سفارش تبلیغات

صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 15 از 142

موضوع: دیدنی های روز

  1. #11
    عضو حرفه ای eiman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    تیر ۱۳۸۹
    محل سکونت
    شهر خفته گان کوچه سکوت پلاک بی کسی
    نوشته ها
    1,098
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    4,451
    4,362 بار در 1,064 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    مشهورترین تابلوهای جهان
    مونالیزا، لئوناردو داوینچی

    لوور، پاریس- 06-1503
    این صورت با لبخند مرموزش خودش با هنر مترادف شده است و قطعا مشهورترین نقاشی ای است که همه‌مان می‌شناسیم و تقریبا تاثیرگذارترین پرتره در طول تاریخ نیز بوده است.



    شب پرستاره، وینسنت ون گوک

    موزه هنرهای معاصر، نیویورک، 1889
    بی شک این اثر هنری بهترین دوست داشتنی‌‌ها را به نمایش گذاشته و اما نوابغ را نیز به دردسر انداخته است. گویا هنرمند قصد داشته در طول نیم قرن یا بیشتر با استفاده پرمعنی اش از رنگ نوابغ و هنرمندان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.




    گلهای آفتابگردان، وینسنت ون گوک
    لندن، گالری ملی، 1888

    ون گوک بعد از ترک کردن زادگاهش هلند به قصد جنوب فرانسه برای تشکیل انجمن هنری، این گلهای آفتابگردان را نقاشی کرده است. او این اثر را برای تزئین اتاق خواب دوستش پل گوگن نقاشی کرد. ون گوک سال بعد یعنی سال 1889 کپی دیگری نیز از این نقاشی کشید و شاید هم کپی دیگری در سال بعدتر. کپی‌‌ها و نسخه‌‌های متفاوت دیگری از این تابلو نیز به شاگردان او نسبت داده شده است. این گلهای هنری معروف در قلبشان نمونه ساده‌ای از ایجاز زندگی را به نمایش می‌گذارند؛ آنها چرخه‌‌های متفاوت زندگی ما هستند، شکوفه‌‌های شاداب و باطراوت تا پژمردگی و نابودی...



    موج نهم- ایوان آیوازوفسکی

    1850- موزه دولتی روسیه، سن پترزبورگ

    تابلوی موج نهم شاهکاری واقعی است. آیوازوفسکی در این نقاشی که تلاش شوم گروهی را برای نجات یافتن از امواج بی‌رحم اقیانوس نشان داده، به کمال تکنیکی ناب خویش دست یافته است. باوجود این قوی‌ترین بخش این کمپوزیسون در مرکز نقاشی قرار دارد که مرموز‌ترین و عرفانی‌ترین بخش و نمایش دهنده تشعشعات خورشید می‌باشد و به صحنه با طیفی از رنگهای قوی سبز و صورتی روشنایی بخشیده است. همچنین بارها از این نقاشی به اسم زیباترین نقاشی روسی نام برده شده است.



    گالری علوفه، جان کنستابل

    1821، گالری ملی، لندن
    این تابلو به عنوان بزرگترین نقاشی بریتانیایی ارزشمند و مورد تقدیر واقع می‌شود، اما وقتی که برای اولین بار در سال 1821 در آکادمی ‌سلطنتی نمایش داده شد (با عنوان: نیم روز)، در پیدا شدن خریدار ناکام ماند. ولی وقتی در فرانسه تئودور گریکالت این اثر را تحسین کرد بیشتر مورد توجه قرار گرفت. و بالاخره وقتی در یک سالن در پاریس همراه با تابلوهای دیگر کنستابل نمایش داده شد شور و هیجان بیشتری را برانگیخت (گفته شده که حضور داشتن نقاشی‌‌های دیگر کنستابل در این نمایشگاه یک هدیه برای گریکالت که خیلی زود و در همان سال فوت کرد، به شمار می‌آمده). در این نمایشگاه تابلوی گالری علوفه به طور قطع به عنوان برنده مدال طلایی که توسط چارلز ایکس از فرانسه اهدا می‌شد انتخاب شده بود. آثار کنستابل در این نمایشگاه تحت تاثیر و الهام گرفته از نقاش‌‌های فرانسوی مثل اوژن دلاکروا بود.


    برج بابل، پیتر بروگل مهتر
    1563، موزه کانستیستوریس، وین
    موضوع این نقاشی سازه برج بابل است؛ در کتاب مقدس آمده که این برج ساخته دست بشر برای رسیدن به بهشت بوده. بروگل در نشان دادن معماری برج بابل با طاق‌‌ها بیشمار و نمونه‌‌های دیگر از مهندسی رومی، عمدا کلسئوم روم را تداعی کرده است. هدف او از این نقاشی این بوده که خطرات غرور بشر و شاید هم هم زیانبار بودن عقلانیت کلاسیک در مواجه با الاهیت را نشان دهد.



