به نظرمنم ساقه طلائي حرف نداره صبح ها با كره بادام زميني و عسل بزني به بدن تا ظهر ميبنده
به نظرمنم ساقه طلائي حرف نداره صبح ها با كره بادام زميني و عسل بزني به بدن تا ظهر ميبنده
اما به نظر من ساقه طلائی اصلا" خوشمزه نیست چون بیش از حد شیرینه من فقط فقط بیسکویت جو میخورم
زیادی به خودت گیر نده آخه چرا همه باید غصه ی یه یار گمشدشونو بخورند چرا پس آخرش اونی نمیشه که ما می خوایم همش به فکر اونیم اونم به فکر ماست اما آخر کار میشه جدایی یه چندروزی تو خودتی بعدم تنهایی اما اصلا قضیه چیه ؟میخوای بدونی ؟اینه که عاشق نیستی؟هستم.خوب اگه بودی که فراموش نمیکردی بخدا خسته شدم آخه چرا دنیامون اینجوری شده یه نفر عشقو معنی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه مگه عشق چیه که ادم اینجوری زندگیشوول میکنه؟بگید تورو خدا
من عاشق ساقه طلایی ام ! البته باید مثل کولی ها بخوریش ! یکی بردار بزن تو چایی بخور !
عقاب مثل بلبل تحمل قفس رو نداره ،توی قفس از غم میمیره ... ! عقاب مثل کلاغ پست نیست ، هیچ وقت قانع یه چیزی که در شانش نیست نمیشه واسه همین خیلی کوتاه عمر میکنه ... عقاب مثل کبک سرش رو تو برف نمیکنه ،اون سرش رو بلا میگیره و با خطرات روبه رو میشه ... عقاب مثل مرغ و خروس نمیخواد قربانی شادی ها غم های دیگران باشه... عقاب هیچ وقت نمیتونه مثل کرکس مرده خوری نمیکنه ... حتی اگه مجبور بشه .
عقاب تنهاست ! تنهای تنها ...
عقاب می خواد پرواز کنه ! به اوج برسه ! براش مهم نیست شکارچی ها در کمین نشستن ! اون فقط میخواد به آسمان بره اونقدر که ناپدید بشه
اما از نظر اونایی که روی زمینن هر چقدر عقاب بیشتر اوج میگیره کوچک تر به نظر میرسه !