PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تحليل مردان برتر آرنولد کلاسيک 2011



Mohsen
۱۳۹۰-۰۱-۰۷, ۰۸:۱۳ قبل از ظهر
آرنولد کلاسیک، شمارش معکوس برای جی

دومین مسابقه حرفه‌ای 2011 هم با تمام حواشی خود به پایان رسید و به نوعی حرف بسیاری از بزرگان را برای امسال روشن کرد. آرنولد کلاسیک در سال‌های اخیر به عنوان یکی از رقابت‌های تعیین‌کننده بدنسازی شناخته شده و همگان با ارائه تحلیل‌های مختلف سعی می‌کنند آینده رقابت‌های امسال را پیش‌بینی کنند. ما نیز در اینجا قصد داریم نگاهی به این مردان قدرتمند بیاندازیم و از دیدگاهی متفاوت با دیدگاه داوران به بررسی قهرمانان بپردازیم. این شما و 14 نفر از هیولاهای آرنولد کلاسیک.

برانچ وارن قهرمان این مسابقات شد، اما آیا روی صحنه خبری از ویکتور مارتینز حقیقی به گوش می‌رسید؟ نام‌های بزرگی روی صحنه آرنولد کلاسیک امسال قدم زدند، اما شکی نیست که از میان آنها تنها یک نفر باید مدال طلا را دریافت می‌کرد. قطعاً نقاط ضعف و قدرت بسیاری در میان آنها به چشم می‌خورد و با تحلیل هر کدام از این ورزشکاران می‌توان به دلایل شکست یا پیروزی آنها پی برد.

نفر اول: برانچ وارن

سرانجام برانچ وارن حجیم توانست جام آرنولد کلاسیک را بعد از چندین بار تلاش بی‌حاصل به بالای سر ببرد، اگرچه او در سال 2006 به مقام دوم رسید، ولی از آن سال تاکنون تنها در دو سال اخیر توانست به مقام سومی برسد و قهرمانی امسال او جهش بزرگی برایش به حساب می‌آید. حتی نتایج کارنامه المپیای او نیز حاکی از احتمال پیروزی او در این مسابقه بودند، چرا که صعود او به مقام نایب قهرمانی مسترالمپیا 2009، همه چیز را برای قهرمانی آرنولد کلاسیک فراهم کرده بود. اما سوال اینجاست که آیا فیزیک بدنی‌اش استحقاق 140 هزار دلار جایزه این رقابت را داشت؟

به عقیده بسیاری، سطح حجم برانچ وارن و فیزیک شگفت‌انگیز او می‌توانست در هر رقابتی حرف تمام‌کننده را بزند، اما در این مسابقه او با بهترین بدن خود ظاهر نشده بود و فیزیک دو المپیای قبلش بهتر از این قهرمانی به حساب می‌آمد. با کمی نگاه به تصاویر و عکس‌ها می‌توانید به پهن‌تر شدن کمر او پی ببرید، موردی که شاید در کنار پشت آب‌دار او به ضررش تمام می‌شد. حضور ویکتور مارتینز در کنار برانچ وارن، قطعاً کار را برای برانچ سخت‌تر می‌کرد، چرا که ویکتور بدن کاملی را روی صحنه آورده بود.

وارن جایزه عضلانی‌ترین ورزشکار این رقابت را نیز کسب کرد و قطعاً با تمام قوا به سمت مسترالمپیا حرکت خواهد کرد. این صعود برانچ زنگ خطر بزرگی برای جی کاتلر خواهد بود، پس شمارش معکوس از همین جا آغاز شده است.

نفر دوم: دنیس ولف

خیلی‌ها دنیس ولف را دوست دارند، حتی در مسترالمپیای 2007 نیز اگرچه او به مقام پنجمی رسید، اما به عقیده بسیاری بدنش به شدت با کاتلر قابل رقابت بود. عرض بالای او در کنار کمر باریکش، فیگورهای بسیار زیبایی را خلق کردند و توانستند نقاط ضعف بسیاری را پوشش دهند، نقاط ضعفی که در صورت ظهور می‌توانستند ویکتور را به مقام نایب قهرمانی برسانند.

تلاش دنیس روی توسعه پاهایش هم بی‌فایده نبود، چرا که عضلات چهار سر ران او از قبل حجیم‌تر شده و به نوعی ساق‌هایش را کوچک‌تر جلوه می‌دادند. دنیس روی آماده‌سازی و ظاهر رنگ بدن خود فعالیت‌های بسیاری داشته و در نهایت مقام دوم یا سومی این رقابت‌ها را حق رسمی خود می‌دانست.

