Mohsen
۱۳۸۹-۰۴-۳۰, ۰۴:۵۷ قبل از ظهر
سلام به تمام دوستان عزیز و بزرگوار
من تا الان خیلی دوست داشتم با پیمان کنار بیام اما اینگار هرچی بیشتر کوتاه بیایم بدتر میشیم
در تاپیک خداحافظی برای همیشه که پیمان تصمیم داشت برای همیشه از سایت بره تا حدود خیلی کمی از دستمال کشی های محمد حسینی برای مدیر کل شدن گفتم محمد حسینی در اون تاپیک جوری گفته بود و فکر میکرد که اینگار من اونو بخاطر پول مدیرکل کرده بودم
درسته یکی از دلایلش این بوده اما نه تنها به این دلیل.مقدار کمی از موضوع را میگم تا بیشتر متوجه بشین
محمد حسینی زمانی که دستمال کشی خودش را شروع کرده بود مرتب میگفت بگذار من مدیرکل باشم چون با پیمان شریکم و اینجوری تو محل کار خیلی ها میان میگن شما چرا مدیرکل نیستی! و تحویل نمیگیرین ما را. بعد میگفت از هزینه هایی که برای سایت میکنی با خبرم دوست دارم من و پیمان کمک کنیم تا همه زحمات روی دوش شما نباشه
گفتم پیمان کمک نمی کنه... گفت چرا میکنه. گفتم نه پیمان قبلا فقط یک بار مقداری بسیار کمی برای سایت پول کم آوردم بهش گفتم که پیمان گفت بی خیال داداش بگذار سایت تعطیل بشه و کو.... بچه ها ! که اونبار هم مثل همیشه هزینه های سایت را خودم دادم
محمد حسینی بعد گفت نه داداش ما داریم ماهی ... برای مرکز و تبلیغات خرج میکنیم این پولا که چیزی نیست و با پیمان صحبت کردم اونم گفته میده
منم گفتم محمد جان نیازی به کمک ندارم . ولی باز اصرار داشت کمک کنه
گفتم یعنی میخوای مدیریت سایت را به پول بفروشم؟ گفت نه و... منم گفتم اگه واقعا قصدت کمک باشه میتونی حتی به عنوان یک کاربر عادی کمک کنی و دلیل نمیشه که برای کمک کردن حتما مدیر کل باشی
خلاصه بعد از گذاشتن شرایطی قبول کردم که البته بیشتر رو حساب احترام پیمان قبول کردم (نه بخاطر دستمال کشی ها) قرار شد و محمد حسینی قول های بسیاری داد یکی از این موارد کمک کردن تو هزینه های سایت و کمک کردن برای هزینه برای امکانات بیشتر در سایت بود و یکی دیگه هم از این شرایط این بود که محمد حسنی همون اول ها گفت میتونم بجز بخش های مدیریتی که دسترسی دارم مثل شما به همه چیز دسترسی داشته باشم؟ گفتم نه به هیچ عنوان و این باید تا اخر یادت باشه چون نیازی نیست و من تمام اینکارو را همان جور که تا حالا انجام دادم انجام میدم و شما وظایف خودت را انجام بده تا اینجوری کارها هم تقسیم بشه. گفتم دیگه حرفشو نزنی که قول داد که دیگه حرفوش نزنه و گفتش باشه حتما محسن جان فقط میخواستم داداش از رو کنجکاوی ببینم چجوری هستش و.... که این موضوع هم مثل یک موردی که در زیر خواهم گفت و تمام قول هایی که داده بود عمل نکرد و زد زیرش
محمد حسینی میگفت از لحاظ پول هیچ مشکلی نیست و چقدر بریزیم؟ گفتم نفری 50 برای یک سال، که گفت بابا این که چیزی نیست ما هفته ای اینقدر خرج تبلیغات تو مجله و... برای مرکز میکنیم. گفتم میدونم چیزی نیست و همین مقدار رو بریزین و گفت باشه حتما زود میریزیم به حسابت
که بعد از چندیدن روز خودش هی میگفت محسن جان فکر نکنی ما یادمون رفته پولو بریزیم فقط بازار خرابه و...چند روز دیگه میریزیم
میگفتم مشکلی نیست باز بعد از چندین روز هی میگفت داداش چک های مغازه چند تا مونده اونا را پاس کنیم مشکلمون حل میشه و میریزیم به حسابت. که میگفتم باشه مشکلی نیست
