sajjad 1368
۱۳۸۹-۰۴-۱۱, ۱۲:۳۶ بعد از ظهر
نام: ميلوس سارسف
تاريخ تولد: 17 ژانويه سال 1964 / محل اقامت: تيميكولا در كاليفرنيا. مكان آرامي است كه ميتوانم تمام تلاش خود را در تمرين متمركز كنم. /قد: 177/5 سانتي متر / وزن در رقابت: بين 103/5 تا 108 كيلوگرم / وزن در ايام تعطيلي مسابقات: 117/5 كيلوگرم / وضعيت اجتماعي: متاركه / اولين پيروزي در پرورش اندام: در قهرماني يوگوسلاوي درسال 85 به مقام چهارم رسيدم و در سال 86 و 87 قهرمان آن شدم.
با ارزشترين پيروزي در عرصه پرورش اندام: اولين باري كه توانستم خود را به خوبي نشان دهم پيروزيام در مستريونيورس 89 بود كه اين قهرماني به مثابه دروازه ورودم به جهان حرفهاي و دريافت كارت حرفهاي بود.
الگوي والاي شما در زندگي: بدون درنگ او <محمد علي كلي> است. قهرماني كه در مقابل تجاوزات در ويتنام موضع گرفت و حاضر به شركت در اين جرم نشد و هرگز از نظر خود برنگشت. به عرصه بوكس برگشت و دوباره در سنگين وزن قهرمان شد. اين كار او تا›ثير شديد و گيرايي در من داشت. همچنين احترام فراواني به جوان پرنده ميل جردن قائل هستم. او به سطح فوق العادهاي در بسكتبال رسيد. كه كسي به اين سطح نرسيده بود.
الگوي شما در پرورش اندام: الگوي من <لي هاني> است. او ساختار شگفت انگيزي دارد. موانع زيادي را پشت سرگذاشت تا توانست هشت بار پياپي به قهرماني مستر المپيا برسد. سال 91 سال مبارزهطلبي بود. در آن سال ركورد آرنولد در قهرماني مستر المپيا را شكست. خيلي معتقد بودندكه او نميتواند بر آرنولد پيشي بگيرد. ولي او توانست.هاني يك شخصيت دوست داشتني براي همه است. مردي خانواده دوست‚ فردي مهربان و دلسوز است. حقيقتاً هاني بهترين شخصيت را در عرصه پرورش اندام دارد.
دارنده بهترين ساختار عضلاني از نظر شما: فلكس ويلر و باب باريس‚ اين دو نفر از نظر من بهترين تناسب عضلاني را در جهان پرورش اندام دارند. ابتدا من از <فرانك زين> بسيار خوشم ميآمد.
بزرگترين لحظه تاريخ ورزشي: زماني بود كه اولين گامها را در عرصه قهرماني مستر المپيا 91 برداشتم. من از ساكنين روستاي كوچكي در يوگسلاوي سابق بودم و در دوران كودكي نشنيده بودم كه كسي از يوگسلاوي به يك قهرماني دراروپا رسيده باشد. وقتي يوگسلاوي را ترك ميكردم به دوستانم گفتم: <من به امريكا ميروم و به كارت حرفهاي دست پيدا كرده و در مسابقه مستر المپيا شركت خواهم نمود.> جواب آنها هميشه اين بود كه من بايد فضانورد شوم وبه مريخ بروم. هيچ كدام از آنها مرا تا›ييد نميكردند. بايد ثابت ميكردم كه اشتباه ميكنند. در اولين سال حرفهاي توانستم جواز حضور در مستر المپيا را پيدا كنم. اين لحظه هيجان انگيزترين لحظه زندگيام بود.
