چاقترين نوجوان دنيا مي گويد:معتاد به غذا خوردن ام!
«جورجيا ديويس» روزى سيزده هزار و پانصد كالرى دريافت مىكند. اين در حالي است كه ميزان كالرى مورد نياز براى بدن يك زن به طور متوسط دو هزار كالرى است. به همين دليل او قرار است به زودى براى نجات جان خود از چنگال مرگ به آمريكا رفته و مدتى را در يك اردوگاه به سر ببرد. اردوگاه مورد نظر به منظور كمك به بچههاى چاقى كه قصد دارند خود را لاغر كنند، احداث شده و تاكنون در كار خود موفق بوده است. بايد ديد آيا دستورالعملهاى اين كمپ آمريكايى روى جورجيا ديويس هم مؤثر واقع خواهد شد يا او همچنان به روند رو به رشد خود ادامه خواهد داد. جورجيا اميدوار است كه بتواند ظرف مدت شش ماه حدود سى كيلوگرم از وزن خود كم كند. او كه اهل شهر «ابوديو» در «ولز» است مي گويد : «پزشكان به من هشدار دادهاند كه با اين وزن بالا هر لحظه امكان دارد كه بيافتم و بميرم. من فقط چند قدم مىتوانم راه بروم و اگر به راه رفتن كمى بيشتر ادامه دهم، نفس ام تنگ مىشود. همين چند ماه پيش بود كه متوجه شدم مبتلا به ديابت نوع 2 شدهام. وقتى به آينه نگاه مىكنم، واقعا غصهدار مىشوم و به اتاق ام مىروم و گريه مىكنم.» او در مصاحبهاى گفت:«مىدانم كه اين چاقى تا حد زيادى به خاطر خودم است و خودم مقصر هستم ولى كم خوردن و رژيم گرفتن كار مشكلى است. اين موضوع درست مثل اعتياد است. غذا هم مثل مواد مخدر است. بعضى از مردم هروئين را انتخاب مىكنند ولى من غذا را انتخاب كردهام و مىدانم كه من را مىكشد.» رژيم غذايى اين نوجوان انگليسى شامل غذاهاى آماده و پرورده است. او هميشه بايد ساندويچ، روزى چند پاكت بادام زمينى و چيپس و ديگر تنقلات، سوسيس، كالباس، ماكارونى و سيبزمينى سرخ شده بخورد و تك تك اين موادغذايى مضر و چاقكننده را هم با نوشابه گازدار و چندين ليوان بزرگ شير مىبلعد. جورجيا هر روز يك ناهار مفصل بستهبندى شده را به همراه خود به مدرسه مىبرد زيرا معلمين مدرسه استفاده از غذاهاى ناهارخورى مدرسه و خريد از بوفه را براي او ممنوع كردهاند. جورجيا پرخورى را پس از مرگ پدرش آغاز كرده است. پدر جورجيا وقتى او تازه پنج سال داشت در اثر اتساع روده بزرگ به طور ناگهانى از دنيا رفت و اين حادثه براى دختر كوچولو خيلى تلخ و طاقتفرسا بود. او مىگويد تنها چيزى كه ناراحتى را از او دور كرده و آرامش را به او بازمىگرداند، خوردن غذا و خوراكى بود و همين موضوع باعث شد كه او به پرخورى و افراط در غذا خوردن عادت كند. اين نوجوان پانزده ساله كه به همراه مادرش زندگى خود را مىگذراند، مىگويد:« در طول اين سالها بچههاى محله و مدرسه هميشه سربه سر او مىگذاشته و او را اذيت مىكردهاند، به همين خاطر زندگى بىتحركى را انتخاب كرده و تمام اوقات فراغت خود را جلوى كامپيوتر مىنشيند و به سايتهاى مختلف اينترنتى سرك مىكشد تا وقتگذرانى كند. بدين ترتيب تنهايى كمتر به او فشار مىآورد ولى در عين حال همين بىتحركى و نشستن مداوم سبب چاقى بيش از پيش او شده است. جورجيا ديويس ماه آينده به آكادمى «ول اسپرينگ» در كاروليناى شمالى سفر خواهد كرد و اميدوار است بتواند با يك اقامت شش ماهه در اين اردوگاه و طبق يك برنامه اصولى و سخت، مقدار زيادى از وزن اضافه خود را كاهش دهد تا ديگر در معرض خطر مرگ آنى نباشد. او مي گويد: «كريسمس گذشته من تمام تعطيلات را با خوردن گذراندم و هرچه كه به چشم ام مىخورد، در دهان مىگذاشتم ولى كريسمس امسال تصميم دارم فقط سالاد بخورم. اميدوارم از پس آن برآيم.» مادر جورجيا «لزلى مايلز» 53 ساله كه اوهم از اضافه وزن رنج مىبرد، مىگويد از لحاظ مالى توانايى تهيه غذاهاى سالم را براى جورجيا نداشته است. مشكلات جسمانى او هم به اين موضوع دامن زد. وقتى كوچك بود، نمىتوانست شير معمولى بخورد و فقط تحمل شير پرچرب و غليظ را داشت. او در ادامه حرف هاي خود مي گويد:« ما پول زيادى نداشتيم چون اغلب اوقات بيكار بوديم. به همين خاطر شكم مان را با غذاهايى سير مىكرديم كه توانايى خريد آنها را داشتيم. غذاهايى مثل تخممرغ و سيبزمينى سرخ شده.» اما جورجيا مادرش را درباره وزن بيش از حد خود مقصر نمىداند و مىگويد خودش هميشه از خوردن لذت مىبرده و جلوى اشتهاى خود را نمىگرفته است. چيزى كه در اين بين باعث احساس پشيمانى آنهاست اين است كه اى كاش خيلى زودتر از اين به چاقى خود اهميت مىدادند و نمىگذاشتند كار به جاهاى باريك بكشد. آنها در دل آرزو مىكنند كه اى كاش مىشد زمان دوباره به عقب برگردد و جورجيا به يازده سالگى يعنى زمانى كه فقط 64 كيلوگرم وزن داشت، برمى گشت! جورجيا مشكلات بسيارى دارد و يكى از مهم ترين آنها اين است كه نمىتواند روى تخت معمولى بخوابد. غذاهاى يك روز او عبارت اند از دو عدد نان درسته، يك كيك شكلاتى كامل، دو بشقاب پر سيبزمينى سرخ شده، 7 ساندويچ، 4 ليتر نوشابه گازدار، لازانيا و بسيارى غذاهاى ديگر..