بشير آنلاين: بيانيه هفته گذشته فدراسيون پرورش اندام درباره ضرورت شركت تيم ملي در مسابقات WBPF و پرهيز از حضور در مسابقات دوپينگيهاي IFBB، اين سوال را در ذهن علاقمندان به پرورش اندام پديد ميآورد كه آيا صرفاً همين تفاوتها موجب ميشود كه بين اين دوگزينه، فدراسيون تازه تاسيس اسامه و پل چوا انتخاب شود يا اينكه عوامل ديگري نيز وجود دارد. از آنجا كه موضوع «دوپينگ» و ناپاكي جوهره اصلي اين بيانيه بوده، بيمناسبت نديديم كه پرونده هر دو سوي ماجرا را در اين سالها مرور كنيم.
* بيزنسهاي متعدد پدر
اگر به آلبوم عكسهاي قديمي بدنسازاني كه پيش از انقلاب به مسابقات آسيايي رفتهاند، نگاه كنيد حتماً ميتوانيد در ميان آنها ردپايي از پل چوا، جوان فعال آن روزهاي پرورش اندام آسيا پيدا كنيد. چوا به خاطر همين استمرار و چهار دهه حضور در سطح اول پرورش اندام آسيا به لقب «پدر پرورش اندام آسيا» مفتخر شده اما اين پدر دلسوز به هرحال خرج و مخارجي هم دارد و در اين سالها بيزنسهاي مختلفي را تجربه كرده است. شايد بد نباشد بخشي از اين تجارتها را با هم مرور كنيم.
* مربيگري آسيا با 300 دلار!
- حدود 15 سال پيش بود كه تب «حكم مربيگري بينالمللي» در ميان بدنسازان ايراني بالا گرفت. شايد تصور كنيد دريافت اين گواهينامه بعد از گذراندن يك دوره كلاس و قبولي در امتحان، ممكن میشد. اگر اين طور فكر ميكنيد، سخت دراشتباهيد! براي اينكه يك مربي بينالمللي باشيد، كافي بود از طريق يك ايراني مقيم سنگاپور كه نقش واسطه را بازي ميكرد و البته پورسانتي هم ميگرفت، 300 دلار به پل چوا پرداخت ميكرديد تا يك ماه ديگر «گواهينامه مربيگري آسيايي» درب منزل به شما تحويل داده شود. اين حكم ابتدا ارج و قربي داشت اما آنقدر تعدادش زياد شد و موضوع آنها لوث شد كه بعيد است امروز كسي به داشتن آن افتخار كند و آن حكم 300 دلاري را روي طاقچه بگذارد. در ميان دارندگان حكمهاي مربيگري آسيايي هستند كساني كه به زحمت قادرند نام خود را به زبان انگليسي بنويسند.. به هرحال اين گوشهاي از بيزنس پل چوا با ايرانيان در دهه 90 ميلادي بود كه البته بعدها به شكلهاي ديگري ادامه پيدا كرد.
* آزمايشگاهي براي پل چوا
- قبل از اينكه اين بخش را آغاز كنيم، لازم است درباره روال نمونهگيري آزمايش دوپينگ در مسابقات ورزشي مقدمهاي مختصر بيان كنيم. وقتي از ورزشكاري آزمايش ادرار گرفته ميشود، نمونة دريافت شده در دو شيشه كه A و B ناميده ميشود نگهداري ميشود. نمونه اول بايد حداقل 50 ميلي ليتر و نمونه دوم 25 ميليليتر باشد. و باز هم مرسوم است كه اين نمونهها به آزمايشگاهي فرستاده ميشود كه تحت كنترل آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ (WADA) است. از آنجا كه دوپينگ، معضل همه رشتههاي ورزشي جهان در سه دهه اخير بوده، سازمانهاي بينالمللي ورزش اختيارات ويژهاي به «وادا» دادهاند؛ از جمله اينكه اين نهاد بدون دخالت هيچ فدراسيون و سازماني اسامي دوپينگيهاي رشتههاي مختلف ورزشي را با مكانيسم خاص خودش اعلام ميكند و امكان ندارد بتوان اين موضوع را پشت پردهاي پنهان كرد. اما معلوم نيست آزمايشگاهي كه نمونههاي كنترل دوپينگ بدنسازان آسيايي به آن فرستاده ميشود، در كجاي جهان قرار دارد كه نتايج آن فقط به شخص پل چوا اعلام ميشود!