بدترين لحظه در تاريخ ورزشي: اين اتفاق در مسابقه مستر المپياي 94 بود‚ زماني كه داوران اعلام كردند من در رتبه سيزدهم قرار دارم. به حساب خودم گمان ميكردم يكي از ده نفر اول باشم و چه بسا به جايگاه ششم برسم. در بهترين شرايط تاريخ ورزشيام بودم. در اين مسابقه به من ظلم شد. تنها يك هفته بعد از كسب رتبه سيزدهم در مستر المپياي آتلانتا 94‚ توانستم بر بارتر كاتريل كه جزو پنج نفر اول بود پيروز شوم. سه بار پياپي در مسابقه جايزه بزرگ اروپا او راشكست دادم. اما در قهرماني مستر المپيا حتي فرصت قرار گرفتن در وضعيت مقايسه با او را هم به من ندادند.
بهترين مجموعه عضلاني شما: همه مجموعههاي عضلاني
بدترين مجموعه عضلاني: من هيچ قسمتي در بدن ندارم كه به آن عضله ضعيف بگويم. من هيچ وقت نميخواهم نقاط ضعف را در برابر داوران اظهار كنم. براي همين همه عضلات خود را ميپسندم.
محبوبترين حركت: پرس سينه و جلو بازو با هالتر كه رايجترين حركات پرورش اندام هستند.
حركتي كه انجام آن را نميپسنديد: حركت ليفت‚ چون كمر من دچار مقداري مشكل و درد است و حركات ليفت ايندردها را بيشتر ميكند.
صفاتي كه در ديگران ميپسنديد: بلند پروازي‚ هدفمند بودن‚ سر سختي‚ لجباز نبودن‚ مهرباني و گرايشات مثبت.
صفاتي كه در خود ميپسنديد: راستي‚ اخلاص‚ هدف داشتن و تلاش براي تحقق آن.
ورزشكار محبوب: مايكل جردن
دوست داشتنيترين شخص: پدرم‚ او براي من بهترين الگو در احترام و عزت نفس است.
شخصي كه از صحبت با او اكراه داريد: هيچ شخصي‚ سعي ميكنم از دشمني و كينه نسبت به مردم پرهيز كنم و به جاي آن توان خود را صرف خوبيها كنم.
غذاي محبوب: گوشت گاوميش‚ من روزي سه يا چهار مرتبه آن را ميخورم. گوشت گاوميش براي من بهترين منبع كسب پروتئين است به طوري كه هر 100 گرم از آن 34 گرم پروتئين دارد و تنها حاوي كمي چربي است. كه نشان ميدهدگوشتي است كه نسبت به سينه مرغ پروتئين بيشتر و چربي كمتري دارد.
الگو و آرماني كه با آن بر ديگران پيروز ميشويد: اخلاق و ارزشهايي كه از پدرم كسب كردهام.
اگر بدنساز نبوديد دوست داشتيد چه كاره شويد: دوست داشتم در هر ورزش ديگري كه شده يك حرفهاي باشم.
افرادي كه بيشترين تا›ثير را در تاريخ ورزشي شما داشتند: او <چون براون> است. وقتي در يوگسلاوي سابق حضوريافت من از نمايش او خيره شدم . به خودم گفتم بايد مثل او شوم. بعد از او <ديويد بلچر> بود. او بهترين دوست من بودكه سالها دوست تمرينيام محسوب ميشد تا اينكه به امريكا مهاجرت كردم. او موتور محرك من بود و به من كمككرد تا موانع فراواني كه پيش رو داشتم‚ كنار بزنم.
ناپسندترين امور در پرورش اندام از نظر شما: بسياري از روزنامه نگاران و عكاسان هستند كه ميتوانند جايگاه ورزشكار را بالا يا پايين ببرند. اين افراد گاهي ما را ورزشكار به حساب نميآورند. ما را تودهاي عضلاني ميدانند كه هرفرد ديگري هم ميتواند به آن برسد. اما من به اين گفته آنها معترض ام. تمرين در حد خود يك نوع ورزش است. من به اين نويسندگان و عكاسان كه حتي معترض آيينها و روال قهرمانيهاي عرصه پرورش اندام هستند‚ انتقاد دارم. آنها ازميزان خستگي و فشار ذهني و جسمي كه ما براي شركت و آمادگي جهت مسابقات با آن مواجه ميشويم آگاهي ندارند. حقيقتاً براي كسب قهرماني‚ پرورش اندام عين فشار و خستگي است.