    تمرر جنگجو به آخرین لنگرگاهش کشیده می‌شود تا از هم باز شود، جی.ام.دبلیو. ترنز
    1838، گالری ملی، لندن
    در مهم‌ترین بخش نقاشی، یعنی کشتی جنگی قدیمی، ترکیب بندی اثر غیر عادی است، که در سمت چپ تصویر جا داده شده یعنی جایی که بر شکوه و جلال اثر تاکید می‌شود و اکثر رنگهای شبح گونه آن در گوشه ای از مثلثی قرار گرفته است که در دو گوشه دیگر آن آسمان آبی و همچنین مهی که به سوی آسودگی خیال پیش می‌رود، قرار دارد. زیبایی قایق کهنه در کنتراست قوی و رنگهای سیاه و چرکین قایق با بخارهایی نمود پیدا می‌کند که به سرعت از روی سطح دریاچه بلند می‌شود؛ "مثل بخار آب". در سال 2005 این نقاشی به عنوان عالی‌ترین اثر هنری در گالری هنر بریتانیا انتخاب شد.



    گشت شبانه، رامبرانت وان رین

    1642، آمستردام، Rijksmuseum
    از این نقاشی به عنوان بهترین کار رامبراند نام برده شده است، چرا که این اثر تمام الگوهای نقاشی را شکسته تا حدی که تمام نقاشان چهره آن دوران از خلق این اثر ابراز نگرانی و ناراحتی کردند. این نقاشی به تازگی به نمایش گذاشته شده و به عنوان یکی از بهترین آثار اروپای شمالی به بازدیدکنندگان ارائه می‌شود.




    خوک چران، بریتانی، پل گوگن
    1888، موزه هنر شهر لس آنجلس
    گوگن یکی از نقاشان پیشرو پست امپرسیونیست به شمار می‌آید. این نقاشی رنگین نسبت به نقاشی‌‌های دیگر گوگن به سبک پخته خاص خودش فضاهای رئال بیشتری دارد. "خوک چران" با کشاورز و خوکهایش و پس زمینه ای از خانه‌‌های کوچک روستایی و آسمان، از پیش زمینه ای متفاوت برخوردار است. رنگهای قوی و تکه تکه یکی از سبکهای خاص و متعلق به گوگن است.



    دو خواهر (روی تراس)، پیر آگوست رنوآر
    1881، موسسه هنری شیکاگو
    تجلیل از زیبایی بهار و پیمانهای دوران جوانی، در تابلوی دو خواهر (روی تراس) سبک تکنیکی و کمپوزیسیون درست، نمایش هنرمندانانه رنگهای لرزان باطراوت به خوبی مشهود است. اکثر تصاویر نقاشی در اندازه واقعی قضایی سطحی را در جلوی تراس اشغال کرده اند؛ و در پشت آنها فضایی پرنشاط و پر از برگ مورد توجه قرار می‌گیرد که به نحو بسیار شدیدی روی فرمها و شکلهای نقاشی شده فوکوس می‌کند. صورت دو دختر به شدت بر اصول نقاشی جدید رنوآر تاکید داشته و آن را آشکار می‌کند و رنگ صورتها تحت تاثیر سایه‌‌ها یا بازتابها قرار نگرفته است. رنگ چشمهای دختر کوچک بسیار شفاف و واضح، به رنگ آبی ترانسپورانت و شفاف، ما را به تماشا کردن جهان با نگاهی تازه و از دید چشمانی بی‌گناه دعوت می‌کند.


    انسان ها دو دسته اند یک دسته پله ساز و یک دسته پله سوار
    دسته اول با تلاش و مشقت موقعیت ها را بشکل پله میسازند تا بالاتر رفته و پیشرفت کنند.
    دسته دوم منتظرندتا دسته اول پله ها را ساخته تا از پله انهابالا روند.بعضیها هم ،خود دسته اولیها رو پله میکنند.(ایمان،فلسفه پیدایش پله)

  2. 3 کاربر برای این پست سودمند از eiman عزیز تشکر کرده اند:


  3. #12
    عضو حرفه ای eiman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    تیر ۱۳۸۹
    محل سکونت
    شهر خفته گان کوچه سکوت پلاک بی کسی
    نوشته ها
    1,098
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    4,451
    4,362 بار در 1,064 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    آرایش های سرخ پوست ها
























    انسان ها دو دسته اند یک دسته پله ساز و یک دسته پله سوار
    دسته اول با تلاش و مشقت موقعیت ها را بشکل پله میسازند تا بالاتر رفته و پیشرفت کنند.
    دسته دوم منتظرندتا دسته اول پله ها را ساخته تا از پله انهابالا روند.بعضیها هم ،خود دسته اولیها رو پله میکنند.(ایمان،فلسفه پیدایش پله)

  4. 3 کاربر برای این پست سودمند از eiman عزیز تشکر کرده اند:


  5. #13
    عضو حرفه ای eiman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    تیر ۱۳۸۹
    محل سکونت
    شهر خفته گان کوچه سکوت پلاک بی کسی
    نوشته ها
    1,098
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    4,451
    4,362 بار در 1,064 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    کلاهبرداران تاریخ!!!!
    همیشه دانشمندان یا هنرمندان نبوده‌اند که با انجام کارهایی که قبلاً کسی آن را انجام نداده و یا با خلق اثری که مشابه آن وجود نداشته، به تاریخ پیوسته باشند. کلاهبرداران هم در تاریخ جایی برای خود دارند:




    1- ویکتور لوستیگ Victor Lusting


    سلطان کلاهبرداران تاریخ، مردی که برج ایفل را فروخت، مسلط به پنج زبان زنده‌ دنیا، صاحب ۴۵ اسم مستعار با سابقه بیش از ۵۰ بار بازداشت آن هم فقط در کشور آمریکا، مردی که می‌توانست زیرک‌ترین قربانیانش را نیز گول بزند، در سال ۱۸۹۰ در بوهمیا (کشور کنونی چک) در یک خانواده متوسط به دنیا آمد و در سال ۱۹۲۰ به آمریکا رفت. سالی که بازار سهام به شدت رشد می‌کرد و به نظر می‌رسید که همه روز‌به‌روز پولدار‌تر می‌شوند و لوستیگ آنجا بود که از این موضوع و حماقت ذاتی آمریکایی‌ها سود برد.

