sajjad 1368
۱۳۸۹-۰۶-۱۸, ۰۷:۴۳ قبل از ظهر
جي و دوستان
بشير: چهل و پنج سال پيش كه جو ويدر مسابقه آقاي المپيا را پايه-گذاري كرد، شايد خودش هم تصور نمي-كرد كه در طول سال-ها، اين رقابت-ها به چنين اعتباري برسد. امروز مسترالمپيا فراتر از رقابت-هاي مشابهي كه در اين سال-ها انجام شده، به مهم-ترين رويداد بدنسازي جهان تبديل شده است. در آستانه اين مسابقات نگاهي داريم به وضعيت مدعيان مسابقات اين دوره.
اسكوات بي-وقفه
بدون شك جي كاتلر در سال 2009، بهترين كاتلر بعد از سال 2004 بود. درباره علل موفقيت او گفته مي-شود، نقش هاني رامبد كه برنامه-ريز تغذيه-اي او بود، بسيار چشمگير است. كاتلر سال گذشته هم با روش ابداعي هاني رامبد يعني fst-7 تمرين كرد و امسال هم اين مربي جوان را حفظ كرده است. كاتلر در سال 2010 جز اينكه براي قهرماني در مستر المپيا آماده شود، هيچ كار ديگري نداشته است.
او اين روزها بيشتر از هر وقت ديگري اسكوات مي-رود كه ساق-هاي حجيم-تري داشته باشد. جي هيچوقت صاحب ساق-هاي تحسين-برانگيزي نبوده است و خوب مي-داند كه اين مورد مي-تواند باعث شكست او شود.
دور از نايب قهرماني
برانچ وارن سال پيش در بهترين فرم خود نايب قهرمان المپيا شد ولي اين روزها هيچ كس نيست كه او را امسال هم در اين رده تصور كند. برانچ در واقع سال پيش از افت يك شبه فيل هيث و كاي گرين استفاده كرد و تا آنجا بالا آمد وگرنه چند ماه بعد از آن نايب قهرماني، در آرنولد كلاسيك 2010 اين كاي گرين و هيث بودند كه به سادگي بالاتر از وارن ايستادند. وارن در نماي پشتي اگرچه عضلات حجيمی دارد ولي فاقد جزئيات زيادي است و همين امر است كه او را در مقابل ساير مدعيان بازنده مي-كند.
آخرين فرصت دكستر
معمولاً در مسابقات مستر المپيا اگر كسي قهرمان شود و پس از آن به رده-هاي پايين-تر افت كند، ديگر نمي-تواند به جمع قهرمانان بازگردد. در طول 45 سال مستر المپيا فقط جي كاتلر بوده كه توانسته بازگشتي موفقيت-آميز به قهرماني داشته باشد. دكستر جكسون هم خيلي دوست دارد كه مثل جي كاتلر، كسي باشد كه دوباره صاحب مجسمه ساندو (جايزه-اي كه به قهرمان المپيا مي-دهند) باشد ولي او در آرنولد كلاسيك ضعيف-تر از حد انتظار بود و وقتي داوران نام او را به عنوان نفر چهارم خواندند، كسي شگفت-زده نشد. جكسون كم حجم-تر از گذشته شده و امسال براي اينكه جبران كند سراغ چارلز گلاس رفته است. بايد ببينيم آيا اين مربي مشهور مي-تواند دكستر را دوباره به جمع قهرمانان برگرداند؟
دومين تلاش گرين
خيلي-ها منتظر هستند دومين تلاش كاي گرين در مستر المپيا را ببينند. او قول داده با وزني بيش از 130 كيلو روي صحنه حاضر باشد، به اين معني كه او نسبت به سال پيش حجيم-تر شده است. گرين در آرنولد كلاسيك با اينكه در فرم صد در صد آمادگي نبود، به مقام قهرماني رسيد و اگر كاتلر اندكي لغزش داشته باشد، دنيا قهرمان جديدي را در بدنسازي حرفه-اي خواهد ديد. او با چهره منحصر به فرد و فيگورهاي ابتكاري خود يكي از جذابيت-هاي رقابت-هاي اين دوره است.