آرزوي شما در پرورش اندام: قهرماني در مستر المپيا.
آرزوي شخصي در دراز مدت: مهمترين چيزي كه من در زندگي آرزو ميكنم اين است كه از لحاظ جسمي سالم و در زندگي خوشبخت باشم. همچنين دوست دارم خانوادهام به مكاني كه براي زندگي ميرويم نقل مكان كنند.
فرق تشويق كنندههاي اروپايي و امريكايي چيست؟ تماشاگر اروپايي به من احترام ميگذارد و قدرشناسي ميكند. اما در امريكا پرورش اندم براي آنان يعني ضخامت و جثه بزرگ داشتن. هر چه ورزشكار هيكل برجستهتري داشته باشداز نظر آنها بهتر است. 90% افرادي كه به تشويق من ميپردازند از اروپا هستند.
نظرتان درباره پدرتان و تشويق شما به پرورش اندام چيست؟ پدرم با تمايل من به شركت در عرصه پرورش انداممخالف بود. او ميگفت كسي كه آينه را براي كاري به جز شانه زدن مو يا تراشيدن ريش استفاده كند‚ دچار خودپسندي و غرور ميشود. او هميشه با ذكر اهميت برخي كارها توجه مرا به چيزي جز پرورش اندام معطوف ميكرد.ولي من معتقد بودم در كنار توجه به امور ذهني بايد ابعاد فيزيكي را هم مد نظر قرار دارد. دليل اين امر درجه و رتبه آموزشي بالاي پدرم و هوش و ذكاوت فوق العاده او بود. اما وقتي به امريكا مهاجرت نموده و به كارت حرفهاي دست پيدا كردم پدرم متوجه شد در كارم جدي هستم و به آن ايمان دارم. متا›سفانه پدرم چندين سال پيش فوت كرد و نتوانست سطحي را كه در پرورش اندام رسيدم ببيند. نعمت بزرگي كه خدا به من داده اصرار داخلي و انگيزه دروني است كه مرا در زندگي پيش ميبرد.
درباره هر يك از افراد زير چه ميگوييد:
آرنولد: تنديسي كه ورزشكاران پرورش اندام به گرد آن ميچرخند.
هاني: بزرگترين بدنساز عصر حاضر‚ هشت بار قهرماني در مستر المپيا گوياي اين مطلب است.
لورون: ورزشكاري با استعداد با تواناييهاي فراوان كه به وقتش ميتواند قهرمان مستر المپيا شود.
ناصر: او لقب آيندهنگر قهرماني مستر المپيا را دارد. نظم و تلاش او از همه بيشتر است. ميتوانست مجسمه ساندور را به دست آورد.
دوريان: او را خيلي ميپسندم. او ساختار عضلاني جذابي دارد كه خيلي سخت ميشد او را شكست داد. اماساختاري نيست كه من به دنبال به دست آوردن آن باشم.
شان ري: او يكي از پنج حرفهاي برتردر رتبهبندي اتحاديه بين المللي IFBB است.
پل ديلت: او يكي ديگر از نامزدهاي كسب قهرماني مستر المپيا و رسيدن به مجسمه ساندوراست. او خشنترين تمرين را دارد و ساختار او به نظر من از بهترين نوع عضلاني است. اگر پل به بهترين ساختار عضلاني خود برسد شكست دادن او بسيار سخت است .
لابرادا: هميشه يكي از محبوبترين ورزشكاران از نظر من بوده است. او پيوسته در ساختاري خوب قرار دارد و از هوش و ذكاوت بالايي برخوردار است.
رقابت چيست؟ صندوقي هميشه در بسته است كه ظاهر بيروني بسيار زيبايي دارد ولي شما هرگز نميدانيد چه چيزي در درون آن نهفته است.