نفر سوم: ویکتور مارتینز

بی‌شک بعضی‌ها بعد از مسابقه با پلیس تماس گرفتند، چرا که سرقت بزرگی از ویکتور انجام شده بود! همگی مقام دومی را برای او در نظر گرفته بودند، اما ناگهان اسم او قبل از اسم دنیس ولف به گوش رسید. ویکتور پس از ناکامی‌های بسیاری دوباره قدم به عرصه رقابت گذاشت و شاید کمتر کسی در محدوده حرفه‌ای‌های بدنسازی بتواند با این همه دشواری این چنین حجم و تفکیک خارق‌العاده‌ای را خلق کند. او همیشه آرزو داشت به عنوان یکی از مردان المپیا شناخته شود، اما در دوران حرفه‌ای خود چندان خوش‌شانس نبود، اگر در پشت صحنه این رقابت‌ها حاضر بودید حدس می‌زنید تمام چشم‌ها به سمت که بود؟ برانچ؟ ولف؟ خیر ویکتور مارتینز. امید می‌رود در رقابت‌های مسترالمپیا قضاوت داوران به سمت برتری‌های او بازگردد.

نفر چهارم: ایوان سنتوپانی

مسیری که ایوان در آن قدم گذاشته از هر نظر مناسب اوست، چرا که در سه نوبت رقابت حرفه‌ای، او هر بار با بدن بهتری روی صحنه حاضر شده و ویژگی‌های متفاوتی را از خود بروز داده است. حجم او کاملاً با چهارچوب‌های رقابت آرنولد کلاسیک هماهنگ بود و آن‌چه برای ما جالب است، حجم و آماده‌سازی رقابتی اوست، موضوعی که در بسیاری از فیگورها مثل فیگور جفت بازو از پشت کاملاً به چشم می‌خورد.

اگرچه ایوان نقطه ضعفی نداشت، اما نمی‌توانست در مقابل دیگر شرکت‌کنندگان مقام بهتری کسب کند. مقام چهارمی برای اولین حضورش در کلومبوس بسیار عالی و در خور او بود.

نفر پنجم: دکستر جکسون

پس از نتایج عجیب دکستر در المپیای 2009 و آرنولد کلاسیک 2010، بسیاری گمان کردند روند رو به پایین دکتر آغاز شده است، چرا که بعد از پیروزی‌اش در المپیای 2008 کسب این نتایج دور از ذهن نبود، اما سال پیش اتفاق عجیبی رخ داد و دکستر با بدن رویایی خود روی صحنه المپیا آمد با بدنی که شاید از هر زمان دیگر توسعه‌یافته‌تر بود. در آرنولد امسال نیز انتظار می‌رفت دکستر با همان فاکتورهای مترقی روی صحنه بیاید، اما گویا پس از گذشت شش ماه بدترین دکستر دنیا را روی صحنه آرنولد 2011 نشان داد. دکستر جکسون به شدت نیازمند کات بوده و هرگز کار خود را تعطیل نمی‌کند. امیدواریم نتایج ضعیف او باعث تحولی در او شود.

نفر ششم: رانی راکل

هیچ اعجابی در کار نیست، همه ما می‌دانستیم که رانی راکل محبوب در میان شش نفر برتر حضور دارد. رانی با روند آرام و پیوسته خود در توسعه جنبه‌های مختلف بدنی، توانست در طول این پنج سال رقابت حرفه‌ای، هر سال بهتر از سال قبل پا به عرصه رقابت بگذارد. از نظر برخی از صاحب‌نظران، حتی دکستر جکسون می‌توانست جای راکل را بگیرد و رانی را به مقام بالاتر انتقال دهد.

نفر هفتم: جانی جکسون

نکته شگفت‌انگیز دیگر این آرنولد کلاسیک، جانی جکسون بود. پاهای او ضعف‌های قبلی را به همراه نداشتند و بی‌شک او با آماده‌سازی مطلوبی که کمتر از او به چشم می‌خورد، روی صحنه آرنولد کلاسیک ظاهر شد. بدن حجیم و قدرتمند او در میان حرفه‌ای‌های IFBB کم‌یاب است، اما باز هم در این رقابت به مقام هفتمی دست یافت.
نفر هشتم: رولی وینکلار

اگر رولی می‌توانست کمی به شرایط آمادگی رقابتی نزدیک می‌شد، بی‌شک تهدید دیگری برای دکستر جکسون به حساب می‌آمد. پتانسیل نامحدود او در توسعه حجم را نمی‌توان نادیده گرفت، اما اگر او یک هفته آخر را با دقت بیشتری برگزار می‌کرد، در کنار فیگورگیری بسیار زیبایش می‌توانست در جمع 6 نفر برتر باشد. رولی در ماه می سال قبل با بدن بسیار خوبی در صحنه رقابت نیویورک حاضر شد و گمان نمی‌رفت هم‌اکنون این گونه عمل کند.

