به جای ریختن آب پشت سر مسافر انداختن تف کفایت می کند... ستاد اصلاح الگوی مصرف
به جای ریختن آب پشت سر مسافر انداختن تف کفایت می کند... ستاد اصلاح الگوی مصرف
انجمن سایت بدنساز یکی از بزرگترین و قدیمی ترین منابع ورزش بدنسازی و پرورش اندام ایران
آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
آخرين کلمات يک پزشک: راستش تشخيص اوليهام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...
آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد...
آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين کلمات يک خونآشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!
آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود!
آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرندهام!
آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم...
آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همهاش سه نفرند...
آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری...
آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بيخطره...
آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب: اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم...
آخرين کلمات يک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟
خرید,ارسال و تحویل مکمل های ورزشی از سایت Bodybuilding.com
دختر كوچولوی صاحبخانه از آقاي " كي " پرسيد:
اگر كوسه ها آدم بودند با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟
آقای كي گفت : البته ! اگر كوسه ها آدم بودند
توی دريا براي ماهيها جعبه های محكمي ميساختند
همه جور خوراكي توی آن ميگذاشتند
مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد
هوای بهداشت ماهی های كوچولو را هم داشتند
برای آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد
گاهگاه مهماني های بزرگ بر پا ميكردند
چون كه
گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است !
برای ماهی ها مدرسه ميساختند
وبه آنها ياد ميدادند
كه چه جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند
درس اصلي ماهيها اخلاق بود
به آنها مي قبولاندند
كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار برای يك ماهي اين است
كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كند
به ماهی كوچولو ياد ميدادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند
و چه جوری خود را برای يك آينده زيبا مهيا كنند
آينده يی كه فقط از راه اطاعت به دست ميآييد
اگر كوسه ها ادم بودند
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند
ته دريا نمايشنامه به روی صحنه ميآوردند كه در آن ماهي كوچولو های قهرمان
شاد و شنگول به دهان كوسه ها شيرجه ميرفتند
همراه نمايش آهنگهاي محسور كننده يی هم مينواختند كه بي اختيار
ماهيهای كوچولو را به طرف دهان كوسه ها ميكشاند
در آنجا بي ترديد مذهبی هم وجود داشت
كه به ماهيها می آموخت
"زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود"
يك شب كه من و دوستدخترم توي رختواب مشغول ناز و نوازش بوديم. در حالي كه احتمال وقوع حوادثي هر لحظه بيشتر و بيشتر ميشد يك دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصلهاش رو ندارم فقط ميخوام كه بغلم كني."
چي؟ يعني چه؟
و اون جوابي رو كه هر مردي رو به در و ديوار ميكوبونه بهم داد:
تو اصلاً به احساسات من به عنوان يك زن توجه نداري و فقط به فكر رابطهي فيزيكي ما هستي!
و بعد در پاسخ به چشمهاي من كه از حدقه داشت در مياومد اضافه كرد:
تو چرا نميتوني من رو بخاطر خودم دوست داشته باشي نه براي چيزي كه توي رختواب بين من و تو اتفاق ميافته؟
خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب ديگه هيچ حادثهاي رخ نميده. براي همين من هم با افسردگي خوابيدم.
فرداي اون شب ترجيح دادم كه مرخصي بگيرم و يك كمي وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتيم بيرون و توي يك رستوران شيك ناهار خورديم. بعدش رفتيم توي يك بوتيك بزرگ و مشغول خريد شديم.
چندين دست لباس گرون قيمت رو امتحان كرد و چون نميتونست تصميم بگيره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش براي اينكه ست تكميل بشه توي قسمت كفشها براي هر دست لباس يك جفت هم كفش انتخاب كرديم. در نهايت هم توي قسمت جواهرات يك جفت گوشوارهاي الماس.
حضورتون عرض كنم كه از خوشحالي داشت ذوق مرگ ميشد. حتي فكر كنم سعي كرد من و امتحان كه چون ازم خواست براش يك مچبند تنيس بخرم، با وجود اينكه حتي يك بار هم راكت تنيس رو دستش نگرفتهبود. نميتونست باور كنه وقتي در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزيزم."
در اوج لذت از تمام اين خريدها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزيزم فكر كنم همينها خوبه. بيا بريم حساب كنيم."
در همين لحظه بود كه گفتم: "نه عزيزم من حالش و ندارم."
با چشماي بيرون زده و فك افتاده گفت:"چي؟"
عزيزم من ميخوام كه تو فقط كمي اين چيزا رو بغل كني. تو به وضعيت اقتصاديه من به عنوان يك مرد هيچ توجهي نداري و فقط همين كه من برات چيزي بخرم برات مهمه."
و موقعي كه توي چشماش ميخوندم كه همين الاناست كه بياد و منو بكشه اضافه كردم: "چرا نميتوني من و بخاطر خودم دوست داشتهباشي نه بخاطر چيزايي كه برات ميخرم؟"
خوب امشب هم توي اتاقخواب هيچ اتفاقي نميافته فقط دلم خنك شده كه فهميده "هرچي عوض داره گله نداره."
اوضاع چطوریه ؟
اوضاع به این قرار است اگر به کسی بگن یارو عبدالله است معنی اون دیگه بنده خدا نیست
تو این دوره زمونه لقب عبدالله یه چیزی تو مایه های اشکوله عقب افتاده است
اگر به کسی بگن یارو جواده معنی اون دیگه بخشنده نیست یا کسی یه یاد امام جواد نمی افته
تو این دوره زمونه جواد لقب آدمهای بدلباس دهاتی شده (دهاتی به معنای روستایی نه !)
آقا زاده دیگه معنی فرزند یه انسان والا مقام رو نمی ده شده چیزی در حد کلاه بردار رانت خوار
حالا دیگه کارت جانبازی به درد رفتن تو طرح ترافیک می خوره یا گرفتن تخفیف از ماده صد شهرداری
از عشق و وفا و صفا و ... نپرس که شرمنده ام که نمی شه معنی به روزشون کرد
بد دوره زمونه ای شده
نمیدونم چی بگم
تو این چند سالی که من عقلم به این چیزا قد داده تنها چیزی که دیدم این بود که
هر چیزی که خوب بود و زیبا بود
خرابش کردیم سیاهش کردیم
ازش پول دراوردیم باهاش نردبوم ساختیم
نمیدونم فردا بچه هامون
این چند تا کلمه ای که برامون باقی مونده رو میدونن معنیش چیه
خدا / ایمان / پاکی / تعهد / سلامت
خرید,ارسال و تحویل مکمل های ورزشی از سایت Bodybuilding.com