PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سنگ صبور(جائی واسه مطرح کردن مشغله های فکری)



پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۱۶ بعد از ظهر
با دیدن امضای سارا و فریاد خفه شده اش فکر کردم که باید یه جائی واسه مطرح کردن مشکلاتمون داشته باشیم،پس هر کی دوست داره نظر بقیه رو در مورد مشکلش و ترفندهای مواجه شدن باهاشون بدونه بگه..
اولیشو سارا گفته:ناراحت:

زیادی به خودت گیر نده آخه چرا همه باید غصه ی یه یار گمشدشونو بخورند چرا پس آخرش اونی نمیشه که ما می خوایم همش به فکر اونیم اونم به فکر ماست اما آخر کار میشه جدایی یه چندروزی تو خودتی بعدم تنهایی اما اصلا قضیه چیه ؟میخوای بدونی ؟اینه که عاشق نیستی؟هستم.خوب اگه بودی که فراموش نمیکردی بخدا خسته شدم آخه چرا دنیامون اینجوری شده یه نفر عشقو معنی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه مگه عشق چیه که ادم اینجوری زندگیشوول میکنه؟بگید تورو خدا

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۰۹:۲۲ بعد از ظهر
فکر می کنم عشق یه جور عادته،ساعتای زیستی و هورمونها یه شرایطی رو ایجاد می کنن که ما وابستگی معنیش می کنیم...
اون چیزی که ما بهش میگیم نیاز...
نیازها همیشه تعیین میکنن که چی بخوایم و چیکار کنیم،هر کاری که واسه دیگران می کنیم و هر چیزی که دریافت می کنیم همه بر اساس نیازهامونه..
انسان ضعیفه وقتی نیازهاشو پیدا میکنه(توی یکی دیگه) ولش نمی کنه...
پس چه بهتر که شرایط رو خودمون بسازیم و موقعیت ایجادکنیم،اگه با شرایطی حال نمی کنیم عوضش کنیم...
و آخرش اینکه
بر هیچ مپیچ!!

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۰۶ بعد از ظهر
زمانی که شما فقط نیرو میدین ولی دریافت نمی کنین یا کم دریافت می کنین بلاخره ماشین رابطتون متوقف میشه:لبخند:

کلا توصیف فیزیکت عالی بود :گل رز:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۱۶ بعد از ظهر
توصیف فیزیکیم که نصفشو از ویکی جونم کپی کرده بودم کووو؟
دزدی تو نیمه شب!!:پوزخند:
دیدی ستی؟ ایده هامو میدزدن،باید مواظب خودم باشم..
اصلاً کلاً مواظبم باشین:چشمک:

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۲۷ بعد از ظهر
;\d
توصیف فیزیکیم که نصفشو از ویکی جونم کپی کرده بودم کووو؟
دزدی تو نیمه شب!!:پوزخند:
دیدی ستی؟ ایده هامو میدزدن،باید مواظب خودم باشم..
اصلاً کلاً مواظبم باشین:چشمک:
متوجه شدم کمکای ویکی بوده :چشمک:
اما آوردنش، بجا بود... :قلب:
.
.
.
پرند جون همه جوره مواظبتیم دربست

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۳۸ بعد از ظهر
توصیف فیزیکیم که نصفشو از ویکی جونم کپی کرده بودم کووو؟
دزدی تو نیمه شب!!:پوزخند:
دیدی ستی؟ ایده هامو میدزدن،باید مواظب خودم باشم..
اصلاً کلاً مواظبم باشین:چشمک:

انتقالش دادم تو مطالب روانشناسی
قرار شد اینجا مشکلاتمون رو مطرح کنیم دیگه
حداقل خودت که ایجاد کننده موضوعی رعایتش کن :لبخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۴۲ بعد از ظهر
خب بگوووو،یه ربع این ور اونور صفحه رو نگاه کردم...
مطلبم روانشناسی نبود که!!اصل مطلب بود...راهکار بود،همون ترفنده که گفتم...
خیلیا توی روابط عشقیشون با اون مطلبِ دهنده بودن و دریافت نکردن مشکل دارن!!

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۴۸ بعد از ظهر
بابا...
قرار شد مطرح کردن باشه ابتدا
بذار یکی بیاد مشکل عشقیش رو مطرح کنه و راه چاره بخواد ، بعد دهنده و دریافتی و ...رو بذار جلو پاش
صبر کن...
ایمان میاد مشکل پولی داره
داشول خان هم میاد مشکل سلامتی و ادامه ورزش داره
اینا رو راه بنداز تا یه مشتری برا مشکل عشقی پیدا کنم مطلبت باد نکنه!!

3tare
۱۳۸۹-۱۰-۲۱, ۱۰:۵۶ بعد از ظهر
LD;KDL OF

اینا رو راه بنداز تا یه مشتری برا مشکل عشقی پیدا کنم مطلبت باد نکنه!!
بابا از خود شما شروع می کنیم خب
مشکل خود شما چیه که سر 50 نفرو کردی زیر آب؟؟؟؟ :خنده:
.
.
.
فکر کنم ما باید یه دور شما رو بشونیم روی صندلی داغ

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۱۲:۱۴ قبل از ظهر
این روزا نسبت به اینکه خیلی کم میام زیاد گیر میدم ! تاپیک بیا تو بگو چه حسی داری مگه مشکلش چی بود که یه تاپیک دیگخ زده شد ؟! اگه بقیه موفقن پستای اینجا رو به همون تاپیک انتقال بدن (البته بقیه مدیرا ! چون من بعد از این پست میرم زمین شناسی بخونم ! )

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۱۲:۲۴ قبل از ظهر
اونجا یکی میاد از شاد بودنش میگه و یا مثلا یکی میاد اتفاقی که براش افتاده رو شرح میده
اینجا از اسمش پیداس
قراره یکی مشکلش رو مطرح کنه...حالا هر مشکلی
بقیه راهکار نشون بدن و سنگ صبورش بشن

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۷:۰۵ بعد از ظهر
یک مدته بخاطر شرایط مالی اعصابم خراب شده دیشب درگیری که برام پیش اومد خدا بخیر گرداند والا ماشینی که با قسط و وام و اضافه کاری وووو خریده بودم رو باید دیه میدادم الان هم فهمیدم طرفی که باهاش دعوا کردم برادر یکی از دوستانم بود و خجالت زدش شدم حالا نمیدونم چیکار کنم طرف از شکایت صرف نظر کرده بنظرتون چطور اعصابم رو ارام کنم.؟

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۸:۴۹ بعد از ظهر
آخ که چقدرم بده...
فکر میکنم با لطفی که در حقتون کردن بهترین کار اینه که لطفشو با لطف جواب بدی.نمی گم برو و دست دوستت و داداششو ببوس.اما برو و باهاش حرف بزن و باهاش دوست بشو،هر چند که نگفتین دعوا سر چی بوده...
این اواخر،حالا نمیدونم واسه پارا..زیته یا واسه بی پولی یا مشکلات اجتماعی یا هر چیز دیگه،این دعوا ها و زدو خوردا زیاد شده،هیچ کسی هم از حقش!! نمی گذره،طرفت خیلی آدم حسابی بوده...
همین که بی خیال شده و رضایت داده رو به فال نیک بگیر و سعی کن فراموشش نکنی پسر گلم...
وقتیکه کتک می خوری یه جورائی یه حسی هست که درونت میمونه و تا این انرژی پتانسیل به جنبشی تبدیل نشه آروم و قرار نخواهی داشت،در هر صورت بهترین کار اینه که کمی مایه تیله خرج کنی و یه شیرینی بدی و یه روزشو بسازی...
توی دوستی ها و لحظه های خوش مشترک خیلی از کینه و دشمنی ها فراموش میشه،که اینم نیاز به زمان داره،زمان همه چیزو در خودش حل میکنه،مثل شکر در آب...
اگه برادره دوستت رو نمیبینی و باهاش در ارتباط نیستی به داداشش برس،گمونم داداششو خیلی دوست داشته که به این سرعت بی خیالت شده:تشویق:
ایمان جان شعارتو عوض کن،پدرم همیشه میگه جوری سرتون رو نگه دارین که انگار نیزه زیرش گذاشتن!! البته این مثال رو واسه قبول درخواست های نا معقولم می گه،میگه سری که نیزه زیرشه واسه هر چیزی پائین نمیاد!!