بعد از گذشت سه چهار ماه که هنوز پرداخت نکرده بودن به دلایلی گفتم باید نفری 90 بدیم محمد حسینی گفت داداش اصلا مشکلی نیست و ما حتما میریزیم
بعد از مدتی آمد گفتش پیمان گفته 50 بیشتر نمیده. گفتم اشکال نداره پیمان همون 50 را بده و شما هم سهم خودتو گفت باشه
باز دوباره بعد از چند روز گفت با پیمان بحث مون شده و پیمان گفته اصلا نمیدم. باز گفتم اصلا اشکالی نداره با وجود اینکه من که با پیمان اصلا در این مورد صحبتی نکردم و این وظیفه شما هستش که از طرف پیمان قول دادی سهم پیمان هم بدی اما مشکلی نیست پیمان نده و من سهمشو میدم. که باز بعد از کمی فکر کردن گفت داداش نمیشه که ما دو نفر بدیم پیمان نده
گفتم مشکلی نیست من دوست دارم سهم پیمان را خودم بدم اصلا تو فکر کن من با پیمان حساب دارم شما سهم خودتو بده. که بازم با وجود این همه قسم به خدا خوردن و خداوکیلی گفتن ها و... زد زیره حرفاش و بهانه آورد
این آخر کاری که دیگه همه چیز تمام شده بود محمد حسینی حرف های قشنگی میزد میگفت من پرسیدم خرج سایت کمتر از اینی که تو میگی میشه و میخوای سره من کلاه بگذاری!!! میگفت یکی 500 تومان مکمل خریده چون پولشو نداشت خودم از جیبم دادم. گفتم اگه این کارو کردی خوب دمت گرم اما شما اول باید پول های که باید میدادی را میدادی وباید به قولت وفا میکردی حتی اگه اینقدر خرجش نبوده. من قبلا هم بهش گفته بودم چیکارا میخواستم بکنم اگه کمی فکرشو کار مینداخت و کمی در این زمینه اطلاعاتی داشت میفهمید که خرجش اینقدر که من گفتم خیلی خیلی بیشترم میشد و حتی گفتم بهش اگه یک ریال هم میشد باید به قسم هایی که خورده بود و قول هایی که داده بود عمل میکرد.پیمان خودشم خوب میدونه وقتی چند روز پیش گفت میریزیم به حساب گفتم خدا شاهده نمخواهم تو بریزی من این پولا اگه برام ارزش داشت سه سال بدون هیچ درآمدی از سایت خرج سایت نمیکردم و اینکه به ایشون گفتم باید بریزه رو حسابه دیگه ای بود.
جالبه مرتب از مردانگی دم میزنن اما نفهمیدن که مرد سرش بره قولش نمیره
بعد با پیمان صحبت کردم و حرف های خنده داری میزد مثلا یک صحنه آخرای صحبتمون گفت محسن اون چن تا هزاری که فقط یک بار اول دادم برای سایت را پس بده. خوبه تنها خرجی کرده که تا حالا کرده فقط برای یک ماه اول هم نبوده که تازه اون زمان سایت نسبت به الان خرجی نداشت
ما از جیب خرج کردیم که فقط این آقا را که خیلی کمتر از اون همه ادعایی که میکنه هستش را بزرگ کردیم آخرش اینجوری...واقعا نمیدونم با چه رویی این حرفو زد...خودش خوب میدونه که حداقل هیچی نبوده چند صد برابره اون از طریق این سایت در آورده
جدا از این که محمد حسینی آتیش بیار معرکه بود پیمان از اینکه از اون زمان که به آرش بندگان چیزی نگفتم هنوز بدجوری دلخوره...آخه من قبلا در اون تاپیک توضیح دادم که چون مدیر کل هستیم حق نداریم به کاربران بی احترامی کنیم و توقع داشته باشیم اونا بی احترامی نکنند. به آرش بندگان که دانشجو دکترا هستش میگه نمیفهمه و چرت پرت میگه و مثل کاربره mostafa k-h هستش و هر دو را در یک گروه قرار میده، و میگه چون تیم نداده و اگه تیم داد و تیمش مقام آورد علمش بالایه.