تاريخ تولد: 17 ژانويه سال 1964 / محل اقامت: تيميكولا در كاليفرنيا. مكان آرامي است كه ميتوانم تمام تلاش خود را در تمرين متمركز كنم. /قد: 177/5 سانتي متر / وزن در رقابت: بين 103/5 تا 108 كيلوگرم / وزن در ايام تعطيلي مسابقات: 117/5 كيلوگرم / وضعيت اجتماعي: متاركه / اولين پيروزي در پرورش اندام: در قهرماني يوگوسلاوي درسال 85 به مقام چهارم رسيدم و در سال 86 و 87 قهرمان آن شدم.
با ارزشترين پيروزي در عرصه پرورش اندام: اولين باري كه توانستم خود را به خوبي نشان دهم پيروزيام در مستريونيورس 89 بود كه اين قهرماني به مثابه دروازه ورودم به جهان حرفهاي و دريافت كارت حرفهاي بود.
الگوي والاي شما در زندگي: بدون درنگ او <محمد علي كلي> است. قهرماني كه در مقابل تجاوزات در ويتنام موضع گرفت و حاضر به شركت در اين جرم نشد و هرگز از نظر خود برنگشت. به عرصه بوكس برگشت و دوباره در سنگين وزن قهرمان شد. اين كار او تا›ثير شديد و گيرايي در من داشت. همچنين احترام فراواني به جوان پرنده ميل جردن قائل هستم. او به سطح فوق العادهاي در بسكتبال رسيد. كه كسي به اين سطح نرسيده بود.
الگوي شما در پرورش اندام: الگوي من <لي هاني> است. او ساختار شگفت انگيزي دارد. موانع زيادي را پشت سرگذاشت تا توانست هشت بار پياپي به قهرماني مستر المپيا برسد. سال 91 سال مبارزهطلبي بود. در آن سال ركورد آرنولد در قهرماني مستر المپيا را شكست. خيلي معتقد بودندكه او نميتواند بر آرنولد پيشي بگيرد. ولي او توانست.هاني يك شخصيت دوست داشتني براي همه است. مردي خانواده دوست‚ فردي مهربان و دلسوز است. حقيقتاً هاني بهترين شخصيت را در عرصه پرورش اندام دارد.
دارنده بهترين ساختار عضلاني از نظر شما: فلكس ويلر و باب باريس‚ اين دو نفر از نظر من بهترين تناسب عضلاني را در جهان پرورش اندام دارند. ابتدا من از <فرانك زين> بسيار خوشم ميآمد.
بزرگترين لحظه تاريخ ورزشي: زماني بود كه اولين گامها را در عرصه قهرماني مستر المپيا 91 برداشتم. من از ساكنين روستاي كوچكي در يوگسلاوي سابق بودم و در دوران كودكي نشنيده بودم كه كسي از يوگسلاوي به يك قهرماني دراروپا رسيده باشد. وقتي يوگسلاوي را ترك ميكردم به دوستانم گفتم: <من به امريكا ميروم و به كارت حرفهاي دست پيدا كرده و در مسابقه مستر المپيا شركت خواهم نمود.> جواب آنها هميشه اين بود كه من بايد فضانورد شوم وبه مريخ بروم. هيچ كدام از آنها مرا تا›ييد نميكردند. بايد ثابت ميكردم كه اشتباه ميكنند. در اولين سال حرفهاي توانستم جواز حضور در مستر المپيا را پيدا كنم. اين لحظه هيجان انگيزترين لحظه زندگيام بود.