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۸:۵۶ بعد از ظهر
جالب اینجاست که رفاقت بعد از این دعوا خیلی پررنگ هستش و زنجیر دوستی محکمتر میشه
پرند به نکته خیلی ظریفی اشاره کرد ایمان
اون الان یه حسی درونش هست که همون آتش زیر خاکستره...سعی نکن پا بگیره!!

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۲, ۰۹:۳۸ بعد از ظهر
افشین جان بعد از رضایت معمولاً پا نمیگیره،چون یارو امروز کبودی و کوفتگی رو تجربه کرده.. چی کشیده زیر اون مشتای آهنین...
خواهر خانومی بازم رفته دکتر،طفلی حالش بده،هر چند که درد کشش ملسه اما این آخریه خیی بد اذیتش کرد...
داشتم ظرفا رو میشستم یادم اومد که اینو نگفتم...
قضیه از دید من تموم شده هست چون درگیرت نکرده پس خودتم خودتو درگیر نکن چون ما عادتمونه که خودمون خودمون رو بخوریم...یادمه قبلنا یه انیمیشنی دیدم که خیلی جالب بود البته بالای 18 سال بود ولی پر مغز!!یه گرگی سرش توی تله گیر کرده بود و داشت به این فکر می کرد که دیگه از این بدتر نمیشه و بعد از چند دقیقه آقا روباهه اومد و دید بلـــه.. چی از این بهتر و سوار گرگ شد!!! و نتیجه گیریش این شد که وقتی ما فکر می کنیم که دیگه از این بدتر نمیشه ممکنه شرایطی پیش بیاد که از این بدتر هم بشه و بدتر و بدتر...
حالا میگیم که چو فردا شود فکر فردا کنیم...
نرو ترانه رضا موتوری گوش کن،بر عکس چند تا آهنگ شاد دامبولی و یه سایت جوک کمی حالتو بهتر می کنه،اولش سخته ولی بعدش که مخ تعطیل شد کمی راحت تر میشی تا وقتش برسه هم به این موضوع گیر نده،یکی از دوستام میگفت به هر موضوع مهمی 20 دقیقه فکر کن،دیگه بعد از اون تخیل و توهمه که خلت می کنه و فکرکردن بهش بی فایده هستش...
:گل رز:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۳:۱۴ بعد از ظهر
پرند عزیز چند تا نکته تو پست شما بود باید بگم
گفتی پسر گلم مگه چند سالته و چه میدونی من چند سالمه؟
مورد دعوا بر سر استفاده نکردن صحیح از تجهیز بود چون این قسمت رو من طراحی کرده بودم در حال تست بود و ازش خواستم درست استفاده کنه با لحن بدی برخورد کرد و اتیش قضییه رو برد بالا تا جاییکه شروع به فحاشی کرد فش ناموس و پدر مرحوم شده من منم تا اروم هستم طوفان هم نمیتونه تکونم بده ولی وقتی داغ کنم کسی نمیتونه جلوم رو بگیره با اولین مشت لاش زمین شد سه چهارتا مشت تو صورتش و ابروش دنده هاش زدم بیهوش شد واگر همکارم منو نگرفته بود شاید بدتر از این میشد. همون اول فامیلیش رو پرسیدم تا براش گزارش رد کنم نگفت تا بعد از دعوا فهمیدم اگر گفته بود شاید یاد دوستم (برادرش)میفتادم وبیخیال دعوا میشدم.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۳:۴۹ بعد از ظهر
پرند عزیز چند تا نکته تو پست شما بود باید بگم
گفتی پسر گلم مگه چند سالته و چه میدونی من چند سالمه؟
مورد دعوا بر سر استفاده نکردن صحیح از تجهیز بود چون این قسمت رو من طراحی کرده بودم در حال تست بود و ازش خواستم درست استفاده کنه با لحن بدی برخورد کرد و اتیش قضییه رو برد بالا تا جاییکه شروع به فحاشی کرد فش ناموس و پدر مرحوم شده من منم تا اروم هستم طوفان هم نمیتونه تکونم بده ولی وقتی داغ کنم کسی نمیتونه جلوم رو بگیره با اولین مشت لاش زمین شد سه چهارتا مشت تو صورتش و ابروش دنده هاش زدم بیهوش شد واگر همکارم منو نگرفته بود شاید بدتر از این میشد. همون اول فامیلیش رو پرسیدم تا براش گزارش رد کنم نگفت تا بعد از دعوا فهمیدم اگر گفته بود شاید یاد دوستم (برادرش)میفتادم وبیخیال دعوا میشدم.
گفتم پسر گلم که کمی جنبه طنزشو بالا ببرم! اما سنم اهمیتی نداره چون ظاهرم 20 ساله است و تقویمم 30 ساله...
توی قسمت بیان احساسات متوجه موضوع دعواتون شدم،شاید هر کسی هم جای شما بود همون کارو می کرد.خیلی پیش میاد که شَر،یقۀ آدمو می گیره و آدم کنترلشو از دست میده،گاهی از توان هر کسی خارج میشه...
ظرفیت آدما متفاوته یکی مثل اون برادر دوستت بی ظرفیت و یکی مثل من کم ظرفیت،اما...
همیشه همه جا شعله های داغ تر از آش و دایه های مهربان تر از مادر پیدا میشن،منم با لیلی موافقم،اما نظرم اینه که با برادرش در ارتباط باشی و از دور جویای حالش باشی البته اگه ارتباط با خودش مقدور نیست،بهترین کار اینه که آبی روی شعله ها بپاشی و اینو بدون که اگه بخواد شکایت کنه می کنه،و اگه می خواست این کارو بکنه همون روز که داغ داغ بود شکایت می کرد...
بهش نزدیک بشو که بقیه خفه بشن...
ولی بهت اطمینان میدم که شکایت نمی کنه...
حالا فرض می کنیم که رفته و شکایت کرده!! شاهد داره؟ کسی دیده که تو بینیشو شکوندی؟ واسه گرفتن دیه حداقل دو سال باید دوندگی کنه،به شرط اینکه بتونه ثابت کنه که تو بینیشو شکوندی و بعد باید بگه چرا تا الان شکایت نکرده و آیا بعد از دعوا خود زنی نکرده؟ تازه بفرضم که شما انقدر ساده باشی که قبول کنی که خوردش کردی اون چیکار کرده؟ فقط نگات کرده و یا یه جاهایی از شما هم کبوده؟ البته باید یه توک پا تا پزشکی قانونی هم بره و طی دوره و سایر اراجیف رو بگیره...

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۶:۲۵ بعد از ظهر
پرند عزیز اطلاعاتت خیلی کامله
بله سریع زنگ زدند حراست شرکت و پاسگاه انتظامی صورت وضعیت شد و طرف رضایت دادولی من رفتم از یک پاسگاه دیگه پرسیدم گفت میتونه دوباره شکایت کنه متاسفانه طرف اصلا نفهمید ظرف چند ثانیه بیهوش شده چه برسد بخواهد به من دستی برسونه تو شرکت بهداری هم داریم البته افسر پاسگاه جراهاتش رو مکتوب کرد ولی برام دعا کنید این قضییه ختم به خیر بشه.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۷:۲۰ بعد از ظهر
پرند عزیز اطلاعاتت خیلی کامله
بله سریع زنگ زدند حراست شرکت و پاسگاه انتظامی صورت وضعیت شد و طرف رضایت دادولی من رفتم از یک پاسگاه دیگه پرسیدم گفت میتونه دوباره شکایت کنه متاسفانه طرف اصلا نفهمید ظرف چند ثانیه بیهوش شده چه برسد بخواهد به من دستی برسونه تو شرکت بهداری هم داریم البته افسر پاسگاه جراهاتش رو مکتوب کرد ولی برام دعا کنید این قضییه ختم به خیر بشه.
اصلاً مهم نیست که توی کلانتری چی نوشته شده چون مهم اظهارات شما در حضور قاضی پرونده هستش و شما می تونی بگی من اونوقت بخاطر ضربه ای که به پشت سرم خورده بود بقدری گیج بودم که نمیدونستم دارم چیکار می کنم چه برسه به اینکه بخوام بپذیرم یا رد کنم که ایشون رو زدم یهو دیدم داره با صورت خودشو میزنه به میله ای که تو دست من بوده!!!(شوخی بود!! شما هیچی ندیدی و ایشون شاید خودزنی کرده!!وقتی داشتی میکشتیش کسی اونجا بود که بره و شهادت بده؟ اگه شما دو نفرو با خودت ببری که شهادت بدن که شما بهش دست نزدی تبرئه میشی،البته متاسفانه!!)
ولی نگران نباش من فکر نمی کنم ایشون شکایت کنه،میگم که کلی بدبختی و برو بیا داره...
یک هفته باید مرخصی بگیره،تازه به فرض اینکه اینکارم بکنه دو سال وقت داری که رضایت بگیری،پس نگران نباش و همونجور که گفتم سعی کن از دلش در بیاری...

