PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاریخچه پرورش اندام جهان



Mohsen
۱۳۸۷-۱۲-۱۴, ۰۵:۰۴ قبل از ظهر
تاریخچه پرورش اندام جهان


تاریخچه و تکامل پرورش اندام History and Evdution

در پایان قرن نوزدهم گرایش تازه ای برای پرورش عضله بوجود آمد آنهم نه به آنصورت که عضله وسیله ای برای بقا یا دفاع شخصی باشد بلکه رجعتی به آرمان یونانی بود که پرورش عضله عاملی برای ستایش و تمجید بدن انسان است .

سنت باستانی بلند کردن سنگ بصورت ورزش مدرن وزنه برداری در آمد . و با توسعه ورزش ، جوانب گوناگون در فرهنگهای مختلف پیدا کرد . دراروپا وزنه برداری شکلی از تفریح بود که از آن مردان قدرتمند حرفه ای پا به عرصه وجود گذاشتند ، حداقل اینکه ظاهر فیزیک آنها مسئله ای نبود ، چنانکه این افراد تمایل داشتند بدن فربه وسنگین وزن داشته باشند.

در این موقع در امریکا گرایش قابل توجه ای به رابطه قدرت و تاثیر ان بر تندرستی ایجاد شد . پیروان «فرهنگ بدنی » بر خوردن غذاهای طبیعی و غیر کارخانه ای تاکید داشتند و این ایده ای بود که اساساً پاسخی به استفاده روز افزون از فنون ساخت غذاهای جدید بوجود آمد. امریکائی ها در حال مهاجرت از مزارع و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ بودند. اتومبیل تحرک تازه ای را ایجاد کرده بود. البته در همان موقع زندگی بطور فزاینده ای کم تحرک شده بود و مشکلات سلامتی ناشی از خوردن بیش از حد غذاهای ناسالم ، ورزش نکردن به حد کافی و بودن در شرایط استرس مداوم خود را می نمایاند.

طرفداران فرهنگ ورزش با اعتقاد به سلامت کلی و مسائل بدنی بر علیه این روند مبارزه می کردند و طرفدار میانه روی و اعتدال درهمۀ جوانب زندگی بودند. مسلماً مردان قوی آبجوخور و شکم گنده ایده آل آنها نبودند. چیزی که آنها می خواستند بدن نمونه ای بود که در بردارنده ایده هایی باشد که نشر می دادند ، چیزی که بیشتر نمایانگر شمایل ورزشکار یونانی باشد تا سالن های آبجو باوارین.

ایوجین ساندو (Eugene Sandow) یک سوپر استار فرهنگ بدنی در اوایل قرن کسی بود که از نظر آنها دارای چنین خصوصیاتی بود . ساندو شهرت خود را در اروپا بعنوان مرد قدرتمند حرفه ای بدست آورد و پیروزمندانه با دیگر مردان قدرتمند مبارزه می کرد و آنها را علیرغم تمام شیرین کاریهایشان شکست می داد . او در سالهای 1890 به امریکا آمد و توسط فلونز زیگفلد (Florenz Ziegfeld) ترقی یافت کسی که او را بعنوان قویترین مرد دنیا پر آوازه ساخت و برای او تورهای مسافرتی ترتیب داد . ولی آن چیزی که ساندو را واقعاً متمایز می کرد کیفیت زیبای بدن او بود.

ساندو زیبا بود و کسی در این باره شک نداشت . او عریان گرا و جلب کننده بود و از تماشای کردن به بدنش و نیز تحسین حرکات قدرتمندانه اش لذت می برد. او به داخل محفظۀ شیشه ای می رفت و فیگور می گرفت و در حالی که چیزی جز یک برگ انجیر نپوشیده بود حضار به او خیره می شدند و زنان با دیدن زیبایی و تقارن رشد عضلانی او «اوه»و « آه » سر می دادند . این نوع تجلیل از کیفیت زیبایی بدن یک مرد بسیار تازه بود. در عصر ویکتوریا مردان خود را با لباس های دست و پا گیر می پوشاندند و هنرمندان بسیار کمی از بدن عریان مرد بعنوان سوژه ای برای نقاشی خود استفاده می کردند. همین مسائل بودند که جذابیت ساندو را چنان شگفت انگیز می ساختند . بیشتر به خاطر معروفیت ساندو بود که فروش هالتر و دمبل بطور سرسام آوری بالا رفت .

ساندو هزاران دلار در هفته درامد داشت و از فروش کتابها و مجله هایش صنعت عمده ای برای خود دست و پا کرد . مسابقاتی ترتیب داده شده بود که در آن اندازه های بدنی حریفان مقایسه می شد و ساندو مجسمه ای طلائی از خودش را به برندگان اهدا می کرد . اما سرانجام او قربانی ظاهر عضلانی خود شد . می گفتند که روزی ماشین او از جاده منحرف شد و او دید که باید قدرت خود را از طریق بیرون کشیدن آن از چاله با یک دست به نمایش بگزارد . این کار منجر به خونریزی مغزی شد و به زندگی مردی که جرج پادشاه انگلستان او را بعنوان پرفسور فرهنگ علمی بدن منسوب کرده بود ، پایان داد .

جرج هکن اشمیت (George Hackenschmidt) بخاطر نمایش اش بعنوان بک وزه بردار لقب «شیر روسیه » را بدست آورد ، قهرمانی وزنه برداری روسیه در 1898 و قهرمانی مسابقات کشتی متعددی را فتح کرد و سرانجام بعد از مهاجرت به بریتانیای کبیر ثروت زیادی بهم زد . او همچنین ناطق فصیح و نویسندۀ توانایی بود و کتابهای فلسفی مثل منشاء زندگی را انتشار داد ، با روشنفکرانی مثل جرج برناردشاو ، بحث می کرد و حتی آلبرت انیشتین را برای تبادل نظر به مبارزه دعوت می کرد . و بسیاری دیگر وجود داشتند .پرفسور آتیلا ، آرتور ساکسون ، هرمان گومر ، اسکار هیلجن فلت و دبلیو . ای . پولوم (W.A.pullum) سلسله ای ممتاز از مردان قدرتمند که تا پول اندرسون و الکسیف و دیگر وزنه برداران زمان ، ادامه پیدا می کرد.

