با دیدن امضای سارا و فریاد خفه شده اش فکر کردم که باید یه جائی واسه مطرح کردن مشکلاتمون داشته باشیم،پس هر کی دوست داره نظر بقیه رو در مورد مشکلش و ترفندهای مواجه شدن باهاشون بدونه بگه..
اولیشو سارا گفته
زیادی به خودت گیر نده آخه چرا همه باید غصه ی یه یار گمشدشونو بخورند چرا پس آخرش اونی نمیشه که ما می خوایم همش به فکر اونیم اونم به فکر ماست اما آخر کار میشه جدایی یه چندروزی تو خودتی بعدم تنهایی اما اصلا قضیه چیه ؟میخوای بدونی ؟اینه که عاشق نیستی؟هستم.خوب اگه بودی که فراموش نمیکردی بخدا خسته شدم آخه چرا دنیامون اینجوری شده یه نفر عشقو معنی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه مگه عشق چیه که ادم اینجوری زندگیشوول میکنه؟بگید تورو خدا