    در سال ۱۹۲۵ و پس از انجام چندین فقره کلاهبرداری بی‌عیب ونقص و پرسود، ویکتور به فرانسه و شهر پاریس رفت و در آنجا شاهکار خود را اجرا کرد. فروختن برج ایفل!

    ایده این کلاهبرداری بعد از خواندن یک مقاله کوچک در روزنامه به ذهن ویکتور رسید. در این مقاله آمده بود که برج ایفل نیاز به تعمیر اساسی دارد و هزینه این کار برای دولت کمرشکن خواهد بود.

    دینگ! زنگی در سر ویکتور صدا کرد و بلافاصله دست به کار شد. ابتدا اسناد و مدارکی تهیه کرد که در آنها خود را به عنوان معاون ریاست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد و در نامه‌هایی با سربرگ‌های جعلی، شش تاجر آهن معروف را به جلسه‌ای دولتی و محرمانه در هتل کرئون(creon) که محلی شناخته شده برای قرار‌های دیپلماتیک و مهم بود، دعوت کرد.

    شش تاجر سر وقت در سوئیت مجلل ویکتور حاضر بودند. ویکتور برای آنها توضیح داد که دولت در شرایط بد مالی قرارگرفته است و تأمین هزینه‌های نگه‌داری برج ایفل عملاً از توان دولت خارج است. بنابراین او از طرف دولت مأموریت دارد که در عین تألم و تأسف، برج ایفل را به فروش برساند و بهترین مشتریان به نظر دولت تجار امین و درستکار فرانسوی هستند و از میان این تجار شش نفر دعوت شده به جلسه مطمئن‌ترین افرادند. ویکتور تأکید کرد به دلیل احتمال مخالفت عمومی، این مسئله تا زمان قطعی شدن معامله مخفی نگه داشته خواهد شد.

    فروش برج ایفل در آن سال‌ها زیاد هم دور از ذهن نبود. این برج در سال ۱۸۸۹ و برای نمایشگاه بین‌المللی پاریس طراحی و ساخته شده بود و قرار بر این نبود که به صورت دائمی باشد. در سال ۱۹۰۹ برج به‌خاطر این‌که با ساختمان‌های دیگر شهر همچون کلیساهای دوره گوتیک و طاق نصرت هماهنگی نداشت، به محل دیگری منتقل شده بود و آن زمان وضعیت مناسبی نداشت. چهار روز بعد خریداران پیشنهاد خود را به مأمور دولت ارائه کردند. ویکتور به دنبال بالاترین رقم نبود، ‌او از قبل قربانی خود را انتخاب کرده بود؛ مردی که نامش در کنار ویکتور در تاریخ جاودانه شد! آندره پویسون (Andre poisson). در بین آن شش نفر، آندره کم‌سابقه‌ترین بود و امیدوار بود که با برنده شدن در این مناقصه، یک‌شبه ره صدساله را طی کند و کلاهبردار باهوش به خوبی متوجه این موضوع شده بود. ویکتور به آندره اطلاع داد که در مناقصه برنده شده است و اسناد جهت امضا و تحویل برج در هتل آماده امضاست. اما همان‌طور که تاجر عزیز می‌داند، زندگی مخارج بالایی دارد و او یک کارمند ساده بیش نیست و در این معامله پرسود با اعمال نفوذ خود توانسته است ایشان را برنده کند و… آندره به خوبی منظور ویکتور را فهمید! پس از پرداخت رشوه، اسناد معامله امضا شد و آندره پویسون پس از پرداخت وجه معامله، صاحب برج ایفل شد! فردای آن روز وقتی آندره و کارگرانش به جرم تخریب برج ایفل توسط پلیس بازداشت شدند، ویکتور لوتینگ کیلومترها از پاریس دور شده بود. در حالی که در یک جیبش پول فروش برج بود و در جیب دیگرش رشوه!



    ۲-هان ون میگه‌رن (Han Van Meegeren)



    نقاش و کپی‌کننده آثار هنری، باهوش‌ترین و زبردست‌ترین جاعل تابلوهای نقاشی، مردی که سر نازی‌های آلمانی کلاه گذاشت، مردی که اگر کلاهبردار نمی‌شد، بی‌شک یکی از مهم‌ترین نقاشان قرن بیستم بود، در سال ۱۸۸۹ در هلند به دنیا آمد. از کودکی عاشق رنگ‌ها بود و در جوانی با تأثیر از نقاشی‌های دوره طلایی هلند، تابلوهای زیادی خلق کرد. اما منتقدان، آثار او را بی‌روح و تقلیدی و تکراری نامیدند و میگه‌رن سرخورده از این برخورد و برای اثبات توانایی‌هایش به منتقدان تصمیم گرفت که آثار بزرگان دوره طلایی همچون فرانس هالس (Frans Hals) و ورمیه را کپی کند. میگه‌رن با پشتکار زیاد فرمول رنگ‌های قدیمی و نحوه ساخت بوم‌های آن زمان را پیدا کرد. او کار را شروع کرد و آن‌قدر ماهرانه این کار را انجام داد که تیزبین‌ترین کارشناسان نیز از تشخیص بدلی بودن آثار ناتوان بودند و میگه‌رن با اطمینان کامل، در نقش یک دلال، تابلوهایش را به‌عنوان آثار کشف‌شده دوره طلایی به مجموعه‌داران و گالری‌ها ‌فروخت. در همین دوران بود که اروپا درگیر جنگ جهانی دوم شد.