درست نیست بگم اما فقط در همین حد بگم دکتر آرش بندگان فقط به قول آقا پیمان دو تا کتاب نخوندن چون پیمان در رابطه با آرش بندگان نمیدونه و متاسفانه آرش بندگان هم مثل من هستش و مثل آقا پیمان نیست که تمام کارهایی که کرده و میکنن را بیاد جار بزنه. امیدوارم آرش بدنگان که تجربیات بالایی داره رو مقداری رو در سایت بیان کنن تا کسانی مثل پیمان عزیز با خودشون چنین فکرایی نکنن
در مورد تیم هم من حالا دقیق نمیدونم این تیمی هم که پیمان داده اون شاگردی که حتی فامیلش را نمیدونه از اول زیر نظر خودش بوده؟ یا این ها هم همانجور که در یکی از تاپیک ها گفته بود... برای تبلیغ حاضره به هر قیمتی حتی به کسی که تازه قصد مسابقه داشته باشه و آماده بشه چیزهای بده و خرج کنه... برای کسانی مثل اون ها که آمادگی کامل داشتن نمیدونم چیکارا کرده که به هر قیمتی از تیمش شرکت کنن؟ حالا کلا مهم نیست...
ازاین حرفا بگذریم بعدش پیمان در رابطه با سهم خودشون گفت باشه پرداخت میکنیم اما 50 هزار بیشتر نمیتونیم بدیم و اونم گفت الان نداریم یکی دو ماه بعد میدیم!
گفت پسورد ادمین را بده گفتم پیمان جان تمام امکاناتی که که بدردت میخوره را دادم و اونا بدردت نمیخوره اما باز گفت لطفا بده که منم پسورد ادمین را دادم
به پیمان گفتم محمد حسینی لیاقت مدیریت نداره و حتی به وظایف و قول هایی که داد عمل نکرد
محمد حسینی بعدش تو پیغام خصوصی بی احترامی و کارو خراب تر کرد. وقتی دیدم به تمام قول هایی که داد عمل نکرد که هیچ، طلب کارم شده و بی احترامی میکنه دیگه چه دلیلی داشت که مدیرکل باشه؟ این آقا به گفته خودش آمد باری رو از روی دوش ما بر داره و کمک کنه که فقط باعث جنگ و دعوا و اختلاف شد
پیمان هم دلخور شده از اونجایی که این محمد حسینی براش در حال حاضر سود داره میخواست هر جور شده مدیرکل باشه که درست نیست به قول خود پیمان چون حال داده مدیرکل باشه
یادش بخیر زمانی پیمان همش میگفت بخدا و... بهترین رفیقم هستی و خیلی با مرامی ولی حالا شدیم بی معرفت ترین آدم...حالا فعلا این محمد حسینی براش سود داره و ناچاره که منو این جوری فروخت
راستی یک حرفی را دیدم پیمان جدیدا گفته که با پولی شدن سایت از اول موافق نبودم. خوب بنده خدا شما که موافق نبودی زمانی که فقط یک بار مقدار بسیار کمی پول کم داشتم و بهت گفتم نمی گفتی داداش بگذار سایت تعطیل بشه و کو.....ه بچه ها !
واقعا این حرفا هم که زدم باید ببخشین چون واقعا ارزش گفتن نداشت ولی آخه دروغ، کلک تاکی؟ آخه چقدر؟ به هر حال دوست عزیزمون آقای مهدی خوانقاه که درستش میشد مهدی خانقاه دیگه؟! رفت!
