۱. کاملا از نظر افراد عامه نظر شما رو قبول دارم مهدی جان. ولی از نظر کسانی که با بدنسازی آشنایی دارند و میدونند که چطور رشته ای هست، رسیدن به حد اعلای این رشته آرزوشونه. مردم عادی که آشنایی با این رشته ندارند بیشتر به فکر شکم تیکه کردن ویک کم "تون کردن" به قول خودشون عضله ها هستند. و من فکر میکنم برای این کار گرچه بدنسازی کمک زیادی میکنه والی حتا میشه از ورزشهای دیگه هم استفاده کرد مثل دویدن، رزمی، یا ... به همراه با کمی کار با وزنه. اما مسله "عرفی" به کنار، هر ورزشکاری که وارد یک رشته ورزشی میشه، هدف نهاییش رسیدن به قله هست. مثلا تو وزنه برداری، یا دو میدانی یا .... رفتن به المپیک یک افتخار و کسب مقام اول نهایت حساب میشه. در این ورزش هم اجازه ورود گرفتن به مسابقات حرفه ای نقطه عطف و شرکت کردن و مقام آوردن در این مسابقات نهایت هست (مستر المپیا). رشته پرورش اندام یا همون بدنسازی از ابتدا هم بهش با دیده عجیبی نگاه میشد. الان شما میگی ،باب پاریس، همون زمانی که این افراد مسابقه میدادند، نسبت به زمان خودش اینا آدمهای قول پیکر و بزرگی بودند. چون اولان این رشته و علمش اینقدر پیشرفت نکرده بود و در ثانی افراد زیادی نبودند که کلان این رشته را مورد قبول داشتند. پس این افراد مثل آرنولد یا باب یا فرانک زین یا سرجیو از نظر "عرف" یا همون عموم کسانی نبودند که پرستش بشند گرچه همیشه بدنسازی هم مثل رشتهای دیگه طرفداران خودشو داشته. مثلا از نظر عموم یا عرف "کم نبودن" کسانی که به این افراد میگفتند آدمهای بی عقل، یا خلاف، یا هم*** باز، یا ... مثلا هنوز در آلمان و اروپا به چشم جالبی به این افراد نگاه نمیشه. دهه ۷۰ یا ۸۰ میلادی بدنسازی دوران طلایی نام گرفته چون این ورزش رشد با سرعتی کرد. و جو ودر و مجله ها خیلی سعی کردن که این ورزش رو رو بیارند. البته بدنسازی هم مثل بقیه ورزشها "نیمه تاریکی" هم داره که من نمیخام راجع بهش صبت کنم. ولی نظر عموم و عرف همیشه نسبت به قهرمانان این ورزش متفاوت بوده و بنا به ظرف زمانی مربوطش همون موقع هم این بدنها عجیب و غریب بودند. درسته که الان مصرف دارو زیاده و باس شده که شکم بدنسازان زشت دیده بشه والی جدیدن قانون ای اف بی بی این مساله رو شدیدن تحت نظر داره و باید تقارون و تناسب فدای حجم نشه. پس از انظارمردم عادی همیشه وضیت به همین منوال بوده و ملاک نیست.
۲. در مورد آقای قرآن نویس من ایشون رو نمیشناسم و نظری ندارم. بدن قشنگی داره. اما فکر میکنم اینکه که میگه تو چند هفته قبلش ۸ ام شده تو مسابقات بدنسازی خودش این موضوع رو توجیه میکنه که چرا ایشون تو بادی کلاسیک شرکت کرد. هنوزم اعتقاد دارم که یک نفر مثل ایشون که مشاخاصان برای اول شدن رفته بادی کلاسیک ، نمیتونه دلیل باشه، اگه میتونست تو مسابقات بدنسازی اول میشد. تنها دلیلی که یک نفر میتونه برای کم کردن ۱۵ کیلو وزن عضله داشته باشه، رقابتی بودنشه. لطفآ بهم نگین که بخاطره عشقش به بادی کلاسیک اینکارو کرد!!!! به نظرم با این حساب تمام ایرانیها بادی کلسیک کار حساب میشند چون اکثر وزنشون در مسابقه هول و هوشه ۵ یا ۶ کیلو بیشتر از قدشون هست و این خودش نشون میده که چقدر عضله ساختن کار سختیه. برای اینکه موضوع رو روشن کنم یک چند تا مثال میزنم، دکستر قد: ۱۶۷، وزن مسابقه ای :۱۰۵ کیلو، سیلویو ساموئل قد: ۱۷۰ وزن مسابقه: ۱۰۲ کیلو، دنیس ولف که با آقای علی تبریزی خیلی مقایسه شده !!!: قد: ۱۸۰ وزن مسابقه: ۱۱۷ کیلو، دنیس جمز قد: ۱۷۲، وزن مسابقه ۱۱۵ کیلو، کای گرین قد: ۱۷۲.۵ ، وزن مسابقه ۱۰۰ کیلو، همونطوری که مشاهده میکنید برای رقابتی بودن در سطوح بالا باید بین ۲۰ تا ۳۰ کیلو بیشتر از قد "وزن" عضله خالص و با کیفیت (کات، خشک) علاوه بر آن باید تمامی عضلات در تمامی قسمتهای بدن تناسب و تقارن مناسب داشته باشند و کمر باریک، حالا آیا شما فکر میکنید که حتا بهترین بدنسازان ایران این شرایط را دارند؟؟؟ پس نتیجه میگیرم که بله، عضله آوردن کار راحتی نیست چه برسد به اینکه تمامی شرایط را هم داشته باشی، اگه دقت کنید متوجه میشد که بین ۷ میلیارد جمیعت کره زمین، این ۶ نفر مستر المپیا تنها کسانی هستند که صاحب چنین اندامی هستند، این خودش نشان دهنده نهایت این ورزش هست و اینکه چقدر این ورزش در نوع خودش "افراطی" هست. بنا بر این اگه هدف تنها داشتن بدن نسبتن عظلانی و کم چرب هست بله این ورزش کمک میکنه ولی در سطح مسابقه ای و حرفه ای باید رقابتی بود و اینکار نیاز به عضله داره اونم نه ۵ یا ۶ کیلو بیشتر از قد، بلکه ۲۰ تا ۳۰ کیلو بیشتر ، و تازه، عضله تفکیک شده و کات. اگه هر کسی فکر میکنه کاره سختی نیست، بسم اله!!!