PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تصمیم عجیب، خام یا هر دو!



پيمان صادقي پري
۱۳۸۷-۰۹-۱۳, ۱۰:۲۲ بعد از ظهر
برپا کردن بساط مسابقات انتخابی تیم ملی 5 قبل از رقابت های قهرمانی آسیا، عجیب ترین تصمیمی بود که فدراسیون پرورش اندام می توانست بگیرد. شاید لفظ "عجیب" برای توصیف ابعاد این تصمیم کافی نباشد و باید پیشوند "خام" را هم به آن اضافه کنیم.

فدراسیونی که در سه سال اخیر روش های مختلفی را در برگزاری انتخابی تیم ملی آزموده و نتایج ناامید کننده (مثل بازی های آسیایی 2006 دوحه) و درخشان (مثل جهانی 2008) را دیده است. حال چگونه می شود که دوباره به سراغ تجربه مردود بازی های دوحه می رود، سوالی بی پاسخ است که تبعات آن از چند منظر قابل بررسی است.

اول: فرض کنیم ایده فدراسیون مبنی بر برگزاری زودهنگام مسابقات انتخابی تیم ملی کاملاً صحیح و کارشناسی و منطقی باشد. حتی با این پیش فرض هم، امروز برای اعلام این تصمیم دیر است. اگر می خواستند مسابقات انتخابی تیم ملی را در بهمن برگزار کنند، می بایست حداقل سه ماه پیش این تصمیم را اتخاذ می کردند، نه اینکه امروز بگویند: 80 روز دیگر برای مسابقه انتخابی آماده باشید! اعضای کمیته فنی که تقریباً همگی آن ها از استخوان خردکرده های این رشته هستند بهتر از نگارنده ناآگاه این سطور می دانند که 80 روز برای دوره آماده سازی یک بدنساز میان وزن و سنگین وزن، ابداً کافی نیست. شاید تصمیم گیرندگان این استدلال را داشته باشند که برای مسابقات انتخابی لزومی به آمادگی صد در صد نیست و با یک بدن 60-70 درصدی هم می شود به اردوی تیم ملی رسید اما تجربه یکی دو سال اخیر نشان داده که هیچ بدنساز نامداری از ترس اوت شدن مرتکب چنین ریسکی نمی شود. واقعیت این است که سطح مسابقات داخلی در این سال ها به قدری بالا رفته که دیگر نمی شود با "بدن 70 درصدی" روی صحنه عرض اندام کرد.

دوم: اهالی فن می دانند که بافت شرکت کنندگان مسابقات بهمن ماه با رقابت های انتخابی تیم ملی تفاوت هایی اساسی دارند. اغلب بدنسازانی که در مسابقه زمستانی شرکت می کنند، خوب می دانند احتمال اینکه از آن ها آزمایش دوپینگ گرفته شود، ضعیف است. پس در دوران آماده سازی خود، مساله آزمایش دوپینگ را در اولویت آخر قرار می دهند. اما در مسابقات انتخابی تیم ملی وضعیت کاملاً معکوس است و کسی که روی صحنه این پیکارها قدم می گذارد، لااقل در نظر خودش اطمینان حاصل کرده که بابت آزمایش دوپینگ هیچ مشکلی ندارد. برگزاری مسابقه انتخابی تیم ملی در بهمن ماه، در واقع برگزاری یک مسابقه ناعادلانه میان دو گروه است که اهداف متفاوتی دارند. یک گروه می آیند که با هر وسیله و ترفندی فقط "اسم در کنند" و بعدها بگویند "فلان قهرمان سرشناس را شکست دادیم" و گروه دیگر که هدفشان حضور در تیم ملی است و پاک پاک به صحنه آمده اند. نتیجه این رقابت ناعادلانه از پیش مشخص است و طبیعی است که در اغلب اوزان گروه اول برنده می شوند و گروه دوم که سرمایه های واقعی پرورش اندام ایران هستند، سرخورده. وقتی که نوبت به آزمایش دوپینگ می رسد، از جانب گروه اول ده ها بهانه پیدا می شود که از زیر بار آزمایش، شانه خالی کنند. می روند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند و البته همیشه در ویترین افتخاراتشان! این عنوان را حفظ می کنند. با این اوصاف، برگزاری زودهنگام مسابقه انتخابی، نتیجه ای عاید تیم ملی نمی کند، چرا که اغلب نفرات برترش هیچ وقت قدم به اردوی تیم ملی نمی گذارند.

سوم: فرض کنیم فدراسیون با تمهیداتی مانع از وقوع اتفاقات بند دوم شد و همه شرکت کنندگان هیچ مشکلی بابت دوپینگ نداشته باشند. ورزشکاری که 25 بهمن در مسابقه انتخابی شرکت می کند، تا 5 ماه آینده که مسابقه قهرمانی آسیا شروع می شود چند میلیون باید خرج کند تا بدن خود را نگه دارد؟ در رشته ای که بابت هزینه های آماده سازی، ریالی به ورزشکاران تعلق نمی گیرد، یک بدنساز که به اردو دعوت می شود، باید 3 ماه خرج اضافه کند که در همان محدوده آمادگی باقی بماند. اگر این مسابقه به طور مثال 25 اردیبهشت انجام شود، چه اتفاقی می افتد؟ حالا که به لطف میزبانی نه مشکل ویزا داریم و نه دردسر تهیه بلیط، چه عجله ای برای شناختن ترکیب اصلی تیم ملی داریم؟ امسال که بهترین نتیجه ممکن را در آسیا و جهان گرفتیم، فاصله آزمون انتخابی تا رقابت های آسیایی و جهانی حدود 2 ماه بود، چرا نباید این تجربه ارزشمند را یک بار دیگر تکرار کنیم؟

چهارم: بدنسازی که به اردو دعوت می شود، برای اینکه در جلسات بازبینی و مقایسه با رقبای هم وزن خود، متهم به "افت" نشود مجبور است که در این 5 ماه خود را در سطحی نگه دارد که انگار قرار است هفته دیگر مسابقه بدهد. تجربه تلخ آسیایی دوحه اثبات کرد که این جلسات جز فرسوده شدن نفرات دعوت شده به اردو، هیچ سودی ندارد. از سوی دیگر هرچقدر مدت زمان اردو طولانی تر شود، "حاشیه" ها بیشتر به سراغ تیم ملی می آیند. اردوهای سال 87 بی حاشیه بود، چون کوتاه و مقطعی بود. وگرنه همان منتظر همان جو نامناسب اردویی باشیم که بعضی ها حتی سلام همدیگر را علیک نمی گفتند. بدنسازی مثل کشتی نیست که از همان اول به اصغر بذری بگویند که "تا روز آخر در اردوی تیم ملی هستی اما به عنوان ذخیره علیرضا دبیر". اینجا هیچ کس خود را "نفر دوم" نمی داند و از پیش پیداست در اردوهای طولانی مدت هزاران حرف و حدیث به وجود می آید که در نهایت یک نتیجه به همراه دارد؛ تضعیف تیم ملی. بهرتقدير اميدواريم در روزهاي آينده مسئولان فدراسيون در تصميم خود تجديد نظر كرده و رقابت هاي انتخابي تيم ملي را به بهار سال آينده موكول كنند.