من تا الان خیلی دوست داشتم با پیمان کنار بیام اما اینگار هرچی بیشتر کوتاه بیایم بدتر میشیم
در تاپیک خداحافظی برای همیشه که پیمان تصمیم داشت برای همیشه از سایت بره تا حدود خیلی کمی از دستمال کشی های محمد حسینی برای مدیر کل شدن گفتم محمد حسینی در اون تاپیک جوری گفته بود و فکر میکرد که اینگار من اونو بخاطر پول مدیرکل کرده بودم
درسته یکی از دلایلش این بوده اما نه تنها به این دلیل.مقدار کمی از موضوع را میگم تا بیشتر متوجه بشین
محمد حسینی زمانی که دستمال کشی خودش را شروع کرده بود مرتب میگفت بگذار من مدیرکل باشم چون با پیمان شریکم و اینجوری تو محل کار خیلی ها میان میگن شما چرا مدیرکل نیستی! و تحویل نمیگیرین ما را. بعد میگفت از هزینه هایی که برای سایت میکنی با خبرم دوست دارم من و پیمان کمک کنیم تا همه زحمات روی دوش شما نباشه
گفتم پیمان کمک نمی کنه... گفت چرا میکنه. گفتم نه پیمان قبلا فقط یک بار مقداری بسیار کمی برای سایت پول کم آوردم بهش گفتم که پیمان گفت بی خیال داداش بگذار سایت تعطیل بشه و کو.... بچه ها ! که اونبار هم مثل همیشه هزینه های سایت را خودم دادم
محمد حسینی بعد گفت نه داداش ما داریم ماهی ... برای مرکز و تبلیغات خرج میکنیم این پولا که چیزی نیست و با پیمان صحبت کردم اونم گفته میده
منم گفتم محمد جان نیازی به کمک ندارم . ولی باز اصرار داشت کمک کنه
گفتم یعنی میخوای مدیریت سایت را به پول بفروشم؟ گفت نه و... منم گفتم اگه واقعا قصدت کمک باشه میتونی حتی به عنوان یک کاربر عادی کمک کنی و دلیل نمیشه که برای کمک کردن حتما مدیر کل باشی
خلاصه بعد از گذاشتن شرایطی قبول کردم که البته بیشتر رو حساب احترام پیمان قبول کردم (نه بخاطر دستمال کشی ها) قرار شد و محمد حسینی قول های بسیاری داد یکی از این موارد کمک کردن تو هزینه های سایت و کمک کردن برای هزینه برای امکانات بیشتر در سایت بود و یکی دیگه هم از این شرایط این بود که محمد حسنی همون اول ها گفت میتونم بجز بخش های مدیریتی که دسترسی دارم مثل شما به همه چیز دسترسی داشته باشم؟ گفتم نه به هیچ عنوان و این باید تا اخر یادت باشه چون نیازی نیست و من تمام اینکارو را همان جور که تا حالا انجام دادم انجام میدم و شما وظایف خودت را انجام بده تا اینجوری کارها هم تقسیم بشه. گفتم دیگه حرفشو نزنی که قول داد که دیگه حرفوش نزنه و گفتش باشه حتما محسن جان فقط میخواستم داداش از رو کنجکاوی ببینم چجوری هستش و.... که این موضوع هم مثل یک موردی که در زیر خواهم گفت و تمام قول هایی که داده بود عمل نکرد و زد زیرش
محمد حسینی میگفت از لحاظ پول هیچ مشکلی نیست و چقدر بریزیم؟ گفتم نفری 50 برای یک سال، که گفت بابا این که چیزی نیست ما هفته ای اینقدر خرج تبلیغات تو مجله و... برای مرکز میکنیم. گفتم میدونم چیزی نیست و همین مقدار رو بریزین و گفت باشه حتما زود میریزیم به حسابت
که بعد از چندیدن روز خودش هی میگفت محسن جان فکر نکنی ما یادمون رفته پولو بریزیم فقط بازار خرابه و...چند روز دیگه میریزیم
میگفتم مشکلی نیست باز بعد از چندین روز هی میگفت داداش چک های مغازه چند تا مونده اونا را پاس کنیم مشکلمون حل میشه و میریزیم به حسابت. که میگفتم باشه مشکلی نیست