    یکی از مشتریان پر و پا قرص او، مارشال گورینگ از سران درجه اول حزب نازی آلمان بود که علاقه فراوانی به آثار نقاشان هلندی داشت و تعداد زیادی از کارهای میگه‌رن را به مجموعه خود اضافه کرد. اما زمانه بازی دیگری را در سر داشت. آلمان‌ها در جنگ شکست خوردند و میگه‌رن به جرم فروش میراث فرهنگی هلند به نازی‌ها بازداشت و در دادگاه متهم به خیانت به وطن شد که مجازاتش اعدام بود. میگه‌رن در دادگاه واقعیت را ابراز کرد، اما هیچ‌کس حرف‌هایش را باور نکرد. تابلوهای جعلی در دادگاه توسط کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و همگی بر اصل بودن آنها صحه گذاشتند. هیچ‌کس باور نمی‌کرد کسی بتواند با چنین دقت و ظرافتی این آثار را جعل کند. میگه‌رن از دادگاه درخواست کرد که وسایل مورد نیازش را در اختیارش بگذارند تا در حضور همه یکی از آثار دوره طلایی جعل کند!

    میگه‌رن از اتهام خیانت تبرئه شد، اما به جرم جعل آثار هنری به زندان محکوم شد و چند سال بعد درگذشت. میگه‌رن به‌عنوان یک کلاهبردار در کار خود موفق بود، اما مشتری اصلی او گورینگ از او زیرک‌تر بود. اسکناس‌هایی که گورینگ در ازای تابلوها به میگه‌رن می‌داد همگی تقلبی بودند!


    ۳- فرانک ویلیام آباگ‌نیل (Frank William Abagnale)‌




    صاحب کلکسیونی از انواع کلاهبرداری‌ها، قاضی، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و کسی که زندگی‌اش دستمایه ساخت فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» شد، در سال ۱۹۴۸ در آمریکا به دنیا آمد. وقتی او ۱۴ ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود. دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چاره‌ای به‌جز کلاهبرداری ندارد. پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفه‌ای‌ترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چک‌های او نبود. فرانک برای آن‌که بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، ‌با جعل کارت‌های شناسایی و مدرک خلبانی، ‌خود را به عنوان خلبان خط هوایی پان‌امریکن جا زد و از امتیاز خلبان‌ها برای مسافرت مجانی استفاده کرد. این موضوع لو رفت، اما قبل از آن‌که دست پلیس به او برسد، به شهر جورجیا فرار کرد و با هویت جعلی تازه‌ای، به عنوان یک دکتر در یک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسایگی فرانک یک دکتر واقعی زندگی می‌کرد و به فرانک پیشنهاد داد تا در بیمارستان شهر مشغول به کار شود و فرانک این پیشنهاد را پذیرفت و ۱۱ماه به عنوان متخصص جراحی اطفال در آن بیمارستان به درمان بیماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئیزیانا رفت و با جعل مدرک حقوق از دانشگاه هاروارد به عنوان دادستان در دادگاه محلی لوئیزیانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط یکی از فارغ‌التحصیلان واقعی هاروارد شناخته شد، اما قبل از آن‌که دستگیر شود، از آنجا به ایالت یوتا گریخت و با جعل مدرک دانشگاه کلمبیا، در دانشگاه بریگام در رشته جامعه‌شناسی شروع به تدریس کرد!

    او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و زمانی که پلیس فرانسه این موضوع را اعلام کرد، ۲۶ کشور خواستار محاکمه او در کشورشان شدند! فرانک به آمریکا منتقل شد و در آنجا به ۱۲ سال زندان محکوم شد، ولی پس از گذراندن پنج سال آزاد شد.

    فرانک آباگ‌نیل هم‌اکنون به‌عنوان کارشناس خبره جعل اسناد و چک با پلیس آمریکا همکاری می‌کند و با تأسیس شرکت آباگ‌نیل و شرکا به بانک‌ها نیز مشاوره می‌دهد!