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۷:۳۷ بعد از ظهر
دوستان صبر کنید...صبر کنید
نه پرند ...نه متاسفانه قاضی اظهارات ایمان و شاهد رو اصلا گوش نمیده و فقط و فقط به مزخرفات شاکی گوش میده...قاضی از خالی بندی و این حقه های قدیمی بدش میاد
اگه برای اون طرف بدبختی و برو بیا داره...برای ایمان هم داره...فرقی نداره
ضمن اینکه اگه چند روز هم از جراحات گذشته باشه پزشک قانونی همه رو لحاظ میکنه و حتی جراحات سالهای قبل رو هم میاره روی کار
نگاه نکن تو سریالها و فیلمها ساعت و نحوه ضربه و حادثه رو درج میکنن....تو پزشک قانونی برای این موارد اصلا تخصص رو بکار نمیگیرن و گوش میدن به حرفای شاکی
من دست چپم
زدم تو صورت یارو و دندونش شکست و فکش هم آسیب دید
شاکی رفته بود پزشک قانونی و توی گزارشش نوشته بود دندان آسیاب سمت مخالف شکسته و فک و گیجگاه طرف آسیب دیده
من همون جا جلوی قاضی نحوه ضربه زدن رو نشون دادم...اما شاکیه گفت : میبینی آقای قاضی....اینجا هم داره منو میزنه و نشست گریه کرد مرد گنده!!!!!!!!
تازه جانباز هم بود
خلاصه که شاهد بردم...از ترس یارو فرار کردم و رفتم خدمت...بعد از 2 سال بازم ولم نکرد و پولش رو گرفت :ناراحت:
ایمان جان از من میشنوی فردا با یه ریش سفید بلند شو برو در خونش و رضایتش رو بگیر

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۷:۵۱ بعد از ظهر
ممنونم بچه ها
ولی افشین جان کلانتری که اومده بود رضایت رو گرفت برام یعنی جریان دعوا رو ثبت کردو ما هر دو زیرش امضاء زدیم و طرف رضایت داد و شاکی نشد البته طی این دو روز من باهاش در تماسم و مدام حالش رو میپرسم وخوشبختانه تند رویی باهام نمیکنه و تماس هامو جواب میده من میترسم شخص ثالثی بیاد کار رو خراب کنه صحبت دیه بشه و رو مخش کار کنه تو این اوضاع احوال کی از دیه بدش میاد.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۷:۵۷ بعد از ظهر
ای بابا افشین جان شلوغش نکن
داداش من چهارشنبه سوری دماغ یکی رو له کرد،و تبرئه شد چون شاهد داشت که دعوا نکرده در صورتی که توی کلانتری خودشو بقیه همدستانشو لو داده بود
یکی دیگه هم توی یه تصادف سه نفرو غیر مستقیم کشت،و تبرئه شد البته رشوه هم دادن و کارای دیگه هم...
همسایه مون وقتی که خودش و سه تا داداشش توی یه دعوا با کلی شاهد له شدن و چاغو خوردن و دیدشون کم شد و دماغشون شکست فقط و فقط از یکیشون قسطی بعد از دو سال چهار میلیون گرفت و بقیه رو گیر نیوورد...
آقا افشین،طرفت خیلی گیر بوده چون واسه اینکه پرونده بسته نشه سال به سال باید بری و شکایت رو تمدید کنی...
منم نگفتم ایمان به دردسر رفت و آمدش نمیوفته،گفتم گیر داره و طرف تو پارتی داشته،این وسط نقش پارتی خیلی مهمه،البته الان موضوع بحث این نیست،ایمان جان نترس برادر من هیچی نمیشه...
قوانین ما پر از راه در روئه و از هر کی میخوای بپرس،قاضی مدارک و اظهارات شما براش مهمه،شما زیر بار نرو و شاهد ببر هیچوقت محکوم نمی شی...
موردای دیگه هم میشناسم که بعداً اگه لازم شد بهت میگم،انشاا.. لازم نمیشه...

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۸:۰۴ بعد از ظهر
ای بابا افشین جان شلوغش نکن
داداش من چهارشنبه سوری دماغ یکی رو له کرد،و تبرئه شد چون شاهد داشت که دعوا نکرده در صورتی که توی کلانتری خودشو بقیه همدستانشو لو داده بود
یکی دیگه هم توی یه تصادف سه نفرو غیر مستقیم کشت،و تبرئه شد البته رشوه هم دادن و کارای دیگه هم...
همسایه مون وقتی که خودش و سه تا داداشش توی یه دعوا با کلی شاهد له شدن و چاغو خوردن و دیدشون کم شد و دماغشون شکست فقط و فقط از یکیشون قسطی بعد از دو سال چهار میلیون گرفت و بقیه رو گیر نیوورد...
آقا افشین،طرفت خیلی گیر بوده چون واسه اینکه پرونده بسته نشه سال به سال باید بری و شکایت رو تمدید کنی...
منم نگفتم ایمان به دردسر رفت و آمدش نمیوفته،گفتم گیر داره و طرف تو پارتی داشته،این وسط نقش پارتی خیلی مهمه،البته الان موضوع بحث این نیست،ایمان جان نترس برادر من هیچی نمیشه...
قوانین ما پر از راه در روئه و از هر کی میخوای بپرس،قاضی مدارک و اظهارات شما براش مهمه،شما زیر بار نرو و شاهد ببر هیچوقت محکوم نمی شی...
موردای دیگه هم میشناسم که بعداً اگه لازم شد بهت میگم،انشاا.. لازم نمیشه...

یعنی چی شلوغش نکن؟؟؟
طرف من پارتی نداشت...اتفاقا من پارتی داشتم و پرونده رو توی کاخ دادگستری عقب مینداختمش
درسته که راه در رو زیاد داره اما اخرش تکلیفش مشخص میشه و بیخود خیال این بدبخت رو جهت دلداری دادن راحت نکن
ایمان جان این پرند چون یکی دوبار دیده که میشه در رفت و از مخمصه نجات پیدا کرد براش مهم نیست که چی قراره اتفاق بیفته
از کسی کمک بگیر که دیه داده و این راه رو رفته
حالا خود دانی

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۳, ۰۸:۰۹ بعد از ظهر
ای بابا یه جا واسا،خب آدم غاتی می کنه حمه چیضو قلت مینویصه دیگه!!
منم از اول گفتم حالشو بپرس،این طفلی هم داره همین کارو می کنه،گفتم تازه به فرضم که محکوم بشی تا اونوقت هم قسط ماشینو دادی هم رضایت گرفتی!!!!

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۶:۲۹ بعد از ظهر
نمیدونستم اینجا بگم یا تو چه حسی داری بگم !!!
چند وقت پیش حدود یه تومن اومد دستم ! یه سری آتاشغال که مورد نیاز بود خریدم ! الان شده 900 تومن !!! اصلا حواسم نبود که دیگه 10 سال پیش نیست که یه میلیون خیلی باشه ! دو تا چیپس و پفک بگیری تموم میشه !!!
بگذریم ... من موندم و این 900 تومن و آروزی موتور خوبی که قرار بود با اون 1 و 300 بخرم ! گذشته ها که دیگه گذشته ! حالا با این 900 تومن چی بخرم ! اصلا با این پول میشه یه موتور درست و حسابی خرید !؟ بورس موتور فروشها کجاست ؟ و ... تو این مورد منو راهنمایی کنید .