بعد از گذشت سه چهار ماه که هنوز پرداخت نکرده بودن به دلایلی گفتم باید نفری 90 بدیم محمد حسینی گفت داداش اصلا مشکلی نیست و ما حتما میریزیم
بعد از مدتی آمد گفتش پیمان گفته 50 بیشتر نمیده. گفتم اشکال نداره پیمان همون 50 را بده و شما هم سهم خودتو گفت باشه
باز دوباره بعد از چند روز گفت با پیمان بحث مون شده و پیمان گفته اصلا نمیدم. باز گفتم اصلا اشکالی نداره با وجود اینکه من که با پیمان اصلا در این مورد صحبتی نکردم و این وظیفه شما هستش که از طرف پیمان قول دادی سهم پیمان هم بدی اما مشکلی نیست پیمان نده و من سهمشو میدم. که باز بعد از کمی فکر کردن گفت داداش نمیشه که ما دو نفر بدیم پیمان نده
گفتم مشکلی نیست من دوست دارم سهم پیمان را خودم بدم اصلا تو فکر کن من با پیمان حساب دارم شما سهم خودتو بده. که بازم با وجود این همه قسم به خدا خوردن و خداوکیلی گفتن ها و... زد زیره حرفاش و بهانه آورد
این آخر کاری که دیگه همه چیز تمام شده بود محمد حسینی حرف های قشنگی میزد میگفت من پرسیدم خرج سایت کمتر از اینی که تو میگی میشه و میخوای سره من کلاه بگذاری!!! میگفت یکی 500 تومان مکمل خریده چون پولشو نداشت خودم از جیبم دادم. گفتم اگه این کارو کردی خوب دمت گرم اما شما اول باید پول های که باید میدادی را میدادی وباید به قولت وفا میکردی حتی اگه اینقدر خرجش نبوده. من قبلا هم بهش گفته بودم چیکارا میخواستم بکنم اگه کمی فکرشو کار مینداخت و کمی در این زمینه اطلاعاتی داشت میفهمید که خرجش اینقدر که من گفتم خیلی خیلی بیشترم میشد و حتی گفتم بهش اگه یک ریال هم میشد باید به قسم هایی که خورده بود و قول هایی که داده بود عمل میکرد.پیمان خودشم خوب میدونه وقتی چند روز پیش گفت میریزیم به حساب گفتم خدا شاهده نمخواهم تو بریزی من این پولا اگه برام ارزش داشت سه سال بدون هیچ درآمدی از سایت خرج سایت نمیکردم و اینکه به ایشون گفتم باید بریزه رو حسابه دیگه ای بود.
جالبه مرتب از مردانگی دم میزنن اما نفهمیدن که مرد سرش بره قولش نمیره
بعد با پیمان صحبت کردم و حرف های خنده داری میزد مثلا یک صحنه آخرای صحبتمون گفت محسن اون چن تا هزاری که فقط یک بار اول دادم برای سایت را پس بده. خوبه تنها خرجی کرده که تا حالا کرده فقط برای یک ماه اول هم نبوده که تازه اون زمان سایت نسبت به الان خرجی نداشت
ما از جیب خرج کردیم که فقط این آقا را که خیلی کمتر از اون همه ادعایی که میکنه هستش را بزرگ کردیم آخرش اینجوری...واقعا نمیدونم با چه رویی این حرفو زد...خودش خوب میدونه که حداقل هیچی نبوده چند صد برابره اون از طریق این سایت در آورده
جدا از این که محمد حسینی آتیش بیار معرکه بود پیمان از اینکه از اون زمان که به آرش بندگان چیزی نگفتم هنوز بدجوری دلخوره...آخه من قبلا در اون تاپیک توضیح دادم که چون مدیر کل هستیم حق نداریم به کاربران بی احترامی کنیم و توقع داشته باشیم اونا بی احترامی نکنند. به آرش بندگان که دانشجو دکترا هستش میگه نمیفهمه و چرت پرت میگه و مثل کاربره mostafa k-h هستش و هر دو را در یک گروه قرار میده، و میگه چون تیم نداده و اگه تیم داد و تیمش مقام آورد علمش بالایه.