    ۴- حسین.ک

    کلاهبردار وطنی، مردی که کاخ دادگستری را فروخت، حدود ۷۰ سال پیش در شهریار متولد شد. ح.ک مردی بی‌سواد ولی باهوش بود و بی‌تردید اگر تحصیلات مناسبی داشت، به یکی از بزرگان ادب و علم کشور بدل می‌شد. اما او از جوانی به راهی غیر از آن کشیده شد. حسین.ک با کلاهبرداری‌های کوچک روزگار می‌گذراند، اما این کارها برای مردی با هوش او کارهایی کوچک محسوب می‌شدند. تا این‌که یک روز طعمه بزرگ‌ترین کلاهبرداری خود را در جلوی در سفارت انگلیس شکار کرد؛ دو توریست آمریکایی (و طبعاً احمق!) که به دنبال خرید یک هتل در ایران بودند. ح.ک آنها را به دفترش که در خیابان گیشا بود دعوت کرد و در آنجا به آنها پیشنهاد خرید یک ساختمان بزرگ و مجلل را به قیمت بسیار مناسب داد. این ساختمان، کاخ دادگستری بود که در خیابان خیام قرار داشت و هنوز هم به عنوان ساختمان دادگستری از آن استفاده می‌شود. قرار بازدید از کاخ برای فردای آن روز گذاشته شد و ح.ک همان روز عصر به آنجا رفت و با تطمیع اتاقدار وزیر وقت دادگستری، دفتر کار وزیر را برای مدت یک‌ساعت اجاره کرد. فردای آن روز قبل از آمدن مشتری‌ها، ۲۰۰ جفت دمپایی پلاستیکی تهیه کرد و جلوی در اتاق‌های کاخ که یک ساختمان اداری محسوب می‌شد و در آن ساعت خالی بود، گذاشت. به اتاق وزیر رفت و منتظر شکارهایش شد. آمریکایی‌ها سروقت آمدند و ح.ک به عنوان صاحب آن عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و وقتی مشتری‌ها درخواست دیدن داخل اتاق‌ها را داشتند،‌ به بهانه بودن مسافران و با نشان دادن دمپایی‌ها، آنها را منصرف می‌کرد. مشتریان ساختمان را پسندیدند و به پول رایج آن زمان ۵۰۰ هزار تومان به ح.ک پرداخت کردند و خوشحال از این معامله پرسود، برای تحویل ساختمان ۱۰ روز دیگر مراجعه کردند. اما همان‌جا بود که فهمیدند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته است. ح.ک همان روز معامله، به مصر فرار کرد و بعد از چند ماه زندگی در آنجا، به ایران بازگشت. اما در ایران بازداشت و به زندان محکوم شد و چند سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی فوت کرد.

    ح.ک یک کلاهبردار ذاتی بود،‌حتی در زندان! او تلویزیون زندان را به یکی از زندانیان به قیمت ۱۰۰ تومان فروخت و وقتی آن زندانی بعد از آزادی تلویزیون را زیر بغل زد و می‌خواست آن را با خود ببرد، فهمیده بود که چه کلاهی بر سرش رفته و مضحکه بقیه شده است!
    انسان ها دو دسته اند یک دسته پله ساز و یک دسته پله سوار
    دسته اول با تلاش و مشقت موقعیت ها را بشکل پله میسازند تا بالاتر رفته و پیشرفت کنند.
    دسته دوم منتظرندتا دسته اول پله ها را ساخته تا از پله انهابالا روند.بعضیها هم ،خود دسته اولیها رو پله میکنند.(ایمان،فلسفه پیدایش پله)

  6. یک کاربر برای این پست سودمند از eiman عزیز تشکر کرده اند:


  7. #14
    عضو حرفه ای eiman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    تیر ۱۳۸۹
    محل سکونت
    شهر خفته گان کوچه سکوت پلاک بی کسی
    نوشته ها
    1,098
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    4,451
    4,362 بار در 1,064 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    10چهره ی مشهوری که دست به خودکشی زدند اما موفق نشدند!

    تلاش برای گرفتن جان خود نشان دهنده داشتن افسردگی شدید در آن فرد است. تمایلات و افکار مردمی که دست به خودکشی می زنند معمولا تحت استرسهای زیادی است که تقریبا یا هیچ راه خروجی برای بیرون ریختن پریشانی های احساسی خود پیدا نمی کنند یا به میزان بسیار کمی از عهده این کار برمی آیند. و همین موضوع باعث می شود هر ساله خبر خودکشی های فراوان بشنویم که سلبریتی ها یا چهره های مشهور هم جزو این آدم ها هستند. همیشه در مرکز شایعات بودن، و زیرنظر چشم های تیزبین مردم بودن و نداشتن لحظه های شخصی با آرامش و بدون حضور مزاحمین چیز راحتی نیست. الان هم خواندن تلاش های این افراد برای گرفتن جان خودشان به ما نشان می دهد که شهرت و ستاره بودن همیشه هم خوب نیست.



    ۱- امینم
    امینم یا مارشال بروس مترز سوم از سال ۱۹۹۷ مورد سرزنش و تحقیر خانواده اش واقع می شده. اگر شما موسیقی و ترانه های او را شنیده باشید، متوجه می شوید که امینم چگونه از موسیقی اش برای خالی کردن ناامیدی های گذشته و زندگی اش استفاده می کند. قبل از انتشار آهنگ « The Real Slim Shady» امینم سعی کرد با مصرف بیش از اندازه داروی مسکن تینلول خودکشی کند. امینم بعد از اینکه دوست دخترش «کیم» ترکش کرد و بعد هم او را از دیدن دخترش محروم کرد بسیار پریشان و آشفته خاطر بود. امینم به خاطر اینکه والدینش هر دو ترکش کردند پیشینه ای از آسیب های روانی در زندگی اش دارد و او خودکشی را تنها راه رهایی از غصه هایش می دانست. خوشبختانه او از مرگ در اثر این داروی کشنده نجات پیدا کرد و فرصت این را یافت تا از استعدادهایش استفاده کند.