بدترين لحظه در تاريخ ورزشي: اين اتفاق در مسابقه مستر المپياي 94 بود‚ زماني كه داوران اعلام كردند من در رتبه سيزدهم قرار دارم. به حساب خودم گمان ميكردم يكي از ده نفر اول باشم و چه بسا به جايگاه ششم برسم. در بهترين شرايط تاريخ ورزشيام بودم. در اين مسابقه به من ظلم شد. تنها يك هفته بعد از كسب رتبه سيزدهم در مستر المپياي آتلانتا 94‚ توانستم بر بارتر كاتريل كه جزو پنج نفر اول بود پيروز شوم. سه بار پياپي در مسابقه جايزه بزرگ اروپا او راشكست دادم. اما در قهرماني مستر المپيا حتي فرصت قرار گرفتن در وضعيت مقايسه با او را هم به من ندادند.
بهترين مجموعه عضلاني شما: همه مجموعههاي عضلاني
بدترين مجموعه عضلاني: من هيچ قسمتي در بدن ندارم كه به آن عضله ضعيف بگويم. من هيچ وقت نميخواهم نقاط ضعف را در برابر داوران اظهار كنم. براي همين همه عضلات خود را ميپسندم.
محبوبترين حركت: پرس سينه و جلو بازو با هالتر كه رايجترين حركات پرورش اندام هستند.
حركتي كه انجام آن را نميپسنديد: حركت ليفت‚ چون كمر من دچار مقداري مشكل و درد است و حركات ليفت ايندردها را بيشتر ميكند.
صفاتي كه در ديگران ميپسنديد: بلند پروازي‚ هدفمند بودن‚ سر سختي‚ لجباز نبودن‚ مهرباني و گرايشات مثبت.
صفاتي كه در خود ميپسنديد: راستي‚ اخلاص‚ هدف داشتن و تلاش براي تحقق آن.
ورزشكار محبوب: مايكل جردن
دوست داشتنيترين شخص: پدرم‚ او براي من بهترين الگو در احترام و عزت نفس است.
شخصي كه از صحبت با او اكراه داريد: هيچ شخصي‚ سعي ميكنم از دشمني و كينه نسبت به مردم پرهيز كنم و به جاي آن توان خود را صرف خوبيها كنم.
غذاي محبوب: گوشت گاوميش‚ من روزي سه يا چهار مرتبه آن را ميخورم. گوشت گاوميش براي من بهترين منبع كسب پروتئين است به طوري كه هر 100 گرم از آن 34 گرم پروتئين دارد و تنها حاوي كمي چربي است. كه نشان ميدهدگوشتي است كه نسبت به سينه مرغ پروتئين بيشتر و چربي كمتري دارد.
الگو و آرماني كه با آن بر ديگران پيروز ميشويد: اخلاق و ارزشهايي كه از پدرم كسب كردهام.
اگر بدنساز نبوديد دوست داشتيد چه كاره شويد: دوست داشتم در هر ورزش ديگري كه شده يك حرفهاي باشم.
افرادي كه بيشترين تا›ثير را در تاريخ ورزشي شما داشتند: او <چون براون> است. وقتي در يوگسلاوي سابق حضوريافت من از نمايش او خيره شدم . به خودم گفتم بايد مثل او شوم. بعد از او <ديويد بلچر> بود. او بهترين دوست من بودكه سالها دوست تمرينيام محسوب ميشد تا اينكه به امريكا مهاجرت كردم. او موتور محرك من بود و به من كمككرد تا موانع فراواني كه پيش رو داشتم‚ كنار بزنم.
ناپسندترين امور در پرورش اندام از نظر شما: بسياري از روزنامه نگاران و عكاسان هستند كه ميتوانند جايگاه ورزشكار را بالا يا پايين ببرند. اين افراد گاهي ما را ورزشكار به حساب نميآورند. ما را تودهاي عضلاني ميدانند كه هرفرد ديگري هم ميتواند به آن برسد. اما من به اين گفته آنها معترض ام. تمرين در حد خود يك نوع ورزش است. من به اين نويسندگان و عكاسان كه حتي معترض آيينها و روال قهرمانيهاي عرصه پرورش اندام هستند‚ انتقاد دارم. آنها ازميزان خستگي و فشار ذهني و جسمي كه ما براي شركت و آمادگي جهت مسابقات با آن مواجه ميشويم آگاهي ندارند. حقيقتاً براي كسب قهرماني‚ پرورش اندام عين فشار و خستگي است.