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۶:۴۹ بعد از ظهر
مشکل من چند تا شد!
طرف اهل شکایت کردن نیست.
متاسفانه رئیسش میخواد اونو اخراج کنه و رئیس من ماموریت هست و دوشنبه میاد سر کار و افرادی که دنبال کله پا کردن من بودند با وساطت چند تا از دوستان فعلا کوتاه اومدند تا رئیسم بیاد و تصمیم بگیره.
مشکل اینجا بوجود میاد اگر رئیس طرف دعوام اونو اخراج کنه احتمال داره طرف بره و ازم شکایت کنه و مطالبه دیه کنه خیلی کلافم ادم یک اشتباه میکنه و همین یک اشتباه روند زندگیشو دگرگون میکنه .

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۰۶:۵۶ بعد از ظهر
چند روز پیش یه کارگاه رفتم که قطعات موتور تولید میکرد
2 تا دونه موتور نو هم تو سالنش بود
هی بما گفت یکیشو بردار برو...گفتم بابا جان من میترسم از موتور
خلاصه گفت اگه کسی خواست اینجا هست و بگو با قیمت خوب بهش میدم
میخوای ردیف کنم بری برداری؟؟؟
من زیاد سر درنمیارم....از همین معمولیا بود....برندش رو یادم نیست

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۵, ۱۰:۴۱ بعد از ظهر
قربون دستت قیمتش رو به ما بگو تا ببینیم چی میشه ! مارک و قدرت موتورش رو هم بگو . موندم دل رو بزنم به دریا موتور بخرم یا برای بقیه کارها از پوله استفاده کنم ! کلی خرج دیگه هم دارم ! :نمیبینم:
اگه موتور لعنتی رو بخرم دیگه نمیتونم به بقیه کارام برسم و معلوم هم نیست کی دوباره چنین پولی دستم بیاد ! اگه هم نخرم باز افسوس میخورم که چرا موتور نخریدم !

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۱:۲۶ بعد از ظهر
نمیدونستم اینجا بگم یا تو چه حسی داری بگم !!!
چند وقت پیش حدود یه تومن اومد دستم ! یه سری آتاشغال که مورد نیاز بود خریدم ! الان شده 900 تومن !!! اصلا حواسم نبود که دیگه 10 سال پیش نیست که یه میلیون خیلی باشه ! دو تا چیپس و پفک بگیری تموم میشه !!!
بگذریم ... من موندم و این 900 تومن و آروزی موتور خوبی که قرار بود با اون 1 و 300 بخرم ! گذشته ها که دیگه گذشته ! حالا با این 900 تومن چی بخرم ! اصلا با این پول میشه یه موتور درست و حسابی خرید !؟ بورس موتور فروشها کجاست ؟ و ... تو این مورد منو راهنمایی کنید .
پسر همسایه مون(البته بهتره بگم آقای همسایه!!) دیروز با یه میلیون یه موتور خریده پیشنهاد میکنم عجله نکنی و باهاش یه رنویی چیزی بخری با این پول میتونی یه پیکان یا هر ماشین اوراقی دیگه ای بخری یه مقدار صبر کنی وقتش که شد با تحویلشو وامش یه ماشین خوب بگیری،البته وانت هم بدک نیست...
به هر حال اگه میخوای واسه پیک موتوری ،بد نیست اما اگه فقط واسه زیر پات میخوای من پیشنهاد نمی کنم،موتور خیلی خطرناکه!! با پولت حتی میتونی موتور قسطی هم بخری،البته توی نیازمندیهای همشهری هر چیزی پیدا میشه،اگه نه که کمی برو توی کار خریدو فروش سکه،یه مدت گوش بزنگ ارزونیش باش و بعد که بالا رفت بفروش،اینجوری توی یک سال نیم برابر پولتو کاسبی...

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۱:۳۱ بعد از ظهر
مشکل من چند تا شد!
طرف اهل شکایت کردن نیست.
متاسفانه رئیسش میخواد اونو اخراج کنه و رئیس من ماموریت هست و دوشنبه میاد سر کار و افرادی که دنبال کله پا کردن من بودند با وساطت چند تا از دوستان فعلا کوتاه اومدند تا رئیسم بیاد و تصمیم بگیره.
مشکل اینجا بوجود میاد اگر رئیس طرف دعوام اونو اخراج کنه احتمال داره طرف بره و ازم شکایت کنه و مطالبه دیه کنه خیلی کلافم ادم یک اشتباه میکنه و همین یک اشتباه روند زندگیشو دگرگون میکنه .
برو و مشکلتو به رئیسش بگو و ازش خواهش کن که فعلاً دست نگهداره! عجیبه که رئیسش تصمیماتشو قبل از عملی شدن مطرح میکنه! ما هر وقت خواستیم یکیو اخراج کنیم خودمون هم زمانشو نمی دونستیم...
میتونی با رئیست تماس بگیری و ازش بخوای که وساطت کنه؟
من بهت قول میدم که شکایتت رو نکنه!! دماغش خوب نشد؟
مگه اخراج کردن الکیه؟ طرف بیمه نیست؟ خوشبختانه اداره کار طرف کارگرو می گیره و یارو اگه بره اداره کار و شکایت کنه که بیشتر دستشو می گیره!!

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۲:۱۳ بعد از ظهر
مشکل من چند تا شد!
طرف اهل شکایت کردن نیست.
متاسفانه رئیسش میخواد اونو اخراج کنه و رئیس من ماموریت هست و دوشنبه میاد سر کار و افرادی که دنبال کله پا کردن من بودند با وساطت چند تا از دوستان فعلا کوتاه اومدند تا رئیسم بیاد و تصمیم بگیره.
مشکل اینجا بوجود میاد اگر رئیس طرف دعوام اونو اخراج کنه احتمال داره طرف بره و ازم شکایت کنه و مطالبه دیه کنه خیلی کلافم ادم یک اشتباه میکنه و همین یک اشتباه روند زندگیشو دگرگون میکنه .
با این همه استرسی که این چند روز داشتی فکر کنم نصف عضله هات ریخته باشه:نمیبینم:
ولی خیلی دنیای بدی شده دیگه مردونگی و مرام و چه میدونم نخ سبیل همش بی ارزش شده.یکی نیست بهش بگه کتک خوردی دیگه برو دنبال کارت.خیلی ضایع هست آدم بره همه جا جار بزنه که کتک خوردم حالا دیه میخوام.اون رئیست هم بی خود میکنه اخراجت کنه مگه الکیه؟مگه اون شروع نکرده؟نمیشه که آدم نگاه کنه مجبوره از خودش دفاع کنه

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۲:۲۲ بعد از ظهر
نه اخراج که نمیکنن
یه تعهد میگیرن و اگه خسارتی به اموال هم وارد شده باشه از حقوق کم میکنن
ایمان جان پرند حرف خوبی زد
اگه رئیست هست که برو باهاش صحبت کن ( اونم بعد از ساعت کار )

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۷:۲۵ بعد از ظهر
ممنونم بچه ها از همدردیتون
رفتم با رئیسش صحبت کنم ناکس اون زورش اومده که کارگرش کتک خورده میگه حالا طرف با چه رویی بره خونه بگه کتک خوردم و امروز صبح رفت پیش مدیر ارشد بهره برداری و زیرابمو سفت زد.وهمین صبح کارتم غیر فعال شد و نتونستم برم داخل شرکت تماس گرفتم با مدیر گفت تا دادگاه اداری معلق هستی ریسام دنبال کارم هست ولی برام خیلی گرون تموم شد.در ضمن رئیس طرف داره مجبورش میکنه بره شکایت کنه میگه یا میری شکایت کنی یا من اخراجت میکنم.خیلی کلافم:ناراحت:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۷:۴۵ بعد از ظهر
توی چه اداره ای کار می کنی!! این جونورا دیگه کین؟ آدمن؟ من فکر می کردم اینجائیا یه جورین،بابا صد رحمت به اینا!! ایمان جان فقط میتونم بگم که برات دعا می کنم جایی کار کنی که دو تا آدم دوروبرت باشن...
به هر حال با طرف در تماس باش و از طریق رئیست پیگیر باش...
شرمنده اگه غلط راهنمائیت کردم،همین که گفتی رئیسه میخواد اخراجش کنه باید میفهمیدم که قضیه بوداره...
به پسره هم اعتماد نکن اما کماکان توی رودرواسی نگهش دار...