یکی از کسانی که مطالعه فرهنگ بدنی عملاً مذهب او شده بود ، تاجر و ناشری به نام برناری مک فادن (Bernari Macfadden) بود همان کسی که بعنوان الگوی سرپرستی تندرستی در همه اعصار در آمده بود. او برای اثبات این عقیده که ضعف بدنی در حقیقت غیر اخلاقی است ، مجله «فرهنگ بدنی » را تاسیس کرد . بعد ها او شروع به انتشار گرافیک عصر نیویورک کرد که روزنامه ای بود ، برای مردمی که حداقل تحصیلات را داشتند. مک فادن همچنین مجموعه ای از مسابقات را برای انتخاب کاملترین و پرورش یافته ترین مرد آمریکا در باغ میدان مدیسون ترتیب داد. نفر اول در 1903 صاحب جایزه یک هزار دلاری (که در آن روزها ثروت کمی بود) و همراه آن عنوان مربوط شد . مسابقات و مجله هر دو برای چند دهه موفق بودند و او دائماً آنچه را که موعظه می کرد عمل می کرد. هر روز صبح با پای برهنه از خانه اش در ریور ساید در نیویورک سیتی تا اداره اش در وسط شهر پیاده روی می کرد و در مجلۀ خود با سینه برهنه ظاهر می شد که بخوبی تا سنین هفتاد سالگی اش سرمشق تندرستی و تناسب اندام بود.

احتمالا مک فادن بدنسازی مدرن که تکیه بیشتر بر پرورش بصری دارد تا مهارت ورزشی را نمی پسندید. البته مک فادن و دیگر طرفداران فرهنگ بدنی نقش بزرگی را در تکامل بدنسازی بعهده داشتند . مسابقات او کمک به ترویج علاقه نسبت به ظاهر بدن کرد تا اینکه صرفا ً نشان دهد عضلات قوی چگونه بودند و از این مسابقات بود که یک سوپر استار نمونه پیدا کرد کسی که یکی از مشهورترین مردان امریکا برای دهه های آینده شد .

فاتح مسابقات مک فادن در 1921 مرد جوانی به نام آنجلو سیسیلیانو (Angelo Siciliano) بود . این مرد عالی پرورش یافته برای اینکه از شهرت فزاینده خود بیشتر سود ببرد نام خود را به چالرز اطلس (Charles Atlas) تغییر داد و اجازه قانونی را برای دوره تناسب اندام از طریق پستی موسوم به «تنش دینامیک» (Dynamic Tension) را کسب کرد. برای بیش از 50 سال نوجوانان آگهی های این دوره را در مجلات وکتب کمیک می دیدند. در یکی از آنها پسر بچه لاغری مقداری شدن برداشت و به صورت او پرت کرد و سپس به یک دوره پرورش عضله رفته ، بر می گردد و به قلدر لگد می زند و دخترش را از او باز می ستاند . «هی مردنی ، دنده هات دارند بیروت می یاد » معروف ترین شعار یکی از موفق ترین مبارزات تبلیغاتی در تاریخ است .



تبدیل به بدنسازی The Transition to Bodybuilding

در سالهای دهه 1920 و دهه 1930 معلوم شد که تندرستی و پرورش بدن رابطه تنگاتنگ دارند و اینکه تمرینات با وزنه بهترین راه برای ایجاد بیشترین درجه پرورش عضله در کوتاهترین زمان ممکن است بعنوان مثال چارلز اطلس برای ساختن بدن استثنایی خود بجای استفاده از تنش دینامیکی تمرینات ایزومتریک وزنه ها را بکار می برد. دانش تمرینی محدود بود ولی بدنسازان آن دوره صرفاً با مقایسه بدن خود با ستارگان نسل های قبلی چیزهای زیادی یادگرفتند. برای مثال در آغاز قرن مرد قوی معروف وجود داشت به نام لوئیس سیر (Louis Cyr) مرد زورمندی که 300 پوند وزن (تقریبا 135 کیلو) او بود ، که تنومند و خپله و بسیار چاق در ناحیه وسط و به ازای هر اینچ از بدن شبیه بشکه بود.

در سالهای دهه 1920 مردی ظاهر شد به نام زیگمون کلین (Sigmund Klein) که دارای بدنی با فرم عضلانی زیبا ، با توازن و تناسب و نیز چربی پائین بدن و خطوط عضلانی زیادی بود . کلین با مالکیت باشگاهی و نویسندگی درباره تمرینات وتغذیه بسیار تاثیر گذار شد . مقایسه بدن او با سیر مثل مقایسه روز و شب بود. کلین با سرمشق قراردادن ساندو نفوذ فرهنگ گراهای بدنی مثل مک فادن بتدریج مردم را متقاعد کرد که نه تنها توانایی یک کرد برای انجام عملیات قدرتی بلکه ظاهر او نیز ارزش نقش دارد . البته هنوز تا دوره ای که در آن بدن مرد تماماً بر اساس زیبایی مورد قضاوت قرار می گرفت ، چند سال فاصله بود.