آرزوي شما در پرورش اندام: قهرماني در مستر المپيا.
آرزوي شخصي در دراز مدت: مهمترين چيزي كه من در زندگي آرزو ميكنم اين است كه از لحاظ جسمي سالم و در زندگي خوشبخت باشم. همچنين دوست دارم خانوادهام به مكاني كه براي زندگي ميرويم نقل مكان كنند.
فرق تشويق كنندههاي اروپايي و امريكايي چيست؟ تماشاگر اروپايي به من احترام ميگذارد و قدرشناسي ميكند. اما در امريكا پرورش اندم براي آنان يعني ضخامت و جثه بزرگ داشتن. هر چه ورزشكار هيكل برجستهتري داشته باشداز نظر آنها بهتر است. 90% افرادي كه به تشويق من ميپردازند از اروپا هستند.
نظرتان درباره پدرتان و تشويق شما به پرورش اندام چيست؟ پدرم با تمايل من به شركت در عرصه پرورش انداممخالف بود. او ميگفت كسي كه آينه را براي كاري به جز شانه زدن مو يا تراشيدن ريش استفاده كند‚ دچار خودپسندي و غرور ميشود. او هميشه با ذكر اهميت برخي كارها توجه مرا به چيزي جز پرورش اندام معطوف ميكرد.ولي من معتقد بودم در كنار توجه به امور ذهني بايد ابعاد فيزيكي را هم مد نظر قرار دارد. دليل اين امر درجه و رتبه آموزشي بالاي پدرم و هوش و ذكاوت فوق العاده او بود. اما وقتي به امريكا مهاجرت نموده و به كارت حرفهاي دست پيدا كردم پدرم متوجه شد در كارم جدي هستم و به آن ايمان دارم. متا›سفانه پدرم چندين سال پيش فوت كرد و نتوانست سطحي را كه در پرورش اندام رسيدم ببيند. نعمت بزرگي كه خدا به من داده اصرار داخلي و انگيزه دروني است كه مرا در زندگي پيش ميبرد.
درباره هر يك از افراد زير چه ميگوييد:
آرنولد: تنديسي كه ورزشكاران پرورش اندام به گرد آن ميچرخند.
هاني: بزرگترين بدنساز عصر حاضر‚ هشت بار قهرماني در مستر المپيا گوياي اين مطلب است.
لورون: ورزشكاري با استعداد با تواناييهاي فراوان كه به وقتش ميتواند قهرمان مستر المپيا شود.
ناصر: او لقب آيندهنگر قهرماني مستر المپيا را دارد. نظم و تلاش او از همه بيشتر است. ميتوانست مجسمه ساندور را به دست آورد.
دوريان: او را خيلي ميپسندم. او ساختار عضلاني جذابي دارد كه خيلي سخت ميشد او را شكست داد. اماساختاري نيست كه من به دنبال به دست آوردن آن باشم.
شان ري: او يكي از پنج حرفهاي برتردر رتبهبندي اتحاديه بين المللي IFBB است.
پل ديلت: او يكي ديگر از نامزدهاي كسب قهرماني مستر المپيا و رسيدن به مجسمه ساندوراست. او خشنترين تمرين را دارد و ساختار او به نظر من از بهترين نوع عضلاني است. اگر پل به بهترين ساختار عضلاني خود برسد شكست دادن او بسيار سخت است .
لابرادا: هميشه يكي از محبوبترين ورزشكاران از نظر من بوده است. او پيوسته در ساختاري خوب قرار دارد و از هوش و ذكاوت بالايي برخوردار است.
رقابت چيست؟ صندوقي هميشه در بسته است كه ظاهر بيروني بسيار زيبايي دارد ولي شما هرگز نميدانيد چه چيزي در درون آن نهفته است.