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۸:۳۴ بعد از ظهر
یه راه حل
ایمان شما تا برگزار شدن کمیسیون انظباطی یه تائیدیه اخلاقی از طرف سرپرستت بگیر
و روزی که شما رو خواستن با خودت ببر و از سوابق خودت براشون بگو
درضمن
شما هدفت خیلی بزرگ بوده
طرف ایمنی رو رعایت نکرده بوده و ممکن بوده خسارت به خودش و اموال بزنه
اینو که بگی و متوجهشون کنی که چه دردسرهایی ممکن بوده به وجود بیاره قانع میشن
بذار یه چیز رو رک و پوست کنده بهت بگم
پاتون برسه اونجا مثل خیار میفروشتت...مراعات و رودرواسی رو بذار کنار و ازخودت دفاع کن
فردین بازی ممنوع!!!

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۰۹:۴۳ بعد از ظهر
فقط این میاد تو ذهنم:

دلم گرفت از این روزها
از این روزهای بی نشون
از این همه در به دری
از گردش چرخ زمون
دلم گرفت،از ادمها
از آدمهای مهربون
از این مترسک های پست
از هم دلهای هم زبون
تو هم که بی صدا شدی
آهای خدای آسمون
آهای خدای عاشقا
تویی فقط دلخوشیمون
آره دلم خیلی پره
از غمهای رنگ و وارنگ
از جمله دوستت دارم
دروغ های خیلی قشنگ....!


واقعا چرا اینقدر بد شدیم؟؟؟:ناراحت:

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۰:۳۸ بعد از ظهر
الان این مشغله اش کجاست؟ یه تاپیکم که واسه شعر داریم...
یه تاپیکم واسه بیان احساس!!
حالا واقعاً چرا انقدر بدیم نیاز به پاس کردن چند واحد جامعه شناسی داره،البته یه تاپیک نیمه فعال جک هم هست...
حالا که اینطور شد باید یه مشکلی همینجا بذاری تا واست حل کنیم.دیگه خود دانی آقا داشول خان:خشمگین:

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۶, ۱۱:۳۴ بعد از ظهر
جناب سرکار خانوم پرند اولا که چرا میزنی؟؟؟:نمیبینم: به جان خودم بچه زدن نداره!
میدونم تایپیکی برای شعر هم داریم، اما این شعر فرق میکرد و یه جورایی درد و دلم بود! اشکال داره آدم حرف دلشو اینجوری بزنه؟؟؟
و البته مقداری هم همدردی با ایمان جان که انشالله قضیش به زودی حل میشه !!!

به هر حال اگه عیبی داره مدیران زحمت بکشن و پاک کنن!


والله مشکلا که یکی دوتا نیست،چشم یه خوبشو میگردم میذارم تا بیکار نباشیم....

--------------------------------
جور دیگر باید دید!!!

خواهشا بحثمون همینجا تموم:لبخند::چشمک:

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۰۷:۱۵ بعد از ظهر
چون این قسمتی که با این طرف درگیر شدم خصوصیه یکی از مهندسامون رفت به رئیسه گفت بحر حال مشکل ایمان مشکل مکانیک هم هست اگر بخوای مشکل برای مکانیک درست کنی در اینده همکاریمون به مشکل برمیخوره سرویس تجهیزات اون منطقه به گردن ماست بحر حال فردا میخوام به مدیر ارشد یک زنگ بزنم ببینم اخرش چی میشه من ترسم از این جونوره که بعد از اتمام ماجرا بره شکایت بکنه و ماجرا را کشش بده.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۰۸:۱۳ بعد از ظهر
خدارو شکر که یه خبر خوشایند شنیدیم...
بهت قول میدم شکایت نمی کنه...
:سکوت عمیق:

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۷, ۱۰:۱۶ بعد از ظهر
ایمان جان اگه شما ترست از شکایت به پلیس و ایناس که فکر میکنم اگه از ماجرا 3 روز بگذره دیگه فایده ای نداشته باشه!!!
البته اینو از یکی شنیدم حالا راست و دروغ رو نمیدونم

ShaHiN.mY.LoVE
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۲:۲۰ قبل از ظهر
به هر حال اگه میخوای واسه پیک موتوری ،بد نیست اما اگه فقط واسه زیر پات میخوای من پیشنهاد نمی کنم،موتور خیلی خطرناکه!! با پولت حتی میتونی موتور قسطی هم بخری،البته توی نیازمندیهای همشهری هر چیزی پیدا میشه،اگه نه که کمی برو توی کار خریدو فروش سکه،یه مدت گوش بزنگ ارزونیش باش و بعد که بالا رفت بفروش،اینجوری توی یک سال نیم برابر پولتو کاسبی...
خداییش من با این مشاوره کلی حال کردم . از اون مشاوره های 7خط بود :صلح:
یاکو جان اگه نزدیک ما بودی یه رفیق دارم تو کار فروش موتوره با پولت یه ویو مینداختم زیر پات حالشو ببری .

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۸:۲۹ قبل از ظهر
به هر حال اگه میخوای واسه پیک موتوری ،بد نیست اما اگه فقط واسه زیر پات میخوای من پیشنهاد نمی کنم،موتور خیلی خطرناکه!!
همین مونده یاکو بره پیک موتوری بشه !!! واسه زیر پام میخوام ! پیک چیه !

dashul_khan
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۱:۴۳ بعد از ظهر
بعد از دو سال هیئت ورزشهای رزمی شهرمون تشکیل شد !
گفت باید بیای باشگاه زیر نظر هیئت! گفتم چشم!
بردنمون یه باشگاه که فکر کنم زیر 90 متر بود!
حتی نمیشد توش بدویی! چه برسه به بقیه تمرینات رزمی...!
تعداد هنر جوها از 40 رسید به 7 و گاها 8 تا !
از اون باشگاه اومدیم بیرون!
3 هفته است دوجو تعطیله!
هیچکس(هیئت ورزشهای رزمی + تربیت بدنی+نماینده مجلس+فرماندار و دیگر عزیزان دل) جواب گو نیست!
و ما همچنان آلاخون والاخونیم!!!
اونوقت اینه نتیجه دست مزد و خر حمالی من بد بخت؟؟؟
اینه نتیجه 4 سال از یزد برم اصفهان ،برم تهران ، برم اهواز واسه آموزش؟؟؟
اینه جواب من که واسه ی یه مربی گری عملی درجه3 نزدیک به 1,000,000 خرج کنم و بدون هیچ منتی برای ورزش شهرم خدمت کنم؟؟؟؟

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۳:۲۴ بعد از ظهر
3 هفته است دوجو تعطیله!

چی هست؟جودو؟

من از این چیزا زیاد سر در نمیارم،ولی اگه از اونائی که اسمشون رو بردی هنوزم توقعی داری باید خدمتتون عرض کنم که شما شهروند بسیار خوب و نمونه ای هستی،همون 90متری رو هم باید قدرشو دونست،به قولی یه مو از خرس بوده،حالا اگه نمیشه بدین اجاره برین یه جای بهتر!!!(شوخی بود!) فکر نکنم چیزی دستتون رو بگیره...
دیروز یکی از بچه ها می گفت واسه سه میلیون وام چه کارا که نکرده حتی حاضر شده واسه اینکه کسی ضمانمتش رو بکنه یک میلیونشو بده به طرف(البته قسطش رو خود طرف بده) اما بازم جور نشده....
ما که کلاً دور گرفتن وام و هر تسهیلات دولتی ای رو خط کشیدیم...
مدتهاست!!

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۳:۳۴ بعد از ظهر
همین مونده یاکو بره پیک موتوری بشه !!! واسه زیر پام میخوام ! پیک چیه !

گفتم پیک موتوری نگفتم کیف قاپی که!!:صلح:
من که اگه پسر بودم پیکم می شدم... الان باید از حداقل امکانات حداکثر استفاده رو کرد،آخه گفتی یه چیزای دیگه هم باید بخری،گفتم با موتوری که می خری کار کنی که هم خدا رو داشته باشی هم خرما...
اکشالی نداره سخت نگیر...

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۵:۵۴ بعد از ظهر
3 هفته است دوجو تعطیله!
چی هست؟جودو؟
:خنده:
یه کلمه ی ژااپنیه به معنی مکان پیدا کردن راه درست ! پیشتریه مکان معبدگونه بود ! اما امروزه دیگه به هرجایی که هنر رزمی درس میدن میگن دوجو !