    ۲- التون جان
    ستاره انگلیسی افسانه ای پاپ که کار او هرجا که موسیقی هم هست همیشه مشهور بوده؛ التون جان در جوانی به خاظر ناراحتی های ناشی از تمایلات ***ی و داشتن عشقی منحرفانه دست به خودکشی زد. «برنی تاپین» ترانه سرای مشهور و دوست التون او را درحالی در آپارتمانش پیدا کرد که سرش را داخل بخاری گازی اش فروبرده بود. او آن موقع با زنی به اسم «لیندا وودرو» ارتباط داشت و هراس هایش به خاطر اینکه مجبور بود تمایلات هم*** گرایانه اش را پنهان کند او را به خودکشی سوق داد.



    ۳- رابرت مک فارلن
    یکی از مشهورترین تلاش برای خودکشی افراد درنتیجه شایعات ننگین سیاسی بود. رابرت مک فارلن معاون امنیتی ملی رئیس جمهور رونالد ریگان بعد از درگیر شدن در ماجراهایی که قرار بود برای عموم آشکار شود دست به خودکشی زد. او چندین بار به خاطر احساس حقارتی که در جامعه حس می کرد افسردگی پیدا کرد و بعدها گفته بود که دلیل افسردگی اش اشتباه در قضاوت بوده که مجبورش کرده نیروهای ارتش را به خاطر گروگان ها عوض کند. جورج.دبلیو بوش او را عفو کرد، اما هرگز دوباره شغلش را به دست نیاورد. پس می بینیم احساس حقارت عمومی حتی سیاست مدارن را نیز می تواند به سمت خودکشی سوق دهد.



    ۴- بریتنی اسپییرز
    این خانمی که بیش از یک دهه از بهترین ستاره های پاپ روی صحنه بود و بخصوص با آهنگ « Baby One More Time» و طرفداران اختصاصی خودش به سرعت مشهور شد. اما شکستش در ازدواج، شات هایی که با رفتارها و پوزیشن های زننده از او گرفته شد و رفتارهای حیرت آورش سبب شد هم شغل و هنرش و هم زندگی خواندگی اش در سراشیبی قرار بگیرد. تحمل همه این فشارها برای بریتنی سخت بود و طبق اخبار اعلام شده او تا بحال دو بار دست به خودکشی ناموفق زده است.



    ۵- کلارک گابل
    مردی که به خاطر مهربانی و زیبایی چهره اش در هالیوود معروف بود، منتها بعد از درگذشت همسرش واقعا ناامید و افسرده شد. مادرش وقتیکه او فقط هفت ماه داشت درگذشت و بعدها نیز درگذشت همسرش «کارول لومبارد» در یک تصادف از پیش برنامه ریزی شده باعث شد که این بازیگر نتواند در برابر تمام غم و قصه ها تاب بیاورد. این بازیگر یکبار تلاش کرد با سرعت بسیار بالا در حین موتورسواری خودش را به کام مرگ بفرستد، اما موفق نشد. او بعدها به بازیگری اش ادامه داد و در فیلم های زیادی بازی کرد و بالاخره دوباره ازدواج کرد.



    ۶- جودی گارلند
    بازیگر افسانه ای دیگر هالیوود جودی گارلند در سراسر دوران زندگی و کار خود با افسردگی دست به گریبان بود. قبل از اینکه او در سن ۴۷ سالگی با مصرف بیش از اندازه داروی تجویزی دکتر خودش را از پای بیندازد، چندین بار دست به خودکشی زده بود. اولین باری که این کار را کرد مربوط به ۱۹۴۷ می شد که در حال بازی در فیلم «دزدان دریایی» بود و از بیماری روحی رنج می برد و به خاطر همین مدتی در آسایشگاه روانی بستری شد و در آنجا دست به این کار زد. او رگ دستش را زده بود منتها نجات پیدا کرد و بعد در بیمارستان روان پزشکی ماساچوست بستری شد. حتی بعد از مراقبت های شدید و نهادینه کردن درمان ها، افسردگی جودی گارلند معتاد به بازیگری هیچ وقت به طور کامل درمان نشد.



    ۷- سامی دیویس
    نابغه مطرح موسیقی، جرمی دیویس خواننده محبوب در مذهب، فعالیت کاری و فعالیت های جسمانی اش با نوسان روبرو می شد. این خواننده سعی کرد به زندگی اش خاتمه دهد و در شب عروسی اش با «لوری وایت» دست به این عمل زد. او با اسلحه قصد شلیک کردن به سرش را داشت که نجات پیدا کرد. او بعدها فاش کرد که به «کیم نواک» بازیگر عشق می ورزیده، اما به دلیل اینکه هردوی آنها متاهل بودند نمی توانسته با او باشد.



    ۸- پرنسس دیانا
    در بیوگرافی پرنسس دیانا که در سال ۹۲ منتشر شد، نویسنده آن افشا کرد اندرو مورتون افشا کرد که او از نوعی بیماری عصبی پرخوری رنج (Bulimia Nervosa ) می برد و در طول زندگی کوتاهش ۵ بار دست به خودکشی زده است. پرنسس در یک مصاحبه فاش کرده بود که یک بار وقتی اولین پسرش ویلیام را باردار بوده قصد داشته با پرت کردن خودش از بالای پله ها خودکشی کند. اگرچه خانواده سلطنتی اقدام به خودکشی او را تایید نکرده اند، اما ناراحتی و افسردگی چیزی نیست که مردم نتوانند تشخیص دهند.