درست نیست بگم اما فقط در همین حد بگم دکتر آرش بندگان فقط به قول آقا پیمان دو تا کتاب نخوندن چون پیمان در رابطه با آرش بندگان نمیدونه و متاسفانه آرش بندگان هم مثل من هستش و مثل آقا پیمان نیست که تمام کارهایی که کرده و میکنن را بیاد جار بزنه. امیدوارم آرش بدنگان که تجربیات بالایی داره رو مقداری رو در سایت بیان کنن تا کسانی مثل پیمان عزیز با خودشون چنین فکرایی نکنن
در مورد تیم هم من حالا دقیق نمیدونم این تیمی هم که پیمان داده اون شاگردی که حتی فامیلش را نمیدونه از اول زیر نظر خودش بوده؟ یا این ها هم همانجور که در یکی از تاپیک ها گفته بود... برای تبلیغ حاضره به هر قیمتی حتی به کسی که تازه قصد مسابقه داشته باشه و آماده بشه چیزهای بده و خرج کنه... برای کسانی مثل اون ها که آمادگی کامل داشتن نمیدونم چیکارا کرده که به هر قیمتی از تیمش شرکت کنن؟ حالا کلا مهم نیست...
ازاین حرفا بگذریم بعدش پیمان در رابطه با سهم خودشون گفت باشه پرداخت میکنیم اما 50 هزار بیشتر نمیتونیم بدیم و اونم گفت الان نداریم یکی دو ماه بعد میدیم!
گفت پسورد ادمین را بده گفتم پیمان جان تمام امکاناتی که که بدردت میخوره را دادم و اونا بدردت نمیخوره اما باز گفت لطفا بده که منم پسورد ادمین را دادم
به پیمان گفتم محمد حسینی لیاقت مدیریت نداره و حتی به وظایف و قول هایی که داد عمل نکرد
محمد حسینی بعدش تو پیغام خصوصی بی احترامی و کارو خراب تر کرد. وقتی دیدم به تمام قول هایی که داد عمل نکرد که هیچ، طلب کارم شده و بی احترامی میکنه دیگه چه دلیلی داشت که مدیرکل باشه؟ این آقا به گفته خودش آمد باری رو از روی دوش ما بر داره و کمک کنه که فقط باعث جنگ و دعوا و اختلاف شد
پیمان هم دلخور شده از اونجایی که این محمد حسینی براش در حال حاضر سود داره میخواست هر جور شده مدیرکل باشه که درست نیست به قول خود پیمان چون حال داده مدیرکل باشه
یادش بخیر زمانی پیمان همش میگفت بخدا و... بهترین رفیقم هستی و خیلی با مرامی ولی حالا شدیم بی معرفت ترین آدم...حالا فعلا این محمد حسینی براش سود داره و ناچاره که منو این جوری فروخت
راستی یک حرفی را دیدم پیمان جدیدا گفته که با پولی شدن سایت از اول موافق نبودم. خوب بنده خدا شما که موافق نبودی زمانی که فقط یک بار مقدار بسیار کمی پول کم داشتم و بهت گفتم نمی گفتی داداش بگذار سایت تعطیل بشه و کو.....ه بچه ها !
واقعا این حرفا هم که زدم باید ببخشین چون واقعا ارزش گفتن نداشت ولی آخه دروغ، کلک تاکی؟ آخه چقدر؟ به هر حال دوست عزیزمون آقای مهدی خوانقاه که درستش میشد مهدی خانقاه دیگه؟! رفت!