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۲۸, ۰۸:۴۳ بعد از ظهر
ایمان جان اگه شما ترست از شکایت به پلیس و ایناس که فکر میکنم اگه از ماجرا 3 روز بگذره دیگه فایده ای نداشته باشه!!!
البته اینو از یکی شنیدم حالا راست و دروغ رو نمیدونم
اگر پزشک قانونی نمیرفت اره کبودیها که میخوابید دیگه کاری از دستش بر نمیومد ولی ناکس رفته و کلی پرونده سازی کرده هیچ برگ برنده ای ندارم فکر کنم باید یک تایپکت گلریزان برام راه بندازید.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۲۹, ۰۹:۵۲ بعد از ظهر
اگه اینجا بودی سه سوت راست و دروغشو برات درمیووردم...
اما بگرد دنبال کسی که توی پزشکی قانونی کار می کنه و ازش آمار دقیق بگیر و اگه درست بود،سریع خودتم اقدام مشابه بکن و هیچ دلیلی هم نداره که طرفت بدونه...
توی این جور مواقع تا جایی که میشه باید پرونده رو پیچوند...
به هیچ کسی اعتماد نکن،کسی که اعتماد می کنه احمقه(جناب نیچه فرموده!!)

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۳۰ بعد از ظهر
اگه اینجا بودی سه سوت راست و دروغشو برات درمیووردم...
اما بگرد دنبال کسی که توی پزشکی قانونی کار می کنه و ازش آمار دقیق بگیر و اگه درست بود،سریع خودتم اقدام مشابه بکن و هیچ دلیلی هم نداره که طرفت بدونه...
توی این جور مواقع تا جایی که میشه باید پرونده رو پیچوند...
به هیچ کسی اعتماد نکن،کسی که اعتماد می کنه احمقه(جناب نیچه فرموده!!)
مگه میشه از پزشک قانونی از یک پرونده اطلاعاتی در اورد اگر راهی بلدی بگو من اشنا ندارم.

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۳۵ بعد از ظهر
خب وقتی داره میگه ( اگه اینجا بودی ) یعنی پارتیش اونجاست دیگه
امیدوارم مثل من اسیر غرور نشده باشی ایمان
چرا همون اول کار نرفتی با یه بزرگتر سراغش؟؟
میخوای شماره مدیرعامل و یا مسئولی که کارت به دستش حل میشه رو بده یه زنگ بزنم
بالاخره هرچی باشه با این تعاریفی که میکنی زیرمجموعه شغل من میشن
میذارمش تو رودرواسی

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۳۶ بعد از ظهر
:خنده:
تو چه پسر خوب و بدون خلافی هستی ایمان جان...
منظورم این نبود که بری نظرات دکتر رو از توی پرونده لاک بگیری،منظورم این بود که یه جوری مصدوم بشی! بعد توی یه کلانتری شاکی بشی،آدرسش رو درست ندی(که بفهمه!) اسمشو بگی و بری پزشکی قانونی طی دوره درمان بگیری و بذاری واسه روز مبادا !!!
اگه دوستی یا آشنایی توی پزشکی قانونی پیدا کنی میتونه بگه که توی پرونده اش چی نوشتن چون ثبتش می کنن..
افشین جان گمونم آقا ایمان تو یزدن!!؟ میتونی واسش کاری کنی؟

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۴۰ بعد از ظهر
سازمان، یزد و گهکیلویه و بویر احمد نمیشناسه!!:لبخند:
بخوام کرم بریزم بهشون میتونم از همینجا اذیتشون کنم
پس همونطور که میشه کرم ریخت...میشه کمک هم کرد

eiman
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۴۶ بعد از ظهر
خوشبختانه مدیر ارشد با وساطت رئیسم و همکارانم کوتاه اومده به یک صلحنامه راضیه ولی طرف دعوام کوتاه نمیاد تا حالا داشته فیلم بازی میکرده نمیدونم دنبال چه نتیجه ای هست اگر رضایت نده و من سابقه دار بشم باید فاتحه خودش رو بخونه چون دیگه ادم قبلی نمیشم.

پرند
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۴۸ بعد از ظهر
سازمان، یزد و گهکیلویه و بویر احمد نمیشناسه!!:لبخند:
بخوام کرم بریزم بهشون میتونم از همینجا اذیتشون کنم
پس همونطور که میشه کرم ریخت...میشه کمک هم کرد
این بدترین سوتیت بود،اگه من بچه کهکیلویه بودم که بهت می گفتم!!

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۵۰ بعد از ظهر
بابا بمن چه خب
تا حالا ننوشته بودمش:نمیبینم::بامزه:
بعدشم حرف ( گ ) توش هست
2 تا ( ک ) نداره
کهگیلویه درسته...حالا من جابجا نوشتمش تا یه تنوعی بشه:سوت:

*f*
۱۳۸۹-۱۰-۳۰, ۰۸:۵۹ بعد از ظهر
این بدترین سوتیت بود،اگه من بچه کهکیلویه بودم که بهت می گفتم!!

بابا اينقد منو نخوندونيد :پوزخند::خنده: گهكيلويه يه جاي ديگه هست:پوزخند: امشب از بس خنديدم تركيدم :پوزخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۲:۰۰ بعد از ظهر
اینجا داره برف میاد...
من حوصلم درد میکنه! چند تا کتاب واسه ماساژ گرفتم اما هیچکدوم بدرد نمی خوره...

Senior Manager
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۲:۲۳ بعد از ظهر
به به چه مساله مهمی!!:بامزه:
کتاب چیه بابا
من یکی رو جدیدا گیر اوردم تو باشگاه
یه ست وایمیسم بالاسرش و راهنمائیش میکنم
عوضش باید ماساژ بده :جشن:
فقط بدیش اینه که دستاش خرکیه و فقط میتونه ماساژ عمیق بده
اگه یکی عادت نداشته باشه دادش در میاد

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۷:۴۱ بعد از ظهر
مهم بودن مساله مهم نیست،مهم اینه که در یه جایی به دلایلی که میدونی بستیده شده...
منم عادت کردم بیام یه جایی درد دل کنم،زور نداره امروز که من حالم پی پی مگسیه درشو ببندن؟
گمونم امروز از اون روزای خوش زندگیم بود،هرچند که خیلیم بد نبود و گذشت،اما خوش نگذشت،خواهر خانومی و بقیه رفتن برف بازی یه کاری پیش اومد که نرفتم،نمیدونم چه حکمتیه حالم که بگیره با هیچ چنته ای باز نمیشه:بی تفاوت:

*f*
۱۳۸۹-۱۱-۱۳, ۰۹:۰۲ بعد از ظهر
كاش واقعا يه سنگ صبور واقعي پيدا ميشد بعضي وقتا دردتو به كسي نگي بهتره چون يه سري آدم سو استفاده ميكنن از حرفات ....

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۴, ۱۰:۲۶ قبل از ظهر
كاش واقعا يه سنگ صبور واقعي پيدا ميشد بعضي وقتا دردتو به كسي نگي بهتره چون يه سري آدم سو استفاده ميكنن از حرفات ....
من هرموقع این حس رو پیدا میکنم میرم مزار مردگان و یک تفکر و کشتی میزنم نیم ساعت که شد حالام بهتر از قبل میشه البته در مورد خودم که جواب داد

*f*
۱۳۸۹-۱۱-۱۴, ۰۱:۳۲ بعد از ظهر
من هرموقع این حس رو پیدا میکنم میرم مزار مردگان و یک تفکر و کشتی میزنم نیم ساعت که شد حالام بهتر از قبل میشه البته در مورد خودم که جواب داد

من كه دوس دارم اينكارو بكنم ولي هروقت ميريم قبرستون بيشتر از چند مين نميشه حتي نميتونم حرفي بزنم مثله يه آدم بي احساس ميرم ولي تو دلم خيلي چيزا و حرفا ميمونه چون بقيه مزاحمن و نميشه حرفي زد اصلا باور نميكنم كسي كه تو قبره ............ نميتونم هيچي رو باور كنم ..