هنور در دهه 1930 به اینکه قدرت بر اثر تمرینات با وزنه بوجود می آید قدری شک داشتند و وزنه برادران را نیز واقعاً شایسته اطلاق ورزشکار نمی دانستند و اینکه بجای شرکت در انواع ورزشها ، با تمرین در باشگاه بدن خود را پرورش دهند ، را تقریبا نوعی نیرنگ می دانستند. فقط وزنه بردار المپیک ، جان گرمیک
(Gohn Grimek) که برای بسیاری از بدنسازان مشتاق الگو بود ، او بیاد می آورد که چگونه بندرت خواهان اطلاعاتی درباره چگونگی ایجاد عضلات جالبش بوسیله وزنه برداری می شد. البته شما می اندیشید که اگر هر کسی چنین بدنی را در ساحل ببیند خواهد فهمید که با دست راه رفتن و یا واترپلو ، هر چقدر که تمرین شود ،
نمی توان به چنین درچه ای رسید .

البته سنت مسابقه اندام ادامه یافت و در اواخر دهه 1930 نمایشات متعددی بطور دسته جمعی از بوکسورها ، ژیمناست ها ، شناگران ، وزنه برداران و دیگر ورزشها اجرا می شود . این حریفان مجبور بودند علاوه بر نمایش بدن خود انواع عملیات ورزشی را انجام دهند و برای وزنه برداران آن دوره توانایی انجام عملیات راه رفتن دست و دیگر حرکات ژیمناستیکی مسئله ای عادی بود.

در 1939 همه چیز شروع به تغییر کرد . مسابقه ای برای آقای امریکا در باغ میدان مدیسن ترتیب داده شد که با رویداد «کاملترین و پرروش یافته ترین مرد امریکا»مک فادن چشم هم چشمی می کرد. در همان سال اتحادیه ورزشی اماتور
Amatur Athletic Union با نام اختصاری (AAU) مداخله کرد و مسابقات آقای امریکا را در نوع خود بنا گذاشت . شرکت کنندگان هنوز بدنسازان کاملی نبودند ولی با سوابق ورزشی متعددی شرکت کرده بودند و با هر چیزی از شورت بوکسورها تا بیضه بند می پوشیدند و فیگور می گرفتند.

اما همچنان که تاکید بر شاهر بدن بیشتر و بیشتر می شد وزنه برداران از داشتن مزیت خاصی لذت می بردند. وزنه برداری بیش از هر نوع دیگر تمرینات می توانست شکل ظاهری بدن را تغییر دهد و به همین دلیل آنان می توانستند نفوذ زیادی بر داوران داشته باشند .

در 1940 AAU اولین رویداد واقعی بدن سازی مدرن را بنا نهاد . در آن سال و سال بعد آقای امریکا جان گریمک بود. کسی که عمدتا با وزنه در باشگاه تمرین می کرد این باعث جلب توجه هر کسی که می خواست با او به رقابت بپردازد ، شد و آنها مجبور بودند که از برنامه تمرینی مشابه آن پیروی کنند. گریمک همچنین کذب این عقیده را که مردانی که با وزنه تمرین می کنند بخاطر عضلاتشان محدودیت حرکت داشته و قادر نیستند حرکات ورزشی را بخوبی انجام دهند ، نشان داد . روش فیگور گیری او افسانه یا بود. او قادر بود بدون استراحت بیش از 30 دقیقه روی سکوی مسابقه فیگورهایی را بگیرد که مستلزم مقدار خارق العاده ای از قدرت ، انعطاف پذیری و هماهنگی بود.

بدنسازی در دهه 1940 و 1950 (Body building in the Forties and Fifties)

فاتح عنوان آقای امریکا در 1943 مردی بود که به نظر بسیاری اولین بدنسازی واقعی مدرن بود. بدن کلارنس(کلانسی) راس (Clarence (clency) Ross) می توانست چیزی باشد که امروزه روی سکوها نمایش داده می شوند : شانه های پهن ، لات های خیره کننده (زیر بغل ) ، کمر باریک ، ساق بزرگ و عضلات شکن . در این زمان بود که اختلاف بین تمرینات با وزنه صرفاً بریا قدرت و تمرینات با وزنه برای شکل دادن و تناسب بدن بوضوح مشخص شد . بدن بدنسازان در مقایسه با دیگر انواع پرورش عضله اکنون دیگر چیزی کاملاً بی نظیر شناخته می شد.

البته هنوز بدنسازی ورزشی گمنام باقی مانده بود. هیچ قهرمانی برای عموم مردم شناخته شده نبود تا اینکه استیو ریوز(Steve Reeves) به میدان آمد. ریوز فرد مناسبی در زمانی مناسب و مکانی مناسب بود. او جذاب و با شخصیت بود و بدنی عالی داشت . کسانی که قبلا در آن دوران به ساحل عضله (Muscle beach)
می رفتند به یاد می آورند که چگونه جمعیت عادت داشتند ریوز را هنگامی که در طول ساحل قدم می زد دنبال کنند و چگونه مردمی که هیچ چیزی را درباره او
نمی دانستند واقعا توقف می کردند و به او خیره مانده و دچار وحشت می شدند.

ریوز بعد از پیروزی در آقای امریکا و آقای جهان ، در فلیم بازی کرد و با نقش آفرینی هایش در نقش اول درهرکولها (نقشی که هم رج پارک و آرنولد شوارزنگر بعداً در فیلم ها بعهده گرفتند ) مورگان و دزد دریایی و دزد بغداد ستاره ای بین المللی شد .

در دهه 1950 تا انجا که برای عموم مردم اهمیت داشت به استثنای چارلز اطلس جاویدان فقط یک بدنساز مشهور وجود داشت : استیو ریوز.

