اهورا مردمی آزاده بودیم
به جانبازی همه آماده بودیم
سراسر خاک ما سر سبز و زیبا
کویر و کوه وصحرایش فریبا
به باغ سبز ایران گرم بودیم
دل عالم به زیبایی ربودیم
ز حال ما چه می پرسی که چون شد
دل از نامردمی ها غرق خون شد
ریا کاران چو از ما یاد کردند
برادر خواندگی فریاد کردند
گشودیم از کرم در را به ایشان
پذیرفتیمشان مانند خویشان
برادر خوانده ها بیداد کردند
ستم بر ما به نام داد کردند
دمی از ریشه ی میهن گسستیم
به زیره سایه ی غفلت نشستیم
به خوابی خوش وطن از یاد بردیم
رنگین باغ میهن را از یاد بردیم
جلادان در هجومی سخت سنگین
جویدند از ولع این باغ رنگین
جویدند آنچنان افکار ما را
که گم کردیم هم خود هم خدا را
خدا در ما و ما گرد جهانیم
به دنبالش به هر سویی روانیم
جویدند آنچنان ما را ز ریشه
که سوزد شاخ وبرگ ما همیشه
هلا خاتون مهر ای عشق پرور
بیا وچادر مهرت بگستر
شتابی کن که جانی تازه گیریم
به سبزی در جهان آواز گیریم
سراسر ریشه ی ما در خاک عشقت
نفسهامان هوای پاک عشقت