__________________________________


چقدر آدما مسخره شدن دوستي كه يه روز پاچه خواريتو ميكرد حالا ميره به بقيه ميگه من با فلاني دوست نبودم انگار كه اصلا تو عمرش منو نديده آخه آشغال من تورو آدم حساب نميكردم اونوقت مياي پشت سرمم حرف ميزني تويي كه نون نمك خوردي

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۱۴, ۰۱:۳۴ بعد از ظهر
یه فیلمی دیدم اسمش فقط دو بار زندگی می کنیم...
می گفت درد دل کردن با یه غریبه این حسن رو داره که لزومی به دروغ گفتن نمی بینی...

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۶, ۱۲:۱۳ بعد از ظهر
من كه دوس دارم اينكارو بكنم ولي هروقت ميريم قبرستون بيشتر از چند مين نميشه حتي نميتونم حرفي بزنم مثله يه آدم بي احساس ميرم ولي تو دلم خيلي چيزا و حرفا ميمونه چون بقيه مزاحمن و نميشه حرفي زد اصلا باور نميكنم كسي كه تو قبره ............ نميتونم هيچي رو باور كنم ..

البته من زمانی که میرم بعد از تاریک شدن هواست که کسی دل نمیکنه بره و حسابی خلوته و

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۶, ۱۲:۱۳ بعد از ظهر
من كه دوس دارم اينكارو بكنم ولي هروقت ميريم قبرستون بيشتر از چند مين نميشه حتي نميتونم حرفي بزنم مثله يه آدم بي احساس ميرم ولي تو دلم خيلي چيزا و حرفا ميمونه چون بقيه مزاحمن و نميشه حرفي زد اصلا باور نميكنم كسي كه تو قبره ............ نميتونم هيچي رو باور كنم ..

البته من زمانی که میرم بعد از تاریک شدن هواست که کسی دل نمیکنه بره و حسابی خلوته و راحت با خودم خلوت میکنم فکر میکنم اونجا ادم به خدا نزدیکتره

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۷, ۰۶:۴۳ بعد از ظهر
دیشب رفته بودیم pm انجام بدیم دوباره طرف رو دیدم کلی هارت و پورت کرد که من ولت نمیکنم شکایت میکنم و از این حرفها به یک اشنایی زنگ زدیم ببینیم بعد از دوتا رضایتی که طرف داده بازم میتونه شکایت کنه یا نه طرف گفت اگر بره دادسرا میتونه عجب قانون در پیتی داریم دوباره اعصابم بهم ریخته چند روزی بود همه چیز نرمال بود خدا بهم رحم کنه.

m1982
۱۳۸۹-۱۱-۱۸, ۱۰:۰۴ قبل از ظهر
دیشب رفته بودیم pm انجام بدیم دوباره طرف رو دیدم کلی هارت و پورت کرد که من ولت نمیکنم شکایت میکنم و از این حرفها به یک اشنایی زنگ زدیم ببینیم بعد از دوتا رضایتی که طرف داده بازم میتونه شکایت کنه یا نه طرف گفت اگر بره دادسرا میتونه عجب قانون در پیتی داریم دوباره اعصابم بهم ریخته چند روزی بود همه چیز نرمال بود خدا بهم رحم کنه.
ايمان جان رضايتي كه شما گرفتيد از طريق كلانتري بوده يا دادسرا اگه يكي از اينا باشه بره بالا بياد پايين نمي تونه كاري بكنه خيالت راحت چون من اين مساله شما رو از يه وكيل كه دوستمه امروز پرسيدم رضايتي كه گرفتيد اگه تو محضر هم بود همين طوري خيالتون راحت باشه كاري نمي تونه بكنه .

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۸, ۰۶:۴۵ بعد از ظهر
ايمان جان رضايتي كه شما گرفتيد از طريق كلانتري بوده يا دادسرا اگه يكي از اينا باشه بره بالا بياد پايين نمي تونه كاري بكنه خيالت راحت چون من اين مساله شما رو از يه وكيل كه دوستمه امروز پرسيدم رضايتي كه گرفتيد اگه تو محضر هم بود همين طوري خيالتون راحت باشه كاري نمي تونه بكنه .
نه متاسفانه رضایت توسط یکی از مهندسامون و رئیس طرف و شیفت فورمن من گرفته شده و امضاء هر 5 نفر زیرش هست البته با پاراف نمودن دستی خود طرف واین رضایت نامه دست نویس هست.

m1982
۱۳۸۹-۱۱-۱۹, ۰۸:۵۲ قبل از ظهر
ايمان جان اين رضايت نامه اي كه شما داريد جزء اسناد عادي مي باشد و اعتبار هم دارد اگر كار شما به دادسرا كشيد نهايت كار اينه كه اونايي كه امضاء كردن ميان شهادت ميدن كه بله اين اقا رضايت داده است . خيالت راحت باشه

yah
۱۳۸۹-۱۱-۱۹, ۰۶:۳۲ بعد از ظهر
چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینه که بدون دارو افزایش قدرت تا چه حدی ممکنه یعنی اگر تغذیت خوب باشه و از برنامه اصولی برای افزایش قدرت استفاده کنی میشه همین طور روند افزایش قدرتو دنبال کرد یا بلاخره یه جایی بدن به استوپ میرسه؟؟؟اگر تجربه های شخصیتونو بگین خیلی کمکم میکنه و اینکه ایا تو دور و اطرافتون یا تو باشگاتون کسیو سراغ دارین که بدون استفاده از دارو تو مسابقات پاور تونسته باشه مقام بیاره

eiman
۱۳۸۹-۱۱-۱۹, ۰۶:۳۹ بعد از ظهر
ايمان جان اين رضايت نامه اي كه شما داريد جزء اسناد عادي مي باشد و اعتبار هم دارد اگر كار شما به دادسرا كشيد نهايت كار اينه كه اونايي كه امضاء كردن ميان شهادت ميدن كه بله اين اقا رضايت داده است . خيالت راحت باشه
اینو مطمئن هستید و از ادمش که خبره هست پرسیدید یا برای تسکین حال بندست؟

m1982
۱۳۸۹-۱۱-۲۰, ۰۹:۳۴ قبل از ظهر
اینو مطمئن هستید و از ادمش که خبره هست پرسیدید یا برای تسکین حال بندست؟
ايمان جان من همينجوري حرف نه مي زنم رو زاول كلي تو اينترنت سرچ كردم جوابي پيدا نكردم بابت مشكل شما تا زنگ زدم به دوستم كه گفتم وكيله بحث رضايت تو دادسرا رو كرد . ديروز دوباره تا اين مطلبت رو ديدم زنگ زدم بهش گفت
جزء اسناد عادي مي باشد و اعتبار هم دارد اگر طرف گفت من اين رضايت نامه را قبول ندارم من رضايت ندارم از دادگاه مي خواهيد كسايي كه زير نامه رو امضاء كردن بيان دادگاه شهادت بدن تمام ، باز هم مي گم خيالتان راحت باز اگه مي خواهيد مطمئن بشيد مي تونيد با مشاورهاي حقوقي صحبت كنيد اگه تو گوگل سرچ كني مي بيني
من برات سرچ كردم
تلفن‌هاي تماس: ۸۸۵۲۵۵۳۷
۸۸۵۲۵۵۳۸
۸۸۵۰۱۲۷۵
آدرس سايت هم هست : http://www.yasa.co/

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۱۳ قبل از ظهر
من بدون نظرخواهي از بقيه صندلي داغ رو تحريم كردم...
يه معذرت خواهي از خانوما بخاطر تصميم يكجانبه كه از روي عصبانيت گرفتم...
شايد اونجا كش دادن موضوع درست نبوده باشه،اما اگه بقيه با نظرم موافقن دكمه تشكر رو بزنن كافيه...
در غير اين صورت گردنم از مو باريك تر و معذرت خواهي ميكنم...
درسته كه در مثل مناقشه نيست اما...
ديدن چند تا جمله دلمو بدجوري سوزوند و براي همينم ميخوام كه نگاه ج نسيتي از خانوم ها بر داشته بشه و درست مثل ما كه هر جا لازم شده محبتمون رو دريغ نكرديم شما هم همينجور باشين،اسامي ليلي و ستاره و فائزه و عاطفه و پرند اين اجازه رو نمي ده كه به هر شكل و هر جا مربوط و نامربوط ...
بگذريم،گمونم حرفمو زدم.
منظورم به شخص جناب حميد تنها نبود منظورم خيليا هستن حتي خارج از اين محيط، كلاً نگاه ضد زن چندان خوشايند نيست هرچندم كه عادت داشته باشيم و بگيم اي بابا پرند جون بي خيال!حالا مثل اين ميمونه كه به فرض ليلي بگه حالا كه حميد ميگه مطالبم نا اميد كننده هست پس من ديگه نمي نويسم،همينو كه ميگي اگه مديران صلاح بدونن بلند ميشم و ميرم پي كارم!
من چه دعوايي با شما دارم برادر من؟