    ۹- الیزابت تیلور
    الیزابت تیلور ستاره ای که در زمان خودش جزو زیباترین ها بوده در زندگی اش فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است. او بعد از مرگ چند نفر از دوستان و همکارانش به مصرف بیش از اندازه الکل و دارو روی آورد. در اوایل دهه ۶۰ او رابطه ای نامشروع با «ریچارد برتون» برقرار کرد که به خاطر این رابطه هر دوی آنها به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند. وقتیکه رابطه آنها پایان یافت، او با مصرف بیش از اندازه قرص های خواب آور دست به خودکشی زد. البته هم تیلور و هم برتون بعدها زوج خود را پیدا کرده و ازدواج کردند.



    ۱۰- هالی بری
    بعد از پایان ازدواج هالی بری و دیوید جاستیس، این بازیگر برنده اسکار و سمبل قدردتمندی زنانه با مسموم کردن خود به وسیله مونوکسید کربن اقدام به خودکشی کرد. این بازیگر افسرده زمانی که به مادرش فکر می کرد که جسد او را پیدا می کند، پشیمان شده و از این کار منصرف شد. او سرانجام بر تمایلات خودشکی پیروز شده و با خود عهد کرد هرگز ازدواج نکند و زندگی اش را به خوبی و در تنهایی سپری کرد.
    انسان ها دو دسته اند یک دسته پله ساز و یک دسته پله سوار
    دسته اول با تلاش و مشقت موقعیت ها را بشکل پله میسازند تا بالاتر رفته و پیشرفت کنند.
    دسته دوم منتظرندتا دسته اول پله ها را ساخته تا از پله انهابالا روند.بعضیها هم ،خود دسته اولیها رو پله میکنند.(ایمان،فلسفه پیدایش پله)

  8. 2 کاربر برای این پست سودمند از eiman عزیز تشکر کرده اند:


  9. #15
    عضو حرفه ای eiman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    تیر ۱۳۸۹
    محل سکونت
    شهر خفته گان کوچه سکوت پلاک بی کسی
    نوشته ها
    1,098
    حالت من
    Bitafavot
    تشکر
    4,451
    4,362 بار در 1,064 پست
      از ایشان تشکر شده است

    پیش فرض

    پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان

    نشريه اقتصادي فوربس در تازه‌ترين گزارش خود به معرفي پردرآمدترين ورزشكاران زن جهان پرداخت.

    در فهرست 10 نفره منتشر شده از سوي فوربس مطابق انتظار تنيس‌بازان داراي بيشترين سهم در ميان پردرآمدترين ورزشكاران زن جهان بوده و بعد از اين رشته ورزشي نيز گلف قرار گرفته است.

    در صدر پردرآمدترين ورزشكاران زن جهان ماريا شاراپووآ با درآمدي معادل 24.5 ميليون دلار قرار گرفته است.

    رتبه‌هاي دوم و سوم اين رده‌بندي نيز به خواهران ويليامز يعني سرنا و ونوس اختصاص يافته است.

    جالب اينجاست كه از ميان زنان ورزشكار پردرآمد جهان تنها يكي و آن‌هم ماريا شاراپووآ در رده‌بندي جهاني پردرآمدترين ورزشكاران جهان داراي رتبه هستند. شاراپووا داراي رتبه 35 جهاني در اين زمينه است.

    در زير با پردرآمدترين ورزشكاران زن جهان آشنا مي‌شويد:

    1- ماريا شاراپووا، تنيس، 23 سال، 24.5 ميليون دلار
    پردرآمدترين ورزشكار زن جهان قرارداد هشت ساله‌اي را با شركت نايك به ارزش 70 ميليون دلار امضا كرده است. وي علاوه بر شهرت ورزشي‌اش به عنوان يكي از زيباترين ورزشكاران زن جهان نيز شناخته شده است.



    2- سرنا ويليامز، تنيس، 28 سال، 20.2 ميليون دلار
    ويليامز در سال 2009 ميلادي توانست در دو مسابقه گرند اسلمز برنده شده و صاحب جايزه 6.5 ميليون دلاري آن‌ها شود. آگوست سال گذشته سرنا ويليامز و خواهرش، ونوس بخشي از سهام تيم ميامي دولفينز را خريداري كردند.




    3- ونوس ويليامز، تنيس، 30 سال، 15.4 ميليون دلار
    خواهر بزرگ سرنا ويليامز كه در نوشتن كتاب "بيا تا پيروز بشي" نيز همكاري كرده است. اين كتاب جولاي امسال انتشار يافت و در بازار نيز موفقيت بدست آورده است.



    4- دانيكا پاتريك، اتومبيل‌راني، 28 سال، 12 ميليون دلار
    وي نخستين زني است كه تاكنون توانسته در مسابقات معتبر ايندي كار رتبه نخست را بدست آورد.

    كارشناسان اعتقاد دارند كه وزن بسيار كم دانيكا (45 كيلوگرم) سهم بسزايي در قهرماني‌هايش داشته است.

    ايندي ‌كار از محبوب‌ترين مسابقات اتومبيل‌راني در آمريكاي شمالي است كه طرفداران زيادي نيز در ژاپن دارد.