احتمالا هیچ انسانی در تاریخ سیاره زمین نتوانسته است به میزان پیشرفت مردانی مثل گریمک ، راس و ریوز دست یابد. بدسنازان شروع به یادگیری چیزهایی درباره پتانسیل فیزیکی بدن که حتی دانشمندان پزشکی پیش بینی نمی کردند ، نمودند. بزودی بدنسازان بزرگ بیشتر و بیشتری هر ساله پا به عرصه می گذاشتند : بیل پرل(Bill Pearl) چاک سایپز(Chuck Sipes) جک دلینجر (Jack Delinger) جرج ایفرمن (George Eferman) و یکی از بزرگترین رج پارک (Reg Park) .

؟؟؟؟کتاب خودش دایر المعارف پرورش اندام می گوید بیاد می آورم که هنگامی که من برای اولین بار در سال 1967 رج پارک را ملاقات کردم چقدر باور نکردنی بود. من تقریبا بر اثر وحشت لال شده بودم . یکی از دلایلی که من همیشه او را تحسین
می کنم این است که او مردی برگ بسیار قوی و دارای بدنی در شاهر قدرتمند است . همان زمانی که من شروع کردم می دانستم که می خواهم حجم و تراکمی را که در عکس هایش دیده بودم بسازم ؛ بزرگ ، خشن و هرکولی . رج قهرمان بزرگ دیگری بود که بعد از ترک ریوز از مسابقات برای حرفه سینما پا به عرصه گذاشت . او در سال 1951 آقای جهان شد ، دوباره در 1958 پیروز شد و در 1965 بطور حرفه ای آقای جهان شد . در این زمان هر کسی می دانست که رج مافوق همه بدنسازان برجسته دیگر بود. او برای دو دهه بر دنیای بدنسازی حکمرانی می کرد.



بدنسازی در دهه 1960 (Bodybuilding in the sixties)

هم آرنولد می گوید من برای اولین بار در سال 1966 وارد دنیای بدنسازی بین المللی شدم . در آن موقع بساری از بدنسازان رده بالائی را که در مجله ها دیده بودم در کالیفرنیا زندگی و تمرین می کردند. اولین پیروزی بین المللی من شکست دادن دنیس تینرینو Dennis Tinerino آقای امریکا در سال 1967 در مسابقات آقای جهان NABBA در سال 1967 بود. اما این بدین معنا بو دکه من باید به مصاف دیگر قهرمانان آن زمان بروم ، مسلما رقابتهای سختی در بین بود. فرانک زین
(Frank Zane) مردی که داشت مثل هر ** دیگر در بدنسازی خودش را کاملا آماده می کرد ، دوست خوب من فرانکو کلومبو(Franco Columbo) کسی که به صرف علاقه بجای اینکه یک وزنه بردار قدرتی بزرگ شود عملاً آقای المپیا شد و البته سرجیوالیوا(Sergio Oliva)

هر وقت که مردم صحبت از این می کنند که چه کسی می تواند بهترین بدنساز همه دور آنها باشد حتما نام سرجیوالیوا مطرح می شود. او و من چند تا از رقابتهای باور نکردنی را روی سکو مسابقه داشتیم . تنها راهی را که توانستن اورا شکست دهم فرم مطلقا عالی من بود : حجیم ،تفکیک شده ، دارای خصوص و اینکه هیچگونه اشتباهی نکنم . سرجیو چنان خوب بود که می توانست در صورت عدم دقت شما را در اتاق تعویض لباس شکست دهد ، وقتی پیراهنش را در می آورد و آن حجم باور نکردنی خود را نشان می داد. او با یک نگاه شما را در جای خود میخکوب می کرد ، عین یک حیوان نفیر می کشید و ناگهان عضلات زیر بغل هایش شروغ به نمایان شدن می کردند و این لحظه ای بود که شما فکر می کردید که آنها باور نکردنی ترین زیر بغل هایی بود که شما تاکنون دیده بودید . وای ؛ آنها دارند بیرون تر می آیند بیشتر و بیشتر تا حدی که شما به شک می افتادید که این موجود اصلا ً انسان است یا نه .

من همچنان که برای کسب عنوان در اروپا مبارزه می کردم آگاهی بیشتری از مسابقات ایالات متحده پیدا می کردم . لاری اسکات (Larry Scott) دو تا از اولین مسابقات آقای المیپا را فتح کرد و من می دانستم که سرانجام مجبور خواهم بود لاری اسکات و دیگر ستارگان رده بالا مثل چاک سایپز را شکیت دهم . اما یک بدنساز که مرا نه بخاطر بدن جالب توجه اش بلکه بخاطر تصویری که می توانست خلق نماید تحت تاثیر مقرار داد دیو درایپر (Dave Draper) بود.

درایپر نمونه کاملی از بدنسازان کالیفرمیا بود : بزرگ جثه ، مو بور ، پوست برنزه شده با نور خورشید همراه با رفتار خاص و لبخند پیروز مندانه .

درست مثل اینکه من در محاصره یک متر برف در وسط زمستان اتریش باشم . تصویر دیو درایپر در سواحل کالیفرنیا براستی بسیار جذاب بود و نقش آفرینی های دیو در فیلم هایی مثل « موج تولید نکن » همراه با تونی کرتیس و نمایش اش در شوهای تلویزیونی مرا از احتمال وجود بدسنازی ماورای عرصه رقابت آگاه کرد.

در دهه 1960 دو دنیای مجزا برای بدنسازی وجود داشت : اروپا و امریکا عنوان های جهانی من در 1967 و 1968 مرا بعنوان بدنساز برتر اروپا معروف کرد «ریک وین (Picky Wayne) در مقاله خود نوشت : اگر قرار بود هر کولی در این دوره بدنیا بیاید اسم او آرنولد شوارتزنگر خواهد بود . «اما هنوز این سوال مطرح بود که من در مقابل قهرمانان امریکایی چگونه خواهم بود. من آن طرف اقیانوس را نگاه کردم و دیو درایپر ،سرحیوالیوا، چت یورتون، فرانک زن ، بیل پیرل،فردی اورتیز، هارولد پل ، ریک وین و دیگران را دیدم .آرزویم این بودکه با این بدنسازان بزرگ رقابت کرده و آنها را شکست دهم.

در عرض نه سال شناخت من از دنیا به مقدار بسیار زیادی افزایش یافت. در دورانی که در اتریش تمرین می کردم پیروزی در مسابقات آقای جهان در لندن بزرگترین موفقیتی بود که آرزویش را داشتم . اکنون فهمیده بودم که تازه کسب عنوان فقط آغازبود . هنوز راه درازی در پیش رو داشتم و قبل از اینکه خودم را بهترین بدانم
می بایست بدنسازان بسیاری از شکست می دادم . و این بدین معنا بود که باید با بدنسازان رده بالای امریکا مواجه شوم . بنابراین بعد از فتح دومین عنوان آقای دنیا در سال 1968 به امریکا سفر کردم .

من در سال 1969 برای پیروزی سه عنوان رده بالا در یک سال یعنی قهرمانی همه فدراسیون های مهم برنامه ای طراحی کردم . من در مسابقه آقای دنیای IFBB در نیویورک مسابقه دادم و سپس فورا برای مسابقه جهانی NABBA به لندن رفتم و این دو عنوان را در ظرف یک هفته بدست آوردم . ولی حتی با این پیروزی ها هنوز کسی را شکست نداده بودم بنابراین سال بعد باید حتی برای تلاش بیشتر برنامه ای می ریختم .

کم کم دهه 1960 به پایان می رسید شش نام از بین کسانی که در رویداد های قهرمانی رقابت می کردند خود را برتر از همه می نمایانند: دیو درایپر، سرجیوالیوا، بیل پیرل، فرانکوکلمبو، فرانک زین و خودم.



بدنسازی در دهه 1970 (1970Bodybuilding in the seventies)

در سال 1970 من همه را حذف کردم و فاتح عنوانهای آقای دنیای AAU آقای جهان NABBA و آقای المپیا IFBB شدم. من همه را شکست دادم و اکنون احساس
می کردم که می توانم بطور موجه خودم را قهرمان جهان بدانم.

در سال 1971 اوج فعالیت چشمگیرانه بیل پیرل بود. پیرل اول آقای امریکا را در سال 1952 فتح کرد سپس در مسابقات جهانی 1953 و1961 و 1967 پیروز شد . در آقای جهان 1971 یعنی 19 سال بعد از کسب عنوان آقای امریکا ، او برای شکست دادن سر جیو الیوای پر ابهت حضور مجدد داشت و یکبار دیگر ثابت کرد که یکی از بزرگترین بدنسازان همه ادوار می باشد . متاسفانه او ادامه نداد و آن سال در مسابقه آقای المپیا شرکت نکرد و من هیچوقت شانس رقابت با او را پیدا نکردم و این ما را از دیدن کسی که داشت قهرمان رده بالائی می شد محروم کرد.

من بین سالهای 1970 و 1975 شش عنوان المپیا را فتح کردم که البته نیاز به مقاومت قابل توجهی داشت .

برای مثال در 1972 سرجیو سر سخت با من مسابقه ای انجام داد که هنوز درباره آن امروز صحبت می شود . سرج نوبرت (Serge Nubret) بعنوان یک قطب نیرومند این دوره خود را نمایاند و در المپیا 1973 خودش مبهوت توانایی خود در ایجاد چنین اندازه و خطود عضلانی آنهم در قالب کوچک بود.

در1973 غول جدیدی پا به عرصه نهاد. لوفیگنو(Lou Ferrigno) عنوان آقای جهان را ربود و ظهور قطب جدیدی در بدنسازی را خبر داد . لو آنقدر پیشرفت کرد که سال بعد دوباره آقای جهان را فتح کرد و سپس وارد المپیا شد . شاید او اقرار بکند که همیشه من را می پرستید اما این باعث نمی شود که او بیشترین تلاش خود را برای کسب عنوان المپیاد بدور از من نکند.

آقای المپیا 1975 نقطه اوج در تاریخ این رویداد بزرگ بود. فرینگو برگشته بود و برای کسب پیروزی مصمم بود. سرج نوبرت هم برگشته و در فرم عالی بود. برای اولین بار شش یا هفت قهرمان کاملا درجه اول برای عنوان رقابت می کردند و من مخصوصا به این پیروزی افتخار می کردم چرا که بعد از آن از مسابقات کناره گرفتم . سال بعدش اهد یک رویداد واقعا شوک دهنده در تاریخ بدنسازی بود. فرانکو کلومبو عنوان آقای المپیا 1976 را فتح کرد و او اولین مرد کوچکی بود که آن را به انجام رسانید. تا آن موقع همیشه مردان بزرگ پیروز می شدند اما از 1976 به بعد مرد کوچک استعداد خود را نشان داد . عضلانی بودن وچربی بسیار پایین بدن عامل پیروزی شدند و اینها نیازمند برخورد تقریبا علمی به تمرینات و رژیم غذایی برای کسب موفقیت است .

اواخر دهه 1970 شاهد شاهکارهای فرانگ زین بود و او با آن بدن زیبایش پشت سر هم سه عنوان المپیا را ربود. رابی رابینسون (Robby Robinson) هم مقامی در سطح رده بالاها داشت و ویژگیهای زیبایی فوق العاده و عضلانی را از خود نشان داد.برعکس زمانی که کال زکالاک (Kal Zxkalak) فاتح آقای جهان 1976 شد بیشتر بخاطر رشد باور نکردنی حجم عضلانی اش بو تا هماهنگی شبیه به فرانک زین.

در سال 1980من برای فتح آقای المپیاد سیدنی در استرالیا دوران استراحتم را به پایان رساندم. بسختی می توانستم باور کنم که از ان به بعد رقابت در ورزش به چه حدی رسیده بود و یا اینکه در رقابت با بدنساز کوچکی مثل کریس دیکرسون
(Chris Dickerson)آنقدر تحت فشارقرار بگیرم. همه چیزهایی را که در اطرافم می دیم مثالهایی از رشد باور نکردنی بود: از پاهای تام پلاتز(tom Platz) گرفته تا عضلات زیر بغل روی کالندر (Roy Callender) کلفتی غیر قابل باور ، تفکیک وحشتناک.

دوران من نسبت به بیشتر بدنسازان طولانی تر شده بود (معتقدم که یک علت آن شروع مسابقه از دوران جوانی بود) اما در دهه 1970 مقبولیت روز افزون ورزش پرورش اندام در مردم باعث شدکه بسیاری از ستارگان دهه 1960 بتانند هنوز برای رقابت با قهرمانان دهه 1970 که روز به روز به تعدادشان افزوده می شد ، در مسابقات فعالیت داشته باشند.

سالهای 1970 همچنین شاهد ترقی فدراسیون بین المللی (I.F.B.B) بدنسازان بعنوان سازمان مقتدر بدنسازی بود. تحت رهبریت آن توسط رئیس اش بن ویدر (BEN Weider) است که I.F.B.B اکنون متشکل از بیش از 170 کشور عضو است و ششمین فدراسیون بزرگ ورزش در دنیا می باشد . بعلاوه عنوان آقای المپیا که اکنون بعنوان قهرمانی رده بالای حرفه ای در بدنسازی شناخته شده قابل مقایسه با ویمبلدون در تنیس یا اوپن ایلات متحده در گلف می باشد.



تلمبه آهنین Pumping Iron

یکی از بزرگترین تحولات در بدنسازی در دهه 1970 کتابی بود به نام تلمبه آهنین که بعدا تبدیل به فیلم شد. چالز گینز (Chares Gaines) و جرج باتلر
(Georg Butler) موضوعی را انتخاب کردند که بسیاری از مردم تقریبا چیزی درباره آن نمی دانستند و آن را تبدیل به یکی از موضوعات داغ دهه کردند. اولین بار بود که کسی به مردم بینش در این مورد که بدنسازی درباره چیست و بدنسازان به واقع شبیه چه چیزی هستند می داد . گینز و باتلر قادر بودند مردم را به ورزشی که مدتهای مدیدی به فراموشی سپرده و بدتعبیر شده بود ، جذب کنند و موفقیت «تلمبه آهنین » یکی از مهمترین علل گرایش تازه به بدنسازی بود . موفقیت کتاب نه فقط کمک زیادی به پیروزیهایم کرد و باعث شد که بدنسازی به شبکه سخن پراکنی ورزشها و فیلمهایی با بودجه های بالا راه یابد بلکه همچنین در انتقال بدنسازی از باشگاههای محلی دبیرستانی به فرهنگ سراهایی مثل خانه ایپرا در سیدنی و موزه ویتنی درنیویورک ، راه اندازی تعداد بیشماری مجله ، قرار دادن بدنسازی بعنوان سوژه ای برای تعداد زیادی از کتابهای پرفروش تاثیر داشت .



بدنسازی در دهه 1980 و بعد از آن (Bodybuilding in the eighties and Beyond)

یکبار دیگر من توانستم روی سکوی المپیا ایستاده و با یک یا دو حریف دیگر به رقابت بپردازم . در سال 1980 در روی سکوی المپیا فرانک زین ، کریس دیکرسون ، بویر کو، کن والر، مایک منترز، راجر واکر، تام پلاتزف سمیر بنوت و روی کالندر در بین دیگران خود نمای می کردند.

این ردیف نخبگان در سال 1967 باور نکردنی بود گرچه مجموعه ای از سرجیوالیوا ، لاری اسکات ، رج پارک یا هارولد پول در فرم عالی نز همیشه می توانست در المپیا 1980 تاثیر گذار باشند. اینطور نیست که بهترین ها بهتر باشند ولی نسبت به قبل تعداد رقبا بسیار زیادتر بودند.

همچنانکه دهه 1980 به انتها می رسید دیگر مشخص شده بود که این نوع فشردگی رقابت در مسابقات دیگر دائمی شده بود. فاتحان المیپا 1981 و 1982 حریفان با تجربه ای بودند مثل فرانکو کلمبو و کریس دیکرسون البته جوانان بطور نزدیکی در رقابت با آنان بودند. تام پلاتز ، لی هینی ، محمد مکاوی ،کیزی ویاتور، سمیر بنوت ،برتیل فوکس ، جانی فولر. با چنین تعدادی از مسابقات و حتی تعدا بساری زیادتر حریفان رده بالا به نظر می رسد که واقعاً برای هر کسی مشکل خواهد بود که خود را کاملا پیروز در آینده بداند.



حرفه بدنسازی The Profession of bodybuilding

به موازات اینکه بدنسازی عمومیت یافت ، پول بدست آمده از آن نیز افزایش
می یافت . هر وقت که مقداری پول در بین بود همه چیز شروع به تغییر می کردند. بدنسازان حرفه ای از دوران ساندو نیز از ورزش پول در می آوردند ولی تعداد کمی از آنها قادر بودند زندگی خوبی داشته باشند. بسیاری از آنها باشگاه باز کردند ، وسایل خردیدند ، در فیلم ها بازی کردند و یا اینکه درآمد خود را تجارت از طریق پست و فیگور گیری بیشتر می کردند با این همه جایزه نقدی این مسابقات در کمترین حد خود بود.

اکنون با وجود مسابقات گراند پریکس و بسیاری از مسابقات حرفه ای و درآمد کلی بیش از 100000 دلار در المپیا آنقدر پول در مسابقات بدنسازی وجود دارد که بتواند تعداد فزاینده ای از ورزشکاران جوان را جذب کند و تعداد زیادی از ستارگان مشهور هنوز در دهه چهارم و حتی دهه پنجم زندگی خود فعال هستند.

امکانات موجوددر بدنسازی امروزه شگفت انگیز هستند. این را می توانیم از تکثیر مجله های بدنسازی از این حقیقت که تیراژ مجله عضله و تناسب جوویدر
(Joe Weder) در چند سال اخیر به بیش از چهار برابر رسیده است ، از افزایش شگرف تعداد باشگاه ها در این کشور و از فروش تجهیزات باشگاهی و زیبائی اندام که باعث تبدیل بدنسازی به شغل مهمی است بفهمیم اکنون دیگر نشان دادن رویدادهای بدنسازی در تلویزیون طبیعی شده است . مسابقه آقای امریکا در قصر سزار در لاس و گاس انجام می شود. مانیل و قاهره مکان های مسابقات آقای جهان هستند . و روزی که بدنسازی وارد المپیک شود دور نیست.

هر گونه صحبتی درباره بدنسازی ناکام خواهد بود اگر ذکری از نقش جو ویدر و
مجله اش Muscle Builder (ماهیچه ساز ) نکنیم . جو بیش از تهیه مقالات خوب و عکس درباره زندگی و روشهای تمرین ستارگان رده بالای فیزیک بدن کار انجام داده است . او همچنین تهیه و نگهداری مقادیر بسیار زیادی از اطلاعات تمرینی ارزشمند را گرد آوری کرده است .

جو وقت زیادی را برای رفتن به باشگاههای کل کشور و مشاهده چگونگی تمرینات ستارگان صرف کرد. برای نمونه او متوجه شد که لاری اسکات برای انجام کرل (جلو بازو) از یک پریچر بینچ(میز شیبدار) استفاده می کند و اینکه چاک سایپز سریعاً وزنه ها را از میله در بین ست ها کم می کند و ست به ست را با شدت زیادی انجام
می دهد. او متوجه این روشها شد و آنها را یادداشت کرد و برای آنها نام گذاشت . اسکات تکنیک خود را بعنوان کرل اسکات نمی شناخت و سایز نمی توانست که دارد از روش stripping استفاده می کند. اما بوسیله جو بود که هر کسی زود به این تکنیک های تمرینی مخصوص دست یافت .

من در اتریش صبح و دوباره عصر تمرین می کردم چرا که برنامه روزانه ام چنین ایجاب می کرد. اکنون این برنامه معروف به Weider Diuble-Split System است و توسط بدنسازان کل دنیا بکار می رود. اصول تمرینی ویدرWeider Trainning Principles کلکسیونی از بهترین تکنیک های بدنسازی که تاکنون ابداع شده
می باشد . جو ویدر این اصول را شناخت ، آنها را به اسم خود ملقب کرد (اصل غریزه ای ویدر، اصل برتری ویدر، اصل اوج انقباض ویدر و غیره ) و آنها را در مجله خود ترویج داد . یک نسل از بدنسازان از ایده های جو درباره تمرینات ، تغذیه ، رژیم غذایی و هر چیز تازه دیگری در بدنسازی سود برده اند .

تکامل تکنیک های مدرن تمرینیThe Evolution of Modern Training Techniques اطلاعات جدید درباره تمرینات ، رژیم غذایی و تغذیه در تکامل بدنسازی تاثیر زیادی داشته است . در دوران جان گریمیک ، بدنسازان هنوز به نسبت زیادی مثل وزنه برداری تمرین می کردند و گرایش به تمرین کل بدن در سه روز از هفته داشتند .امروزه بدنسازان مثل ورزشکاران مدرن در دیگر ورزشها نسبت به بیست یا سی سال پیش بهتر و سخت تر تمرین می کنند. آنها یاد گرفته اید که صرفا تمرینات با وزنه های سنگین به خودی خود بدن را لایق قهرمانی نمی کند. برای کسب زیبائی کیفی بدن باید ست های زیادی از انوع گوناگون از تمرینات را انجام داد. یعنی هر قسمت از ظاهر عضله پرورش داده شود و رشد یابد ، نه تنها عضلات منفرد بلکه نواحی خاص در داخل عضله را نیز بتوان مجزا تمرین دهیم.

به موازات اینکه تکنیک های جدید توسط بدنسازان توسعه پیدا می کرد، وسایل مورد استفاده برای شکل دادن به بدن شان نیز تغییر کرد . باشگاههای دهه 1930و 1940 مکانهایی ابتدایی برای استاندارد های امروزی بودند. مالکان باشگاه ها مثل ویک تانی Vic Tanny انواع گوناگونی از وسایل کابلی و چرخ قرقره ای را برای اینکه به مشتریان خود توانایی گزیتش بیشتری برای تمرینات بدهند ، آزمایش کردند اما هالتر و دمبل هنوز برتری خود را در باشگاه ها حفظ کرده اند.

دراوایل دهه 1960 ورود ماشین های تمرینی انواع گوناگونی از تمرینات را ممکن ساخت . امروز یونیور سال ، ناتیلوس ، دایناکم ، کوربین جنتری ، پارامونت وبسیاری دیگر از تولید کننده ها تجهیزات تمرینی ساخته اند که برای تمرینات بدون وزنه بدنسازان می تواند مفید واقع شود. در World Gym جو گولد خودش تجهیزات مناسبی را برای مشتریان خود طراحی کرده و ساخته است . طرحهای او به طور وسیعی در سراسر دنیا تکثیر و تقلید شده است . مهارت در تمرینات روز به روز در حال افزایش است استفاده از تمرینات Double-Split تکرار های اجباری Forced Reps مقاومت منفی اجباری حتی استفاده از اکسیژن در جلسات تمرینی .

همچنین بدنسازان فهمیده اند که باید اصول رژیم غذایی و تغذیه را خوب یاد بگیرند. هیچ وقت به اندازه امروز داشتن عضلات بدون چربی عامل مهمی در مسابقات بدنسازی نبود. حجم خالص عضلانی بیشتر از همه اهمیت دارد . البته بدنسازان همچنین فهمیده اند که حجم ناشی از چربی بدن جایی در بدن زیبا ندارد و برای آشکار ساختن کامل رشد عضلانی شان تا جائیکه ممکن است باید از دست چربی خلاص شد .

بنابراین بدنسازان از حجم اضافی پیدا کردن اجتناب کردند . آنها یاد گرفتند که از رژیم سخت تبعیت کنند و در عین حال سخت تمرین کرده و ویتامین ، مواد معدنی و مکمل های پروتئینی را برای سرعت بخشیدن به پیشرفت خود مصرف کنند. آنها اثرات استروئیها ، تیروئیدها و گروه کاملی از داروهای بیو شیمیایی را بررسی کردند. انها همچنین شروع به استفاده از تکنیک های ایجاد انگیزه و حتی هیپنوتیزم برای بکار گیری نیروی ذهن در تقویت پرورش بدن ماورای محدودی های قبلی کردند. و بدنسازان با انجام چنین کاری توجه دکترها و دانشمندان پزشکی را جلب کردند و آنها نیز به این نکته واقف شدند که توانایی این ورزشکاران برای پرورش بدن انسان گویای کشف بزرگی در ادراک ما درباره ورزش و اثرات آن بر بدن می باشد و این منجر به انقلابی در تکنیک های ورزش و تناسب اندام قابل استفاده برای عموم مردم گردید .


آینده بدنسازان

همچنانکه درسرتاسر کشور و گرداگرد دنیا گشتی می زدم وبیش از بیش بدنسازان خوب در ایالت متحده پرورش می یافتند و تعداد فزاینده ای از حریفان اروپایی مسابقه های بین المللی را فتح می کردند امید فراوانی به آینده این ورزش پیدا کردم .

بدنسازی چنان تخصصی و مشکل است که فقط درصد کوچکی از مردم همواره مایل به انجام کاری هستند که فکر می کنند بتوانند یک قهرمان بین المللی شوند.

البته ورزشکارانی که قبلا به ورزشهای دیگر کشیده شده اند اکنو ن دیگر دوره هایی از بدنسازی را برای خود در نظر می گیرند . این یکی از چیهایی است تداوم شکوفائی این ورزش را تضمین می کند واینکه سطح مسابقات را بالا باقی می ماند وعلاقه عموم همیشه افزایش یابد.

امروزه بدنسازی نسبت به هنگامی که اولین نفر عاشق آن شد در بردارنده معانی بیشتری است . ان موقع فقط مسابقه وجود داشت ولی حالا جنبه تفریحی دارد :

بدنسازی برای تناسب اندام تندرستی و افزایش ایمان وبیشتر کردن اعتماد به نفس .

اورتوپدها استفاده از آن را برای توانبخشی بیمارانی کحه با انواع خاصی از مشکلات بدنی (فیزیکی)در گی هستنداغاز کده اند. افراد مسن از آن به عنوان وسیله ای برای مبارزه با بسسیاری از عوارض نا توان کننده پیری استفاده می کنند .

همچنین این ورزش در بین تمرینات ورزشی دارای اهمیت بیشتری شده است وبنابراین بسیاری از ورزشکاران به این نتیجه رسیدهاند که بدنسازی می تواند به مقدار زیادی توانایی انها را افزایش دهد. زنان بچه ها و حتی کل خانواده در برنامه های بدنسازی شرکت می کنند. این کار مد و هوس نیست و اضح است که دیگر جا افتاده است .

اما علیرغم اینکه بر تعداد بدنسازان حرفه ای افزوده می شودو جوایز نقدی بزرگتری در نظر گرفته می شود ولی نباید فراموش شود که علت اصلی بدنسازی عشقی بنیادین به ورزش است . بدون این عشق رفاقت و وفاداری بین بدنسازی از بین
می رود و ورزشکاران بدون لذا یا رضایت به رقابت می پردازند. اگر فقط جنبه مادی و پولی را در نظر بگیرید پس در صورتی که بدنساز دیگری شما را شکست دهد نه فقط در مسابقه بر شما پیروز شده بلکه قسمتی از زندگی و معیشت شما را صاحب شده است. در این وضعیت برای هر کسی بجز اینکه احساسات منفی در مورد دیگر حریفان و سرانجام برای خود بدنسازی داشته باشد مشکل خواهد بود.

در هر صورت من دوست دارم از اینکه فقط بدنسازی برای کسانی که فقط رقابت را در نظر می گیرند برای بسیاری از افراد جامعه نیز مطرح باشد. تمرینات بدنسازی یکی از بهترین روشهای کسب تناسب اندام می باشد و هر کسی که بیشتر این را بفهمد از آن بیشتر و بهتر سود خواهد برد. سازمانهایی مثل IFBB اغلب فراموش می کنند که دنیایی ماورای بدنسازی تشکیلاتی وجود دارد و محدودیت هایی مثل کجا ، کی و برای چه کسانی می توانند سمینارهای بدنسازی بدهد را برای بدنسازی اعمال
می کنند. نظر من این است که بدنسازی را باید در هر فرصتی و برای هر مشتاقی بطور جدی مورد حمایت قرار داد . ارتقاء کل جوانب زندگی از طریق تناسب اندام نیازی است که نسبت به هر گونه ملاحظلات قانونی اولویت دارد .

اقتباس از کتاب :

Arnold Schwarzenegger

Encyclopedia of Modern

Bodybuilding