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۲۰ قبل از ظهر
واقعا متاسفم.خوب میگفتید نظر شخصیت رو نگو بلکه بیا تعریف کن.من نوشتم پست هاتون نا امیدی داره توهین ***یتی هست؟اصلا میگیم شما جنبه شوخی این ماجرا رو در نظیر.....مثلا از شما بپرسن حمید چطور آدمیه؟شما بگی عقده ایه.حالا این میشه توهین به مردها و من هم برم لشکر کشی کنم و سایت و بهم بزنم؟
الان رفتم کل پست رو پاک کنن دیدم نمیشه.ولی جنبه هم چیز خوبیه

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۲۹ قبل از ظهر
حالا قبول من عقده اي بي ظرفيت اما به خودت بگن خاروخاشاك توي همين جو ناجور الان چه حالي بهت دست ميده؟
فكر نكنم بخندي وقتي كه از كسي كه اين حرفو زده(خس و خاشاك) با تموم وجودت...
به قوانين احترام ميذارم و بحث رو ديپلماتيك نمي كنم! اما شما هم زياد احساساتي نشو...
من همينجا نظر بقيه رو خواستم و تا اعلام نظرشون چيزي نمي گم...
شما رو هم مثل بقيه خيلي دوست دارم:گل رز:

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۴۴ قبل از ظهر
والا نا امید فحش نیست به خدا فحش نیست.شما این همه مدت تو این سایت بودی تا حالا دیدی من به کسی فحش بدم یا حتی شوخی بکنم که حالا یکدفعه ای بیام اون هم به دختر های سایت بد و بیراه بگم؟رسما یه آدم روانی مشکل دار از ما ساختی رفت

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۵۱ قبل از ظهر
:خنده:
من غلط كردم...
اصلاً باشه تو درست ميگي اما چه معني داره بگي دخترا ترسناكن و شكلك ترس و غم و اندوه بزني و بگي نا اميدا؟
اما بگذريم من كوتاه اومدم تو هم هم،اوكي؟

hamidbarca
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۵۶ قبل از ظهر
خدایی همون عصبانی بودی کامل نخوندی:پوزخند: وگرنه اصلا من نگفتم دخترها ترسناکن گفتم آدم میترسه بره با یه دختر زیبا حرف بزنه
آخه آدم عاقل از دختر اون هم نوع زیبارو میترسه؟:پوزخند:

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۱۲:۵۹ قبل از ظهر
:بوس:
دخمل دخمله
يه دختر زيبارو در عين زيبايي ميتونه خيلي زشت باشه و بلعكس ولي من يه زيباشو برات از خدا آرزومندم:چشمک:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۰۱:۱۰ قبل از ظهر
پرند تحریم میکنه خودش هم ادامه میده ! ساعت 12 و 13 دقیقه تحریم میکنه ! ساعت 12 و 45 دقیقه خودش تحریمش رو میشکنه !!! یعنی حتی اجازه نمیدین که مدیرها بیان و یه بررسی بکنن ! طبق حرف خودش الان خودش دیگه از خودش نیست !

بعد از بررسی تاپیک صندلی داغ این طور احساس میکنم که اعتراض پرند کاملا بی ربط است ! و بر خلاف خواسته اش کسی که باید حرفهایش رو پس بگیریه خودشه !!! چون من که هیچ شوخی ج نسی تی ندیدم !!!

اصلا دوست ندارم تا وقتی که مدیرم چنین چیزایی رو ببینم مخصوصا تو بخش های خودم !

پرند
۱۳۸۹-۱۱-۲۷, ۰۱:۲۴ قبل از ظهر
پرند تحریم میکنه خودش هم ادامه میده ! ساعت 12 و 13 دقیقه تحریم میکنه ! ساعت 12 و 45 دقیقه خودش تحریمش رو میشکنه !!! یعنی حتی اجازه نمیدین که مدیرها بیان و یه ببرسی بکنن ! طبق حرف خودش الان خودش دیگه از خودش نیست !

بعد از بررسی تاپیک صندلی داغ این طور احساس میکنم که اعتراض پرند کاملا بی ربط است ! و بر خلاف خواسته اش کسی که باید حرفهایش رو پس بگیریه خودشه !!! چون من که هیچ شوخی ج نسی تی ندیدم !!!


قضاوت بايد منطقي باشه...
چون نميخوام به اين قضيه دامن بزنم عين جملات بچه ها رو نميارم و قضاوت رو به خودشون و خودتون واگذار ميكنم،از نقش مديريتيتون تشكر مي كنم و همينجا اعلام ميكنم كه اگه ميخواين مجازات كنين من حرفي ندارم...
در ضمن جناب قاضي ما رفتيم شوراي حل اختلاف و مشكلمون با وساطتت بزرگ تر ها حل شد و رضايت كتبي هم داديم ميگين نه به همون صندلي مراجعه كنين:چشمک:
من خودم از خودم هستم منتها بعضي وقتا خودم خودمو ميخورم يعني خودخوري ميكنم يا يه چيزي تو همين مايه ها...
حالا شما به بزرگواريتون ببخشين ديگه

3tare
۱۳۸۹-۱۱-۲۹, ۰۱:۳۳ بعد از ظهر
به قول بعضی دوستان ما اینجا خواهر و برادریم... :گل رز:
منکه چند روز نبودم، اما وقتی بعضی پست ها رو خوندم ناراحت شدم...
یا حتی بعضی پست ها که قبلا دیده بودم. اما چیزی نمیگفتم...!
پس حالا که بحثش پیش اومده، منم حرفمو بزنم... :لبخند:
بهتره به هم توهین نکنیم.... یا حتی شوخی هایی که امکان داره کسی ناراحت بشه...
رابطه ها وقتی پایدار هستن که هیچ کس "منم منم" نکنه
و مهم تر از اون، همه احترام همدیگه رو داشته باشن...
.
.
.
به امید صمیمیت بیشتر بچه ها :لبخند::لبخند::لبخند:

Yakuza6236
۱۳۸۹-۱۲-۲۲, ۱۱:۴۶ بعد از ظهر
امروز بعد از مدتها خواستم برم دوستم رو ببینم ! نشستم پشت موتور ! توی خیابون بهبودی و آزادی موتورم رو گرفتن ! طرف غافل گیرم کرد ! اصلا ندیدمش یهو دیدم سوییچم نیست ! یه کم هم با طرف حرفم شد ! اما فایده ای نداشت ! خلاصه من هیچ مدرکی نداشتم ، واسه همین موتور من رو برد تو اون وانتش ! و گفت فردا پس فردا امادست که موتورت رو بگیری اما باید جریمش رو بدی ! توی اون برگه هم تنها موردی که زده بود نداشتن مدرک بود ! من نه گواهی نامه دارم ، نه کارت موتور ، نه موتورم بیمه است ! اصلا نمیدونم این پارکینگه کجاست ! گفت شهرداری منطقه ی 18 ! پارکینگ تهران جنوب !
دوستان کسی میدونه اینجا کجاست ! کسی میدونه چقدر باید پول بدم ! اصلا موتور رو بهم میدن (کارت موتور و اینا ندارم ! فقط یه برگه هست که نشون میده خریدمش ! دزدی نیست ) ...
=====================
امروز واقعا روز مزخرفی بود ! اول که موتورم رو گرفتن ! بعدشم از بدبختی گرفتم 3-4 ساعت بعد نهار خوابیدم ! بعدشم رفتم باشگاه که یکی وزنه هام رو دزدید ! اودم وزنه ها رو دوباره بردارم دستش رو گذاشت رو وزنه ها منم مچ دست چپم بدجوری درد گرفت (همونی که آسیب دیده ) ... الانم که اومدم اینترنت ! کلا امروز حساب کردم 7 ساعت بیدار بودم و همش هم گند زدم !