بدنسازاني كه به طور متناوب در مسابقات آسيايي شركت كردهاند، بارها با اين مساله روبرو شدهاند كه پل چوا به آنها پيغام داده آزمايش دوپينگت مثبت شده و بعد واسطهاي پيدا شده و خواسته با «روشهاي ويژه» موضوع را حل و فصل كند! تاسف بار اينكه اين ترفند هنوز هم گاهي مورد استفاده دبير سنگاپوري فدراسيون آسيايي قرار میگيرد. در اين سالها هم هيچ كس نبوده كه از پل چوا نشاني آن آزمايشگاه كه احتمالاً مسئول آن «خرزو خان» است را بگيرد.
* حكمهاي اشتباهي
- نتيجه يك مسابقه فوتبال و گلزنهاي آن مسابقه گاه تا سالها در ذهن هواداران ورزش باقي ميماند اما در مسابقات پرورش اندام، معمولاً حافظهها آنقدر دقيق نيست و به همين دليل است كه گاهي در نوشتن حكمهاي قهرماني مسابقات آسيايي اشتباههايي احتمالاً سهوي صورت ميگيرد! مثلاً كسي كه در يك مسابقه چهارم شده، حكمي در اختيار دارد كه در آن نوشته شده «مقام سوم». اين همان از اشتباههايي است كه در اين سالها منافعي براي مسئولان چشم بادامي فدراسيون آسيايي داشته است.
* رئيسي كه زنداني شد
- در آذرماه 87 پل چوا براي بازديد از امكانات ميزباني ايران، سفري به كشورمان داشت و اتفاقاً ديداري هم با مهندس علي آبادي رئيس وقت سازمان تربيت بدني داشت. در آن سفر، يك مرد هنگ كنگي به نام «سيمون چان» كه آن موقع رئيس كميته داوران آسيا بود، پل چوا را همراهي ميكرد اما اگر امروز بخواهيد برنامه مشابهي را براي دبير فدراسيون آسيا تدارك ببينيد، ديگر امكان همراهي «سيمون چان» با پل چوا وجود ندارد، چون كمتر از ده روز پيش يك دادگاه در هنگ كنگ، رئيس سابق كميته داوران آسيا را به سه سال زندان محكوم كرد!
به چه جرمي؟ داستان به بازيهاي آسيايي دوحه باز میگردد. در سال 2005 «چان يون تو» بدنساز مشهور هنگ كنگي به علت دوپينگ با دو سال محروميت روبرو میشود و قاعدتاً شانس شركت در بازيهاي آسيايي 2006 دوحه را از دست میدهد. «چان يون تو» سبيل هموطنش «سيمون چان» را با 10 هزار دلار چرب میكند و به همين سادگي، اين بدنساز 75 كيلويي كه اتفاقاً در دوحه مدال طلا گرفت، مجوز شركت در بازي هاي آسيايي را پيدا میكند. در جريان اين دادگاه، سيمون چان گفته كه اين پول را به پل چوا داده و در اين ماجرا فقط واسطه بوده اما «رشا و ارتشا» (رشوه دادن و گرفتن) در هنگ كنگ جرم سنگيني دارد و به همين خاطر اين دو نفر جمعاً به 52 ماه حبس محكوم شدند. اين دادگاه چون محلي بوده و مرجع صاحب صلاحيتي براي رسيدگي به جرايم شهروندان ساير كشورها نيست، حكمي براي پل چوا صادر نكرده اما ساده انگارانه است اگر بپذيريم همه اين 10 هزار دلار به جيب «سيمون چان» رفته و پل چوا از آن سهمي نبرده باشد.
* سارسف بيربط نميگفت
- از بازيهاي آسيايي دوحه و تراژدي تلخ اين بازيها ياد كرديم، بيمناسبت نيست كه از «ميلوش سارسف» مربي خصوصي عبدالصد سازلي حرفي نزنيم. بعد از بازيهاي دوحه، سارسف كه باور نميكرد طلاي شاگردش را به گردن يك 65 كيلوي اماراتي بياندازند، در وب سايت شخصياش به شدت به پل چوا تاخت و اين مرد سنگاپوري را متهم كرد كه در جريان وزنكشي (اين پروسه وزنكشي هم داستانهاي جالبي دارد كه در وقتي ديگر به آن خواهيم پرداخت) و داوري اعمال نفوذ میكند و مدالها را جابجا میكند. اين تقريباً نزديك به آن چيزي بود كه بعد از حذف همه مليپوشان ايراني از زبان مسئولان تيم ملي مقابل دوربين شبكه سه گفته شد. آن موقع كه پل چوا نزد IFBB عزيز بود، از سارسف شكايت كرد و فدراسيون بين المللي پرورش اندام هم اين «بدنساز- مربي» را به دو سال محروميت محكوم كرد. اما حالا كه ماجراي «چان يون تو» و «سيمون چان» به دادگاه كشيده شده، به نظر میرسد حرفهاي سارسف خيلي هم غلط نبوده است. اما مساله اين بود كه خود او چندان آدم خوشنامي نبود و مافياي بدنسازي حرفهاي هم كه دل خوشي از بدنسازان اروپايي ندارد، چندان به سارسف بها نداد.