بدشانس مثل هيث
سال پيش خيلي-ها فكر مي-كردند كه فيل هيث قهرمان المپيا مي-شود اما بيماري گوارشي او در 24 ساعت مانده به مسابقه، او را نابود كرد. هيث در يك روز 5 كيلو عضله از دست داد و نتوانست آنطور كه بايد روي صحنه ظاهر شود. در آرنولد كلاسيك هم با اينكه او پايين-تر از كاي گرين ايستاد اما تقريباً همه صاحبنظران معتقد بودند كه قهرماني حق هيث بوده است. او صاحب زيباترين عضلات در ميان بدنسازان حرفه-اي است و فقط كافي است داوران توجه بيش از حد به فاكتور «حجم» نداشته باشند تا او قهرمان سال 2010 جهان باشد.
بازگشت ويكتور
در سال 2008 وقتي ويكتور مارتينز در بهترين شرايط ممكن بود، به شدت مصدوم شد تا از قافله قهرمانان دور شود. ويكتور سال گذشته را با مشكلات زيادي سپري كرد، از جمله مرگ خواهرش كه قرباني جنايتي هولناك شد، روي او اثر گذاشت و نتوانست مثل گذشته درخشان باشد. عكس-ها مي-گويند كه بعد از جراحي پا و پشت سر گذاشتن مشكلات شخصي، ويكتور مارتينز به دوران اوج خود نزديك شده است اما براي قهرماني بعيد است كسي روي او حساب كند.
در ميان ده نفر
راني راكل سال پيش در المپيا هفتم شده و در آرنولد كلاسيك ششم. پس چرا نبايد او را جدي گرفت؟ او صاحب عضلاتي متناسب و قرينه است. اگر راكل آلماني مي-توانست عضلات پشت بهتري داشته باشد حتي شانس راهيابي به فينال را هم داشت. او امسال هم با همين شرايط يكي از 10 نفر برتر خواهد بود.
توني غيرقابل پيش-بيني
درباره توني فريمن مي-گويند كه هيچ كس نمي-داند او در مسابقه بعدي چطور روي صحنه ظاهر خواهد شد؟ او انگار هنوز زبان بدن خود را فرا نگرفته و هر بار كه روي صحنه مي-آيد، يا آنقدر خوب است كه همه غافلگير مي-شوند و يا آنقدر ضعيف كه در تورنمنت-هاي درجه سه هم قهرمان نمي-شود. با اين اوصاف معلوم نيست كه فريمن در مسترالمپيا در چه سطحي از آمادگي باشد.
بشير: چهل و پنج سال پيش كه جو ويدر مسابقه آقاي المپيا را پايه-گذاري كرد، شايد خودش هم تصور نمي-كرد كه در طول سال-ها، اين رقابت-ها به چنين اعتباري برسد. امروز مسترالمپيا فراتر از رقابت-هاي مشابهي كه در اين سال-ها انجام شده، به مهم-ترين رويداد بدنسازي جهان تبديل شده است. در آستانه اين مسابقات نگاهي داريم به وضعيت مدعيان مسابقات اين دوره.
اسكوات بي-وقفه
بدون شك جي كاتلر در سال 2009، بهترين كاتلر بعد از سال 2004 بود. درباره علل موفقيت او گفته مي-شود، نقش هاني رامبد كه برنامه-ريز تغذيه-اي او بود، بسيار چشمگير است. كاتلر سال گذشته هم با روش ابداعي هاني رامبد يعني fst-7 تمرين كرد و امسال هم اين مربي جوان را حفظ كرده است. كاتلر در سال 2010 جز اينكه براي قهرماني در مستر المپيا آماده شود، هيچ كار ديگري نداشته است.
او اين روزها بيشتر از هر وقت ديگري اسكوات مي-رود كه ساق-هاي حجيم-تري داشته باشد. جي هيچوقت صاحب ساق-هاي تحسين-برانگيزي نبوده است و خوب مي-داند كه اين مورد مي-تواند باعث شكست او شود.
دور از نايب قهرماني
برانچ وارن سال پيش در بهترين فرم خود نايب قهرمان المپيا شد ولي اين روزها هيچ كس نيست كه او را امسال هم در اين رده تصور كند. برانچ در واقع سال پيش از افت يك شبه فيل هيث و كاي گرين استفاده كرد و تا آنجا بالا آمد وگرنه چند ماه بعد از آن نايب قهرماني، در آرنولد كلاسيك 2010 اين كاي گرين و هيث بودند كه به سادگي بالاتر از وارن ايستادند. وارن در نماي پشتي اگرچه عضلات حجيمی دارد ولي فاقد جزئيات زيادي است و همين امر است كه او را در مقابل ساير مدعيان بازنده مي-كند.
