این پست رو کامل و با دقت بخونید
چند شب پیش قبل تمرین
3 عدد میتوتروپین ( چربی سوز ) + 2 عدد لیپو6 بلک ( چربی سوز ) + 80 میلی گرم کلن بوترول + یه وعده مکمل پپاژ خون ....اینارو مصرف کردم
وقتی رسیدم باشگاه حس کردم ضربان قبلم خیلی رفته بالا و نفسم تنگ شده....
خلاصه بعد از 1 ست بارفیکس بیخیال تمرین شدم و زدم بیرون از باشگاه....اما داغ داغ شده بودم
شر شر عرق میریختم...خلاصه رفتم دکتر گفت هیچ کاریش نمیشه کرد و فقط برو یجا بشین!!!
اون شب تا 12 شب همون حالت رو داشتم و خطر رفع شد....
.
.
.
عصر امروز اومدم برم تمرین
بازم 80 میل کلن بوترول خوردم
رفتم مطلب و 100 میل هم وینسترول تزریق کرد برام
اومدم پول تزریق رو حساب کنم احساس کردم لبام داره جمع میشه و همه جا شروع کرد به خاریدن
فکر کردم توهم دارم....دستامو نگاه کردم....دون دون شده بود
نفسم داشت بند میومد...منشی سرش پائین بود و منو نمیدید
یهو حس کردم تمام حجم بدنم اومده تو صورتم......
یه مرده نسشته بود و با تعجب نگام میکرد
به منشیه گفت این اقا حالش بده؟؟؟ بفرستش بره تو
یهو منشیه سرشو کرد بالا...دیم جیغ زد رفت دکتر رو اورد از اتاق بیرون و گفت که فلان امپول رو زده بهم
دکتره منو برد خوابوند روی تخت...گفت همه جات گز گز میکنه؟؟؟ با سر گفتم اره
چون گلوم داشت لحظه به لحظه تنگ میشد
فکر کردم میمیرم....خیلی لحظات بدی بود
دوست نداشتم اینطوری بمیرم....
دکتره فشارمو گرفت و سریع دیدم پاهامو برد بالاو عمود کرد
یه امپول ( کلماستین ) اروم اروم تزریق میکر منشیه...دکتره هی میپرسید خوب شدی؟؟
در حالی که بدتر میشدم....ترسیده بودم خیلی...چون فکر میکردم کاری ازشون بر نمیاد
یهو داشتم رو تخت جون میدادم...بخدا تمام تنم میپرید بالا
دکتر گفت همه رو تزریق کن......آروم شدم
اصلا گز گز لبم و گلوم خوب شد....نفسم باز شد
نفس مصنوعی اورد اما لازم نشد.......نفسم کاملا باز شده بود
ولی چشام نیمه بود و لبم هم میدونستم که شدید متورم شده
دکتر گوشیم رو گرفت و زنگ زد داداشم.....بنده خدا هراسون اومد
دکتر بردش نمیدونم چی بهش گفت.....خیلی مضطرب بود
یه سرم بهم وصل کردن و آروم آروم ازون حالت داشتم در میومدم.......داداشم گفت دکتره گفته بهت چیزی نگم تا نترسی!!!
گفت فشارت اومده بوده روی 3
اما الان روی 9 هستش.....
خلاصه کم کم که سرم وارد بدنم میشد حالم بهتر میشد
دکتر 3 ساعت مراقبت کرد ازم.....الان منزل هستم
بنده خدا نرفت خونه دکتره...وایساد که دوباره اون حالت تکرار نشه
.
.
.
فقط یه چیزی میخوام بگم....استروئیدها عوارضی دارن که گاها به مرگ منجر میشه
من امشب این مرگ رو لمس کردم....چرا باید برای عضله بمیرم؟؟؟؟
چرا واقعا؟؟