* همه چيز به كام مصر
- حالا بياييد كمي آنطرفتر برويم. به فدراسيون بينالمللي پرورش اندام كه چند سالي است رياستش به دست يك اسپانيايي به نام «رافائل سانتونخا» افتاده است. رافائل حتي قبل از اينكه «بن ويدر» به خاطر كهولت سن بازنشسته شود، به عنوان رئيس كميته داوران IFBB مرد همه كاره اين فدراسيون بود. او يك رفيق قديمي به نام «عادل فهيم» هم دارد كه مصريها خيلي دوست دارند پيشوند «دكتر» را درباره او به كار ببرند. نفوذ عادل فهيم در فدراسيون جهاني آنقدر هست كه عجيبترين مورد دوپينگ تاريخ درباره يكي از هموطنان او اتفاق افتاده است. مصر تا همين چند سال پيش بدنسازي داشت به نام «يسري سعيد» كه چندبار هم با محسن يزداني مسابقه داده بود. آزمايش دوپينگ يسري سعيد اولين بار در مسابقات جهاني 2002 مثبت شد و قانوناً میبايست دو سال محروميت را تحمل میكرد اما او از اين قانون مستثني شد تا سال 2003 باز هم مسابقه بدهد و باز هم آزمايشش مثبت شود! اينجا هم قوانين «وادا» كه فدراسيون جهاني پرورش اندام آن را پذيرفته، میگويد كه در اين حالت ورزشكار محروميت مادامالعمر دارد اما «يسري سعيد» باز هم مشمول اين قانون نشد و در بازيهاي جهاني 2005 دويسبورگ باز هم شركت كرد و عجيب اينكه باز هم آزمايش دوپينگش مثبت شد! البته ديگر چارهاي نبود جز اينكه مصريها اين سبك وزن قديمي خود را بازنشسته كنند اما راه بهتري براي حل اين معضل پيدا شد و با نفوذ عادل فهيم، در چهار سال اخير به شكل عجيبي از هيچ بدنساز مصري آزمايش دوپينگ گرفته نشده است! يعني از قرعهاي كه میگويند رندوم (تصادفي) است و از بين فيناليستها دو نفر آزمايش میشوند، هيچ وقت اين قرعه به نام مصريها اصابت نميكند.
* فينال؛ هديه به آقاي متورم
- دايره نفوذ مصريها در IFBB به آزمايش دوپينگ محدود نميشود و به داوريها هم سرايت میكند. مصداق اعمال سليقه مصر در قضاوتها، بدنساز قديمي اين كشور «شهات مبروك» است. شهات اولين بار 29 سال پيش در مسابقات جهاني شركت كرد و انصافاً در اواخر دهه هشتاد و ابتداي دهه نود، يك بدنساز درجه اول بود. اما او سالهاست كه تمام شده و هر سال احتمالاً به احتمال ريش سفيدش، میآيد و مدال میگيرد. او همين هفته پيش در باكو هم با پوستي آويزان، عضلاتي تحليل رفته و شكم متورم روي صحنه رفت و آنقدر نافرم بود كه حتي داوران گوش به فرمان هم جرات نكردند به او به مدال بدهند. با اين حال هديه شهات، عنوان چهارم اين مسابقات بود در حالي كه او اگر هر مليتي به جز مصر داشت، خواب فينال را هم نميديد.