    در مسابقاتي كه تحت اين نام برگزار مي‌شود، اتومبيل‌هايي براي مسابقه مورد استفاده قرار مي‌گيرند كه چرخ‌هاي آن‌ها همانند اتومبيل‌هاي فرمول يك خارج از محيط بدنه قرار دارد.

    وي داراي 10 قرارداد حمايت مالي شخصي است كه در نوع خود در ميان ورزشكاران اتومبيل‌راني منحصر به فرد محسوب مي‌شود.



    5- كيم يو - نا، اسكيت روي يخ، 19 سال، 9.7 ميليون دلار
    وي جوان‌ترين ورزشكار زن در ميان پردرآمدترين ورزشكاران زن جهان است. او در المپيك زمستاني ونكوور كانادا توانست در رشته اسكيت روي يخ مدال طلا را از آن خود كند.

    حامي مالي وي يعني بانك كوكمين اعلام كرده كه اگر وي بتواند ركورد المپيك را بكشند، يك ميليون دلار به او پاداش خواهد داد. او هم توانست در المپيك زمستاني ونكوور كانادا ركورد جهاني را بشكند.



    6- آنيكا سورنستام، گلف، 39 سال، 8 ميليون دلار
    وي قبل از اين‌كه در تا پايان سال 2008 ميلادي اعلام بازنشستگي كند، موفق شد در 90 مسابقه حرفه‌اي بين‌المللي قهرمان شود.

    البته وي هم‌اكنون نيز با شركت‌هاي كالاوي، كاتر&باك، لكسوس و رولكس قرارداد دارد. وي در رشته‌هاي تجاري مانند طراحي زمين بازي گلف و آكادمي گلف نيز فعاليت دارد.




    7- آنا ايوانوويچ، تنيس، 22 سال، 7.2 ميليون دلار

    شركت آديداس در فوريه امسال قرارداد مادام‌العمري را به وي امضا كرد. وي در گذشته برترين تنيس‌باز زن جهان بود.

    وب سايت وي يكي از محبوب‌ترين سايت‌هاي ورزشكاران در جهان محسوب مي‌شود. وي از سال 2008 ميلادي كه در مسابقات اوپن فرانسه قهرمان شد درگير مسائل دادگاهي بوده است.

    8- يلنا يانكوويچ، تنيس، 25 سال، 5.3 ميليون دلار
    يانكوويچ نخستين زني است كه توانسته به رتبه نخست برترين تنيس‌بازان زن جهان دست يابد بدون آن‌كه حتي يك فينال گرند اسلم را نيز تجربه كرده باشد. وي در سال 2008 توانست عنوان برترين تنيس باز زن جهان را بدست آورد.

    سال گذشته وي قرارداد پوشاك و كفش ورزشي خود را با شركت چيني آنتا امضا كرد.




    9- پائولا كريمر، گلف، 24 سال، 5.2 ميليون دلار
    وي نيمه نخست 2010 را به دليل مصدوميت انگشت شست خود از دست داد، اما در ادامه توانست در مسابقات اوپن آمريكا قهرمان شود.


    جايزه 7.7 ميليون دلاري كه وي توانست كسب كند از نظر ارزش رتبه 12 را در ميان كل جوايز تاريخ ورزش دارد.

    10- لورنا اوچوآ، گلف، 28 سال، 5 ميليون دلار
    وي با اعلام خبر بازنشستگي خود از مسابقات حرفه‌اي در آوريل امسال جهان گلف را حيرت زده كرد.


    اين در شرايطي است كه وي توانست در مسابقات معتبر تور LPGA رتبه نخست را بدست آورد.

    وي البته به حضور در ورزش گلف ادامه خواهد داد و قصد دارد ميزباني مسابقات سالانه‌اي را در گوادالاخاراي مكزيك بر عهده بگيرد.
    انسان ها دو دسته اند یک دسته پله ساز و یک دسته پله سوار
    دسته اول با تلاش و مشقت موقعیت ها را بشکل پله میسازند تا بالاتر رفته و پیشرفت کنند.
    دسته دوم منتظرندتا دسته اول پله ها را ساخته تا از پله انهابالا روند.بعضیها هم ،خود دسته اولیها رو پله میکنند.(ایمان،فلسفه پیدایش پله)

  10. یک کاربر برای این پست سودمند از eiman عزیز تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. عکس های دیدنی ،عجیب ، جالب و خنده دار
    توسط Mohsen در انجمن سایر عکس ها
    پاسخ: 1318
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰-۰۳-۲۶, ۰۱:۵۷ بعد از ظهر
  2. معرفی مکمل های روز دنیا
    توسط ShaHiN.mY.LoVE در انجمن مباحث مختلف در مورد مكمل ها
    پاسخ: 31
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰-۰۱-۱۲, ۰۱:۱۸ بعد از ظهر
  3. پاسخ: 27
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰-۰۱-۱۰, ۱۲:۵۶ بعد از ظهر
  4. مکان های عجیب و دیدنی جهان
    توسط آقا تختی در انجمن سایر عکس ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸-۰۶-۰۸, ۰۹:۵۰ قبل از ظهر
  5. عکس های دیدنی امروز
    توسط محمد چالش در انجمن سایر عکس ها
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸-۰۵-۲۶, ۰۹:۲۹ قبل از ظهر

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •