقات مازندران سوم شده بود ولی باز هم به ایشون پیشنهاد مسابقه کشوری رو کردند واین حرف رو کسی بهش نگفته بود جز مرتضی روشن ضمیر که از چهره های شناخته شده ی این ورزش تو کشوره.

البته اين موضوع چند تا دليل ميتونه داشته باشه .
1. طرف به ناحق اول شده باشه و حقش دوم باشه يا پايين تر و كميته فني اون شهر صلاح ندونند اون شخص بره به كشوري چون كسي كه ميره كشوري نماينده يه استان هستش و واقعا بايد بهترين بدن باشه .
2. شخص اول خودش از رفتن به مسابقات كشوري انصراف ميده و مجبورند كه كس ديگري را به جاي اون ببرند .
3. اختلاف شخصي كه اول شده با مسئولان و در نتيجه تباه شدن زحمات ورزشكار .

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۰۷:۳۸ بعد از ظهر
امروز که مادرم داشت هفته نامه سلامت رو میخوند یه مطلبی که با فونت درشت نوشته شده بود نظرم رو به خودش جلب کرد...
بدنسازی را ورزش نمی دانم!
اصل مطلب در مورد افزایش وزن یه آقائی هستش که توی یکسال 7 کیلو اضافه کرده...
جناب آقای دکتر محمد رضا وفا،متخصص تغذیه و رژیم درمانی بعد از اینکه یه سری توصیه میکنن و لاغری و بیماری ایشون رو کالبد شکافی می کنن به اینجا میرسن که سلامت ازشون سوال میکنه که:انجام ورزش بدنسازی در کنار رژیم غذایی می تواند به ترکیب بندی درست بدن و تناسب اندام کمک کند و مانع از تجمع زیاد چربی در بدن شود؟
آقای دکتر فرمودن:من بدنسازی را به دلایل مختلفی ورزش نمیدانم. یک ورزش ایروبیک و هوازی مانند بسکتبال،والیبال،تنیس،شنا،پیاده روی نیمه تند در هوای پاک،طناب زدن و...ورزش های سالم تری هستند.در کنار یک ورزش هوازی انجام بدنسازی خوب است اما به تنهایی ورزش خوبی نیست.در کنار یک الگوی غذایی صحیح انجام ورزش هوازی است که باعث می شودترکیب بدنی سالم تری داشته باشند.بنده با بدنسازی مخالفم چون به محض ترک بدنسازی،ترکیب بدن به هم می ریزد.
بعدش یه متخصص کلیوی یه سری توصیه می کنند و بعدش جناب دکتر احمد باقری مقدم،متخصص طب ورزش می فرمایند:ایشون چون لاغر هستند ورزش هوازی لاغر ترشون میکنه و بهتره ورزش های قدرتی و استقامتی انجام بدن و...
و به اینجا میرسن که:حالا که وقت ندارن برن باشگاه توی منزل با استفاده از دمبل ها و کش های پلاستیکی تمرین کنند.البته برای مبتدیان استفاده از دستگاه ها در سالن های ورزشی بهتر است زیرا هم کنترل شده است و هم زیر نظر کارشناس هستند پس احتمال آسیب کمتر است...
اومدن چند تا دکتر و کارشناس رو جمع کردن و هر هفته یک نفر رو وسط این میز میذارن و واسش نسخه میپیچن که چطور شده که اضافه کرده و چطور بوده که کم کرده!!
فکر میکنم این دو نظر کارشناسی ضد و نقیض نیازی به توضیح نداره!!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۰۱, ۱۱:۱۹ بعد از ظهر
هر ورزشی رو انجام بدی بعدش ترک کنی بدنت افت میکنه ! چه بدنسازی چه فوتبال چه شنا !!! نمی فهمم چرا فقط همه بدنسازی رو اینطوری میبینن !

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۱۲:۵۳ قبل از ظهر
دوستان شما بدنتون حجمش زیاد نباشه ، اما یه کمی هم چربی داشته باشه ( در حدی که بتونی با هوازی آب کنی) ولی نتونی هوازی کار کنید
کدوم مورد رو انتخاب میکنید:

1-پروتئین!

2-چربیسوز + آمینو !

Mohsen
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۱:۴۹ قبل از ظهر
هر ورزشی رو انجام بدی بعدش ترک کنی بدنت افت میکنه ! چه بدنسازی چه فوتبال چه شنا !!! نمی فهمم چرا فقط همه بدنسازی رو اینطوری میبینن !

ضمن تایید حرف یاکوزا بله اینجوریه،یا بهتره اینجوری بگیم هر ورزشی رو انجام بدی بعدش ترک کنی افت میکنی.حتی شطرنج.کلا نه تنها ورزش بلکه میتوان گفت تغریبا همه چیز اینجوریه. اما در اینجا بدنسازی به آتیش ظاهر بینی میسوزه!

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۱۱:۴۹ قبل از ظهر
دوستان شما بدنتون حجمش زیاد نباشه ، اما یه کمی هم چربی داشته باشه ( در حدی که بتونی با هوازی آب کنی) ولی نتونی هوازی کار کنید
کدوم مورد رو انتخاب میکنید:

1-پروتئین!

2-چربیسوز + آمینو !

تمرین رو شدیدتر میکنم
پروتئین وامینو رو مصرف میکنم بعنوان مکمل

yah
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۱۲:۳۵ بعد از ظهر
ضمن تایید حرف یاکوزا بله اینجوریه،یا بهتره اینجوری بگیم هر ورزشی رو انجام بدی بعدش ترک کنی افت میکنی.حتی شطرنج.کلا نه تنها ورزش بلکه میتوان گفت تغریبا همه چیز اینجوریه. اما در اینجا بدنسازی به آتیش ظاهر بینی میسوزه!
به نظر من علت این موضوع اینه که بدنسازا یا وزنه بردارا به خوردن زیاد عادت کردن و خیلیا رو من دیدم بعد از اینکه ورزشو به هر دلیلی میذارن کنار بازم مثل دورانی که به سختی وزنه میزدن تغذیه میکنن و طبیتا چربی زیادی بدنشونو میگیره و همین موضوع باعث شده خیلیا فکر کنن اگر از عضله استفاده نکنی تبدیل میشه به چربی!!که متاسفانه هنوزم طرز تفکر خیلیا همینه ولی اگر یه ورزکار رشته های قدرتی بعد از کنار گذاشتن ورزش کالری دریافتی روزانشو متناسب با فعالیتش انتخاب کنه هیچ وقت چربی نمیاره

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۱-۰۲, ۰۱:۰۷ بعد از ظهر
تمرین رو شدیدتر میکنم
پروتئین وامینو رو مصرف میکنم بعنوان مکمل

افشین جان

پروتئین + آمینو = X

چی بدست میاد آقا؟؟؟ یعنی این دوتا کنار هم چی از آب در میاد؟

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۰۵, ۰۲:۰۶ بعد از ظهر
گمونم آقا افشین به این دلیل این توصیه رو کردن که شما بتونی با کمک پروتئین و آمینو (هم انرژی بهت میده،هم حجم از طریق کاهش تجزیه پروتئین،هم استقامتت رو زیاد میکنه)حجم بیاری، گفتن شدت تمرینات رو بیشتر کنید که همزمان بصورت طبیعی چربی سوزی هم انجام بشه...
خدا میدونه چقدر از چربی سوز می ترسم...:نمیبینم:

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۱-۰۵, ۰۸:۵۲ بعد از ظهر
1274
تو عکس بالا اون قسمتهایی که ( بین سینه و زیر بغل) با رنگ قرمز مشخص شده رو اگه چری داشته باشه کمی(البته بیشتر حالت باد داره تا چربی!) چجوری باید درستش کرد؟؟؟
منظور اینه که وقتی عین این عکس بالا فیگور زیر بغل میگیریم اینجوری خالی نیست و پره...!!!

و یه موضوع دیگه:

1275

این از بازوی ما ، نمیدونم چرا هرچی میاد حجمش بیشتر میشه و خطش کمتر!!!
فکر میکنم منظورمو میگیرین چیه دیگه؟!
مشکل از کجاست؟
چجوری باید حل بشه؟
http://forum.bodybuilder.ir/images/misc/pencil.png

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۰۵, ۱۰:۵۸ بعد از ظهر
اون خط مربوطه با شنا سوئدی روی میله مخصوصش ( دست باز ) خوب در میاد
ضمن اینکه پلاور با دمبل و زیر بغل سیم کش مچ برعکس هم توش دخیله

سوالت در رابطه با بازو منو یاد 9 سال پیش انداخت دقیقا
تو باشگاه داشتم برنامه میگرفتم که یکی سوال شما رو از مربی کرد
همون جواب رو میدم به شما
شما بازوت هنوز عضله نداره دوست خوبم ،عضلات خودشون به طور پیش فرض تفکیک شده هستند
وقتی رشد کنند و به حد و مرز خودشون برسند مشخص میشه شکل ظاهریشون