نفر نهم: تونی فریمن

تونی نسبت به المپیای سال قبل بدن پرتر و کات‌دارتری را روی صحنه آورده بود. تونی از جمله ژنتیک‌های عالی دنیای بدنسازی است و طرفداران بسیاری دارد. با نگاهی کوچک به بدن خارق‌العاده او می‌توان به حکمت لقب x او پی برد، سرشانه‌های بسیار عریض و کمر باریک همواره نقطه قوت او بوده و فیگورهای زیبایش نیز در این رقابت دلوازی‌های خاصی داشت. تونی فریمن اگرچه عناوین بالایی را در این سال‌ها کسب نکرده، اما همیشه یکی از بدن‌های زیبای رقابت‌ها بوده است.
نفر دهم: بن پاکولسکی

ران‌ها و دلتوئیدهای حجیم او خارق‌العاده هستند، قضاوت در مورد فاکتورهای بدنی او سخت است، چرا که او در هر موردی توسعه یافته بوده و پتانسیل بالایی برای رشد دارد. عنوان‌دهی برای او در این رقابت چندان دل‌خراش نیست، چرا که او در آینده با کسب تجربیات بیشتر می‌تواند نام‌آوری‌های بزرگی داشته باشد.

بن با قدم گذاشتن در این راه می‌تواند در سپتامبر بعدی به مربیان ده نفر اول مسترالمپیا حضور یابد.

نفر یازدهم: سرگئی شلستوف

سرگئی شلستوف و فوآد ابیاد برای کسب این مقام با یکدیگر رقابت سختی داشتند. سرگئی در نگاه اول بدن زیبا و چشم‌گیری دارد، اما حضور در این میادین رقابتی بزرگ نقاط ضعف شما را دو چندان خواهد کرد. آماده‌سازی سرگئی در این چند سال اخیر بهتر از همیشه بود و می‌توان او را تحسین کرد.

نفر دوازدهم: فوآد ابیاد

مقام دوازدهمی فوآد برای برخی‌ها عادی و برای بعضی غیرقابل باور بود. او در طول این چند سال روند صعودی را داشته و در هر مسابقه بهتر از قبل ظاهر شده است، حتی مقام سومی او در رقابت حرفه‌ای فلکس سال 2011 انتظارها را پیرامون حضور درخشان او افزایش یافته بود، اما فوآد خود پیش از مسابقه اصلاً از شرایط آماده‌سازی خود راضی نبود و می‌دانست در بسیاری از نقاط آب زیرپوستی بسیاری دارد، بالاخره در این سطح رقابتی، کوچک‌ترین ضعفی برایتان امتیاز منفی خواهد داشت.

نفر سیزدهم: عیسی عبید

به هیچ عنوان قابل پیش‌بینی نبود نفر اول رقابت‌های آماتوری خاورمیانه و قهرمان مسابقات حرفه‌ای اروپا به این مقام برسد. او در خط پایانی یکی از پرچگالی‌ترین ورزشکاران آرنولد کلاسیک به نظر می‌رسید. او تمام نقاط ضعف بدن خود را ترمیم کرده بود و با تعادل خاصی روی صحنه مسابقه حضور پیدا کرده فیگورهای انفجاری و جالب فوآد نیز باعث شد هیچ کس فکر نکند او در این مسابقه نفر سیزدهم خواهد بود.

سوال اینجاست که آیا تازه وارد این مسابقه باید ابتدا در این رتبه قرار بگیرد؟ ممکن است اینگونه باشد، ولی امیدواریم او در رقابت‌های جایزه بزرگ بریتانیا به مقام بهتری برسد.

نفر چهاردهم: رابرت پیورتکویچ

رابرت با قرارگیری در مقام چهاردهم ثابت کرد بزرگ‌تر بودن همیشه نشان برتری نیست. همه ما بدن رابرت را در سال 2006 و 2007 دوست داریم، چرا که در آن سال‌ها در رده‌های آماتوری رقابت می‌کرد و بدن بهتری داشت.

وزن کمتر او در آن سال‌ها موجب می‌شد کمر و ران‌های خارق‌العاده‌ای داشته باشد و فاکتور زیبایی بدنش بیشتر به چشم بیایند. اما اینجا IFBB است، جایی که قوانین حجم حرف اول و آخر را می‌زنند و باز هم در این رقابت بی‌تأثیر نبودند.
منبع:بشیر آنلاین