آخرين فرصت دكستر
معمولاً در مسابقات مستر المپيا اگر كسي قهرمان شود و پس از آن به رده-هاي پايين-تر افت كند، ديگر نمي-تواند به جمع قهرمانان بازگردد. در طول 45 سال مستر المپيا فقط جي كاتلر بوده كه توانسته بازگشتي موفقيت-آميز به قهرماني داشته باشد. دكستر جكسون هم خيلي دوست دارد كه مثل جي كاتلر، كسي باشد كه دوباره صاحب مجسمه ساندو (جايزه-اي كه به قهرمان المپيا مي-دهند) باشد ولي او در آرنولد كلاسيك ضعيف-تر از حد انتظار بود و وقتي داوران نام او را به عنوان نفر چهارم خواندند، كسي شگفت-زده نشد. جكسون كم حجم-تر از گذشته شده و امسال براي اينكه جبران كند سراغ چارلز گلاس رفته است. بايد ببينيم آيا اين مربي مشهور مي-تواند دكستر را دوباره به جمع قهرمانان برگرداند؟
دومين تلاش گرين
خيلي-ها منتظر هستند دومين تلاش كاي گرين در مستر المپيا را ببينند. او قول داده با وزني بيش از 130 كيلو روي صحنه حاضر باشد، به اين معني كه او نسبت به سال پيش حجيم-تر شده است. گرين در آرنولد كلاسيك با اينكه در فرم صد در صد آمادگي نبود، به مقام قهرماني رسيد و اگر كاتلر اندكي لغزش داشته باشد، دنيا قهرمان جديدي را در بدنسازي حرفه-اي خواهد ديد. او با چهره منحصر به فرد و فيگورهاي ابتكاري خود يكي از جذابيت-هاي رقابت-هاي اين دوره است.
بدشانس مثل هيث
سال پيش خيلي-ها فكر مي-كردند كه فيل هيث قهرمان المپيا مي-شود اما بيماري گوارشي او در 24 ساعت مانده به مسابقه، او را نابود كرد. هيث در يك روز 5 كيلو عضله از دست داد و نتوانست آنطور كه بايد روي صحنه ظاهر شود. در آرنولد كلاسيك هم با اينكه او پايين-تر از كاي گرين ايستاد اما تقريباً همه صاحبنظران معتقد بودند كه قهرماني حق هيث بوده است. او صاحب زيباترين عضلات در ميان بدنسازان حرفه-اي است و فقط كافي است داوران توجه بيش از حد به فاكتور «حجم» نداشته باشند تا او قهرمان سال 2010 جهان باشد.
بازگشت ويكتور
در سال 2008 وقتي ويكتور مارتينز در بهترين شرايط ممكن بود، به شدت مصدوم شد تا از قافله قهرمانان دور شود. ويكتور سال گذشته را با مشكلات زيادي سپري كرد، از جمله مرگ خواهرش كه قرباني جنايتي هولناك شد، روي او اثر گذاشت و نتوانست مثل گذشته درخشان باشد. عكس-ها مي-گويند كه بعد از جراحي پا و پشت سر گذاشتن مشكلات شخصي، ويكتور مارتينز به دوران اوج خود نزديك شده است اما براي قهرماني بعيد است كسي روي او حساب كند.
در ميان ده نفر
راني راكل سال پيش در المپيا هفتم شده و در آرنولد كلاسيك ششم. پس چرا نبايد او را جدي گرفت؟ او صاحب عضلاتي متناسب و قرينه است. اگر راكل آلماني مي-توانست عضلات پشت بهتري داشته باشد حتي شانس راهيابي به فينال را هم داشت. او امسال هم با همين شرايط يكي از 10 نفر برتر خواهد بود.
توني غيرقابل پيش-بيني
درباره توني فريمن مي-گويند كه هيچ كس نمي-داند او در مسابقه بعدي چطور روي صحنه ظاهر خواهد شد؟ او انگار هنوز زبان بدن خود را فرا نگرفته و هر بار كه روي صحنه مي-آيد، يا آنقدر خوب است كه همه غافلگير مي-شوند و يا آنقدر ضعيف كه در تورنمنت-هاي درجه سه هم قهرمان نمي-شود. با اين اوصاف معلوم نيست كه فريمن در مسترالمپيا در چه سطحي از آمادگي باشد.