* وقتي قطريها پادشاهي میكردند
- به طور كلي IFBB سابقهاي طولاني در ناديده گرفتن محروميتها دارد. مثلاً خوزه كارلوس سانتوز برزيلي كه هم در وزنكشي با محبت با او برخورد میشده تا دو سه كيلو اضافه وزنش ناديده گرفته شود و هم در يك سال كه آزمايش دوپينگش مثبت شده بوده، محروميت او به چند ماه كاهش يافته تا سال آينده هم مسابقه بدهد. اما جالبترين نمونه آسيايي، كمال عبدالسلام است كه مثل «يسري سعيد» سه باز آزمايش دوپينگش مثبت شده و كمترين محروميتها شامل حال او شده است. البته قطريها تا وقتي در آسيا حكومت میكردند كه رئيس فدراسيون آسيا يك قطري بود اما وقتي «اسامه» اماراتي به رياست رسيد، ورق براي آنها برگشت. به طور مثال تيم قطر كه قصد داشت در مسابقات آسيايي 2007 شركت كند، با وجود اينكه به كره جنوبي (محل برگزاري مسابقات) اعزام شده بود، به دستور رافائل از وزن كشي آنها ممانعت به عمل آمد. در كنگره همان مسابقات رافائل كه البته آن روزها با پل چوا دست در گردن هم داشتند، از اين تصميم دفاع كرد و گفت تيم قطر به خاطر دوپينگ نفراتش محروم است اما چند ماه بعد همين تيم محروم، در مسابقات جهاني شركت كرد. دليل اين تغيير موضع چيزي نبود جز سفر رئيس فدراسيون قطر به اسپانيا و حل و فصل مشكلات با رافائل!
* اژدها يا عزيز؟
- آيا پل چوا پدر پرورش اندام آسيا است؟ آيا پل چوا اژدها است؟ آيا رافائل رئيس لايقي براي فدراسيون جهاني است؟ آيا او هم غرق در فساد مالي است؟
پاسخ هيچ كدام از اين سوالها صرفاً با بله و خير روشن نميشود. پل چوا هم مثل هر آدم ديگري مجموعهاي از خوبيها و بديهاست. بعضي از كارهايش خدمت بوده و بعضي ديگر در جهت منافع شخصي. اما ما عادت داريم همه چيز رو يا سفيد سفيد ببينيم يا سياه سياه. و كمتر پيش میآيد كه باور كنيم همه خاكستري هستند. رقيب اسپانيايي پل چوا، رافائل هم همينطور. او هم در فدراسيون زير مجموعهاش آنقدر ابهام و مساله وجود دارد كه لايق ستايش نباشد. بازيهاي پشت پرده، پارتي بازي و پولهاي كثيف در پرورش اندام قبلاً هم بوده، و باز هم خواهد بود. همانطور كه در فوتبال و وزنهبرداري و بقيه رشتههاي ورزشي هم هست. دعواي پل چوا و رافائل نه ربطي به توسعه و اعتلاي پرورش اندام دارد و نه ارتباطي به دوپينگي بودن و نبودن ورزشكاران. دعوا بر سر موقعيت و مقام و پول است. اگر آن زمان كه بن ويدر بازنشسته شد و از دنيا رفت، پل چوا به جاي رافائل به عنوان رئيس جديد IFBB معرفي میشد، ما امروز تشكيلاتي به اسم WBPF داشتيم كه بخواهيم اينگونه حضور در مسابقات آن را توجيه كنيم؟!
حضور در يك تشكيلات و به رسميت شناختن آن، الزاماً نه به معناي موافقت و پذيرش همه جانبه آن نيست. فدراسيون پرورش اندام درحال حاضر «تشخيص» داده و به مصلحت دانسته كه تيمهاي ملي ايران در حال حاضر مسابقات ABBF و WBPF شركت كنند، به همين سادگي! حالا شايد چند صباح ديگر رويه فدراسيون تغيير كند و ما در مسابقات تشكيلات رقيب شركت كنيم. مهم اين است كه به اقتضاي هر زمان، بهترين تصميم اتخاذ شود. در حال حاضر عقيده فدراسيون بر اين بوده كه حضور در اين تشكيلات به سود پرورش اندام ايران است كه چندان هم دور از واقعيتهاي اين رشته نبوده اما آيا ادامه اين راه منطقي است؟
اين بحث را در شماره آينده از منظري ديگر ادامه خواهيم داد.
توضيح: تيتر اين مطلب، مصرعي از شعر، استاد سخن سعدي عليهالرحمه است كه متن كامل آن بدين شرح است:
این دغل دوستان که میبـینـی مگَسـانـند گرد شـیرینـی
تا طعامی که هست مینوشند هم چو زنبور گرد شیرینی
تا به روزی که دِه خراب نشود کیسه چون کاسه رباب شود
بـا دیـگـر کـه بـخـت بـاز آید کـامـرانـی ز در، فـراز آیـد
دوغِ بائی بپز که از چپ و راست در وی افتند چون مگس در ماست
راست میگویم سگان بازارند کاستخوان از تو دوستتر دارند